رضا یزدانی را کچل تصور کنید!
یک گروه جوان و پر انرژی تصمیم گرفته اند زندگی حرفه ای و خصوصی آقای راک را به تصویر بکشند و سعی کرده اند برای جذابیت این کار از کلیشه های رایج ساخت مستند فاصله بگیرند و روایت شخصی خودشان را داشته باشند.
«می توانید رضا یزدانی را کچل تصور کنید؟» این سوالی است که این روزها بیشتر کسانی که یزدانی را می شناسند، با آن مواجه می شوند. یک گروه جوان و پر انرژی تصمیم گرفته اند زندگی حرفه ای و خصوصی آقای راک را به تصویر بکشند و سعی کرده اند برای جذابیت این کار از کلیشه های رایج ساخت مستند فاصله بگیرند و روایت شخصی خودشان را داشته باشند.
گروه مستندساز به سرپرستی نوید صولتی برای همه همکاران و دوستان یزدانی برنامه ریزی کرده اند تا در شرایط نامتعارف، درباره زوایای مختلف زندگی مرد صدا خسته و به گفتگو بنشینند. یک روز کاری با این گروه جوان همراه شدیم تا شاهد بازسازی تئاتر «دادگاه جنجال برانگیز» و اولین اجرای عمومی رضا یزدانی روی صحنه باشیم.
«سال ۷۰ زمانی که کنکور داشتم، یه گیتار از آلمان برایم فرستادند ولی پدرم برای اینکه به درسم لطمه ای نخوره، گیتار را در کمد مخفی کرد. بعد از سه ماه که فهمیدم و سراغ گیتار رفتم، دیدم که طبله کرده و دیگه کارایی ندارد ولی بی خیالش نشدم و با هر زحمتی که بود تعمیرش کردم. البته در نهایت اون گیتار از دست رفته بود. این گیتاری که دستمه هم قدیمیه و هم از همون مارکه، واسه همین امروز آوردمش.»
رضا یزدانی لب سن تئاتر نشسته است. گیتارش را رو به دوربین فیلمبردار اول گرفته و این خاطره را تعریف می کند. فضای صمیمی لحظاتی پیش ۳۶۰ درجه تغییر کرده است و تمام عوامل به دقت مشغول کارشان هستند. یزدانی ترجیع بند ترانه را با خودش تکرار می کند، باقی شعر یادش نمانده و کارگردان متن کامل را که به سختی پیدا کرده است، به دست یزدانی می دهد تا تمرین آواز با زخمه ای بر گیتار آغاز شود.
گویا قرار بوده که تئاتر در یکی از تالارهای تئاتر شهر بازسازی شود ولی به دلیل هزینه گزافی که مسوولان تئاتر شهر درخواست می کنند. قضیه منتفی می شود. به همین علت گروه یکی از سالن های چند منظوره غرب شهر را برای بازسازی تئاتر انتخاب کرده اند. با توجه به ریختن بخشی از سقف و بوی رطوبتی که هر از گاهی به مشام می رسد، می توان به متروکه بودن سالن یقین کرد. این سالن مدت ها بدون استفاده مانده بوده و تنها برای فیلمبرداری دستی به سر و رویش کشیده اند ولی هنوز هم می شود از میان صندلی های دو رنگ مستعمل صدای جمعیتی را شنید که روزگاری در این خرابات با اشتیاق فیلم و تئاتر نگاه می کرده اند. البته گروه از کهنگی و مدل قدیمی آمفی تئاتر راضی است؛ چرا که کمک زیادی به بازسازی فضایشان کرده است.
صحنه پردازی عجیب تئاتر «دادگاه جنجال برانگیز» برای گروه مشکل ساز شده است و چون نمی توانند مانند آن سال ها از سقف گوشت گوساله آویزان کنند، تصمیم می گیرند با نورپردازهای انتزاعی تا حدودی فضای رعب آور تئاتر را تداعی کنند. آرش آیسالان ۱۶ سال پیش به دنبال ساخت موسیقی اختصاصی برای آنتراکت بین دو پرده تئاتر «دادگاه جنجال برانگیز» بوده است تا تماشاچی حین استراحت میان پرده، از فضای کار خارج نشود. آبسالان با چند آهنگساز صحبت می کند تا برای کار موسیقی بی کلام بسازند اما به توافق نمی رسد و در نهایت کارگردان به طور اتفاقی با رضا یزدانی آشنا می شود. یزدانی که تا پیش از آن اجرای زنده برای عموم نداشته است. نه تنها قبول می کند بدون دستمزد برای کار آهنگ بسازد، بلکه روی ملودی ساخت خودش، ترانه ای از همسرش را می خواند تا کارگردان از اجرایش حسابی به وجد بیاید. آبسالان هم از نتیجه کار راضی است و رضا یزدانی برای اولین بار روی صحنه به طور زنده می خواند.
صدای خسته ای که خسته ات نمی کند
یزدانی خبر ندارد که قرار است بعد از ۱۵ سال در میانه بازسازی تئاتر دادگاه جنجال برانگیزش با آرش آبسالان روبرو شود و با ضربه به سیم های گیتار، آهنگی که سال های پیش در آن تئاتر خوانده را شروع می کند. چشم هایش را می بندد و صدایش را در سالن خالی رها می کند. «روزگاریست که گل ها و غزل ها مرده اند / درد ما هجرت یار دگر نیست کنون». حجم صدایش به قدری است که حتی اگر در تاریکی انتهای سالن هم ایستاده باشی، به وضوح ریزه کاری هایش را می شنوی. آبسالان با اشاره صدا بردار وارد سالن می شود و در تاریکی انتهای سالن دست به سینه به در ورودی یله تکیه می دهد.
یک دوربین روی یزدانی فوکوس کرده است، دوربین دیگری هم حضور آبسالان را ثبت می کند. با هر گامی که یزدانی بالاتر می خواند، کارگردان هم به سمت سن گام برمی دارد. آبسالان به شدت تحت تاثیر فضا قرار گرفته است و چشمان خیسش در این گرگ و میش پیداست. «رضا چه کردی با من، بردیم ۱۵ سال پیش»، یزدانی تعجب می کند با سر ادای احترام می کند و بدون وقفه و پرقدرت تر ادامه می دهد. پس از پایان تراک، یزدانی از سن به پایین می پرد و اولین کارگردان تئاترش را به آغوش می کشد.
آبسالان از خاطرات خوش گذشته می گوید. «این آهنگ تمام فضای تئاتر را جلوی چشم من آورد. حیف که نتیجه کار آنی نشد که توقع داشتم و به جشنواره راه پیدا نکرد.» یزدانی هم چشم هایش برقی می زند و از اتفاقات اولین اجرایش می گوید. «به نظر من این تئاتر مثل اسمش جنجال برانگیز شد. این اولین اجرای زنده من روی صحنه بوده است ولی استقبال نکردن از اجرا هیچ تاثیری بر آینده کاری من نگذاشت. یک بار دیگر هم برای بازی در فیلم سربازان جمعه پذیرفته شدم ولی دو روز پیش از فیلم برداری اطلاع دادند که برخلاف نظر کیمیایی نقش را به کس دیگری داده اند و حضور من منتفی است. اگر قرار بود با شکست خوردن خودم را ببازم، الان اینجا نبودم.»
دوربین ها با زویای مختلف گفتگوی بداهه دو همکار قدیمی را پوشش می دهند. «رضا از اول هم اشتهای شعر زیادی داشت و برای اولین کارش سراغ مولوی رفت. همان سال ها در یک محفل دوستانه چندین شعر را به صورت زنده خواندو برای همه جالب بود که شاعر این شعرهای نوستالژیک کیست؟ وقتی رضا گفت که یک پسر بیست و چند ساله این ترانه ها را گفته است، همه تعجب کردند جوانی که آن سال ها را کودک بوده است، چقدر خوب می تواند حسش را به دورانی که ما زندگی کرده ایم بگوید.» یزدانی به میان صحبتش می پرد. «البته آن جوان بیست و چند ساله حالا یکی از بهترین ترانه سراهای حال حاضر ایران است.»
فیلم بازی در آپارات
کارگردان برای تنوع در فضای بصری پیشنهاد می دهد به آپارات خانه سالن بروند و گفتگو را آنجا ادامه دهند. یزدانی که خواننده نوستالژیک ها است، به شدت استقبال می کند و به همراهی هم راهی راه پله انتهای سالن می شوند. اتاقک کوچک و سیستم پخش قدیمی فیلم، حال و هوای سینما پارادیزرو را تداعی می کند. خواننده راک یک رشته نگاتیو برمی دارد و سعی می کند بفهمد متعلق به چه فیلمی است. «اصلا این اتاق آدم را یاد آلفردو می اندازد.»
آرش آبسالان به عنوان یک کارشناس بازیگری در خصوص بخش بازیگری یک خواننده نظر می دهد. «خواننده باید یک پرفورمر خوب باشد. رضا یزدانی یک بازیگر فیکس فریم است و ایستایی خوبی دارد ولی دلیل بر این نمی شود که بازیگر خوبی هم باشد. من در فیلم های آقای کیمیایی وجه بازیگری یزدانی را نمی بینم ولی در طهران - تهران شاهد بهبود این بخش هستیم. البته باید از یزدانی به اندازه خودش در بازیگری توقع داشت، نه به اندازه داستین هافمن.»
ساعت از ۱۶ گذشته است. کارگردان مثل اول صبح پرانرژی است و برای ضبط قسمت پیمان قاسم خانی با برنامه ریز گفتگو می کند باقی عوامل هم که از بازسازی صحنه راضی هستند کم کم وسایلشان را جمع و جور می کنند و سالن خاک خورده را ترک می کنند.
کارگردان مستند زندگی یزدانی از چرایی ساخت این فیلم می گوید
خواب آور نیستیم
نوید صولتی عضو صنف «فیلمبرداران» خانه سینماست و پس از ساخت و فیلمبرداری چندین فیلم کوتاه به فکر ساخت مستند زندگی رضا یزدانی افتاده. صولتی جذب اکت های یزدانی مقابل دوربین شده است و تصمیم به ساخت یک مستند متفاوت موسیقیایی گرفته است.
چه شد که به فکر ساخت مستند از زندگی رضا یزدانی افتادی؟
- من مدیر تصویربرداری کنسرت های جشنواره موسیقی فجر بودم و دوربین من نمای بسته خواننده ها را می گرفت. شبی که رضا کنسرت داشت، به قدری روی استیج خوب بود که گاهی یادم می رفت پشت دوربین هستم و یک دفعه می دیدم از کادر من خارج شده است. به نظرم رضا بازیگر خوبی است و استیج را خوب می شناسد، چه چیزی برای کارگردان جذاب تر از این است؟
چطور او را قانع کردی که این فیلم مستند ساخته شود؟
- قبل از من چند نفر این پیشنهاد را به رضا داده بودند که به دلایلی به توافق نرسیدند. من با اطلاع از این موضوع قرار ملاقات گذاشتم و تقریبا دو ساعت در مورد سیناپس فیلم صحبت کردم. رضا دو دل بود و نمی توانست تصمیم قطعی بگیرد. برای همین ادامه صحبت هایمان را به جلسه بعد و حضور علی اوجی مدیر برنامه هایش موول کرد. جلسه بعد به من اعلام کردند که طرح و سیناپس را بررسی کرده اند و با ساخت آن موافق هستند. خدا را شکر تا الان همه چیز بر طبق توافق اولیه بوده است و از هیچ کمکی دریغ نکرده اند.
پروژه فیلمبرداری چقدر پیشرفت کرده است و چقدر تا پایان آن زمان باقی است؟
- همانطور که دیدید، امروز در خدمت آقای آبسالان بودیم و تئاتر دادگاه جنجال برانگیز را بازسازی کردیم. با آقای آرود دشت آرای هم در تئاترشان اجرای زنده داشته است و احتمالا نقش خواننده دوره گرد را هم بازسازی می کنیم. از پشت صحنه کنسرت ها و ضبط آلبوم و کلیپ ها هم تصویر گرفته ایم و قرار است هر کدام در فیلم، فصول مجزایی داشته باشند. تاکنون برزو ارجمند، طناز طباطبایی، سام درخشانی، کامبیز دیرباز و پژمان بازغی در کار حضور پیدا کرده اند و قرار است که استاد مسعود کیمیایی، کارن همایونفر، همایون شجریان، حمیدرضا صدر، پیمان قاسم خانی، احسان علیخانی، حامد بهداد و بهرام رادان و جمع دیگری از هنرمندان در کار حضور داشته باشند. البته به دلیل حضور رضا در تیم های فوتبال پیشکسوتان استقلال و هنرمندان به عنوان دروازه بان، با تعدادی از فوتبالیست ها و ورزشکاران هم گفتوگو خواهیم داشت.
رضا یزدانی می خواهد ۱۵ سال زندگی هنری اش را در دو ساعت ببیند
برای نوه ام
به بهانه ساخت مستند زندگی و اکران فیلم بوی گندم با رضا یزدانی پیش از تمرین تنیس ظهر گاهی اش قرار گذاشته ایم. یزدانی از ساخت مستند راضی است و آن را مانند تنیس بازی کردن، بخشی از جذابیت های زندگی می داند.
چی شد که به فکر ساخت فیلم مستند از زندگی ات افتادی؟
- از چهار سال پیش بعد از آلبوم ساعت ۲۵ چند نفر خواستند از زندگی من فیلم مستند بسازند. من مخالف بودم و معتقد هنرمند باید یک عقبه ای داشته باشد. آدم های شناخته شده ای که می خواستند فیلم مستند بسازند، نظرشان این بود که یک سال همراه من باشند و فیلم بسازند ولی از نظر من برای ساخت یک مستند خوب موسیقی، گروه فیلمبرداری حداقل باید سه تا چهار سال همراه خواننده و گروهش باشند. تا اینکه سال گذشته آقای نوید صولتی پیشنهاد ساخت فیلم را دادند. زمانی بودکه آلبوم خاطرات مبهم آماده انتشار بود، چندین تیتراژ خوانده بودم و فیلم «بوی گندم» را بازی کرده بودم. نوید صولتی هم مثل من بر این باور بود که برای تولید یک کار خوب باید زمان صرف شود. از پشت کار و مصمم بودنش برای کار خوشم آمد و یک سال است که همکاریمان را شروع کرده ایم.
در تمام دنیا ساخت چنین مستندهایی از زندگی سلبریتی هات مرسوم است ولی در ایران این فضا وجود ندارد. نترسیدی که پس از نمایش این مستند بگویند رضا یزدانی خیلی مغرور شده است؟
- این شبهه پیش می آید و به همین دلیل سال های قبل قبول نمی کردم و می گفتم زود است؛ کما اینکه رضا صادقی یکی از دوستان عزیزم این اشتباه را کرد. ۱۳ سال از انتشار اولین آلبوم من می گذرد و حداقل دو سال تا پایان این پروژه زمان مانده است که در نهایت کار یک فیلم مستند از فعالیت ۱۵ ساله هنری من است.
ساخت مستند برای نشان دادن وجهه های مختلف زندگی ات است؟
- من به دنبال دیده شدن و افزایش طرفدارانم نیستم، از نظر من ساخت این مستند یک خاطره بازی است. دوست دارم اگر پیر شدم و نوه ام خواست بداند پدربزرگش چه بوده است بتوانم این فیلم را نشانش بدهم. این کار برای من مثل فوتبال، تنیس و سینما است و جذابیت های خودش را دارد. این دفترچه خاطرات من است و از آن راضی هستم. من خیلی کارها را برای اولین بار انجام داده ام. برای اولین بار این سبک از موسیقی را در ایران اجرا کردم. کمتر هنرمندی مثل من از علاقه اش بر تیم فوتبال مورد علاقه اش می گوید.
فیلم بوی گندم هم با آهنگ خلیج فارس شما در اکران دوم عید فطر رنگ پرده می بینید. چه شد که بالاخره به ساخت کلیپ برای این آهنگ رضایت دادی؟
- قرار بود ترانه خلیج فارس به عنوان سکانس آخر در فیلم «بوی گندم» به صورت کلیپ نمایش داده شود. آقای باباییان تهیه کننده کار می گفتند کهب رای ساخت این کلیپ روی یک ناو جنگی برویم و با فاصله از مقابل یک سکوی نفتی عبور کنیم ولی من معتقد بودم باید برای این آهنگ اتفاق خوبی بیفتد. چون برای فیلم هزینه زیادی شده بود و سکانس های خوبی فیلمبرداری شده بودو من هم دو سه سال ساخت کلیپ برای این تراک را به تعویق انداخته بودم.
به تهیه کننده اصرار داشتم که روی سکوهای نفتی برویم؛ گروه فیلمبرداری می گفت که سکوی نفتی محلی استراتژیک و امنیتی است و نمی شود ارکستر را آن بالا برد. در نهایت بچه ها لطف داشتندو با اصرار من پذیرفتند که تمام سکانس ها فیلمبرداری شوند و بعد به دنبال اجرایی شدن سکانس آخر باشیم. خدا را شکر وزارت اطلاعات و وزارت نفت خیلی با ما همکاری کردند و فکر می کنم سه هفته پس از پایان فیلمبرداری فیلم بود که روی سکوی نفتی ابوذر، بزرگترین سکوی نفتی ایران رفتیم. ارکستر را روی هلی برد چیدیم، وزارت نفت هم دو هلی کوپتر خود را برای هلی شات در اختیار گروه قرار داد تا یک سکانس به یادماندنی فیلمبرداری شود.
نظر کاربران
الکی الکی با اون صداش معروف شد.
پاسخ ها
گل گفتی.......
اصلا ازش خوشم نمیاد مخصوصا با اون موهاش
چی چی الکی الکی یه بار بشین درست آهنگاشو گوش کن،به ترانه ها و ملودی ها دقت کن،خیلی خاص و متفاوته.... مخصوصا ترانه ها
حالم ازش بهم میخوره،شدیییید
صدای خسته رضا یزدانی شدیدا صدای فرهاد مهراد رو برای من تداعی میکند
خیلی زیباست
اصلا از صداش خوشم نمیاد