هفته نامه صدا - شمیم قربانی: «روح الله خالقی» اگر همان «ای ایران» را هم ساخته بود؛ در موسیقی ایران جاودانه بود؛ سرودی که اگرچه در ۲۷ مهر ۱۳۲۳ خورشیدی برای اولین بار در تالار دبستان نظامی اجرا شد، اما همچنان نماد وطن پرستی به شمار می رود.
«خالقی» این اثر را با شعری از «حسین گل گلاب» در آواز دشتی با ملودی هایی برگرفته از نغمه های موسیقی بختیاری ساخت؛ اما او آثار بسیار دیگری خلق کرد که همه شان در تاریخ موسیقی این سرزمین ماندگارند.
به این قطعات نگاه کنید؛ به «یار رمیده»، «وعده وصال»، «پیمان شکن»، «نغمه نوروزی»، «بهار عشق»، «مستی عاشقان»، «شب جوانی»، «شب من» و «امید زندگانی»، همه شان در حافظه موسیقایی مردم این سرزمین حک شده اند، اما محدود کردن خالقی به آثاری که ساخته است، بی توجهی به بخش مهمی از شخصیت اوست.
او یک موزیسین روشنفکر بود. هم اثر می ساخت و هم می نوشت و هم آموزش می داد و هم سردبیر نشریه ای موسیقایی بود و هم عضو شورای عالی موسیقی رادیو. رییس هنرستان موسیقی هم بود اما فراتر از آنها همواره برای خویش مسئولیتی اجتماعی قائل بود و اتفاقات پیرامونش را در قلم و موسیقی اش منعکس می کرد.
او در کرمان متولد شد؛ از همان کودکی تار آموخت و کمی بعد از کمانچه و بعد هم از محضر «رضا محجوبی» استفاده کرد اما آشنایی اش با «علی نقی وزیری» نقش مهمی در زندگی او داشت. از وزیری ویولن و تئوری موسیقی آموخت و از طریق او با دانشگاهی در فرانسه ارتباط گرفت و هارمونی و سازشناسی را از طریق مکاتبه آموخت.
«علی نقی وزیری» نیز همواره شاگرد خود را می ستود ودرباره اش گفت: «خالقی به تمام معنی یک انسان واقعی بود. مردی بود اندیشمند و واجد منطقی سالم و درست. از نظر اخلاقی هنرمندی بود نمونه. هرگز تحت تاثیر حرکات نفسانی قرار نگرفت. مردی بود صدیق، صریح، منصف و وطن پرست، مدیریت و حس تشخیص وی در مسائل اداری و سازمانی از خصایصی است که باید از آن به نیکی یاد کرد. هنرمندی متین و آرام و به ظاهر خونسرد بود اما این خونسردی ظاهری در برابر ناملایمات، آشفتگی و هیجانات تندی در باطن او ایجاد می کرد.»*
موسیقی دان روشنفکر به ادبیات نیز علاقه ای ویژه داشت و با وجود آنکه از 19 سالگی خود موسیقی تدریس می کرد، اما در دانشگاه ادبیات خواند و این درست یکی از مهمترین نکاتی است که سبب شده تا تالیفات مهمی در موسیقی ایران خلق کند که مهم ترین آن «سرگذشت موسیقی ایران» است با نثری روان، خواندنی و به دور از اطناب ها و لفاظی های خاص و متفرعنانه. او در این اثر سرگذشت موسیقی ایران را با داستان زندگی خودش همراه کرده است.
آثار دیگری نیز چون «هماهنگی»، «نظری به موسیقی غربی»، «نظری به موسیقی ایرانی» و... به همراه مجله «چنگ» از دیگر فعالیت های او در حوزه نشر موسیقی است. ضمن آنکه فعالیت های او سبب شد تا جامعه موسیقی با چهره هایی چون فارابی و صفی الدین ارموی آشنا شود؛
با همه این ها ساسان سپنتا در کتاب «چشم انداز موسیقی ایران» می نویسد: «فعالیت اصلی خالقی در موسیقی، آهنگسازی بود. او در آهنگسازی از سبک استادش علی نقی وزیری پیروی می کرد و آهنگ های خود را با هماهنگی برای ارکستر می نوشت. خالقی معتقد بود وزن در موسیقی ایرانی باعث تحرک است و از سوی دیگر اگر قطعه موسیقی به صورت چندصدایی نوشته شود، حزن و اندوه و یکنواختی آن کاهش می یابد. خود او با مطالعه در آثار وزیری (پیشگام چندصدایی در موسیقی ایرانی) و تجربیات شخصی، روش هایی را برای هماهنگ کردن موسیقی ایرانی یافته بود و به کار می بست. نخستین کتاب اصول هارمونی نیز به کوشش او به زبان فارسی ترجمه و منتشر شد.»
خالقی سال 1323 «انجمن دوستداران موسیقی ملی» را تشکیل داد با کنسرت هایی که مورد توجه دوستداران این موسیقی قرار گرفت و بعد از آن هنرستان موسیقی ملی را شکل داد. خالقی در دورانی فعالیت می کرد که موسیقی غربی در ایران رواج داشت و بسیاری موسیقی ایرانی را غیرعلمی و تدریس آن را بیهوده می دانستند.
حتی در بازه ای موسیقی ایرانی در هنرستان عالی موسیقی تدریس نمی شد و بسیاری از کسانی که سازهای سنتی می نواختند در این بازه به سازهای اروپایی روی آوردند یا هنرستان عالی موسیقی را ترک کردند. در این دوران خالقی و استاد محبوبش علی نقی وزیری برای حفظ موسیقی ایرانی تلاش های بسیاری کردند.
جعفرزاده در نقد کتاب «نظری به موسیقی» این کتاب را تلاش برای توجیه علمی موسیقی ایرانی با تئوری موسیقی غربی و تغییر فضای ضدموسیقی ایرانی آن زمان می داند که بی نتیجه نمانده است و در نهایت به تاسیس هنرستان موسیقی ملی منجر شده است.
به قول «فریدون ناصری»، «خالقی به مدد یک برنامه ریزی صحیح و منطقی و با تمام نیرو و توانی که داشت کم به تربیت موسیقی دانان جوان بست و در زمانی نه چندان طولانی موفق شد چهره والایی از موسیقی ملی و تحصیلکرده های آن معرفی کند. گروه کثیری از هنرمندان معاصر موسیقی ایران دانش آموخته همین هنرستان هستند و برای موفقیت بنیانگذار آن، شاهدی زنده اند.»
و اما در رادیو نیز فعالیت های گسترده ای انجام داد؛ رهبری ارکستر گل ها، تهیه و اجرای دو برنامه «یادی از هنرمندان» و «ساز و سخن»، تنظیم آثار عارف قزوینی و علی اکبر شیدا برای ارکستر، از جمله فعالیت های خالقی در رادیو تهران بود.
خالقی، خود در کتاب «هماهنگی موسیقی» که سال 1320 در تهران به چاپ رسید می نویسد: «فن هماهنگی در موسیقی ما سابقه نداشته و این علم را اروپاییان پس از تجربیات بسیار از روی موازین علمی از طبیعت استخراج کرده و بر لطف و ملاحت موسیقی بسی افزوده اند، به طوری که تجربه شده است با توجه به ویژگی های موسیقی ما که اهل فن از آن بهره دارند کاملا برای موسیقی ایران هم مناسب و مفید است.کار ما به مراتب مشکل تر از کسانی است که در کشورهای دیگر این فن را اعمال می کنند زیرا موسیقی هماهنگ در مغرب زمین، صدها سال سابقه دارد ولی در کشور ما دوران آن بسیار کوتاه است و هنوز توده ملت که سهل است اشخاص تحصیلکرده نیز متوجه لطف این نکات نیستند. ما باید به تدریج از آنچه مطلوب تر و مطبوع تر است شروع کنیم و در بادی امر خود را تابع موسیقی دانان کلاسیک پیروی کنیم و در اثر گذشت زمان ذوق ها را راهنمایی و مردم را متوجه درک لذت نغمه های هماهنگ کنیم.»
روح الله خالقی 21 آبان 1344 بر اثر بیماری زخم معده، در یکی از بیمارستان های شهر سالزبورگ در اتریش درگذشت.
گلنوش، فرزند روح الله خالقی از پدرش می گوید
ارغوان سپهری: گلنوش خالقی، فرزند زنده یاد روح الله خالقی آهنگساز و نوازنده برجسته ایرانی است. او متولد 1319 در تهران، فارغ التحصیل هنرستان موسیقی ملی ایران است که خارج از ایران به تحصیلات خود در زمینه موسیقی ادامه داده و ماندگار شده است. او عاشقانه پدرش را دوست دارد و آنطور که خودش بیان می کند رابطه عاطفی قوی با ایشان داشته و سال ها برای حفظ آثار پدرش تلاش کرده است. با او درباره این تلاش ها و نقش پدرش در موسیقی گفت و گویی کردیم.
بیست و یکم آبان سالروز تولد پدرتان زنده یاد روح الله خالقی بود. کمی درباره ایشان بگویید.
همان طور که گفتید 21 آبان تولد پدرم است، ایشان سال ها شاگرد ممتاز استاد علینقی وزیری و از مفاخر موسیقی ایران بود. بهترین سال های زندگی اش را صرف دل انگیزترین هنرها کرد و به تشخیص اهل فن موسیقی ایرانی و فرهنگی، شناخت او صلاحیت کامل یافت. سال 1325 انجمن موسیقی ملی، به همت او تاسیس شد و سه سال پس از آن با تاسیس هنرستان ملی موسیقی به یکی از آرمان های هنری کشور ما جامعه عمل پوشاند.
انتشار آثار متعدد، شامل متد و دستورهای علمی برای تدریس موسیقی ملی، خدمت بزرگی به هنر کرد. هم اکنون قطعات آواز، قطعات ارکستری، اتودها، آثار ساده مدرسه ای، کتاب ها و رساله های علمی مانند نظری به موسیقی، از او به جای مانده که هرکدام دارای ارزش فراوانی است. خالقی علاوه بر ریاست هنرستان موسیقی ملی تا هنگام فوتش، رهبر ارکستر «گل ها» و عضو شورای موسیقی رادیو ایران بود و مدت ها سرپرستی ارکسترهای شماره یک و دو رادیو را به عهده داشت.
گفته می شود پدربزرگتان با فعالیت پدر در زمینه موسیقی مخالف بوده است. آیا در این باره حرفی می زدند؟
بله. جالب است که پدر و مادر ایشان هر دو تار می زدند اما دوست نداشتند فرزندشان وارد این عرصه شود. با این حال پدر از کودکی اش به موسیقی علاقه مفرطی نشان می دهد و پدرش از بیم این که مبادا او از تحصیل عقب بماند، او را از اشتغال به موسیقی منع می کرده اما ایشان می گفت که هر وقت خود را در خانه تنها می یافته، با عشق عجیبی که به موسیقی داشته، مخفیانه و پنهانی تاری را که بزرگ تر از جثه اش بوده، بغل می گرفته و مشغول نواختن می شده تا اینکه بالاخره پدرش را تسلیم خواسته اش می کند.
پدربزرگم مجبور می شود پدرم را از هفده سالگی در آموختن ویلون آزاد بگذارد. بعد از یکی، دو سال، به محض این که مدرسه موسیقی وزیری تاسیس شد، پدر اولین شاگرد استاد وزیری بود که به فراگرفتن موسیقی پرداخت و چون احساس کرد موسیقیدان باید در درجه اول اطلاعات کافی داشته باشد، مجددا ضمن این که موسیقی را ترک نکرد، تحصیلات متوسطه خود را در دارالفنون و عالی را در دانشسرای عالی در رشته ادبیات که ارتباط بیشتری به موسیقی داشت، به پایان رساند و بعدتر هم که به طور حرفه ای در موسیقی کار کرد.
آقای خالقی در شیوه کاری شان به کدام استاد خود پایبندی بیشتری داشت؟
پدر در موسیقی سخت پیرو استادش مرحوم کلنل علینقی وزیری بود و همواره اعتقاد داشت وزیری خدمتی به موسیقی این کشور کرده که تا به حال احدی به هیچ یک از صنایع ظریفه این مملکت نکرده است و می گفت تا موسساتی وجود نداشته باشند که به آن وسیله بتوان این روش را ترویج کرد، زحمات وزیری آنچنان ثمربخش نخواهدبود.
گفته می شود در حال جمع آوری آثار پدرتان هستید، صحت دارد؟ و اگر اینطور است، در چه مرحله ای از انجام این کار هستید؟
ما یک آرشیو نوار ریل از قطعاتی که پدرم با ارکستر «گل ها» و دیگر ارکسترهای رادیو اجرا کرده بود، در اختیار داریم. سال 1990 که به ایران آمدم همه مطالبی که در مورد پدرم، یا توسط خود ایشان نوشته شده بود، جمع آوری کردم و با خودم به آمریکا بردم ولی به دلایل مختلف، امکان چاپ آنها را پیدا نکردم، تا اینکه بالاخره با همکاری خوب انتشارات ماهور به چاپ رسید.
این کتاب شامل پنج بخش مقاله ها، یادداشت های سفر، نامه ها، فهرست آثار و کتاب شناسی زنده یاد روح الله خالقی است. بخش اول گزیده ای است از مقاله های خالقی و مقاله هایی که درباره او نوشته شده اند، است. این بخش شامل 39 مقاله است که از میان حدود 180 مقاله انتخاب شده اند. بخش دوم دست نویس های سفر شوروی، هند، رومانی و سفر اروپا است که خالقی با نظم و دقت خاص خود به صورت یادداشت های روزانه در 5 دفتر نوشته است. بخش سوم هم دربردارنده 26 نامه است که از میان تقریبا 50 نامه انتخاب شده اند. بخش چهارم فهرست اجمالی آثار موسیقایی و بخش پنجم کتاب شناسی روح الله خالقی است.
آیا منبعی وجود دارد که علاقمندان به استاد خالقی بتوانند به آثارش دسترسی داشته باشند؟
بله، در آمریکا سازمان غیرانتفاعی به نام مرکز هنری روح الله خالقی به ثبت رساندیم که البته ارکستری هم به همین نام ثبت شده بود. برای من بسیار مهم بود که نام و آثار پدرم باقی بماند و در دسترس قرار گیرد.
ارکستر خالقی چگونه تشکیل شد؟ و آیا هم اکنون فعال است؟
در سال ۱۹۸۵ به دلیل مشکلات فعالیت های موسیقی در ایران، تصمیم به تشکیل و ایجاد ارکستر روح الله خالقی در آمریکا گرفتم و با نوازندگان حرفه ای که می شناختم و امکان بهره بردن از آنها بود، کنسرت هایی را برگزار کردم. کنسرت ها بسیار موفق بودند ولی چندسالی است که فعالیت این گروه متوقف شده است، چون هیچ سازمانی نبود که از ما حمایت کند.
ارکستر کاری پرهزینه است، به خصوص اگر بخواهیم از نوازنده های خوب و حرفه ای استفاده کنیم، چون در درجه اول پرداخت حقوق اعضای ارکستر مطرح خواهدبود و من هم به طور شخصی توانایی اداره ارکستر را نداشتم. مدتی از طریق اجرای کنسرت و فروش بلیت توانستیم آن را روی پا نگاه داریم ولی ادامه کار مشکل بود.
گفتید سال هایی در ایران مشکلاتی وجود داشته و به همین دلیل هم تصمیم به اجرای آثار پدرتان در خارج از ایران گرفته بودید. طبعا بخشی از نگرانی شما این بوده که ممکن است آثار پدرتان فراموش شود. آیا اینطور بوده و اینکه فکر می کنید آثار پدرتان فراموش شده است؟
نگران که بودم، اما خوشحالم که هر بار به ایران آمدم، دیدم آثار پدرم فراموش نشده و به خصوص جوان ها انگار نکاتی را در کارهای پدرم پیدا می کنند که برایشان تازه است و می تواند سرمشقی برایشان باشد. از این رو شاهد بوده ام که کارهای پدر فراموش نمی شوند و شاید نیازی نباشد من نگران باشم، چون آثار روح الله خالقی خودشان راه را باز می کنند و با زمان حرکت می کنند.
* گزیده ای از سخنان استاد علی نقی وزیری پایه گذار موسیقی جدید ایران، درباره روح الله خالقی.
نظر کاربران
عالی بود
پیوستن به میلیون ها نفر که نور را کشف کرده اند ما بسیاری از مردم آنلاین را می بینیم که در مورد داستان های Illuminati سوال می کنند. اکثر آنها خواسته اند که چگونه می توانند پیوستن، در حالی که دیگران ترجیح می دهند که این پدیده را درک کنند. امروز، من در مورد چگونگی پیوستن به این نظم اجتماعی مرموز، عجله می کنم. ترس برای سیاره ای که به جنگ شما آسیب نرساند، کمک به راه است. مسیر Illuminati برای بشریت - طراحی جهانی ما - دارای قرن هاست تا گونه های انسانی را از بین ببرد. برای اولین بار در تاریخ، Illuminati سکوت خود را با Illuminatiam شکسته است: یک اظهارنظر در مورد آینده این آئین، پیش از حکمت.