امروز، اول نوامبر، سالگرد تولد «آلفرد وگنر»
بسیاری از تئوریهایی که باعث انقلابهای عـلمی شگرفی میشوند، مـمکن است سالهای بسیار زیادی طول بکشد تا از سوی دانشمندان مورد قبول قرار گیرند و یا حـتی ممکن است، مدتها از سوی آنها رد شوند. این مطلب در مورد نظریهٔ تکتونیک صفحهای نـیز که یکی از مهمترین تـئوریهای زمـینشناسی در تمام زمانهاست، صدق میکند
اولین کسی که این توری را مطرح کرد، دانشمندی آلمانی بود به نام آلفرد اودار وگنر که اول نوامبر ۱۸۸۰ متولد شد. او فرزند یک مدیر پرورشگاه بود. در سال ۱۹۰۵، گواهی دکترای خـود را در نجوم و هواشناسی از دانشگاه برلین دریافت کرد. در کنار علاقهٔ وافر به ژئوفیزیک، شیفتهٔ هواشناسی نیز بود؛ چنان که در طول زندگی، در چند سفر اکتشافی همکاری کلیدی داشت. برای مثال، او پیشگام استفاده از بالون بـرای ردیـابی چرخهٔ هوا بود و کتابی در این زمینه نوشت که معیار و استانداردی در این موضوع در آلمان شد.
در سال ۱۹۰۶، وگنر به یک تیم تحقیقاتی پیوست. که هدف آن شناخت چرخهٔ هوای قطبی بود. در راه بـازگشت از ایـن سفر، در دانشگاه ماربورگ به عنوان ناظر درسی مشغول به کار شد. او در طول زندگی، ۲ تا ۳ بار به گرینلند سفر کرد. این سفرهای او، طی سالهای ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۲ یا ۱۹۱۳ انجام شد.
در سال ۱۹۱۴، وگـنر درگـیر جنگ جهانی اول شد و چون مجروح گردید از خدمت سربازی معاف و در یک بیمارستان نظامی برای مدتی بستری شد. بعد از بهبودی، تمام تمرکزش را روی جمعآوری اطلاعات در مورد نظریهای که مدتها فکرش را مشغول کرده بود، کرد.
از پائیز ۱۹۱۱، زمانی که طـی مـطالعاتی در کتابخانهٔ دانشگاه ماربورگ، وگنر گزارشهایی مبنی بر وجود فسیلهای یکسان گیاهی و جانوری در دو قارهٔ مقابل هم در اقیانوس اطلس خوانده بود.
وگنر زمـان بـسیار زیـادی را برای کشف منشأ قارهها صرف کرد. مهمترین مـوضوعی کـه ابتدا او را مبهوت میکرد، این بود که چگونه خط ساحل شرقی آمریکای جنوبی و ساحل غربی آفریقا میتوانند با هم تـطبیق کنند؟ آیا ایـن دو قـاره زمانی در کنار یکدیگر بودهاند؟ بعد از مطالعات بسیار، بیش از پیش مطمئن شد کـه تمام قارهها روزی یک ابرقاره و در واقع خشکی واحدی بودهاند. او معتقد بود که این ابرقاره از ۲۰۰ میلیون سال قبل، شـروع بـه تـقسیم شدن به قارههای کوچکتر کرده است.
وگنر ایدههای خود را به طـور کـامل گسترش داد و آنها را در کتابش، با عنوان «منشأ قارهها و اقیانوسها» که در سال ۱۹۱۵ منتشر شد، شرح داد.
با وجود ایـن کـه دانـشمندان زمینشناسی برای وگنر به عنوان یک هواشناس برجسته، احترام زیادی قائل بـودند، امـا بـا او به طور سراسری به مخالفت پرداختند البته وگنر عقب نشینی نکرد و مصرانه به کـار ادامـه داد تـا تئوری خود را ثابت کند. سرانجام، او به هدفهای علمیای که در طول زندگی خواهان آنها بـود دسـت یافت. در سال ۱۹۲۴، او پیشنهاد استادی دانشگاه گریزن اتریش را قبول کرد. با وجود این، هـمیشه آرزو داشـت کـه در وطن خود به چنین جایگاهی برسد.
مدت کوتاهی بعد از اکتساب مقام استادی، وگنر در یـک سـفر تحقیقاتی که هدف آن احداث یک پایگاه فضایی برای پرتاب موشکهای جت بود، شـرکت کـرد. در ایـن سفر، در یکی از روزها، با وجود آگاهی از امکان تغییر شدید هوا و توفان، به رفتن به سـمت پایـگاه اصرار کرد و در راه گم شد. اگرچه او بعد از ۵ هفته توانست به پایگاه برسد، امـا مـتأسفانه بـه قدری دچار سرمازدگی شده بود که جان باخت.
وگنر هنوز به عنوان یک هواشناس و زمـین شـناس کـاشف و به طور کلی یک محقق با استعداد، در یادها بافی مانده است. یـکی از نـظرات قابل تأمل او در مورد آثار دهانهای روی سطح ماه است. او آنها را آثاری ناشی برخوردهای شدید میدانست، نه آثـار آتـشفشانی.
یک سال قبل از مرگ آلفرد وگنر، یک زمینشناس انگلیسی به نام آرتـور هولمز ایـن ایده را که جریانهای همرفتی جبه عامل حـرکات قـارهای هـستند، ارائه داد. این نظریه به وگنر در ارائه قطعیتر نظریهاش کـمک کـرد. اما متأسفانه پذیرش قطعی نظریه تکتونیک صفحهای تا سال ۱۹۶۰ طول کشید.
نظر کاربران
پارسال یکی ازدرسای جغرافیمون مربوط میشدب صفحات کره زمین که بعدش مطالبی مربوط ب تظریه تکتونیک صفحه ای و اقای وگنرنوشته شده بود...جالبه برام ک راجبشون اطلاعات ب دست اوردم.ممنون