داستان تلخ زندگی «شارلیز ثرون»
در دنیای هالیوود امروزی، شارلیز ثرون یکی از شناخته شده ترین بازیگران زن است.در فیلم آخر وی نقش یک قاتل سریالی واقعی به نام آیلین وورنوس را بازی می کرد که بازی خیره کننده او در این نقش تحسین منتقدان را برانگیخت.
ثرون برای بازی در این فیلم برنده جایزه اسکار، جایزه گلدن گلوب و جایزه اسکرین اکتوزز گیلد شد. همه بازی بی نقص او را تحسین می کردند اما کمتر کسی می دانست تجربیات ناخوشایند اما واقعی شارلیز ثرون در دوران کودکی و نوجوانی سهم زیادی در بالا بردن توانایی او برای ایفای این نقش داشته است. ۱۲ سال قبل از فیلم «هیولا»، اگر همه چیز طبق خواسته پدر شارلیز ثرون پیش می رفت او هیچ گاه شانس حضور در هالیوود را نمی یافت. در واقع شرایط طوری بود که ممکن بود شارلیز ثرون بدون این که کسی او را بشناسد جانش را از دست بدهد.
این بازیگر سرشناس در خانواده ای بزرگ شد که پدرش الکلی بوده و همواره رفتار بسیار بدی با مادر شارلیز، گرِدا، داشت و این موضوع حتی پس از موفقیت و شهرت نیز تاثیر بد و ناخوشایند خود روی این ستاره هالیوودی را حفظ کرد. شارلیز در مصاحبه ای با برنامه هاوارد استرن در این باره چنین می گوید:" به نظر خودم اتفاقی که در دوران کودکی ام رخ داده و تاثیر زیادی بر روی زندگی ام در بزرگسالی گذاشت زندگی در خانواده ای با یک پدر الکلی بود که هرگاه از خواب بیدار می شدم نمی دانستم که چه اتفاقی برایم خواهد افتاد. و نمی دانستم که باقی روز چگونه برایم پیش خواهد رفت و تمامی این موضوع به شخص دیگری وابسته بود که آن روز او الکل می نوشید یا نه".
و ناگهان در سال ۱۹۹۱ شبی فرا رسید که زندگی او و مادرش را برای همیشه تغییر داد و او را به یک بازیگر با شخصیت قوی تبدیل کرد که همواره در فیلم هایش می بینیم. در ۲۱ ژوئن آن سال، چارلز، پدر شارلیز، و برادرش پس از یک شب طولانی در حالت مستی به خانه بازگشتند و با اسلحه ای که در دست داشتند گردا و ثرون را تهدید به مرگ کردند. در آن زمان شارلیز تنها ۱۵ سال داشته و هنوز همراه با خانواده خود در آفریقای جنوبی زندگی می کرد. این موضوع چنان برای شارلیز سخت بود که خود را در اتاق خوابش حبس نمود. چارلز در حالت مستی شروع به تیراندازی به اطراف کرد اما گردا شجاعانه به سمت او رفته و اسلحه را از دستش درآورد. گردا بلافاصله با شلیک گلوله همسرش را به قتل رساند.
گردا هیچ وقت به خاطر قتل شوهرش محکوم نشد زیرا کاملاً مشخص بود که در دفاع از خود و نجات دادن دخترش دست به این کار زده است. ثرون در مصاحبه ای در این باره گفت:" این داستان تمام دوران کودکی من بود. تمام درد و وحشت من همین بود. از این شرایط جان سالم بدر بردم و به این خاطر به خود می بالم. برای رسیدن به این شرایط نیز سخت تلاش کرده ام و از آن هیچ هراسی ندارم. من ار تاریکی نمی ترسم، از هیچ چیز دیگر. تاریکی مرا کنجکاو و شگفت زده می کند زیرا فکر می کنم که تاریکی ماهیت بشر و شخصیت انسان ها را بهتر مشخص می کند". وی گفته که مدت زمان زیادی طول کشید تا بتواند خاطرات تلخ گذشته اش را فراموش کند.
ثرون در مصاحبه ای دیگر با هاوارد استرن در این باره چنین گفت:" فقط وانمود کردم که این اتفاق اصلاً رخ نداده است. به هیچ کس نگفتم، نمی خواستم به کسی بگویم. هرگاه کسی از من می پرسید می گفتم که پدرم در یک حادثه رانندگی کشته شده است. چه کسی می خواهد آن داستان [داستان واقعی] را برای دیگران تعریف کند؟ هیچ کس دوست ندارد آن داستان را بازگو کند". شارلیز ثرون گفته که دوست نداشته نقش یک قربانی را بازی کند به همین دلیل برای فراموش کردن این خاطره تلخ به روانشناس مراجعه کرده بود. وی گفته که به کمک روان درمانگر و البته مادرش این خاطره تلخ را فراموش کرده و توانسته به شرایط کنونی دست پیدا کند. او با مادرش رابطه بسیار عاطفی و نزدیکی دارد و در مراسم فرش قرمز همواره در کنار هم دیده می شوند.
وی در مورد مادرش می گوید:" من یک مادر فوق العاده دارم. او الهام بخش زندگی من بوده است، منظورم فلسفه او در زندگی است. او به من گفت: این اتفاق وحشتناک است. بپذیر که این اتفاق وحشتناک است. حالا تصمیم بگیر. آیا این اتفاق شخصیت تو را تعیین خواهد کرد؟
نظر کاربران
واقعا تحسین برانگیزه . به این میگن اراده.
احمق خسته نباشی --- یا ننویس یا می نویسی کامل بنوییییییییییییییییییییییییییییس خرفت مشنگ!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من واقعا دوسش دارم.خوشبختی الانش حقشه