بازیگران درخشان تاریخ سینما (۶۸): مری پیکفورد
مری پیکفورد، زادۀ ۸ آوریل ۱۸۹۲ و درگذشته به تاریخ ۲۹ مه ۱۹۷۹، بازیگر و تهیهکنندۀ کانادایی بود. او یکی از ۳۶ بنیانگذار اصلی آکادمی هنرها و علوم سینمایی بود.
برترین ها - ترجمه از سولماز محمودی: مری پیکفورد، زادۀ ۸ آوریل ۱۸۹۲ و درگذشته به تاریخ ۲۹ مه ۱۹۷۹، بازیگر و تهیهکنندۀ کانادایی بود. او یکی از ۳۶ بنیانگذار اصلی آکادمی هنرها و علوم سینمایی بود. مری پیکفورد با نام گلادیس لوییز اسمیت در تورنتوی کانادا به دنیا آمد. پدرش، جان چارلز اسمیت و مادرش، شارلوت هنسیبودند و دو خواهر و برادر کوچک تر از خود داشت، شارلوت معروف به "لاتی" و جان چارلز معروف یه "جک" که آنها نیز بازیگر شدند. پدر آنها الکلی بود؛ او خانواده اش را رها کرد و در فوریۀ ۱۸۹۸ بر اثر حادثه ای در محل کارش درگذشت.
شارلوت اسمیت پس از بیوه شدن شروع به گرفتن مستأجر کرد. یکی از آنها مدیر صحنۀ تئاتر بود. به پیشنهاد او، در نمایش «پادشاه نقرهای» در سالن پرینسس تورنتو، دو نقش کوچک به گلادیس ۷ ساله داده شد. پس از آن، او در ملودرامهای بسیاری در کمپانی ولنتاین تورنتو نقش گرفت و سرانجام در همان نمایش «پادشاه نقره ای» نقش اصلی پسر به او سپرده شد. او دورۀ کوتاه فعالیت خود در تورنتو را با اجرای نقش ایوا کوچولو در نمایش «کلبۀ عمو تام» بر اساس رمان سال ۱۸۵۲ به پایان رساند.
در سالهای ابتدایی دهۀ ۱۹۰۰، تئاتر به کسب و کار خوانوادگی آنها تبدیل شد. گلادیس، مادر و خواهر و برادرش با قطار ایالات متحده را میگشتند و در کمپانیها و نمایشهای درجۀ سوم نقشآفرینی میکردند. پس از شش سال پرمشقت، پیکفورد یک تابستان دیگر به خود فرصت داد تا یک نقش اصلی در برادوی به دست آورد و تصمیم گرفت در صورت شکست، بازیگری را رهاکند. در سال ۱۹۰۶، گلادیس، لاتی و جک نقش مکمل چانسی الکات را در نمایش «ادموند برک» در برادوی بازی کردند. گلادیس در نهایت توانست یک نقش مکمل در نمایش «خانوادۀ وارن از ویرجینیا» در برادوی به دست بیاورد. دیوید بلاسکو، تهیه کنندۀ این نمایش نام هنری مری پیکفورد را برای او انتخاب کرد.
در 19 آوریل 1909، دی. دابلیو. گریفیث، کارگردان کمپانی بایوگراف، برای نقشی در «پیپا می گذرد» از او تست بازیگری گرفت. آن نقش به کس دیگری رسید، اما گریفیث فوراً از پیکفورد خوشش آمد. پیکفورد خیلی زود فهمید که بازیگری در سینما آسانتر از بازیگری روشمند تئاتر آن روزها است. بیشتر بازیگران بایوگراف روزی 5 دلار دستمزد میگرفتند ، اما گریفیث بعد از یک روز کار پیکفورد در استودیو، موافقت کرد روزی 10 دلار به او بپردازد. پیکفورد، مانند همۀ بازیگران بایوگراف، همزمان نقشهای کوچک و اصلی، از جمله نقش مادران، دختران ساده، کلفتها، زنان آتشینمزاج، بردهها، بومیان آمریکا، زنان راندهشده و ... را بازی می کرد.
او در سال 1909، در 51 فیلم-تقریباً هفتهای یک فیلم-ظاهر شد. در ژانویۀ 1910، با تعدادی از کارکنان کمپانی به لسآنجلس سفر کرد و چند فیلم در کالیفرنیا بازی کرد. وی در دسامبر 1910، بایوگراف را ترککرد. سال بعد، در فیلمهای کمپانی ایندیپندنت مووینگ پیکچرز به ریاست کارل لملی بازی کرد. پیکفورد که از استاندارد های خلاقانۀ آنها ناراضی بود، نزد گریفیث بازگشت. بعضی از بهترین بازیهای پیکفورد در فیلمهای گریفیث، از جمله «دوستان»، «تعمیرکار تور»، «درست مثل یک زن» و «جنس مادۀ گونهها» دیده می شود. در پایان سال 1912، او در آخرین فیلم خود با بایوگراف پیکچر، «کلاه نیویورکی» ظاهر شد.
بعد از بازگشتی کوتاه مدت به صحنۀ تئاتر، متوجه شد که بازی در فیلم را بیشتر دوست دارد. در 1913، تصمیم گرفت فقط در سینما کار کند. پیکفورد تئاتر را رها کرد تا به جمع ستارههای زوکور در کمپانی جدیدش ملحق شود. او ابتدا پیکفورد را در نسخۀ صامت «شیطان خوب کوچک» به کار گرفت. فیلم بازیگران نمایشنامۀ برادوی را نشان داد که تمام گفتگوهای آن را از بر میخواندند؛ پیکفورد آن را یکی از بدترین کارهای خود نامید.
درامهای کمدی «در کالسکۀ بیشاپ» (۱۹۱۳)، «هوس» (۱۹۱۳) و به ویژه «قلبهای سرگردان» (۱۹۱۴) محبوبیت او را افزایشدادند. در فیلم آخر، نام پیکفورد برای اولین بار، بالاتر از عنوان فیلم درج شد و او رسماً تبدیل به یک ستاره شد. فیلم بعدی او، «تِس در سرزمین طوفانی»، او را به محبوبترین بازیگر زن آمریکا تبدیل کرد. در آن زمان تنها چارلی چاپلین کمی محبوبتر از او بود. در دهه های ۱۹۱۰ و ۱۹۲۰، پیکفورد مشهورترین زن دنیا بود.
در ژوئن ۱۹۱۶، با زوکور قرارداد جدیدی به مبلغ رکوردشکن ۱۰.۰۰۰ دلار در هفته و اختیار تام در تولید فیلم، امضا کرد. او گاهی نقش کودک نیز بازی میکرد، مثل فیلمهای «دختر کوچولوی ثروتمند بیچاره» (۱۹۱۷)، «ربکا از مزرعۀ سانیبروک» (۱۹۱۷)، «بابا لنگ دراز» (۱۹۱۹) و «پولیانا» (۱۹۲۰) که تماشاگران علاقۀ زیادی به آنها داشتند.
در ۱۹۱۸، به کمپانی فرست نشنال پیکچرز پیوست. در ۱۹۱۹، به همراه گریفیث، چاپلین و فربنکس کمپانی مستقل یونایتد آرتیستس را تأسیس کردند. در این کمپانی، او به تهیۀ فیلمهای خود و بازی در آنها پرداخت. در ۱۹۲۰، فیلم «پولیانا» بیش از ۱.۱۰۰.۰۰۰ دلار فروخت، سال بعد، «لرد کوچک فونتلروی» نیز پرفروش شد و در ۱۹۲۳، فروش «رُزیتا» نیز از ۱ میلیون دلار گذشت. در این دوره، او در «آنی رونی کوچولو» (۱۹۲۵)، «گنجشکها» (۱۹۲۶) و «دختر محبوب من» (۱۹۲۷) ظاهر شد.
اضافه شدن صدا به فیلمها، مساوی بود با نابودی پیکفورد. او ارزش صدا را دستکم گرفته بود. در «عشوهگر» (۱۹۲۹) نقش دختر بی پروای اعیانی را بازی کرد که فیلم موفقی شد و برای او اسکار بهترین بازیگر زن را درپیداشت. فیلم بعدی او، «رام کردن زن سرکش» (۱۹۲۹) با بازی داگلاس فربنکس، فروش خوبی به دست نیاورد. در مارس ۱۹۲۸، برنامۀ «ساعتی با برادران داج» از کلبۀ پیکفورد پخش شد و در آن فربنکس، چاپلین، نورما تالماج، گلوریا سوآنسن، جان بریمور، گریفیث و دولورس دل ریو در نمایش رادیویی صحبت کردند تا ثابت کنند میتوانند با چالش فیلمهای ناطق روبرو شوند.
زمانی که پیکفورد به آخرین سالهای سی سالگیاش رسیده بود و دیگر نمیتوانست نقش کودکان، نوجوانان آتشینمزاج و زنان جوان چابک را که مورد علاقۀ هوادارانش بود، بازی کند و برای نقش زنهای اغواگر فیلمهای ناطق هم مناسب نبود، تصمیم گرفت در انتخاب نقشهای خود تجدید نظر کند. در ۱۹۳۳، برای بازی در نسخۀ لایو اکشن «آلیس در سرزمین عجایب» برای والت دیزنی تست دوربین تکنی کالر داد، اما با انتشار نسخۀ پاراماونت از این کتاب، ساخت این فیلم لغو شد.
او در همان سال از بازیگری کناره گرفت؛ آخرین فیلم او در مقام بازیگر «شبنشینی ستارهها در کوکونات گرو» در 1934 به نمایش درآمد. با این حال، او به تهیهکنندگی فیلم برای دیگران ادامه داد؛ از جمله این فیلمها می توان به «بخواب عشق من» (1948، با بازی کلودت کولبر) و «عاشق پیشه» (1949، با بازی برادران مارکس) اشاره کرد.
پیکفورد سه بار ازدواج کرد. اولین آنها، در ژانویۀ 1911، با اوون مور، بازیگر ایرلندی بود. بعد از چند سال زندگی پرمشکل، آنها در مارس 1920 طلاق گرفتند. چند روز بعد از آن، پیکفورد با داگلاس فربنکس ازدواج کرد. آنها هر دو در آن روزها در اوج شهرت و محبوبیت بودند و اغلب "خانوادۀ سلطنتی هالیوود" نامیده میشدند. این زوج پس از جدایی در سالهای آغازین دهۀ 1930، در ژانویۀ 1936 از هم طلاق گرفتند.
در ژوئن ۱۹۳۷، پبکفورد با سومین و آخرین همسرش، بادی راجرز بازیگر و نوازنده ازدواج کرد؛ آنها دختری به نام راکسن و پسری به نام رونالد چارلز را به فرزندی گرفتند. وی در ۲۹ مه ۱۹۷۹، در ۸۷ سالگی بر اثر خونریزی مغزی در سانتا مونیکا درگذشت و در گورستان فورست لان در گلندیل کالیفرنیا به خاک سپرده شد.
نظر کاربران
چه زیبا
چقد تو بازیگری شاخه
و البته زیبا
وای چقدر غم انگیزه که اینا که روزی در اوج شور و هیجان و جوانی و زیبایی بودند ،الان هیچ اثری ازشون نیست !!!