علی اکبر ناطق نوری؛ حضور شیخ محافظه کار در سیاست
نامش علی اکبر و نام خانوادگی اش جمشیدی است اما چون پدرش از منبری های خوش سخن بود به «ناطق نوری» شهرت یافت. سال ۱۳۲۳ در منطقه ییلاقی نور در روستایی به نام اوز کلا به دنیا آمد با این حال در منطقه ۸ بازار تهران کوچه حمام چال، زیر گذر لوطی صالح بزرگ شد.
با بازگشت امام خمینی به کشور عضو ستاد استقبال شد و اولین سمت رسمی که پس از انقلاب دریافت کرد نمایندگی اما در جهاد سازندگی و وزارت کشور بود. 24 اسفند 58 در حالی که یک سال از پیروزی انقلاب می گذشت به نمایندگی از مردم نور وارد مجلس شد اما حضورش در این مجلس به دلیل رفتنش به کابینه میرحسین موسوی به عنوان وزیر کشور نیمه کاره ماند. پس از پایان حضورش در وزارت کشور، باز هم در انتخابات مجلس سوم شرکت کرد و دوباره به پارلمان بازگشت.
در مجلس دوره های چهارم و پنجم ناطق نوری که دیگر جزو نیروهای اصلی جناح راست محسوب می شد ریاست مجلس را برعهده داشت. با پایان دوران سازندگی شیخ نور عزم پاستور کرد؛ همه چیز هم برای شروع تجربه ریاست جمهوری اش مهیا بود. او که به نمایندگی از دو تشکل روحانی بانفوذ جناح راست یعنی جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم قبای کاندیداتوری در هفتمین دوره رقابت های ریاست جمهوری را بر تن کرده بود در مقابل سید محمد خاتمی، نامزد جریان چپ شکست سنگینی خورد و آرزوی پوشیدن ردای ریاست جمهوری را برای همیشه از سر بیرون کرد.
تا سال ۸۴ فعالیت های شورای هماهنگی نیروهای انقلاب با رهبری ناطق نوری رضایت بخش بود اما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نهم شکاف بین نیروهای اصولگرا شروع شد و به شورای هماهنگی هم سرایت کرد. علی لاریجانی نامزد مورد قبول ناطق نوری بود اما گروهی از راست گرایان به سردستگی حسین فدایی به موازات شورای هماهنگی انقلاب، شورای دیگر با عنوان «شورای هماهنگی نیروهای اجتماعی» را که به «شورای فدایی» شهرت یافت، شکل دادند که در پی فرستادن محمدباقر قالیباف به پاستور بود.
ناطق نوری بعدها در گفت و گویی با انتقاد از رفتار تشکیلاتی جمعیت ایثارگران در انتخابات 84 گفته بود: «ایثارگران در یک مقطعی دیگر خرجشان را از ما جدا کردند. عنوان شورای هماهنگی نیروهای اجتماعی را برای خود برگزیدند و راهشان از ما جدا شد. ما در ایران حزب نداریم، قبیله داریم و کارهای قبیله ای. زمان انتخابات نیز اختلافات قبیله ای افزایش پیدا کرد.»
ناطق در کنایه ای به رفتار غیرتشکیلاتی ایثارگران گفته بود: «آن قدر تشکیلاتی بودند که از کل شورای هماهنگی بیرون آمدند، پنج کاندیدا را گذاشتند کنار و رفتند سراغ یک نفر دیگر. حتی به آقای احمدی نژاد که عضو شورای مرکزی آنها بود، توجه نکردند و ایشان را به عنوان کاندیدای نهایی انتخاب نکردند. در مرحله دوم ناچار شدند از آقای احمدی نژاد حمایت کنند چون سخت مخالف آقای هاشمی بودند.»
در نهایت نه نامزد مورد نظر ناطق نوری رای آورد و نه محمدباقر قالیباف. این محمود احمدی نژاد بود که به پاستور راه یافت. با روی کار آمدن احمدی نژاد، ناطق نوری به یکی از منتقدان دولت او تبدیل شد؛ نقدی که برایش هزینه ساز شد و در مناظره های انتخاباتی سال 88 نتیجه اش را دید. احمدی نژاد نیز در مناظره با میرحسین موسوی با اشاره به زندگی شخصی ناطق نوری اتهاماتی را به او و خانواده اش وارد کرد. سکوت اصولگرایان به ویژه جامعه روحانیت مبارز که خاستگاه سیاسی ناطق نوری بود در قبال این اتهامات موجب دلخوری ناطق از همکیشان خود شد و زمینه جدایی او از جریان اصولگرایی را هرچه بیشتر فراهم کرد.
پهلوان سیاستمدار چنان از بی تفاوتی یارانش در مقابل اتهامات احمدی نژاد دلگیر شده بود که از سال ۸۸ به بعد حاضر نشد در جلسات جامعه روحانیت مبارز شرکت کند و برای همیشه از حضور در نشست ها، گردهمایی ها و همایش های اصولگرایانه خودداری کرد.
نقش شیخ نور در پیروزی حسن روحانی
فاصله شیخ نور از جناح راست در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بیش از گذشته نمایان شد. با رد صلاحیت آیت الله هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری از یک سو نقش کلیدی در ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالگرایان بازی کرد و از سوی دیگر در عدم کناره گیری علی اکبر ولایتی از عرصه رقابت ها بسیار موثر بود.
کارت دعوت هایی که نادیده گرفته شد
ناطق نوری که دیگر به مرد رییسجمهورساز شهرت داشت، دور جدید از فعالیت های سیاسی خود را می گذراند. او از پشت صحنه جناح راست به پشت صحنه تصمیم های جریان رقیب آمده و در بازگشت اصلاح طلبان به عرصه قدرت نقش کلیدی بازی کرده بود. همین ایام بود که کارت دعوت های همکیشان سابقش را یکی یکی رد می کرد. دلجویی های اصولگرایان از ناطق نوری دیگر اثر نداشت و شیخ نور راهش را از جناح راست جدا کرده و حاضر به بازگشت نبود؛ حتی اگر محمدرضا باهنر بارها برای او پیغام بفرستد که بدون هیچ شرطی به جبهه اصولگرایان بپیوندد.
در یکی از این موارد باهنر در دعوت از ناطق نوری برای بازگشت به اردوگاه اصولگرایی گفته بود: «خاستگاه ناطق نوری از اصولگرایی است و هیچ گاه از اصولگرایان جدا نمی شود اما در جریان دولت های نهم و دهم دلخوری هایی از مجموعه نیروهای فعال اصولگرا پیدا کرد و عملا پایش را از میدان سیاست کنار کشید. بنده همواره گفته ام که تلاشمان این است ناطق نوری ناطق به میدان سیاست بازگردد، برخی برای او شرط می گذارند که اگر برگردد باید در جناح ما قرار گیرد. ما از این شرط و شروط نداریم. اگر وی به جریان سیاسی برگردد، از ظرفیت اصولگرایی است... ما با او در تماس هستیم، آقای ناطق نوری مدت زیادی است که می گوید من برای ورود به میدان سیاست احساس تکلیف نمی کنم، تلاش ما این است که او احساس تکلیف کند و فعال سیاسی شود... البته بعضی از تندروی ها را قبول ندارند و معتقد است کشور باید معتدل تر اداره شود، اما اینکه کسی فکر کند ناطق اصلاح طلب شده خیر، اشتباه فکر می کند این را ما اصلا قبول نداریم.»
گرچه باهنر اصرار دارد منکر نزدیکی ناطق نوری به اصلاح طلبان شود اما او در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بار دیگر در کنار جریان اصلاحات قرار گرفت و در حالی که جای آیت الله هاشمی برای نقش آفرینی انتخاباتی خالی بود رسما از حسن روحانی حمایت کرد. او که در تمام 4 سالی که حسن روحانی سکان دار قوه اجرایی کشور بود، همپای اصلاح طلبان در حمایت از شیخ اعتدال کم نگذاشت با استعفایش از ریاست بازرسی دفتر رهبر معظم انقلاب، حمایتش را خبرسازتر کرد.
او که در سال ۶۸ با پشت سر گذاشتن یک ماموریت موفقیت آمیز به ریاست دفتر بازرسی رهبری منصوب شده بود، بعد از ۲۸ سال حضور در این پست مهم حکومتی استعفا داد تا در نبود آیت الله هاشمی برای نقش آفرینی در عرصه سیاسی مانعی پیش روی خود نداشته باشد.
شاید ناطق که چند سالی است در منطقه لواسان اقدام به تاسیس یک حوزه علمیه (مدرسه امام حسن مجتبی) کرده و بسیاری از جلسات، گعده ها و ملاقات های سیاسی اش را هم در همین حوزه برگزار می کند، از حضور در سمت ریاست دفتر بازرسی رهبری استعفا داد تا در «موقعیت مشورتی» با فراغ بال ایفای نقش کند. همان چیزی که بارها با عنوان ضرورت تشکیل اتاق فکر از آن سخن گفته بود.
شیخ نور بعد از استعفا از ریاست دفتر بازرسی رهبری در دیدار با اعضای انجمن اندیشه و قلم، برنامه برای آینده سیاسی اش را در چند جمله خلاصه کرد: «اگر از مسئولیتی کناره گیری می کنم، دلیل اصلی آن بازگذاشتن میدان برای نسل جدیدتر است، اگرچه این منافاتی با حضور در موقعیت های مشورتی که تجربه افراد در آن ها کارساز است ندارد و همچنان در خدمت نظام و انقلاب هستم.»
شروع فعالیت دفتر بازرسی رهبری
دفتری که ناطق نوری ریاست آن را از ابتدا تا قبل از اینکه حسین فدایی جانشینش شود برعهده داشت، با شکایت برادران تحریریان صاحبان کارخانه خودکار بیک آغاز به کار کرد.
ناطق در خصوص نحوه فعالیت این دفتر نیز اینگونه روایت کرده است: «بازرسی ما موردی است. یعنی همین طوری برای بازرسی و بررسی مسائل و معضلات نمی رویم بلکه چنانچه کسی تظلمی به دفتر آقای داشته باشد؛ آقا مورد را به بازرسی ارجاع می دهد و ما هم بازرسی کرده و نتیجه را به ایشان گزارش می دهیم. در طول این چند سالی که ما بازرسی را تشکیل داده و گزارش های مربوطه را تهیه می کنیم، آقا تمام گزارش ها را حتی اگر پانصد صفحه باشد، می خوانند و گاهی هم حاشیه می زنند و اقدام می کنند حتی یک مورد وجود ندارد که ایشان اقدام نکرده باشند.»
به گفته ناطق نوری چهار گروه کاری «فرهنگی»، «اقتصادی»، «قضایی» و «سیاسی» ترکیب اعضای دفتر بازرسی رهبری را تشکیل می دهند. هر گروه یک رییس و دو تا کارشناس و این اختیار را دارد در مواردی از دستگاه های ذی ربط، کارشناس بگیرد، تا در پرونده ای با آنها همکاری کند.
رسیدگی به شکایت مردم نور از برادر
در میان پرونده هایی که علی اکبر ناطق نوری در کتاب خاطرات خود به عنوان پرونده های مهم نام برده، رسیدگی به شکایت مردم نور از احمد ناطق نوری قابل توجه است. شیخ نور در این کتاب درباره نحوه رسیدگی به «اتهام سوءاستفاده از نمایندگی مجلس اخوی»اش گفته است: «در این گزارش آمده بود که -اخوی ما- احمد آقا در شهرستان نور با سوءاستفاده از موقعیت نمایندگی، اراضی و منابع طبیعی را به زور تملک کرده است و به قانون اعتنایی نمی کند.
من به او گفتم: این بازرس را آقا فرستاده است. شما یادت باشد که اولا ما اخوی هم دیگر هستیم، از توپ و تشر شما که من از میدان در نمی روم، هر چقدر هم که داد بزنید، بلدم چه کار کنم. ثانیا من به شما صریح بگویم اگر آنچه در گزارش نوشته شده، درست باشد اصلا صلاحیت ندارید در مجلس بمانید و نیازی به استعفا نیست. اگر هم گزارش نادرست باشد که شما کلی خوشحال می شوید و از ابهام بیرون می آیید... آقای امیری را به مازندران فرستادیم. ایشان رفتند از منابع مختلف از جمله مدیر کل اطلاعات، رییس اطلاعات شهرستان، ثبت اسناد، منابع طبیعی، شهرداری و سایر جاهایی که نیاز بود گزارش تهیه کردند که خوشبختانه به نفع احمدآقا شد.
نتیجه بازرسی را خدمت آقا بردم و به ایشان گفتم من آن گزارش را که خواندم، چون اخوی را می شناختم، می دانستم که دروغ است، اما نمی بایست به شما بگویم که این دروغ است، بنده رفتم بازرسی کردم و این هم سند و منابع گزارشی، در نهایت نتیجه را تحویل آقا دادیم.»
او حالا تنها دو کار مهم دارد؛ یکی حکومتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و دیگری شخصی، در حوزه علمیه لواسان. باید به انتظار نشست و دید شیخ نور چه تصمیمی برای آینده سیاسی خود اتخاذ می کند. آیا او می تواند محور گفت و گوی ملی باشد یا آنکه عطای سیاست ورزی را برای همیشه به لقایش خواهدبخشید؟
ارسال نظر