«فروغ عباسی» و «سمانه بیرامی باهر»، دختران المپیکی ایران
اسکی، برف، هیجان؛ این ها کلماتی هستند که بعد از دیدن مسابقات جذاب اسکی از تلویزیون در ذهن خیلی از ما نقش می بندند. اسکی برای خیلی از ما نوعی وقت گذرانی و تفریح لاکچری محسوب می شود و شاید کمتر کسی تصوری از سختی ها و دشواری های این رشته در ذهنش داشته باشد.
فروغ عباسی در جام جهانی سوچی هم شرکت کرد و البته نتایج چندان خوبی نگرفتم. تجربه آن ناکامی چقدر به کمک تان خواهد آمد؟
قطعا این تجربه خیلی موثر است. زمانی که برای حضور در المپیک به سوچی روسیه رفتم، بیست ساله بودم و کلا اولین رقابت خارجی بود که شرکت می کردم. جو و شرایط واقعا برایم سنگین و غیرقابل باور بود. در «مانش» اول و خط استارت وقتی شیب مسیر را دیدم، تمام تنم لرزید و وحشت کردم.
چرا پیست سوچی شبیه پیست های ایران نبود؟
اگر درس های جغرافی یادتان باشد، تمام کوه های ایران از نوع کوه های پیر هستند و شیب نسبتا ملایمی دارند اما کوه های اروپایی، جزء کوه های جوان به حساب می آیند و شی بسیار یبشتری دارند که اصلا با کوه های ما قابل مقایسه نیستند. همین تفاوت باعث استرس شدیدم شد؛ تا حدی که در مانش اول زمین هم خوردم که باعث افزایش فاصله ام با نفرات دیگر شد اما در مانش دوم استرسم به طور کامل از بین رفت و به راحتی مسیرم را تمام کردم. جو المپیک زمستانی به شدت رقابتی و سنگین است و چهار سال پیش بعد از مسابقات سوچی تا چند ماه دچار افت عملکرد شدم. مسلما تجربه سوچی در المپیک پیونگ چانگ خیلی به من کمک خواهدکرد.
شما یکی از مشعل داران المپیک زمستانی پیونگ چانگ بودید. چطور برای این کار انتخاب شدید؟
شرکت سامسونگ به عنوان اسپانسر اعلام کرد هر کسی داستان زندگی خودش را برای آن ها بفرستد تا بهترین را انتخاب کنند. من هم در نامه ام به حضورم در تیم های دوچرخه سواری، سنگ نوردی و اسکی اشاره کردم و گفتم از یک شهر گرم در جنوب ایران یعنی شیراز به تیم ملی اسکی رسیده ام. همین باعث جلب نظر کره ای ها شد و من را دعوت کردند. البته به دلیل تداخل زمانی با مسابقات ترکیه من تنها یک روز همراه تیم ایران بودم. واقعا تجربه باشکوه و جذابی بود و من در مسیر دویست متری ام حرکات اسکی را با مشعل انجام دادم
ورزش اسکی ورزش گرانقیمتی است. هزینه های شما با چه کسی است؟ اصلا درآمدی دارید؟
درآمد که خیر. اصلا چند سالی است لیگ هم نداریم. البته فدراسیون با همه توان به ملی پوشان کمک می کند و سالی دو بار به نفرات ملی پوش خود تجهیزات اسکی می دهد اما هزینه ها واقعا زیاد است یک تخت اسکی آلپاین پنج میلیون تومان قیمت دارد و در سال چهار تخته لازم داریم. به اضافه کلی تجهیزات جانبی مثل عینک، هلمت، کفش و لباس که هر کدام قیمت سرسام آوری دارند؛ مثلا قیمت یک جفت جوراب اسکی 300 هزار تومان است.
از نظر تجهیزات تفاوتی با خارجی ها دارید؟
از نظر کیفیت خیر اما تجهیزاتمان واقعا کم است. پارسال به اتریش رفته بودیم که بچه ها آمدند و گفتند یک تیم بزرگ آمده که کلی تجهیزات و 20 تخته روسیگنال همراه خودش آورده. وقتی به لابی رفتم، دیدم «پتروا ولهوا» قهرمان جهان آن است و تمامی وسایل فقط برای او بود! حداقل 10 مربی، فیلمبردار و تیم پشتیبانی همراهش بودند. ما رسما شوکه شده بودیم.
آسیب دیدگی سخت و جدی داشته اید؟
کلا رشته اسکی فشار زیادی به کمر و زانو اسکی بازها وارد می کند. تقریبا تمام بچه ها مشکلاتی مانند دیسک کمر و سیاتیک دارند. متاسفانه ماساژور نداریم اما از نظر مصدومیت ما به ندرت با مصدومیت شدید مواجه می شویم، چون تمام تجهیزات ایمنی حرفه ای را داریم، البته در رشته های «دانهیل» و «سوپرژی» خطر زیاد است اما آلپاین این طور نیست.
بیشتر در چه پیستی تمرین می کنید. پیست سپیدان شیراز به درد تمرینات شما میخورد؟
سپیدان پیست خوبی است اما متاسفانه به دلیل کمبود برف سال هاست آن جا نرفتم. تمامی تمرینات ما در پیست های شمشک، دیزین و دربندسر انجام می شود.
چطور جذب این رشته شدید؟
من در یک خانواده اسکی باز متولد شدم. پدر و مادرم هر دو مربی اسکی هستند، فکر می کنم علاقه به اسکی بهترین هدیه ای بود که آن ها به من دادند.
اصلی ترین رقبای شما در آسیا چه کشورهایی هستند؟
شرق آسیا یعنی ژاپن، چین و کره جنوبی واقعا فوق العاده اند؛ خصوصا ژاپن. آن ها کوه و برف خیلی زیادی دارند و شرایط برای تمرین در ان جا بسیار خوب است. فعلا فاصله زیادی با این کشورها داریم اما نسل جدیدی وارد اسکی شده که همه در سن پایین- شانزده تا هفده سالگی- واقعا اعجوبه اند. یکی از آن ها عاطفه احمدی است که الان در هفده سالگی اصلی ترین رقیب من در ایران است.
چرا المپیک زمستانی در ایران شناخته شده نیست؟
متاسفانه در ایران کمتر کسی به این رقابت ها اهمیت می دهد. حتی کمیته ملی المپیک برای المپیک تابستانی عکس و اسم تمامی المپیکی ها را در آکادمی می زد اما برای ما خبری نیست، حتی وقتی برای تست به آکادمی می رویم، کسی ما را نمی شناسد!
تا به حال شده خارجی ها از اسکی کردن شما تعجب کنند؟
بله، بارها شده در مسابقات جهانی از ما می پرسند مگر ایران هم برف دارد که اسکی می کنید، البته اولین سوالی که از ما می کنند این است که آیا رانندگی هم می کنید؟ ما هم مجبوریم توضیح دهیم و بعد از حرف های ما، برای مسافرت به ایران مشتاق می شوند.
بهترین خاطره ای که تا به حال داشته ای؟
در المپیک سوچی مسابقات اسکی یک بولتن روزانه خبری داشت و هر روز به یک بهانه عکس شرکت کنندگان در آن چاپ می شد. در روز آخر با دوست لبنانی ام در خط استارت بودیم. به او گفتم عکس ما دو نفر چاپ نشد گفت نگران نباش امروز نوبت نوست. وقتی از خط استارت گذشتم و برای تماشاچیان دست تکان دادم ناگهان دوست لبنانی ام مرا صدا کرد و محکم در آغوشم گرفت. عکس همین اتفاق در بولتن مسابقات چاپ شد و بازتاب خوبی در رسانه ها داشت.
در اخبار اسکی نام دو خانواده ساوه شمشکی و کلهر زیاد شنیده می شود. شما جزء معدود افرادی هستید که به این دو خانواده تعلق ندارید. دلیل خوب بودن این دو خانواده چیست؟
خیلی ها ابتدا فکر می کنند لابی یا زد و بندی در کار است اما ساوه شمشکی ها و کلهرها واقعا استعداد اسکی دارند و از آن ها بهتر در ایران نداریم. همه آن ها به دلیل شرایط محیطی از بچگی اسکی می کنند و حتی بعد از مدرسه هم به پیست می روند و تمرین می کنند. مسلما یک نفر از این دو خانواده که هر روز اسکی می کند با فردی که هفته ای یک بار به پیست می رود، فاصله زیادی خواهدداشت.
الگوی خاصی در اسکی دارید؟
بله. خانم مرجان کلهر الگوی من و خیلی از دختران اسکی باز ایران است. هشت سال پیش و زمانی که من تازه وارد این رشته شدم، خانم کلهر به عنوان اولین بانوی اسکی باز ایرانی سهمیه المپیک «ونکوور» را گرفته بود، واقعا برای من اسطوره ای بود. با این که قرار بود رقیب باشیم، مدت ها در خانه شان زندگی کردم و با من تمرین کرد. خودش باعث پیشرفت من شد؛ تا جایی که از نظر سطح فنی به ایشان رسیدم.
به اسکی معتاد شدم
فقط یک لحظه تصور کنید که یک جفت چوب اسکی مخصوص صحرانوردی پایتان کرده باشید و روی خط استارت مسابقه ای ایستاده باشید که طولش ۱۰ کیلومتر است. ۱۰ کیلومتر اسکی رفتن در مسیری سریالایی و سرمای ۱۰ درجه زیر صفر. این همانی کاری است که سمانه بیرامی باهر در هر مسابقه تکرارش می کند. رشته ای که ان قدر سخت است که برای قهرمان اسکی صحرانوردی ایران هم هیچ وقت عادی نمی شود و بارها تا مرز سرمازده شدن پیش رفته است.
از رشته اسکی استقامت و صحرانوردی تقریبا تصویر خاصی در ذهن خیلی از ما وجود ندارد، کمی در مورد رشته تان توضیح می دهید؟
اسکی صحرانوردی یا استقامت قدیمی ترین رشته اسکی دنیاست که سابقه آن به ۷۰۰ سال پیش بر میگردد. برخلاف رشته ای مثل آلپاین که ورزش تازه ای است، اسکی استقامت سابقه ای طولانی دارد. مسابقات ما در مسافت های ۵، ۱۰، ۱۵، ۳۰ و ۵۰ کیلومتر برگزار می شود و یک مسافت صد کیلومتری هم داریم که سالی یک بار در آمریکا برگزار می شود، البته یک مسابقه سرعت ۱۶۰۰ متر هم داریم.
چه چیز اسکی صحرانوردی را از بقیه رشته ها متمایز کرده؟
غیر از خط استارت و پایان ما که در استادیوم فلت یا صاف است، تمام مسیر ما به صورت سربالایی و پر از برف است و همین این رشته را بسیار سخت می کند. ورزشکاران استقامت بالاترین «بتومکس» (میران مصرف اکسیژن) را بین ورزشکاران دارند و بعد از مسابقات «توردوفرانس» سخت ترین ورزش دنیاست.
در ایران پیست مخصوصی برای صحرانوردی دارید؟
دو سالی است یک تپه در نزدیکی امامزاده هاشم (ع) را به صورت پیست استقامت برای ما آماده کرده اند. قبل از آن در پیست شمشک تمرین می کردیم.
شما هم با مشکل گرانی تجهیزات اسکی مواجه هستید؟
غیر از سال اولی که وارد اسکی شدم، دیگر پولی برای تجهیزات ندادم. فدراسیون سالی دو دست تجهیزات اسکی به ما می دهد و همین برای رشته ما کفایت می کند. تمامی تجهیزات ما از کربن ساخته شده و مثل بچه های آلپاین تجهیزات جانبی فراوانی نداریم و چوب های اسکی ما هم خیلی دیرتر خراب می شود و به همین خاطر مشکل زیادی نداریم.
به غیر از اسکی کار یا شغل دیگر هم دارید؟
تا همین چند ماه پیش دستیار استاد دانشگاه در رشته نقشه کشی بودم. غیر از اکسی، علاقه زیادی به معماری دارم و احتمالا از سال آینده خودم در دانشگاه تدریس خواهم کرد.
چطور به رشته سخت و نفسگیر استقامت علاقه مند شدید؟
من قبل از وارد شدن به اسکی در مسابقات شنای کشورهای اسلامی سه مدال گرفتم. در تیم دوچرخه سواری هم بودم. یک روز برای تفریح به پیست رفته بودیم که دیدم بعضی اسکی بازها به سمت بالا اسکی می کنند، برایم جذاب شد و از آن ها در مورد رشته شان پرسیدم و به همین خاطر وارد این رشته سخت و جذاب شدم.
برای حفظ آمادگی بدنی تان چه تمریناتی دارید؟
در تابستان با رول اسکی تمرین می کنم که شبیه ساز اسکی استقامت است و با آن روی آسفالت می شود تمرین کرد. به دلیل نبود مسیر مناسب مجبورم کنار جاده مسیر لشگرک به سمت شمشک که مسیر سربالایی است، تمرین کنم. این مسیر سی و هشت کیلومتری واقعا خطرناک است؛ چرا که هر لحظه امکان تصادف با ماشین های عبوری وجود دارد. کلا برای حفظ آمادگی باید روزی چهار ساعت تمرین مداوم داشته باشیم.
بین اسکی بازهای خارجی دوستی هم دارید؟
یله با «جاستینا کوالسکی» اسکی باز معروف لهستانی رابطه خوبی دارم. حتی پارسال با هم یک مستند در فنلاند ساختیم و او فیلم های تمریناتش را برای من می فرستد.
بزرگ ترین رویایی که دارید، چیست؟ آیا توان کسب مدال دارید؟
تا قبل از کسب سهمیه تنها رویایم حضور در المپیک بود اما کسب مدال برای من آن هم در المپیک تقریبا غیرممکن است؛ چرا که توانایی خود را می دانم. باید واقع بین بود. کشورهای اسکاندیناوی تونل هایی ساخته اند که شبیه ساز استقامت است و در کل سال امکان تمرین دارند. بیشتر مردم این کشورها از کودکی اسکی استقامت یاد می گیرند و تمرین می کنند. مسلما برای رسیدن به این کشورها کار بسیار سختی دارم. ضمن این که استقامت رشته پرتعدادی است، گاهی در خط استارت 170 نفر اسکی باز وجود دارند که همگی بهترین های کشور خود هستند. کسی مثل من اگر بین این تعداد به رتبه 70 یا 80 برسد، واقعا شاهکار کرده، چون رقبای بسیار قدرتمندی از کشورهای مطرح را پشت سر گذاشته ام.
بهترین خاطره ای که دارید؟
همین مسابقات اخیر ارمنستان بود که طلسم مدال نگرفتن بانوان ایرانی در بخش استقامت به دست من شکسته شد و صاحب مدال شدم.
رقبای شما در آسیا چه کشورهایی هستند؟
در بخش ما هم کشورهای شرقی مثل ژاپن و کره جنوبی به اضافه قزاقستان واقعا رقبای قدرتمندی هستند، البته من تا به حال در مسابقات آسیایی شرکت نکرده ام؛ چرا که همیشه با مسابقات جهانی همزمان است.
تا کی می توانید این رشته را ادامه بدهید؟
سن مشخصی وجود ندارد، من هم فعلا بیست و شش ساله ام اما همین خانم کوالسکی که دوست من به حساب می آید، الان سی و چهار ساله است اما جوری به ورزش وابسته شده ام که اگر از اسکی خداحافظی کنم، هر روز حتما تمریناتی مثل روزی دو ساعت دویدن را انجام خواهم داد.
در المپیک پیونگ چانگ در چه موادی شرکت می کنید؟
در 10 کیلومتر کلاسیک و 1600 متر سرعتی.
نظر کاربران
این خانومه چرا میخنده ودستکش نشون میده ،فردا دوستان از همه چی محرومش میکنن ها!!!