گریم های معروف و عجیب ستارهها +عکس
نگاه کردن به دنیای گریم از بیرون گود، خیلی جذاب است اما اگر جای آدمهای توی گود باشید، شاید نظرتان عوض شود. شاید اگر موهايتان به خاطر دکلره بسوزد، ابروهایتان را با موچین یکی یکی بکنند، گریم شدن آنقدر هم جذاب به نظر نرسد.
مجله زندگی ایده آل: نگاه کردن به دنیای گریم از بیرون گود، خیلی جذاب است اما اگر جای آدمهای توی گود باشید، شاید نظرتان عوض شود. شاید اگر موهايتان به خاطر دکلره بسوزد، ابروهایتان را با موچین یکی یکی بکنند، ساعتها پوستتان زیر ماده لاتکس بماند و توی چشمهایتان به جای قطره چسب بریزند گریم شدن آنقدر هم جذاب به نظر نرسد. حرفهای بازیگرهایی که گریمهای عجیب و طولانی را تجربه کردهاند، بخوانید تا خودتان بفهمید این خبرها هم نیست.
عبدالرضا اکبری / نقش امام خمینی (ره) فیلم «فرزند صبح»
این شخص کیست؟!
عبدالرضا اکبری در«فرزند صبح» بهروز افخمی، نقش امام خميني(ره) را بازی میکرد. گریم او که توسط سعید ملکان طراحی شد، نقش را باورپذیر کرده بود. اول قرار بود جمشيد هاشمپور این نقش را بازي كند.
«اتفاقا جلسه اول كه نشستيم برای گریم فقط در حد ۳۰ درصد به آن چیزی که میخواستیم نزدیک شدیم. وقتی بهروز افخمی آمد و بین گریم من و عکسها نگاهی انداخت خیلی سریع رفت و گفت باید بیشتر کار کنید! که همان هم حدود ۷-۶ ساعت طول کشیده بود. تا ۴ جلسه این قضیه ادامه پیدا کرد تا اینکه به همان گریم دلخواه رسیدیم. اوايل كار هفتهاي ۴ روز و هر روز ۷-۶ ساعت مينشستم و سعيد ملكان گريم را روي من انجام ميداد. تاكيد فراوان هم بود كه كمتر از قطعات پلاستيكي گريم يا قالبگيري استفاده شود و بدون قطعه، چهره به گريم دلخواه نزديك شود. تنها قطعهاي كه استفاده شد فقط براي قسمت پايين گريم بود. خیلی خسته میشدم مخصوصا اینکه ۷ ساعت باید خودم را در آینه نگاه میکردم. وقتی کسی کاری را پذیرا میشود، اخلاق کاری به او این اجازه را نمیدهد که بخواهد غر بزند، یعنی در واقع مجبوری تحمل کنی. بعدها عکسها را که خانواده امام(ره) و بعضی از مسئولان میدیدند، کاملا متوجه شباهت میشدند و همه اولین سؤالی که میپرسیدند این بود که این شخص کیست؟»
بهنوش طباطبایی / نقش زلیخا سریال «یوسف پیامبر(ع)»
به گریم حساسیت دارم
سریال یوسف پیامبر در زمان خودش خیلی سروصدا به پا کرد. نقش زلیخا را کتایون ریاحی بازی کرد. هرچند پیش از او قرار بود که بهنوش طباطبایی این نقش را بازی کند که گریم نگذاشت!
« تا به حال نقشهاي مختلفي به من پيشنهاد نشده كه بخواهم گريمهاي متفاوت را هم تجربه كنم. حتي در «گلهاي گرمسيري» كه از ۱۸ تا ۴۵ سالگي يك خانم را بازي ميكردم، مهري شيرازي فقط با سايهكاري توانست پيري را در صورت من نشان دهد. قرار بود در يوسف پيامبر نقش زليخا را بازي كنم ولي وقتي سعيد ملكان، چهرهپرداز این سریال، دو، سه بار تست گريم روی صورت من انجام داد، چسبي كه زير قطعه گذاشته بود، صورت مرا سوزاند تا حدي كه ۷-۶ ماه تحت مراقبت پزشكی بودم. فكر ميكنم صورتم به چسب لاتكس حساس بود. آقاي ملكان ميگفت با ماده ديگري هم نميشود كار كرد. براي همين هم نتوانستم نقش زليخا را بازي كنم. به طور کل صورت من نسبت به موادی مثل لاتکس حساسیت دارد و همین باعث میشود، هم انتخاب برای خود من سخت شود و هم کار گریمورها.»
زهرا داوودنژاد / نقش دختر کچل / فیلم «بچههای بد»
در موقعیت ویژه، کارهای ویژه میکنم
غیر از او در «سرب»، فريماه فرجامي، در «قرنطينه» خاطره حاتمي و در «درخت گلابی» گلشیفته فراهانی حاضر شدند موهای خود را تیغ بیندازند. زهرا داوودنژاد هم در فیلم پدرش «بچههای بد» موهايش را تراشید تا گریمش موها را به باد بدهد!
«میگویند مو براي خانمها خيلي مهم و عامل زيباييشان است و برای همه عجیب است که با کچل کردن سرم، کنار آمدم اما این کار به دليل اين بود که فيلم ايجاب ميكرد و پدرم از من خواسته بود و در آن موقع با روحيهاي كه داشتم، اين كار را دوست داشتم. برايم يك اتفاق جديدي بود. به نظر قبول کردن چنین ریسکهایی بستگي دارد به فيلم، فيلمنامه و كسي که از من درخواست اين كار را ميكند. بستگي دارد به شخصيتي كه بايد به خاطرش اين كار را انجام دهم. اگر در موقعيت ويژهاي قرار بگيرم، كارهاي ويژه هم انجام میدهم.»
نیما شاهرخ شاهی/ نقش روانپریش/ فیلم «پارک وی»
از دکلره تا اکستنشن
خیلیها نیما را با فیلم «پارک وی» فریدون جیرانی شناختند. او در نقش کوهیار، یک روانپریش بازی میکرد و در سکانسی موهایش را به دست دکلره نارنجی سپرد! خیلیها میگویند موهای او بر اثر این کار، سوخت و به همین دلیل علاقه زیادی به کلاه سر گذاشتن دارد اما خودش میگوید اینطور نیست.
«شنیدهام که میگویند موهای من در فیلم «پارک وی» سوخت. اینطور نیست؛ موهای من اصلا خراب نشد ولي خب به هر حال بر اثر استفاده از همان مواد دکلره، رنگش عوض شد تا اينكه بالاخره به حالت اوليه بازگشت. من براي فیلم «دايره زنگي» هم موهای بلندی را اكستنشن كردم و ۳ ماه هم همان طور ماند. درطول همه كارهايم بالاي ۲۰ گريم متفاوت داشتم ولي اينطور نيست كه بخواهم زير دست گريمور تازهكار بنشينم چون هر بازيگري خودش بهتر صورتش را ميشناسد و بهتر میداند چطور در صورتش كار شود. اگر احساس کنم، گریموری تازهکار است با او مشورت ميكنم، يعني طبق تجربههاي قبليام به او پيشنهادهايي ميدهم.»
گوهر خیراندیش/ نقش هاجر / فیلم «بانو» وقتی صورتم سوخت
گوهر خیراندیش، محبوب گریمورهاست! به راحتی تن به گریمهای سنگین، سخت و طولانی میدهد. نمونهاش ۸ نوع گریم او در فیلم «جزیره جادو» بود. خودش از ماجرای گریمهایش خاطرههای زیادی دارد.
«من دوست دارم نقشهای متفاوت را تجربه كنم. سر هر فیلمی هم كه میروم با پیشنهادهایی که میدهم و با توافق کارگردان و گریمور به تیپی ميرسيم که خود من بیشتر با آن ارتباط برقرار میکنم. این موضوع کاملا دوطرفه است. بعضی بازیگرها که بعضی مواد یا قلمموها به صورتشان نمیسازد، با خودشان مواد و قلممو میآورند تا از آنها در گريمشان استفاده شود ولي ما داريم در مورد هنرمند و بازيگر حرف ميزنيم، كاري با بعضي از دوستان كه با رابطه، آشنا و توصيه وارد بازیگری شدهاند، ندارم. يك هنرمند يا بازيگر حرفهاي را هيچوقت نديدهام كه به گريمور بگويد به ابروي من دست نزن! البته اينطور برخورد، يك برخورد غيرهنرمندانه و غيرحرفهاي است كه از افرادي برميآيد كه مسئوليت انتخاب كاري را كه داشتند، نفهميدند. من سختترین گریمی که داشتهام مربوط به فيلم «بانو» بوده است؛ مخصوصا قسمتهايي كه سوختگي صورت را درست ميكردند. درست كردن پفهاي صورت خيلي سخت بود ولي آن گريم را خيلي دوست داشتم و واقعا مرا به نقش نزديك ميكرد. کار این گریم برعهده عبدا... اسکندری و اکرم نویدی بود. بعد از آن، سر كار «لبه تيغ» كه قاچاقچي عتيقه بودم، قرار بود روي سر من پوستي گذاشته شود. آن گريم هم طولاني بود ولي بسيار خوب بود. طولانيترين و سختترين گريمهايم حدود يك ساعت و نيم، ۲ ساعت طول ميكشيد.
ليلا برخورداري/ نقش کبری/ سریال «خواب و بیدار»
برای ماندگاری به گریم تن میدهم
سریال «خواب و بیدار» مهدی فخیمزاده، اگرچه سریالی دیدنی بود اما بیش از هر چیز باعث دیده شدن لیلا برخورداری شد. او با گریمی سنگین، نقش یک دختر عقبمانده را بازی کرد.
«كبري ، اولين كار حرفهاي من محسوب ميشد. خيلي برايم مهم بود كه خوب كار كنم و خوب ديده شوم. در چنین شرايطي بازيگر به چنين گريمهايي هم تن ميدهد. آن نقش يك نقش تيپيكال بود و در واقع شخصيت نبود و چون تيپ بود، ميطلبيد كه آن طور گريم شود. اصلا ماندگارياش در اذهان را هم مديون همان گريم است. اگر بازيگر بخواهد به نقش و ماندگارياش فكر كند، مطمئنا گريمي را كه در راستاي نقش باشد، ميپذيرد و حتي كمك كردن بازيگر به گريمور هم اشكالي ندارد ولي باز هم بايد در جهت نقش باشد. من بازیگرهایی را دیدهام که روی مسئله گریم خیلی حساس بودهاند. مثلا کسی بود كه روي مسئلهاي خيلي حساس بود و حتي با گريمور هم درگير شد يا حتي زماني در يكي از كارهايم زمان اجرای گريم یکی از دوستان آنقدر زياد شد كه خود كارگردان آمد دنبال بازيگر و او را با خود برد كه بيشتر هم در خانمها اين اتفاق شايع است.»
ماهایا پطروسیان: نقش پیرزن/ فیلم «ازدواج در وقت اضافه»
نميشود كه در همه فيلمها زيبا بود
پطروسیان وقتی ۰۲ ساله بود در دومین حضور سینماییاش، نقش یک دختر کولی را در فیلم «هنرپیشه» بازی کرد و صورتش را به دست سرنوشتی به نام گریم سپرد. او گریمهای متفاوت زیادی را تجربه کرده که از میان آنها «ازدواج در وقت اضافه» به کارگردانی سعید سهیلی را بیشتر از همه به یاد دارد.
« ۲ چيز براي بازيگر خيلي مهم است و بسيار روي آن حساسيت دارد؛ يكي گريمش و ديگري هم لباسي كه ميپوشد. اين دو مسئله كاملا به بازيگر ارتباط دارد. بازيگر يك مدل يا مانكن نيست كه هر لباسي را كه به او ميدهند، بپوشد و هر گريمي را كه ميخواهند، روي صورتش پياده كنند. معمولا زماني كه گريم ميشوم، پيش طراح گريمي هستم كه به كارش تسلط دارد و سليقهاش منطبق با من است ولي گاهي تصور ميكنم اگر گريم طور ديگري باشد، بهتر است و براي همين هم يك نظراتي ميدهم. بازيگر بايد نقشهاي متفاوتي را تجربه كند و لازمه تجربههاي متفاوت، گريمهاي متفاوت است. بازيگري جز اين معنايي ندارد. نميشود كه در همه فيلمها زيبا بود. اين مخالف با اصول بازيگري است. يكي از كارهاي متفاوت من در زمینه گریم «ازدواج در وقت اضافه» است كه فكر ميكنم يك كار متفاوت در كارنامه بازيگري من از لحاظ گریم است. کار چهرهپردازی این فیلم بر عهده خانم مهین نویدی بود. گريم سنگین، خستگي دارد چون شايد پوست بازيگر به بعضي مواد حساس باشد. اول قرار بود كه با لاتكس روي صورتم كار كنند ولي لاتکس، ماده سنگيني است كه بعد از دو، سه بار استفاده روي پوست صورتم زخم و خشكي ايجاد كرد. براي همين با گريمور و كارگردان صحبت كردم تا ماده را عوض كنند. به هر حال نقش اول را داشتم و نميشد با همان روال پيش رفت چون هم ممكن بود زخمهاي ناسور ايجاد شود و هم ممكن بود ديگر نشود تا آخر كار ادامه داد. براي همين هم از سايه كاري استفاده شد كه هر چند زمان زيادي ميبرد ولي حداقل به پوست لطمه نميزد.»
گریم، یکی از اعجازآمیزترین کارهای دنیاست. ورود به دنیای گریم و گریمورها درست مثل وارد شدن به دنیای بارپاپاپاهاست! چون همه چیز به طرفهالعینی عوض میشود. سینمای ایران، در زمینه گریم، دست پری دارد و یکی از موفقترینها در این حوزه است اما در دنیا این حرفه، سابقه جذاب و طولانی دارد. در اصل گریم سینمایی برای اولین بار توسط مکس فکتور افسانهای از گریم سنتی تئاتر جدا شد، یعنی همان کسی که کمپانی لوازم آرایشی «مکس فکتور» به نام اوست. پیش از او جرج وستمور، گریم را در دنیا باب کرده بود و به همین دلیل به عنوان پدر گریم شناخته میشود. با گذشت زمان، گریم سینمایی، خودش شاخهبندی شد و هر گریموری در ژانری، معروف و متخصص شد. مثلا جك پيرس را پادشاه گريم سينماي وحشت ميدانند. تبحر او در كارهایش (مثل فيلمهاي فرانكشتاين، موميايي و ولف من) در اوايل دهه ۱۹۳۰ باعث شد بسياري از گريمورهاي امروزي راه او را در پيش بگيرند. در سینمای جهان گریمهای عجیب و غریبی وجود دارد که در زمان خود، سر و صدای زیادی به پا کردهاند. میخواهید نگاهی به این گریمها بیندازیم؟
هيث لجر: شبح تاريكي
چيزي به جز چاقو و يك تكه پارچه در جيب او نبود. هيث لجر دنيا را با بازي خود بهعنوان ژوكر در فيلم «شواليه تاريكي» حيرتزده كرد. اين بازيگر مرحوم، سزاوار همه تحسينهايي كه بعدها انجام گرفت، بود. ولي بخشي از تحسینها بايد به افرادي تعلق گیرد كه او را به اين صورت درآوردند. گريم ژوكر توسط جان گاليونه جونيور انجام شد كه شامل ۳ قطعه سيليكون مُهر شده بود و پيادهسازي آن روي صورتش حدود يك ساعت قبل از شروع هر فيلمبرداري طول ميكشيد. خود لجر آن را بهعنوان يك تكنولوژي جديد كه بسيار سريعتر از پروتزهاي رايج است، توصيف كرده بود. او احساس ميكرد هيچ آرايشي روي صورتش نيست.
براد پيت: مورد عجيب
براد پيت براي ايفاي نقش خود دراين فيلم هر روز ۵ساعت روي صندلي گريم مينشست و آماده ميشد. گريم او توسط ريك بيكر معروف انجام ميشد. بيكر ابتدا ۳ ماكت در سنين ۶۰، ۷۰ و ۸۰ سالگي پيت آماده كرد. او نيم تنه بالايي ۳ نفر را با ۳ مجسمه پيت پيوند زد. به اين ترتيب او ۳ نيم تنه از پيت تهيه كرد. بیکر سپس ۱۲۰ اسكن در حالتهاي مختلف از صورت پيت انجام داد و آن را در اختيار مجري جلوههاي ويژه ديويد اولبريچ قرار داد. توسط يك سيستم آناليز تصوير و تركيب آن با مجسمهها، پيت آماده ايفاي نقش فوقالعاده خود بود. گروه گريم و جلوههاي ويژه فيلم، با انصاف و سزاواری تمام، جايزه اسكار آن سال را با كار درخشان و دقيق خود بهدست آوردند.
رابين ويليامز: خانم دوبت فاير
رابين ويليامز تصميم گرفت براي اينكه مطمئن شود كاراكتر «داوتفاير» قابلقبول خواهد بود، هنگام فيلمبرداري به يك كتابفروشي برود و مشغول خريد كتاب شود. او قادر به انجام اين كار بدون اينكه شناخته شود، شد. ماسكي كه رابين ويليامز بهصورت داشت و آن را به خيابان پرت كرد در واقع يك نگهدارنده بود ولي گريم واقعي خانم «داوتفاير» چيزي نزديك به۴ساعتونیم طول ميكشيد و از ۸ تكه مجزا تشكيل شده بود.
چارليز ترون: هیولا
«آيلين كارل وورنس» يك قاتل سريالي بود كه در سال ۱۹۹۲در ايالت كاليفرنيا به مرگ محكوم شد. در هيولا، «ترون» كه نقش «وورنس» را بازي ميكند نه تنها عملكرد قابل توجهي ارائه ميدهد بلكه او يك روز كامل را براي خشك كردن و نازك كردن تارهاي مو با متخصص مو تحمل ميكرد. (ترون از كلاهگيس استفاده نكرد و موهاي طبيعي خودش بود) او ابروهاي خود را تراشيد و آنها كاملا سفيد بودند. حالا نوبت به گريم و آرايش اوست. موهاي او آسيبديده، كثيف و چرب بهنظر ميآيد. صورت بيرنگو رو و خشك او با پاشيدن لايههاي شفاف جوهر خالكوبي و كمي رنگ سبز براي ايجاد بافتهاي اضافي تكميل شد. پروتز دندانهاي مصنوعي صورت او را پهنتر ميكرد و دندانهاي كج و لكهدار «آيلين» بيشتر به چشم ميآمد. استفاده از لنز قهوهاي براي تغيير رنگ چشم آبي از آخرين مراحل گريم بود.
جيم كري: چطور گرينچ كريسمس را دزديد
جيم كري براي نقش خود بهعنوان گرينچ بايد روزانه بيشتر از ۳ ساعت براي اجراي گريم و يك ساعت براي برداشتن آن وقت صرف ميكرد. او بايد ۵ ماه پوششي كه ريك بيكر از جنس لاتكس ساخته بود كه لباسي از موي رنگ شده گاوميش بهصورت لايه - لايه روي آن سوار ميشد، به تن ميكرد. او كاملا در اين لباس احساس ناراحتي ميكرد و نياز پيدا كرد از يك متخصص ارتش آمريكا درباره روانشناسي و مقاومت در زمان شكنجه مشاوره بگيرد. كري گفته بود همه جاي بدن او پوشانده شده بود و حتي نميتوانست بيني خودش را بخاراند. در طول توليد اين فيلم بيش از ۸هزار محصول آرايشي و بهداشتي استفاده شد و در برخي روزها ۴۵گريمور مشغول به كار ميشدند.
ناتالي پورتمن: قوي سياه
ناتالي پورتمن در حالت طبيعي هم يكي از زيباترين بازيگران سينماست. تحول او در فيلم قوي سياه هم او را بيشتر در معرض توجه قرار داد. پورتمن با استفاده از پودر صورت سفيد، چشمان قرمز و بالدار آرايش شدهاش بهعنوان يك رقصنده قو مانند كه ميخواهد در درياچه قو بهترين باشد تقريبا غيرقابل تشخيص است. آرايشگر متفكر و صاحب سبك، طراح لباس و برنده جايزه اسكار، جودي چين هفتهها وقت صرف تبديل قوي سپيد بيگناه و معصوم به قوي سياه و بيمرز و اغواكننده كرد.
نیکلاس کیج در فیلم «بردی» نقش سربازی را دارد که ویران و آشفته از جنگ ویتنام بازگشته است. کیج برای اینکه افسردگی و در هم شکستگی این شخصیت را باورپذیر سازد، هر دو دندان نیش خود را کشید و سپس صورتش را چند هفته باندپیچی کرد. دندان نیش به دلیل ریشه بلندش عامل جوانی و زیبایی چهره است و وقتی این دندان از دست برود، بافت صورت دچار افتادگی و چروکیدگی خواهد شد. کیج بعدها این دو دندان را با دو ایمپلنت جایگزین کرد.
جاني دپ: آليس در سرزمين عجايب
جاني دپ ظاهرا قبل از توليد فيلم شروع به كشيدن نقاشيهاي آبرنگ براي ديد بهتر نسبت به شخصيت كلاهدوز ديوانه كرد و بعدها فهميد كه او و كارگردان فيلم، تيم برتون ايدههاي مشابهي براي به تصوير كشيدن نقش او دارند. جاني دپ بايد هر روز ۳ ساعت بهطور مداوم روي صندلي گريم مينشست تا آن قيافه عجيب و غريب را پيدا كند. او احساس ميكرد براي تبديل شدن به كلاهدوز ديوانه بايد كل بدنش دچار يك تحول فرازميني شود و از آنجايي كه او ۸۱ سال با پتي يورك كار ميكرد، درخواست استخدام او را كرد تا به شكل دلخواه خود دربيايد. او ابتدا شروع به پاشيدن رنگ سفيد بهصورت اسپري روي صورتش كرده و سپس هنر خود را پياده كرد.
رالف فينس: هريپاتر و جام آتش
«رالف فينس» براي بازي خود در اين مجموعه هري پاتر واقعا رنج كشيد. اين بازيگر هر روز ۲ساعت ونيم را روي صندلي گريم ميگذراند و بعد از اينكه كار چسباندن پروتزها بهصورت او انجام ميگرفت، او قادر به خوردن غذا نبود. خودش ميگويد به دليل پروتزها و دندانهاي مصنوعي وقتي براي ناهار، كار تعطيل ميشد او نميتوانست چيزي بخورد و اگر ميخواست گريم و پروتزها را بردارد، بايد ۲ ساعتونیم اضافه روي صندلي مينشست. مسئول تيم گريم «نيك دودمن» براي اينكه پوست او نازك و شفاف بهنظر بيايد، كمترين مقدار پروتز را استفاده كرد و چيزهايي شبيه رگ را در جمجمه، بازو و دستهاي او ايجاد كردند. فينس ميگويد: «گريم واقعا ساده و قوي بود. من ميخواستم آزادانه حركت كنم. در پايان بيني فينس بهصورت ديجيتال حذف شد، تا او چهرهاي شبيه مار پيدا كند»
نظر کاربران
جونم ليلا برخورداري و رابين ويليامز ***
این نیما شاهرخ شاهیه ک هیچ گریم خاصی نکرده ک معروف و عجیب باشه...
vaaaay...baziash tarsaaan boodanaaaa
baziasham ajiiib
خیلی عالی بود به خصوص که در مورد ایرانی ها هم بود.ممنونم
بنده خدا بهنوش طباطبایی گرچه تو ایران کمتر ازین نقشا پیش میاد که کسی بخواد گریم خاصی کنه همه بازیگرا باید باید خوشگل نشون داده شن تو فیلم تا نقشو بپذیرن
واييي من عاشق گريم ولدرمورتم
خيلي گريمش تو فيلم باحال بود نه به اسنيپ كه اون همه دماغ داشت نه به اين كه ٢ تا خط به جاي دماغ داشت
خخخخ
گریم های اکبر عبدی که محشره به خصوص در آدم برفی که هیچی ازش ننوشتین !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
جای داستین هافمن در بزرگمرد کوچک - لیندا بلر در جن گیر - محمود بصیری در دستفروش - اکبر عبدی در آدم برفی - جک نیکلسون در بتمن 1 - جف گلدبوم در فیلم مگس ( قسمت اول ) و چند نفر دیگر در این لیست خالی است . چرا ؟
faghat girim mohsen tanabande age nadidin bebinid hatmaaaaaaaaaaaaaaaan
در ضمن فیلم هیولا با بازی چارلیز ترون به افراد زیر 18 سال توصیه نمی شود.......
مسخره بودددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
جانم؟؟؟؟؟
بهنوش طباطبایی؟؟؟؟؟؟؟/
نقش زلیخا؟؟!!!!!!!!!!
سریال یوسف پیامبر؟!!!!!!!!
برین بابا خدا روزیتونو جای دیگه حواله کنه..
کیمیا رو فراموش کردین بزارید توی لیست :)
سلام خانم بهنوش طباطبایی درسته بازیگر بدی نیستن ولی نقش زلیخا رو هیچکس نمیدونست به زیبایی وکاردانی. کتایون ریاحی اجرا کنه واقعا بازیشون جای بسی تحسین داشت
ایرانیا که اصلا گریم نداشتن
اون براد پیته
مهراوه شریفینیا رو نگفت