با «جلال حسینی» و «مازیار فلاحی» درباره عشق و زندگی

ماهنامه دیده بان - آرش نصیری و محدثه برهانی: آنها دورادور با هم دوست بودند. مازیار می گوید از وقتی که پرسپولیسی شد یعنی از همان اول نوجوانی، همیشه با ستاره های پرسپولیس احساس رفاقت می کرد و بعدا که خودش ستاره شد، با علی کریمی و برخی دیگر از ستاره ها دوستی نزدیک دارد. سید می گوید همیشه به دنبال آرامش و عاشق آهنگ های غمگین است و آهنگ های مازیار را خیلی دوست دارد.

آنها دورادور با هم دوست بودند اما این دوستی دورادور هیچ وقت به دیدار و دوستی نزدیک شان منجر نشده بود. حتی همین چند وقت پیش که جشن تولد دختر سید جلال بود، مازیار به دوست ترانه سرایش علی ثابت قدم گفته بود که بیا سرزده برویم جشن تولد فرزند دلبند سید اما این اتفاق هم نیفتاده بود. گویا قسمت این بود که آنها با این همه علاقه دورادور به هم اولین بار در مصاحبه با مجله دیده بان دوست شوند.

یک هنرمند پرسپولیسی عاشق فوتبال و یک بازیکن تیم ملی و تیم پرسپولیس که عاشق آرامش و عاشق ترانه های غمگین است. با این دو چهره دوستداشتنی درباره همه چیز حرف زدیم. فوتبال، تیم ملی، پرسپولیس، علایق شان و ... خانواده و به خصوص دخترهای گل شان. یک گفتگوی صمیمانه که حتی استقلالی ها هم می توانند آن را بخوانند و لذت ببرند.

آشنایی ما با هم

چه زمانی از نزدیک همدیگر را دیدید؟

- مازیار: من بارها استادیوم رفتم و دورادور آقا سید جلال را دیدم ولی امروز اولین بار است که از نزدیک می بینم شان.

- سید جلال: من هم که آهنگ های آقا مازیار را همیشه گوش می کردم و از دور با ایشان دوست بودم.

چه جالب! پس خوش به حال ما که باعث این دوستی نزدیک شما شدیم. آقا مازیار شما وقتی مشهور شدید هم برای تماشای بازی ها به استادیوم می روید یا فقط قبل از آن می رفتید؟

- مازیار: قبل از آن هم می رفتم اما الان بعضی از بازی ها را یواشکی و با استتار می روم برای آن که راحت بتوانم بازی را ببینم و برگردم ولی بازی های پرسپولیس و استقلال را حقیقتا نمی روم.

می ترسید از هیجان برای تان اتفاقی بیفتد؟

- مازیار: نه. ترجیح می دهم بازی را تنها و در خلوت نگاه کنم. حتی دوستانم گاهی پیشنهاد می دهند بازی را با هم ببینیم اما من سعی می کنم تنها دنبال کنم.

سید جلال برایم یادآور کلمه احترام و اعتماد است

یک چهره مشهور، هنرمند یا ورزشکار، حتما رفقایی دارد. این رفقا ممکن است از همکاران خودش باشند یا کسانی که از صنف خودش نیستند. رفاقت بین یک ورزشکار با یک هنرمند خیلی جذاب است، برای این که آنها با هم رقابتی ندارند. در حالی که دو هنرمند یا دو ورزشکار با هم رفیق می شوند، به هر حال یک رقابت ریزی هم آن وسط در جریان است. یعنی رفاقت یک ورزشکار با یک هنرمند فقط رفاقت است. شما رفاقت نزدیک تان کی شروع شد؟

- مازیار: از نظر من این بر می گردد به قدیم. از زمانی که من پرسپولیسی شدم تا الان من همیشه با بازیکنان پرسپولیس احساس رفاقت و علاقه می کردم، حتی اگر از نزدیک با آنها افتخار رفاقت نداشتم. بنابراین الان بسیار بسیار خوشحالم که در کنار سید جلال حسینی هستم و این برای من افتخار است. سید جلال حسینی برای من یادآور کلمه افتخار و احترام و اعتماد است؛ چه در فوتبال و چه در زندگی و بسیار بسیار هم دوستش دارم.

شما چطور آقای حسینی؟ شما کارهای آقا مازیار را گوش می کردید؟

- سید جلال: من یکی از طرفداران پروپاقرص آقا مازیار هستم و همه آهنگ هایی را که می خواند دوست دارم. من اساسا آهنگ های غمگین را خیلی دوست دارم، بنابراین صدای آقا مازیار همیشه با من است و توی گوشی ام که نگاه کنید همه آهنگ هایش را می بینید.

چرا غمگین؟ مگر آدم غمگینی هستید؟

- نه. دوست دارم گوش کنم. مخصوصا صدای آقا مازیار که برای من حالت خاصی دارد.

جالب است شما در بازی سراپا انرژی و انگیزه هستید اما آهنگ های مورد علاقه تان غمگین است...

- نمی دانم چرا. به هر حال من آهنگ های غمگین مخصوصا آهنگ های آقا مازیار را دوست دارم.

طرفداری فرق می کند با کری خواندن!

خیلی از هنرمندان معمولا نمی گویند طرفدار چه تیمی هستند و این موضوع را در خفا نگه می دارند ولی شما جزو کسانی هستید که اعلام کردید پرسپولیسی هستید، ترس ریزش مخاطب نداشتید؟

- مازیار: بیان پرسپولیسی بودنم چند دلیل دارد. اول این که این حق طبیعی افراد است که طرفدار یک تیم باشند چون قلبا یک تیم را دوست دارید. مضافا بر این که طرفداری و اینجور چیزها بیشتر لذت و هیجانش را زیاد می کند. یک مقدار کری ها و ... ممکن است یکم دشمنی و ناراحتی ایجاد کند اما موسیقی از این رنگ ها بالاتر می آید و دیگر طرفدار یک تیم را من وارد موسیقی ام نمی کنم چون من برای طرفداران هر دو تیم احترام قائلم.

بسیاری از دوستان من در تیم استقلال هستند. هیچ فرقی هم برایم نمی کند. یادم می آید در روز تولد علی کریمی که خیلی هم خلوت برگزار شد، سید مهدی رحمتی به عنوان دوست نزدیک کریمی آنجا بود و ما کنار هم بودیم. کنسرت ها با هم می آییم و با هم می رویم. این قسمتش جداست اما چون به پرسپولیس علاقه دارم دوست دارم حمایتم را اعلام کنم و حق ام هست. من از بچگی پرسپولیس را دوست داشتم اما این را نمی پسندم که کری بخوانم و بدگویی کنم. باز هم می گویم اعلام طرفدار بودن ریزش مخاطب ندارد بلکه عمل و رفتار شخصی است که سبب ریزش مخاطب می شود.

پس شما از اول به راه راست هدایت شدید؟

- مازیار: بله. (می خندد)

شما فقط کارهای پرسپولیسی ها را گوش می دهید؟

- سید جلال: نه، من کار غمگین گوش می کنم.

مثلا از خوانندگان استقلالی کار چه کسی را بیشتر گوش می دهید؟

- سید جلال: حقیقتش را بگویم نه، زیاد گوش نمی کنم. بیشتر کارهای آقا مازیار و چندتا دیگر از خوانندگان را گوش می دهم.

درباره فوتبالیست هایی که خواننده شدند

امروزه خیلی از فوتبالیست ها هستند که صدای خوبی دارند یا در برخی از موارد صدای خوبی هم ندارند اما آهنگ منتشر می کنند و آلبوم می دهند. به نظر شما بین بچه های فوتبالیست چه کسانی از صدای خوبی بهره مندند؟

- سید جلال: علی بیرانوند لری می خواند اما ما چیزی متوجه نمی شویم (می خندد). من اسم نمی برم. به نظرم اگر یک فوتبالیست فوتبال بازی کند بهتر است.

- مازیار: پژمان جمشیدی خیلی خوب می خواند و این کار را خیلی خوب بلد است ولی مثل بقیه خیلی به آن پروبال نداده است. اگر این کار را می کرد در این زمینه هم همانند سینما موفق بود. نیما نکیسا هم خوب است. اتفاقا علی بیرانوند (که من صدایش را شنیدم از لحاظ نوع ساختار خوانندگی که حسی انجام می دهد بسیار این کار را زیبا انجام می دهد اما الان همان دروازه را حفظ کند و مدافع چارچوب باشد بهتر است. (خنده)

شایان مصلح هم در بین بازیکنان مداحی می کند؟

- سید جلال: بله، شایان و حاجی انصاری مداحی می کنند.

حاجی انصاری؟

- محمد انصاری. ما به او می گوییم حاجی. البته حج هم نرفته.

- مازیار: من در خصوص این که یک فوتبالیست خواننده می شود یک چیز اضافه می کنم. اگر هر کسی بتواند این کار را خوب انجام دهد، انجام می دهد دیگر. هیچ منعی وجود ندارد یک نفر که کاری را خوب انجام می دهد، انجام ندهد. چون ما نمی توانیم ممنوع کنیم افراد را چون یک حرفه دیگر دارند به حرفه های دیگر گرایش پیدا نکنند. هر کسی که این کار را خوب انجام می دهد، چه تخصصی و چه غیر تخصصی ممنوعیتی نمی توان برایش قائل شد.

جالب است تمام کسانی که خواندند و خوب این کار را انجام دادند هم همه پرسپولیسی بودند.

- مازیار: شما هر کاری کنید در نهایت می رسید به پرسپولیسی ها. بهترین آقای گل جهان می خوری به پرسپولیسی ها، بهترین و تکنیکی ترین بازیکن ایران می رسی به پرسپولیسی ها. بهترین لژیونر، بهترین دروازه بان و ... چیزهایی که من می گویم همه آمار است. همین سید جلال که اتفاقا آرامش انتخاب موسیقی اش از نظر من در فوتبال هم هست چون بدون این آرامش هیچ وقت نمی تواند آنطوری توپ ها را رد کند.

راز آرامش من!

شما بهترین مدافع حال حاضر کشور هستید و این مرهون آرامش درونی شما است. این آرامش از کجا می آید؟

- سید جلال: بازی کردن در پرسپولیس و استقلال خیلی سخت است. شما همیشه جلوی چشم هستید. اما بخواهیم در خصوص شخص صحبت کنیم من می گویم تیم مان خوب است که این اتفاق رقم خورده است.

ولی فکر کنم شما این شرایط سخت را در انزلی هم تجربه کرده اید؟

- سید جلال: بله، دقیقا. انزلی جزو معدود شهرهایی است که در بازی مقابل ملوان، پرسپولیس و استقلال در آن طرفداری ندارد. آنجا هم شرایط سخت بود، نه به سختی پرسپولیس و استقلال.

خوانندگی سخت است یا فوتبال؟!

خوانندگان و فوتبالیست ها یک وجه مشترک دارند، بازی و اجرا برای جمعیت؛ از نظر شما برای جمعیت خواندن سخت است یا بازی کردن؟

- سید جلال: من فکر کنم هر دو سخت است. خواندن و بازی کردن برای جمعیت زیاد فشار و استرسی را به افراد القا می کند. نه به فرد، بلکه به تمام عواملی که این کار را انجام می دهند. خیلی ها نمی توانند این فشار و استرس را تحمل کنند و خیلی راحت کنار می روند.

- مازیار: فکر می کنم فوتبال سخت تر است. شما وقتی می روی در یک کنسرتی بخوانی قاعدتا افراد حاضر هوادار شما هستند، هیچ وقت هوادار مخالف و رقیبی برایت وجود ندارد. مورد بعدی این که شما تعداد کاری را قبلا آماده کردید و حق اشتباه در اجرا ندارید. اما در فوتبال این طوری نیست. نمی توانیم از قبل برد و باخت را تعیین کنیم. اگر اتفاقی بیفتد که باب میل تماشاچیان نباشد، همان خودی ها هم دیگر حمایتت نمی کنند. این خیلی در فوتبال سخت تر است، مخصوصا که برای مثال وقتی پرسپولیس و استقلال بازی دارند، ۵۰ هزار نفر برای تیم حریف آمده اند، نه برای شما.

زمانی که خواننده کار اشتباه انجام دهد، گل به خودش زده اما زمانی که فوتبالیست گل را اشتباه بزند، به جز خود، به تیم و طرفداران و ... هم گل زده. نظرتان در این خصوص چیست؟ گل به خودی چه حسی دارد؟

- سید جلال: من بدترین گل به خودی را در بازی مقابل ملوان زده ام. خیلی تحت فشار بودم.

اولین بار که جلوی پرسپولیس بازی کردم

آقای حسینی الگوی شما در دفاع چه کسی بوده؟

- سید جلال: من همیشه طرفدار میلان بوده ام. مالدینی و بونوچی را بی نهایت دوست دارم.

از بین ایرانی ها چطور؟

- سید جلال: من همه را دوست دارم. افراد خوب در فوتبال ایران زیاد بوده اند مثل محمد آقا پنجعلی.

- مازیار: یک سوال برایم این وسط پیش آمده. بازی در دفاع را خودت انتخاب کردی یا این که مربیان در طول مسیر به این نتیجه رسیدند؟

- سید جلال: در طول مسیر این اتفاق رقم خورده. من قبلا هافبک دفاعی بودم، بعد هافبک راست، بعد آمدم دفاع راست و از دفاع راست آمدم دفاع وسط که تا الان هم در دفاع وسط بازی می کنم.در رده سنی نوجوانان آمدم دفاع وسط.

اولین باری که در ملوان مقابل پرسپولیس بازی کردید یادتان هست چه سالی بود؟

- سید جلال: سالش را یادم نیست اما در ۱۹ سالگی اولین بازی خود را مقابل پرسپولیس داشتم. جو انزلی بسیار جو ترسناکی بود. من تا سن ۱۸ سالگی هیچ وقت مداوم بازی نمی کردم. از زمانی که در مقابل فجر سپاسی در دقیقه ۷۰ یکی از بازیکنان مصدوم شد و جایگزین او شدم، از آن پس همیشه در زمین بودم.

آن دوره چه کسانی در تیم شما بازی می کردند؟

- سید جلال: بهروز فداکار، حسنی مقدم، علی نظرمحمدی که مربی حال حاضر سپیدرود است، پژمان نوری، حسین ملکی، رضا صفه خواه، بیژن حسینی. تا جایی که یادم می آید.

می خواهم برای پرسپولیس بخوانم

به عنوان خواننده ای که پرسپولیسی دو آتشه است تا به امروز فکر نکرده اید که موزیکی برای این تیم منتشر کنید که حتی شناسنامه پرسپولیس محسوب شود؟

- مازیار: بله. بسیار به این موضوع فکر کرده ام و برایم خیلی مهم است که اگر چیزی ساختم، بُعد زمانی در آن مطرح نباشد. یعنی فقط مختص امسال نباشد و سال های بعد هم آن موزیک را گوش دهند و برای شان ارزشمند باشد. سعی می کنم خیلی برای این قطعه تمرکز داشته باشم تا یک موسیقی فاخر را تقدیم هواداران کنیم.

چون آقای فلاحی عموما آهنگ های غمگین می خواند باید ترجیحا برای استقلال بخواند که مدام می بازد. (خنده)

- مازیار: ممکن است امسال با قهرمانی پرسپولیس این آهنگ را منتشر کنم، به شرط این که کسی داوطلب شود و هماهنگی های لازم را انجام دهد، من حتی حاضرم این کار را چند صدایی بیرون دهیم و از افراد دیگر برای خوانندگی استفاده کنیم.

ازدواج و دور ماندن از حاشیه ها

آقای حسینی شما نسبتا زود ازدواج کردید، درست است؟

- سید جلال: نه، دیر هم بود. من در ۲۰ سالگی ازدواج کردم.

خود این ازدواج هم در دور بودن شما از حاشیه خیلی موثر بود، درست است؟

- سید جلال: صددرصد. بعضی از بچه ها ازدواج کردند و شاید برای شان بهتر هم بود اما من فکر می کردم که نمی توانم زودتر ازدواج کنم. یکی از مشکلاتی که من دارم این است که باخت هایم را به خانه می برم.

یعنی بازی که تمام می شود، از همان توی راه آهنگ مازیار فلاحی را می گذارید و با غم و اندوه فراوان می روید خانه؟ (خنده)

- مازیار: من تنها کسی هستم که آهنگ باخت را هم ساخته ام. موقعی که ایران بازی داشت با آرژانتین و نتیجه نزدیک به برد بود و ضربه سری که سید جلال زد و پنالتی که نگرفتند، همه اینها نشان می دهد که نتیجه نزدیک به برد بود و من خیلی حال خوبی داشتم و فردا هم کنسرت داشتم. وقتی که آن توپ در دقایق آخر رفت توی دروازه ایران خیلی حالم بد بود. به یکی از دوستانم زنگ زدم که بیاییم فردا در کنسرت لباس تیم ملی را بپوشیم. همان شب آهنگی را نوشتیم و آهنگش را بلافاصله آماده کردیم تا فردا در کنسرت بخوانم و پس فردایش هم منتشر کردیم. آن تیم حقش باخت نبود و ترانه آن آهنگ هم همین را می گفت که تیم عاشق که بازنده نیست. ما آن تیم را بازنده نمی دانستیم و فردایش در کنسرت هم مردم خیلی از تیم حمایت کردند. الان هم دوست دارم با تیم همان حس باشد و مردم با برد و باختش همراه باشند.

حالا که صحبت فوتبال و تیم ملی شد این را هم بگویم که من هیچ پستی درباره قرعه کشی که انجام شد و ما در گروه سختی قرار گرفتیم نگذاشتم. به خاطر این که می دانستم که این حد از شوخی که مطرح می شود منتقل می زود زیر آن پست و همه شروع می کنند به دعوا و جر و بحث کردن با هم. خیلی برایم عجیب بود تیمی که مردم صددرصد پشتش بودند، با یک قرعه مردم شروع کردند به شوخی کردن.

نورا به رفت و آمدهایم هم واکنش نشان می دهد!

شما در مقام فوتبالیست گاهی ممکن است به زمین بیفتید یا دچار مصدومیت شوید. بچه ها که از تلویزیون این را می بینند چه می گویند؟

- سید جلال: خیلی ناراحت می شوند. الان نورا کمی حساس شده و علاوه بر آن، برای رفت و آمدهایم هم جدیدا واکنش نشان می دهد. در زندگی شخصی، همسرم بسیار تلاش کرده و بخش اعظمی از مشکلات را به تنهایی به دوش کشیده، از این بابت من زندگی مطلوبی ندارم. اکثرا از خانواده ام دور هستم و تمام تمرکزم بر فوتبال معطوف است و همین مسئله سبب اذیت شدن خانواده ام می شود و همه فشارها روی دوش همسرم افتاده است.

من علاوه بر نورا دختر کوچکی به اسم نیلا هم دارم. وقتی نورا به دنیا آمد اردوی تیم ملی برای جام جهانی بود و بعد هم من رفتم قطر. وقتی قطر بودم هشت ماه از خانواده ام دور بودم و خانواده هم ویزا نداشتند برای خروج از کشور و شرایط برایم بسیار ساخت بود. آنجا هم مسابقه داشتم یا در اردو بودم. بعضی وقت ها که خانه بودم می دیدم که چقدر سخت است اما باز هم فکر و ذکرم فوتبال بود. همیشه به خودم می گویم از این به بعد بیشتر به خانواده ام می رسم ولی باز هم تمرکز روی فوتبال نمی گذارد که این اتفاق بیفتد.

فکر می کنم بخشی از این ناراحتی تان مورد چندانی ندارد، برای آن که آنها هم می دانند که دارند با یک قهرمان زندگی می کنند و شرایط تان را درک می کنند. فکر می کنم برای خانواده تان لذتبخش است که شرایطی را فراهم کنند که قهرمان شان با فراق بال به کارش بپردازد و هر چه بیشتر افتخار آفرین باشد.

- مازیار: اجازه بدهید من در این مورد صحبت کنم. فوتبال و موسیقی یک بخش استرس زای دیگر هم دارند که آن هم کمیته انضباطی است. خود اینها یک فشارهای دیگری را به آدم وارد می کند. حرف هایی که آقای سید جلال می زند یک دلیلش این است که شما هر چقدر که در فوتبال و هنر و بازیگری و ...، هر چقدر که بزرگ تری، گرفتاری هایت هم بیشتر و بزرگ تر است. وقتی که یک بازیکنی را به تیم ملی دعوت نمی کنند، قاعدتا از اردوی تیم ملی خلاص است ولی حتما یک امتیاز یا برتری نسبت به بقیه داشته که مجبور است این فشار را تحمل کند. فرق موسیقی با فوتبال این است که در اینجا شما دارید یک کار ملی انجام می دهید و در موسیقی نه و وقتی که کاپیتان تیم ملی دارد بازی می کند، کارش و مسئولیتش سخت تر است و یکسری انتظارات ملی دارند.

می خواستم این را بگویم که همسر آقای حسینی، جدای از این که همسر ایشان هست، یکی از طرفداران تیم ملی هم هست...

- مازیار: بله و قطعا به ایشان و کارشان افتخار می کند و یکسری سختی ها را تحمل می کند. وقتی شما اینقدر خوب هستید این همه هم دردسر دارید. خیلی از مردم این فشارها و استرس ها و دور بودن از خانواده و استرس ندیدن فرزند را نمی دانند. یک فوتبالیست هم یک انسان است و درگیری ها و مشکلاتی در خانواده دارد و شاید این درگیری ها و مشکلات در کارش نمود داشته باشد و روی کارش تاثیر بگذارد.

آیا دختر به فوتبالیست یا خواننده می دهید؟

می خواهم یک سوال مشترک از شما بپرسم، اگر باران بعدا یک خواستگار فوتبالیست داشته باشد و همینطور برای شما اگر نورا خانم یک خواستگار خواننده داشته باشد، قبول می کنید؟

- مازیار: سوال خاصی است. من اخلاقی دارم که قطعا هم روی آن می ایستم و آن این که در این مورد هیچ دخالتی نمی کنم.

- سید جلال: (خنده) خدا را شکر، من هم می خواهم همین را بگویم.

کدام را ترجیح می دهید؟

- مازیار: من نباید ترجیح بدهم، باران باید ترجیح بدهد. من می روم توی اتاق و یک توجیه می کنم و یک تهدید ریز می کنم و می آیم بیرون. برای من مهم است که هیچ کس هیچ وقت دختر من را بی منطق نرنجاند. یک وقت ممکن است که این اتفاق بیفتد و بر اساس منطقی این مسئله پیش بیاید اما اگر بدون منطق این مشکل پیش بیاید، آن وقت من مثل زورو وارد عمل می شوم. به غیر از این من هیچ دخالتی نمی کنم و تصمیم گیرنده خودش خواهد بود. خودم موزیسین هستم، پیانو می زنم و دف و تنبک و ... اما هیچ وقت از دخترم نخواستم این کار را بکند، تا زمانی که خودش خواست.

آقا جلال همسرتان طرفدار کدام خواننده است؟

- سید جلال: او هم مثل خود من احساسی و آرام است. موسیقی مورد علاقه مان شبیه به هم است.

آقا مازیار شما چطور، خانم تان مثل شما فوتبالی هست؟

- خانم ها خیلی فوتبالی نیستند. خانم هایی که فوتبالی هستند بیشتر حواشی آن را دوست دارند تا خود فوتبال را (خنده). در دنیا هم همین طور است. باران البته پرسپولیسی است و همراه من فوتبال ها را نگاه می کند.

پس بچه تان را به راه راست هدایت کردید؟

- مازیار: (خنده) من این کار را نکردم، خودش به راه راست هدایت شد.

آقا شما چطور از فوتبال به کلینیک دندانپزشکی رسیدید؟

- سید جلال: بیشتر خواهر خانمم باعث این قضیه شدند. من یک لوگو دارم و همیشه به این فکر بودم که از این لوگو استفاده کنم: CJ۴. من شماره پیراهنم را دوست دارم که شماره ۴ هست و همه جا هم همین شماره را دارم.

پس در این زمینه سرمایه گذاری کردید. کجاست این کلینیک دندانپزشکی؟

- سید جلال: جردن.

- مازیار: آقا چند وقت است که راه اندازی کردید؟ بگویید ما هم بیاییم. به پرسپولیسی ها تخفیف هم می دهید دیگر؟

- سید جلال: (خنده) باعث افتخار است. تشریف بیارید. هفته آینده هم راه اندازی می شود.

بازنشستگی

یک سوال دیگر، به نظر خودتان بازنشستگی تان در چه سنی اتفاق می افتد؟

- مازیار: در مورد فوتبال که به هر حال یک کار فیزیکی است، سن اهمیت دارد. اما در مورد موسیقی متفاوت است و تا زمانی که مردم شما را بخواهند و موسیقی تان را دوست دارند، شما وظیفه دارید که برای شان بخوانید. کنسرت دادن یک بخش است و خواندن یک بحث. شما وظیفه دارید که بخوانید و منتشر کنید. شاید یک نفر در خلوت خودش از صدای شما آرامش پیدا کند. خود من هم دوست دارم تا زمانی که این آرامش در زندگی و صدای من وجود دارد، بخوانم. بعضی وقت ها هم هست که احساس می کنم دیگر نمی کشم و دارم آنها را هم وارد حاشیه می کنم. تا زمانی که احساس کنم مخاطب دارم و خانواده ام هم در آرامش هستند و وارد سختی نمی شوند، می خوانم.

بعدش چکار می کنید؟

- مازیار: یا باغبانی می کنم یا آشپزی. (خنده)

- سید جلال: من هم در مورد بازنشستگی بگویم. فکر می کنم برای ما تا سن 37-36 سالگی جواب می دهد. فعلا که 35 ساله ام. من هم دنبال آرامش هستم و خیلی دوست دارم که خانواده ام را از شغلم دور کنم. مطمئن هستم که آنها هم درگیر شغل من هستند چون من متاسفانه برد و باخت را با خودم به خانه می برم و به این ترتیب آنها هم درگیر می شوند.

درباره قرعه تیم ملی و ماجراهای بعد از آن

فکر می کنم بازیکنان ما باید دنبال ارائه یک فوتبال خوب باشند و دیده شدن فوتبال کشورمان مثل همان جام قبلی که آن بازی درخشان را مقابل آرژانتین ارائه دادید...

- سید جلال: چیزی غیر از این نیست. بچه های ما بچه های خیلی خوبی هستند و مخصوصا الان تک تک بازیکنان از لحاظ فنی عالی هستند. اکثرا هم خیلی جوان هستند. ما البته از نظر شرایط و امکانات و بازی تدارکاتی در وضعیت خوبی نیستیم اما با این حال آمادگی این را داریم که جلوی هر تیمی سخت تلاش کنیم که موفق باشیم و مردم مان را شاد کنیم. ما در زمین نفت تمرین می کنیم که استاندارد نیست و هفتاد متر است. ما امروز با پرسپولیس تمرین داشتیم رفتیم سر زمین دیدیم زمین را کود داده اند. دیگر در مورد چه چیزی صحبت کنیم. ما رفتیم رشت روی چمن مصنوعی بازی کردیم و با اتوبوس برگشتیم. من زانویم هنوز درد می کند. مگر می شود تیمی که می خواهد برود جام جهانی، امکانات بزرگ ترین باشگاهش اینطوری باشد.

- مازیار: بله. مردم باید اینها را بدانند و بدانند که این تیم تا اینجا هم کار خیلی بزرگی کرده است.

هر چی قرعه تیم ملی سخت است قرعه پرسپولیس آسان تر است.

- سید جلال: نه آنقدر. به نظرم هم ما مشکل داریم، هم استقلال، هم ذوب آهن و هم تراکتور. تیم های کشورهای عربی را ببینید. ژاوی را آوردند با شش میلیون یورو، یک فوروارد دارند هفت میلیون یورو. الهلال و العین و دیگران همه همینطوری هستند. ما باید از همین الان تیم مان را قوی ببندیم.

- مازیار: این ماجرای بازی های خانگی که نمی توانیم انجام بدهیم هم خیلی بد است. در همین جام قبلی اگر این ماجرا نبود و پرسپولیس می توانست در آزادی بازی کند می توانست قهرمانی را هم بیاورد.

- سید جلال: تیم حاضر نیست پنج هزار دلار بدهد و شکایت کند و بگوید داور عمانی برای بازی با الهلال درست نیست. داور از کشوری می گذارند که عربستان روی آنها تسلط دارد. هم تیم ملی و هم باشگاه ها مشکل دارند. برای تیم ملی باید بازی های تدارکاتی خوبی بگذارند.

رفت و آمدهای خانوادگی و فوتبالی

کمی هم از پشت صحنه تیم ملی صحبت کنیم. در اردوها با چه کسانی بیشتر هستید؟

- سید جلال: با پژمان منتظری و مسعود شجاعی و خسرو و امید ابراهیمی و احسان حاج صفی.

بیشترشان که استقلالی هستند.

- سید جلال: مهدی طارمی هم هست البته.

با کدام شان رفت و آمد خانوادگی دارید؟

- سید جلال: با پژمان منتظری و البته خسرو هم هست و کمتر.

با هنرمندان که رفت و آمد خانوادگی ندارید؟ از امروز لابد با مازیار این رفت و آمد ایجاد می شود...

- سید جلال: با افتخار.

- مازیار: چند وقت پیش که تولد دختر سید جلال بود، من می خواستم ضبط را جمع کنم و به دوستم علی ثابت قدم گفتم بیا بدون دعوت برویم سر بزنیم و برگردیم. البته آن شب ضبط مان خیلی طول کشید و افتخار نداشتیم. البته فاصله خانه های مان هم زیاد است. من مهرشهر کرج زندگی می کنم.

دوست خانوادگی تان را چگونه انتخاب می کنید و برای این موضوع چه ملاک هایی دارید؟

- سید جلال: راستش من در مورد این مسائل خیلی فکر نکردم. من با دوستان نزدیکم رفت و آمد می کنم.

- مازیار: با توجه به اتفاقاتی که این روزها می افتد، رتبه اول برایم در انتخاب کسی که می خواهم با او رفت و آمد داشته باشم این است که حس آرامش و امنیت داشته باشم. من با کسی رفت و آمد می کنم که وقتی در خانه من است گوشی موبایلش را فراموش و دوربین اش را خاموش می کند. باور کنید که یک تلفن دست گرفتن برایم استرس دارد حتی در موقع غذا خوردن. این مسائل خیلی باعث حساسیت من شده و آدم هایی که با آنها رفت و آمد می کنم آنقدر کم شده اند که تقریبا باید بگویم تنها هستم. الان دوستان نزدیک بچه های هم محلی خودمان و دوستان قدیمی هستند. آدم هایی که دنبال هیچ چیزی نیستند و بیشتر هوای مرا دارند. البته دوستان هنری زیادی هم دارم. از نوازنده ها و هنرمندان دیگر اما این دوستی ها با رفت و آمدهای پیوسته همراه نیست. البته ما با دوستان در سفر و نسرت یا تمرین هستیم و زیاد در کنار هم هستیم. در بقیه موارد هم هر کدام پیش خانواده های مان هستیم.

وقتی از بیرانوند رنجیدم

آقا جلال، شما آخرین بار از چه کسی رنجیدید؟

- سید جلال: من از علی بیرانوند واقعا رنجیدم به خاطر مصاحبه ای که در مورد تماشاچیان انجام داد. واقعا از او ناراحت شدم و رفتم به او هم گفتم.

بعد از آن باعث شدید که برگردد و عذرخواهی کند و ...

- سید جلال: بله، خدا را شکر بعدا حل شد.

- مازیار: و در بازی آخر این حس کاملا از بین رفته بود و خدا را شکر بازی خوبی هم کرد. مردم در این زمینه ها خیلی سختگیرند. البته من خودم به عنوان یک مخاطب عادی فوتبال فکر می کنم یک حرکت از یک بازیکن حتما دلیلی دارد. رویش فشار آوردند و او عکس العمل نشان داد. خوشبختانه مردم خیلی زود همه چیز را فراموش می کنند و یک بازی خوب علیرضا بیرانوند همه مشکلات را پاک کرد.

کارلوس کی روش هم شما را خیلی دوست دارد، درست است؟ آیا بخشی از این به خاطر حاشیه نداشتن شماست؟

- سید جلال: لطف دارند. البته شما خودتان بهتر می دانید که مربیان خارجی بیشتر به کار آدم نگاه می کنند تا بخواهند کسی را همینجوری دوست داشته باشند.

خب شما کارتان هم که خوب است، هم بازی تان و هم حاشیه نداشتن...

- سید جلال: کار من فقط فوتبال بازی کردن است.

علی دایی هم که شما را خیلی دوست داشت...

- سید جلال: کار من فقط فوتبال بازی کردن است (خنده). سالی که علی آقا آمد سایپا با هم همبازی شدیم و بعد شد سرمربی، یعنی اول آقای دورانت بود که بعد علی دایی شد مربی و بازی هم می کرد.

ماجرای جواد خیابانی و ...

گفتید با توجه به وقایع اخیر، مگر اخیرا اتفاقی افتاده؟

- مازیار: من داشتم یک ویدئو ضبط می کردم و به دلیل آن که وقت کمی داشتم و باید به یک سفر خارج از کشور هم می رفتم، گفتم بیایید منزل ضبط کنید. آنها بچه های خیلی خوبی بودند اما یکی از آنها یک کار بدی کرد. من دیدم مدام برای من پیغام می آید که دارید ویدئو ضبط می کنید و ... دیدم این پیام ها زیاد می شود و دقت کردم و دیدم این دوست مان یواشکی از تمام قسمت های زمین و زمان استوری می گذارد در اینستاگرامش. این ماجرا خیلی حاشیه امنیت و آرامش مرا به هم می زند.

یک بار هم ماجرای پستی که برای آقای جواد خیابانی گذاشتید، حاشیه امنیت تان را بر هم زد...

- بله، اتفاقا من از کسی اسم نبردم...

اما همه فهمیده بودند...

- مازیار: البته نمی خواستم هم چیزی را قایم کنم. من به عنوان یک شهروند که آن برنامه را دیده بودم به آن کار نقد داشتم و این به معنی رد کرد کامل ایشان نیست. من خودم ممکن است آهنگ بدی خوانده باشم و یکی به آن آهنگم نقد داشته باشد. این خیلی عادی است. من منظورم به شخص نبود و بیشتر به آن گزارش انتقاد داشتم. بعد که آن پست را گذاشتم اتفاق جالبی افتاد. دیدم ما چهار، پنج دسته آدم داریم که زیر آن پست کامنت می گذارند، یک دسته با من موافقند و فحش می دهند. یعنی برای این که مرا تایید کنند به مخاطبی که از ایشان انتقاد شده فحش می دهند. یک دسته با من مخالفند و به من فحش می دهند. یک دسته هستند که با آن دسته اولی مخالفند و به آنها فحش می دهند. دسته دومی ها به اولی ها فحش می دهند. یک عده هم هستند که به دوتای اینها فحش می دهند، خلاصه دیدم همه دارند به هم فحش می دهند. بعد یکی از دوستان گفت این کامنت هایش را ببند گفتم ولش کن اصلا این پست را بر می دارم و بعد از این ترجیح می دهم اگر نظری هم داشته باشم این نظر را نگویم چون وقتی شما نظرتان را می گویید موافقین و مخالفین به همدیگر فحش می دهند.

فیدبکی از طرف آقای خیابانی نداشتید؟

- مازیار: آقای خیابانی انسانی بسیار عاطفی است و من شخصا خود ایشان را خیلی دوست دارم. انتقاد من هم به آن گزارش از آن بازی بود نه خود ایشان. آن پست که من گذاشتم رفت در بخش های خبری دیگر و پخش شد و من گفتم آها پس حاشیه همین است. (خنده) امیدوارم از من ناراحت نشده باشند و اگر هم ناراحت شده باشند، من هر جوری که لازم باشد از ایشان عذرخواهی می کنم.