فاتحان برودپیک در مسیر «ایران»
خیلی ها چشم به راه بودند تا فاتحان هیمالیا به ایران برگردندو برایشان جشن صعود بگیرند اما حالا ۳ کوهنورد جوان در هیمالیا آرام گرفته اندو جشن صعود بدون حضور این مردان مرد ایران گرفته می شود.هفته پیش گروه های نجات پس از ۶ روز جستجوی بی وقفه در برودپیک، مرگ سه ایرانی صعود کرده به قله را پذیرفتند و این صعود را به روح آنها تبریک گفتند.
خیلی ها چشم به راه بودند تا فاتحان هیمالیا به ایران برگردندو برایشان جشن صعود بگیرند اما حالا 3 کوهنورد جوان در هیمالیا آرام گرفته اندو جشن صعود بدون حضور این مردان مرد ایران گرفته می شود.
صعود آنها اما اتفاق بزرگی را نه تنها در کوهنوردی کشور که در کوهنوردی دنیا رقم زد. آنها مسیر «ایران» را برای صعود به قله مخوف برودپیک ثبت کردند.
هفته پیش گروه های نجات پس از 6 روز جستجوی بی وقفه در برودپیک، مرگ سه ایرانی صعود کرده به قله را پذیرفتند و این صعود را به روح آنها تبریک گفتند.
مسیر ایران
آیدین بزرگی، مجتبی جراحی و پویا کیوان به همراه رامین شجاعی و افشین سعدی ۵ کوهنورد عضو باشگاه آرش بودند که عازم برودپیک شدند. قرار بود همگی با هم قله را فتح کنند اما راه صعب العبور، مسیر ناشناخته صعود به دوازدهمین قله بلند جهان و شرایط بد جوی باعث شد که رامین شجاعی و افشین سعدی قید صعود به قله را بزنند و از کمپ سوم به کمپ اصلی برگردند.
اما بزرگی، جراحی و کیوان به مسیر ادامه دادند. سه کوهنورد خودشان می دانستند صعود به این قله، آن هم از مسیری که تا حالا کسی قدم در آن نگذاشته، کار بسیار دشواری است اما با اینحال تصمیم داشتند هر طوری شده آن را فتح کنند. تا آن روز قله برودپیک ۲۵۵ بار پرچم صعود را به خود دیده بود. در این میان ۱۷ کوهنورد در راه صعود جان باختند. سقوط بهمن دلیل مرگ بیشترین قربانی ها در این ارتفاعات بود و همه اینها را آیدین، مجتبی و پویا به خوبی می دانستند.
با همه اینها عزمشان را جزم کرده بودند تا این قله مخوف را فتح کنند و حتی وقتی دو نفر از دوستانشان تصمیم گرفتند قید صعود را بزنند، آنها پا پس نکشیدند. آنها برای این کار سه سال تام تلاش کرده بودند. چند بار راهی برودپیک شده بودند اما موفق به صعودنشده بودند و این بار می خواستندهر طور شده مسیر جدیدشان را برای همیشه ماندگار کنند، کاری که سرانجام موفق به انجام آن شدند و تیم پس از فراز و نشیب های زیاد ۲۵ تیر ماه از طریق تلفن ماهواره ای اعلام کرد که قله را فتح کرده است.
پس از این تماس، همه خوشحال بودند و چشم انتظار فاتحان هیمالیا، اما آنها در مسیر برگشت دچار حادثه ای تلخ شدند. راه را اشتباه پایین رفتند و گرفتار توفان شدند. بعد از این حادثه باشگاه آرش، امدادگران قهاری را برای نات آنها راهی ارتفاعات برودپیک کرد اما عملیات پس از چند روز جستجو با پیام تلخی مهر پایان خورد. دیگر حتی خانواده های آنها نیز پذیرفتند که پسرانشان در دل کوه آرام گرفته اند و اینگونه بود که عملیات جستجو پایان گرفت.
برودپیک کجاست؟
برودپیک با ارتفاع 8051 متر در رشته کوه قراقرون در شمال شرقی پاکستان و در مرز چین قرار دارد.
برودپیک بخشی از رشته کوه های عظیم هیمالیاست که سه قله مجزا به ارتفاع 8051 متر (قله اصلی)، 8016 متر (قله مرکزی) و 7550 متر (قله شمالی) دارد و فتح آن ممکن است تا 6 هفته طول بکشد.
کمپ پایگاهی (بیس کمپ) این رشته کوه در ارتفاع 5000 متری است و کمپ های میانی در ارتفاعاتت 6200 متری، 6800 متری و 7300 متری واقع شده اند که معمولا برای صعود به قله به 6 تا 9 هفته زمان نیاز است.
در این میان گروه پنج نفره ایرانی به فکر گشایش «مسیر ایران» برای صعود به برودپیک بودند. مسیری که ایرانیان نخستین کسانی باشند که قدم به آن گذاشته اند و این مسیر به نام بزرگ «ایران» در کوه برودپیک ثبت شود.
از اولین پیغام تا آخرین تماس
دوم تیر ماه، تیم در مسیر کمپ اصلی قله برودپیک مستقر شد و حرکت خود را به سمت کمپ آغاز کرد. تنها سه روز تا رسیدن به کمپ اصلی قله فاصله بود. 15 تیر ماه، تیم به ارتفاع 6600 متری رسید و در آن ارتفاع چادر زدند. در آخرین تماسی که کوهنوردان در این روز با مسئولان داشتند، برنامه ریزی ها برای شناسایی مسیر و رسیدن به ارتفاع 7100 صورت گرفت. در این میان آیدین بزرگی حال تمامی اعضای تیم را خوب گزارش کرد. 21 تیر ماه، تیم گشایش «مسیر ایرانه»، در کمپ 3 مستقر شدند.
اینجا آخرین کمپ برای استراحت بود و مقصد بعدی، جایی نبود جز قله. جبهه هوا در منطقه یخچال بالتور خوب گزارش شد. اعضای تیم دو روز در آنجا ماندند و روز یکشنبه 23 تیر ماه، روز تلاش برای حمله نهایی به قله تعیین شد. از بین 5 عضو گروه، سه نفر از آنها که وضعیت جسمانی بهتری داشتند، برای صعود به قله مصمم بودند و قرار شد دو نفر دیگر که شرایطشان برای صعود مناسب نبود، به بیش کمپ برگردند.
ایران برفراز هیمالیا
روز موعود، همزمان با روشن شدن هوا، آیدین، مجتبی و پویا، وسایلشان را جمع کردند و راهی مسیری شدند که در تمام طول تاریخ، کسی جز آنها از آنجا عبور نکرده بود. آنها برای این صعود نه ماسک اکسیژن داشتند و نه طناب های ثابتی که برای بالا رفتن از کوه کمکشان کند با اینحال دست از تلاش برنداشتند و سرانجام ۲۵ تیر، رویای صعود به دوازدهمین قله مرتفع دنیا به حقیقت پیوست و پرچم ایران در رشته کوه هیمالیا به فراز درآمد و نام مسیر جدید به نام ایران ثبت شد. باشگاه کوهنوردی آرش در همان روز اعلام کرد: «تیم هیمالیانوردان باشگاه کوهنوردان آرش پس از سه تلاش در سال های ۸۸، ۹۰ و ۹۲ موفق به گشایش مسیر «ایران« در جبهه جنوب غربی قله برودپیک شد.»
در این اطلاعیه نوشته شده بود: اعضای تیم پس از تلاشی سخت، مقارن عصر امروز (۲۵ تیر ماه) موفق به صعود به قله شدند. این خبر یعنی موفقیت، یعنی پاداش سه سال زحمت و تمرین. یعنی تولدافتخاری دیگر برای ورزش کشورمان. اما شیرینی این صعود، چند روز بعد تبدیل به تلخی شد و دل ایرانی ها را به درد آورد. همایون بختیاری سرپرست باشگاه کوهنوردی آرش، درباره صعود تیم می گوید: «این اولین باری نبود که آیدین، مجتبی و پویا با هم برای صعود تلاش می کردند. آنها پیش از این دو بار تصمیم به گشایش مسیر گرفته بودند اما متاسفانه موفق به صعود نشده بودند. روزی که خبر صعود دادند، همه اعضای تیم جشن گرفته بودند و شادی می کردند. چه کسی می دانست هیمالیا عزیزانمان را از ما خواهد گرفت؟»
27 تیر، پیامکی برای کمک
تیم سه نفره کوهنوردی، قله را فتح کرده و پرچم ایران را بر فراز قله نصب کرده بودند. بعدازظهر روز صعود بود که آنها تصمیم به بازگشت گرفتند. مسیری که برای بازگشت در نظر گرفته بودند، همان مسیری بود که از آن راهی قله شده بودند اما زمانی که آنها در حال بازگشت بودند گرفتار توفان شدند و مسیر را گم کردند.
ساعت ۷ و ۵۵ دقیقه بعدازظهر آن روز، آیدین بزرگی از نزدیکی گردنه برودپیک با کیومرث بابازاده، سرپرست تیم که در کمپ اصلی بود، از طریق تلفن ماهواره ای تماس گرفت و گفت که چادرشان پاره شده و حال یکی از اعضای تیم هم خراب است و نیاز به آب و غذا و کمک برای پایین آمدن دارند.
بابازاده به آیدین گفت که تمام تلاششان را برای رساندن کمک به تیم به کار می گیرند و مقداری آب و غذا هم به کمپ سوم رسانده می شود. او از کوهنوردان خواست تا اعتماد به نفسشان را از دست ندهند. همچنین به آیدین پیامک زده شد که مختصات جی پی اس محل استقرار خود را پیامک کند و حداکثر مقاومت خود را بکنندتا نیروی کمکی به آنها برسد.
بابازاده همزمان پیامی برای همه دوستان و آشنایان آیدین می فرستد و درخواست می کند که تلفن او را اشغال نکنندتا آیدین در تماس گرفتن دچار مشکل نشود اما هیچ کس نمی دانست اعضای گروه دقیقا در کدام نقطه گرفتار شده اند و چگونه می شود به آنها رسید.
28 تیر ماه حرکت تیم های نجات
وضعیت خیلی بحرانی شده است، حالا خبر گرفتار شدن تیم ایرانی بین همه کوهنوردان مستقر در برودپیک می پیچد، گروه های سوئیسی و آمریکایی برای یافتن تیم دست به کار می شوند.
بابازاده ادامه می دهد: «ساعت 6 صبح 28 تیر ماه، آیدین تماس گرفت و گفت زمینگیر شده اند و قادر به حرکت نیستند. ساعت 8 صبح دو نفر باربر پاکستانی که نیمه شب از کمپ سوم برای امداد برای امداد حرکت کرده بودند د رمنطقه ای بالاتر از کمپ سوم در حال تراورس به طرف گردنه برودپیک (محدوده حضور تیم) مشاهده شده بودند.
ساعت 9 صبح، یک تیم دو نفره از کوهنوردان سوئیسی که نیمه شب از کمپ اصلی کوه «کی 2» برای امداد حرکت کرده بودند به نزدیکی کمپ یک رسیده واعلام کردند که تمام تلاششان را برای پیدا کردن کوهنوردان ایرانی می کنند.
ساعت 9:30 سرپرست تیم سوئیسی اعلام کرد که تیم های دیگری نیز تشکیل شده و قصد دارند به دنبال تیم نخست به بالا و به سمت سه کوهنورد بروند و آنها را نجات دهند و همه اینها باعث شد که موجی از امیدواری برای نجات تیم سه نفره ایرانی به وجود بیاید.»
بابازاده ادامه می دهد: «ساعت 10 صبح، آیدین مجددا تماس گرفت و وضعیتشان را بحرانی اعلام کرده و درخواست کمک کرد. ساعت 1 بعدازظهر در تماسی که با کمپ اصلی برودپیک برقرار کردیم مشخص شد که باربرهای ارتفاع، پس از تلاشی ناموفق برای رسیدن به گردنه، به کمپ سوم برگشته اند اما تیم سوئیسی هنوز در تلاش برای رسیدن به کمپ دوم بود و لحظه لحظه خود را به محل حادثه نزدیکتر می کرد.»
ساعت 13:30 مسئولان تلاش کردند افراد دیگری که در منطقه بودند را برای امدادرسانی راهی گردنه برودپیک کنند، بعدازظهر همان روز ارتباط با تیم قطع شد و دیگر آیدین پیام ها را جواب نمی داد و پیامی هم ارسال نمی شد و این مساله باعث نگرانی امدادرسانان شده بود.
محل تقریبی مفقود شدن کوهنوردها
در ساعت 16:45، رامین شجاعی یکی از اعضای تیم در کمپ برای کنترل و تشکیل گروه های امدادی خود را از کمپ 3 به کمپ اصلی رساند و با شرکت ATP (شرکت خدماتی که برای عملیات امدادرسانی از سوی باشگاه آرش استخدام شده بود) و کوهنوردان مستقر در کمپ های اصلی برودپیک و کوه کی 2 تماس گرفت و گفت: «امشب دو نفر باربر ارتفاع که در کمپ 3 مستقر هستند سعی می کنند در تلاشی مجدد، خودشان را تا ساعت 7 صبح به گردنه برسانند تا زمانی که هوا روشن شد، وقت کافی برای تجسس داشته باشند.»
این درحالی بود که کوهنوردان سوئیسی نیز که تا آن زمان به کمپ 2 رسیده بودند، با لوازم و تجهیزات خودشان را به گردنه رسانده بودند تا عملیات جستجو را شروع کنند. تیم های دیگر نیز در حال آماده شدن برای تجسس بودند، تماس دائمی بین کمپ اصلی برودپیک و ستاد تهرانب رقرار می شد و همه منتظر بودند که با تماس آیدین، از زنده بودن آنها مطمئن شوند اما تا سعت 10 شب، از طرف آیدین تماسی گرفته نشد.
۲۹ تیر، آخرین تماس
کوهنوردان سوئیسی و بابران ارتفاع در گردنه برودپیک، بالاتر از کمپ سه و در چند صدمتری قله سرگرم جستجو برای یافتن ردی از کوهنوردان ایرانی بودند.
حدود ساعت ۱۳:۳۰، دو مرحله تماس تلفنی با آیدین بزرگی برقرار شد، آنچه از صحبت های نامنظم و پراکنده او به نظر می رسید، این بود که وضعیت نامناسب جسمانی و مشکلات ناشی از اقامت طولانی در ارتفاع بر آنها غلبه کرده است.
مسئولان هر چه سعی کردند مکالمه ای کامل با آیدین داشته باشند تا محل دقیق گرفتار شدن آنها مشخص شود یا اطلاعاتی از وضعیت جسمانی تیم به دست بیاورند، موفق نشدند. با اینحال تمام گفته های تلفنی آیدین به رامین شجاعی در بیس کمپ برودپیک منتقل شد و او در تلاش برای اعزام تیم دیگری به کمپ های بالاتر بود.
ساعت ۱۹:۳۰، آیدین بار دیگر تماس گرفت و برای چندمین بار تقاضای کمک کرد. او می گفت که آنها تغییر محل داده اند. آیدین، ارتفاع را ۳۵۰۰ متر اعلام کرد اما مسئولان حدس می زدند ارتفاع اعلام شده اشتباه است، چرا که رسیدن آنها به این ارتفاع پایین غیرممکن بود اما سایر اطلاعات داده شده با عکس ها و نقشه های منطقه مطابقت داشت.
به نظر می رسید آیدین و همراهانش همان مسیری را که اشتباه پایین رفته بودند، دوباره به بالا برگشته اند و پس از آن، آیدین برای پیدا کردن کمک به تنهایی پایین رفته و به بالای یک دیواره مهیب رسیده است، جایی که هنوز معلوم نبود کجاست و با گذشت چند روز از ناپدید شدن کوهنوردان ایرانی، محل دقیق گرفتار شدن آنها نیز مشخص نشده بود.
30 تیر، مکانیابی
مسئولان و تیم نجات سعی کردند با کمک گرفتن از مقامات دولتی، از طریق گوشی تلفن همراه آیدین، مشخصات جغرافیایی جی پی اس و مکان گرفتاری آنها را پیدا کنند.
30 تیر، مکانیابی دقیق محل گرفتاری کوهنوردان ایرانی انجام شده و معلوم شد همه تیم های جستجو که تا پیش از آن به دنبال کوهنوردان گمشده می گشتند در منطقه ای اشتباه جستجو می کردند و آیدین و دوستانش در محل دیگری گرفتار شده اند.
با مکانیابی دقیق، هلی کوپتری آماده بود تا کوهنوردان را از کمپ کوه کی 2 به کمپ برودپیک حمل کند تا عملیات جستجو با نفرات بیشتری انجام شود.
رامین شجاعی که برای جستجو در کوهستان مانده بود با کوهنوردان حاضر در آن منطقه گفتگو می کرد و به آنها می گفت هر کسی که کمک کند سه کوهنورد را پیدا کنیم تمامی هزینه های صعود به علاوه پاداش قابل توجهی به او داده خواهد شد اما به خاطر بدی شرایط هوا و صعب العبور بودن منطقه ای که تیم ایرانی در آنجا گرفتار شده بود، کسی جرأت نمی کرد در این مسیر قدم بگذارد.
بختیاری ادامه می دهد: «وقتی محل گرفتاری تیم مکانیابی شد، کوهنوردان و امدادگران که مسیر را می دیدند اعلام می کردند که اگر کسی بخواهد در این مسیر جستجو را ادامه دهد حتما با مرگ روبرو خواهد شد. برای همین می گفتندکه بهتر است ریسک نکنیم و با هلی کوپتر دنبال آنها بگردیم.»
توماس لامل به کمک تیم جستجو می رود
از ساعت 19:30 بعدازظهر 29 تیر، تماسی از سوی آیدین گرفته نشده بود. توماس لامل، کوهنورد و راهنمای معروف آلمانی که از ماجرا باخبر شده بود با هلی کوپتر راهی کمپ اصلی برودپیک شد تا جستجو را آغاز کند.
کار او عکاسی از محدوده ای بود که کوهنوردان ایرانی در آنجا گرفتار شده بودند. او با دوربین پیشرفته ای که در اختیار داشت، می توانست از محدوده مورد نظر عکاسی کند و سپس در عکس ها، محل کوهنوردان را مشخص کند.
توماس لامل به محض رسیدن به برودپیک، با هلی کوپتر راهی ارتفاعات شد و شروع به عکاسی کرد. او عکس های گرفته شده را به سفارت آلمان در اسلام آباد برد تا با کمک کوهنوردان آلمانی و امکانات موجود در سفارتخانه آنها را تجزیه و تحلیل کنند و نظر خود را ارائه دهند.
مکانیابی انجام شده نشان می داد که کوهنوردان ایرانی، گردنه مابین قله اصلی و فرعی را با گردنه اصلی بین کمپ سوم و قله فرعی اشتباه گرفته اند و خودشان را در موقعیت خطرناکی قرار داده اند اما در نخستین عکاسی توماس لامل نیز هیچ ردی از کوهنوردان ایرانی به دست نیامد.
۳۱ تیر ماه
بعضی از کوهنوردان خارجی از کمک منصرف شدند. آنها اعتقاد داشتند آیدین از ساعت ۱۹:۳۰ روز شنبه ۲۹ تیر دیگر تماسی با مسئولان نگرفته است، پس مرگ بر آنها غلبه کرده است.
یکم مرداد
بیس کمپ از تیم های جستجوی خارجی خالی شد اما مسئولان تیم کوهنوردی آرش به امید یک تماس از آیدین هنوز وسایل ارتباطی شان را چک می کردند اما تماس تلفنی برقرار نشد.
دنیس اوربکو و سیمونه مورو، دو نفر از کسانی که امداد کوهستانی را خوب بلد بودند، پس از بی نتیجه ماندن جستجوها اعلام کردند: «کوهنوردان 5 روز است که آنجا هستند وتمامی تیم های امدادی شامل باربرهای ارتفاع پاکستانی نتوانستند آنها را پیدا کنند، ما از هلی کوپتر برای عکسبرداری استفاده کردیم ولی نتوانستیم آنها را در عکس هایی که با هلی کوپتر گرفته شده، پیدا کنیم و از شنبه عصر تماسی نیز از آنها نداشته ایم.»
با این نظریات بود که بعدازظهر اول مرداد، همه کارشناسان روی مرگ این سه کوهنورد با یکدیگر هم نظر شدند و گفتند آنها نمی توانند زنده باشند.
با اینحال توماس لامل برای آخرین بار سوار هلی کوپتر شدتا بار دیگر در منطقه عکاسی کند اما به علت شرایط بد هوا، هلی کوپتر از ارتفاع ۵ هزار متری بالاتر نرفت و آخرین جستجو نیز بی نتیجه ماند. حالا تمامی جستجوگرانی که در برودپیک حضور داشتند، زنده بودن سه کوهنورد ایرانی را محال می دانستند. در چنین شرایطی بود که توماس لامل به همایون بختیاری سرپرست تیم کوهنوردی آرش نامه ای نوشت و خواستار پایان عملیات جستجو و نجات شد.
بگذارید آرامش بگیرند
او در این نامه نوشته بود: «من کاملا اطمینان دارم به علت ارتفاع بالا و از دست دادن آب بدن هیچ کدام از این سه نفر دیگر زنده نیستند. به دلیل اینکه آنها جایی بسیار دور از مسیر نرمال ودر ارتفاعی حداقل 7500 متری قرار دارند، هیچ شانسی برای پایین آوردن آنها وجود ندارد. هلی کوپتر تنها می تواند نفرات را از ارتفاع 5800 متری به پایین بیاورد. هر چیز که بالاتر از این ارتفاع باشد باید به وسیله انسان حمل شود و من اطمینان دارم که هیچکدام ازت این سه کوهنورد ایرانی راضی نیستند کسی برای پایین آوردن اجسادشان جان خودش را به خطر بیندازد. دو نفر باربر ارتفاع، پرچم ایران را در بالای قله اصلی پیدا کرده اند. بنابراین مسیر ایرانیان روی قله برودپیک به طور کامل و موفقیت آمیز توسط این سه کوهنورد صعود شده است و بهتر است اجازه دهیم، همانطور که کوهنوردان می خواستند، در کوهستان آرامش بگیرند.»
به دنبال این نامه بود که بختیاری، مهر پایان به عملیات جستجو و نجات زد و با تشکیل جلسه ای در تهران و با حضور خانواده کوهنوردان، عملیات جستجو را تشریح کرده و آنها را متقاعد کرد که فرزندانشان دیگر زنده نیستندو عملیات جستجو باید متوقف شود.
ما با هم هستیم
او می گوید: «اگر کوهنورد باشی می دانی که محال است 6 روز در ارتفاعات هیمالیا زنده بمانی. آخرین پیام آیدین در تمام این روزها در خاطرم بود. ما به او گفتیم بهتر است یکی از سه نفر که روپاتر است و می تواند راه برود به سمت جایی بیاید که امکان دیده شدن و نجات داشته باشد اما آیدین پاسخ داد ما هر سه با هم هستیم و جدا نخواهیم شد، آنها ترجیح دادند با هم باشند تا اینکه از هم جدا شوند و نجات پیدا کنند.»
مجید بزرگی: آیدین موفق شد
آیدین بزرگی متولد سال ۶۸ بود. به تازگی در مقطع فوق لیسانس پذیرفته شده بود و قصد داشت پس از صعود به قله هیمالیا سر کلاس های دانشگاه بنشیند و درسش را ادامه دهد اما هیمالیا نگذاشت تنها پسر خانواده بزرگی به خانه برگردد. مجید بزرگی، پدر آیدین درباره این حادثه دردناک می گوید: «این اولین باری نبود که آیدین برای صعود به دل کوه می زد، او کوهنورد بود و بارها به کوه رفته بود تا قله ای را فتح کند. او می دانست راه برودپیک راه سختی است. بارها با هم درباره مسیر صحبت کرده بودیم. می دانست رفتن به آنجا با حادثه های تلخ همراه است اما باز هم جانش را در دستش گرفت و گفت که می خواهد صعود کند. دو بار به برودپیک رفته بود و این سومین بارش بود. می گفت که این بار با تمام کوهنوردی هایش فرق دارد. از من، مادر و خواهرش خداحافظی کرد و با لب خندان به همراه تیم به سمت برودپیک رفت.»
آیدین در آخرین تماسش به پدرش گفته بود که دیگر ممکن است نتواند تماسی با آنها بگیرد. «پسرم گفته بود که برای بازگشایی مسیر ایران ممکن است ۸ روزی تماسی نداشته باشیم. وقتی خبر از باشگاه آرش رسید که پسرم و هم تیمی هایش توانستند صعود کنند، نمی دانید چقدر خوشحال شدم. آرزوی آیدین صعود به برودپیک بود. این بار آیدین سفت و سخت چسبیده بود تا صعود قستشان شود و شد. دلم می خواست هر چه زودتر به ایران برگردد و با هم برای این صعود جشن بگیریم اما هیچ وقت برنگشت و ما ماندیم و جشن صعودی که هیچ وقت گرفته نشد و قهرمانی که هیچ وقت نتوانستیم به او تبریک بگوییم.»
او ادامه می دهد: «وقتی مسئولان باشگاه آرش در جلسه برای ما شرایط را توضیح دادند، می دانستیم که آیدین دیگر زنده نیست. نمی خواستیم فرد دیگری دچار حادثه شود. در اینگونه موقعیت ها باید با منطق رفتار کرد. هر چند دوست داشتم جنازه پسرم در ایران دفن شود اما این خواسته در مقابل خواسته او کوچک به نظر می رسید. او برای بازگشایی راه ایران به دل برودپیک زد، حالا چه فرقی داشت در شهرش دفن شود یا در دل هیمالیا آرام بگیرد.»
احمد برادر بزرگ مجتبی جراحی از آخرین تماس کوهنورد می گوید
لطفا تسلیت نگویید...
مجتبی پسر آخر خانواده جراحی بود. سال ها در آتش نشانی کار می کرد. کارش امدادرسانی در کوهستان بود. بارها برای صعود به دل قله ها زده بود اما این بار مرگجروی شانه اش نشست و دیگر نتوانست قله دیگری را فتح کند.
احمد جراحی که خودش سال ها کوهنورد بود درباره برادرش می گوید: «مجتبی، پویا و آیدین موفق شدند کاری را انجام دهند که هر کوهنوردی نمی توانست انجام دهد. آیدین دوست من بود و بارها با برادرم و آیدین به دل کوه زده بودیم. مطمئن بودمهر سه نفر آنها پسر کوهستان بودند و راه را می شناختند. آیدین 3 بار برای گشودن مسیر ایران به برودپیک رفته بود.
مجتبی و پویا هم دو بار به برودپیک رفته بودند. این بار که رفتند می دانستم از پسش برمی آیند. روز صعودشان را یادم هست. چندین متر مانده بود به صعود که مجتبی با من تماس گرفت و گفت چند دقیقه دیگر پرچم ایران روی قله برودپیک است. تبریک گفتم. باید شارژش را نگه می داشت. تماس چند ثانیه بیشتر طول نکشید. منتظر ماندم اما خبری از صعود این تیم در رسانه ها منتشر نشد، تا اینکه باشگاه، خبر از وضعیت بحرانی آنها داد. رسانه ها اعلام کردند که کوهنوردان ایرانی مفقود شده اند. از همان زمان دعا می کردیم که آنها زنده بمانند و زنده برگردند. عملیات جستجو تمام شد اما این عملیات هیچ وقت موفق نشد. مجتبی در هیمالیا ماند. او برای آرزویش رفت و افتخار را برای ما گذاشت. می دانستم رفته است که با خطر دست و پنجه نرم کند. راه صعب العبور بود و خانواده اعلام کردند که راضی نیستند کسی برای پیدا کردن جنازه مجتبی جانش را به خطر بیندازد چون مجتبی راضی نیست. او سال ها آتش نشان بود و کارش کمک بود اما زمانی که خودش کمک خواست کسی نتوانست کمکش کند. ما راضی شدیم در برودپیک بماند و از همه می خواهیم تسلیت نگویند.»
آیدا بزرگی: آیدین زنده است
آیدا بزرگی، خواهر دوقلوی آیدین نیز از لحظه خداحافظی با برادرش می گوید: «من تنها خواهرش بودم و او تنها برادرم بود. با هم به دنیا آمدیم، با هم بزرگ شدیم ولی او زودتر رفت. ای کاش در فرودگاه بیشتر نگاهش می کردم اما نگذاشت. گفت کفایت می کند. رفت و دیگر نیامد. به من تسلیت نگویید. آیدین زنده است. صعودش را تبریک بگویید. من و خانواده ام تسلیت نمی پذیریم.»
نظر کاربران
"پرچم ایران بر فراز قله برودپیک دیده شده است آنها صعود (و عروج ) کرده اند."
روحشون شاد
نمیدونم چرا هر زمان خبری راجه به این سه عقاب ایران میخونم،بی اختیار اشک از چشمام سرازیر میشه. نام ایران بر اون مسیر حک شد،خمونطور که نام این سه عزیز بر دل ما. خدا رحمتشان کند.
من به عنوان کسی که آنها را نمی شناختم ولی داستان صعود آنها را میخواندم واقعا خیلی خیلی متاسف شدم وهر وقت مطلبی در باره آنها میخوانم تا پایان مطلب اشک میریزم در دل کوه های هیمالایا به آنها چه گذشت دستشان از هم کوته بود وفریاد رسی نداشتند خداوند به خانواده های آنها صبر بدهد .
روحشان شاد.
ما به آنها افتخار میکنیم.
مثال بارز مردانگی و قهرمانی یعنی این سه عزیز.............
روحشان شاد و یادشان گرامی
خدا از افرادی که روزاول نگذاشتند مکان یابی شوند نگذرد...روحشون شاد
مگه چی پی اس همراهشان نبود چرا بعد از چند روز رفتید مکان یابی کردید خدا از باعثش نگذره
روحشان و جسمشان با کوهستانها جاویدانه شد . ....خوش به سعادتشان .
پاسخ ها
دیگه داستان نگو خوشا به سعادتشون بنده خدا تو کوهستان چند روز زجر کشیدن بعد از دنیا رفتن به خاطر بی کفایتی یه عده اونوقت میگه خوشا به سعتدتشونه
انالله و انا الیه راجعون...
رشته ای بر گردنم افکنده دوست...
خداوند روحشان را سرشار از رحمت خویش کند.
یادشان گرامی باد.
متاسفم برای خودم که مردان مرد ایرانم برای سرافرازی ایران و ایرانی مایه از جان گذاشتند اما مسئولین بی مسئولیت مکان یابی را برای پیدا کردن پیکر بیجانشان در خواست کرد
فقط میتونم بگم واسه افراد منفی دهنده متاسفم که بوی از انسانیت نبردند
خدا از افرادی که روزاول نگذاشتند مکان یابی شوند نگذرد
چرا از روز اول مکانیابی انجام نشد؟
برای همه مون متاسفم
روح سرفرازتون در آرامش
من نمیدونم یه سری احمق واسه چی منفی دادن؟واقعا دلیلشون چی میتونسته باشه؟
پاسخ ها
درست صحبت کن
آیدین بزرگی و مجتبی جراحی و پویای عزیز یادتان تا ابد در دل ما زنده خواهد بود شما به پای عشقتان جانانه ایستادید. با آرامش در دل کوهستان بخوابید برادران عزیزم.....
خیلی ناراحت شدم روحشان شاد
روحشون شاد
اونا دل بزرگی داشتند
خدا به خانواده هاشون صبر بده
باید کوهنورد باشی تا بفهمی ارزش دوستی در کوه یعنی چی !
من هنوز هم منتظر معجزه هستم تا برگردند .
سلام بر همه غیور مردان وشیر دلان کوه وکوهنوردی- باید بجای تسلیت به این خانوادهها تبریک گفت که فرزندانی رشید غیور وبا غیرت تربیت کرده اند ودر مکانی که به گفته قرآن در سوره نبا آیه7 که کوهها را خداوند بعنوان عمادونگهبان ساخته )جان خود را از دست دادند وبسوی افریننده خود بانام وخاطری نیک سفر کرده اند روحشان شاد ویادشان همیشه گرامی باد - سرپرست گروه کوهنوردی سفیر سلامت شهرستان سمیرم - انشاء الله بعد از ماه مبارک رمضان جهت شادی روحشان یک صعود به قله دنا سمیرم خواهیم داشت با یاری خداوند تبارک وتعالی...
واقعا دلم میخواست کاش میشد کمکشون کنم ، ایشاالله روحشون قرین رحمت الهی قرار بگیره
خانواده های این سه فرزند ایران زمین ، بهتون تبریک میگم با چنین شیر مردان ایرانی که تحویل جمهوری اسلامی دادید ، ایشاالله خدا بهتون صبر بده ، در پناه حق باشید
برای افتخار آفرینی ایران همه حاضریم لز جان بگذریم ولی همیشه آدم هایی هستند که کوتاهی میکنند.توروخدا بیااید مسئولین با کفایتی رو سر کار بگماریم.برادران عزیزم من منتظر معجزه هستم که برگردید.
من فکر میکنم هنوز امیدی به بازگشت این شیردلان هست................
امیدوارم هرچه زودتر برگردند............
فقط همین
khodaya anan dar panah to
روز شنبه یادبود اونها رو با خودمون به قله سبلان بردیم. و نامه ی آیدین بزرگی رو بین کوهنوردای اونجا پخش کردیم. این نامه دید من رو به کوهنوردی تغییر داد. درود بر روح بزرگشون
به قدرى از شنيدن اين خبر گريه كردم كه حد واندازه نداره هنوز هم اشك ميريزم شديدا غم انگيز بود از خدا براى بازماندگان طلب صبر وآرامش دارم آنها هميشه زنده وجاويدانند وجز انسانهاى ماندگار در طول تاريخ حيات بشريت هستند.افتخارايرانيان وجهانيان.