گفت و گو با «شبنم قلی خانی» از دنیای مد، همسر و سینما
آنهایی كه نقش هما در« پنجمین خورشید» و نقش آیدا را در« پنج كیلومتر تا بهشت» به یاد دارند خوب می دانند كه تصور این نقشها بدون چهره آرام شبنم قلی خانی امكان پذیر نمیتوانست باشد....
خانم قلی خانی این روزها مشغول چه كاری هستید؟
مشغول بازی در سریال« آنام» به كارگردانی جواد افشار و تهیه كنند گی آقای عفیفه هستم. دراین سریال نقش آرزو را بازی می كنم، نقش لطیف و قشنگی است. داستان سریال را خیلی دوست داشتم. محوریت داستان درباره زنان است.
شروع بازیتان در تئاتر با نمایش آنتیگونه در سال ٧٦ در تئاتر شهر بود. آن موقع استقبال از آنتیگونه چطور بود؟
یك اجرای مدرن با حركات فرم از آنتیگونه بود. نقش ایرودیكه زن پادشاه را بازی كردم . یكسال تمرین و بعد از آن اجرا كردیم. سالن اجرا كوچك بود، اما استقبال خوبی شد. به شاگردانم می گویم یك سال تمرین كردیم تا درنهایت به اجرایی یك ماهه برسیم. هر روز آن، برای ما كلاس درس بود. بچه هایی كه الان شروع به كار می كنند عجله ای برای دیده شدن نداشته باشند. باید صبور بود و هر كاری را به وقتش انجام داد.
شما نمایشنامه «مو» اثر سالی كلارك را هم اجراخوانی كردید. مهم ترین تفاوتهای بازیگری و كارگردانی در تئاتر چیست و از بین این دو كدامیك برای شما سخت تر یا جذابتر است؟
در كارگردانی فكرتان را برای اجرا به عمل تبدیل می كنید. به نظرم كارگردان تاثیر گذارتر است؛ چون فكر را اجرا می كند. به هر حال ما در«مو» به دنبال ایجاد سبك جدیدی بودیم.
در نمایش «مو» چرا دختر آن قدر هری را دیوانه وار دوست دارد و چرا در مقابل، هری به او بی رحمی می كند؟
بین آنها عشقی شبیه به عشق فیلم رگ خواب وجود دارد. شخصیت زن دیوانه وار مرد را دوست دارد و مرد از این عشق بی خبر است. برای مرد مهم نیست كه از طرف كسی دوست داشته شود. در حالی كه زن از این عشق به جنون میرسد.
شما سریال های مختلفی بازی كرده اید. با سریال «اولین شب آرامش» درخشیدید. همین باعث شد نقش هما در «پنجمین خورشید» و نقش آیدا در «پنج كیلومتر تا بهشت» را به خوبی بازی كنید. حالا كه سالها از آن نقشها فاصله گرفته اید چطور به آنها می نگرید؟
با هر نقشی كه قبول می كنم سعی می كنم خیلی خوب ارتباط برقرار كنم. تا الان هم از انتخاب هیچ نقشی پشیمان نیستم. برخی از نقشهایم مثل ویس در« نردبان آسمان» متاسفانه به خاطر ساعت پخش نامناسب دیده نشدند . آن نقش و نقش هما در« پنجمین خورشید» را دوست دارم. خیلی از مردم مرا با« اولین شب آرامش» به یاد می آورند.
در سن 19 سالگی نقش حضرت مریم را بازی كردید. حالا پس از سالها به نظرتان مهم ترین ویژگی آن شخصیت چیست و شما چطور آن را بازی كردید؟
نقش هایی هستند كه برای ما مقدس هستند و مردم از این كاراكترها الگو ساختهاند. یكی از ویژگی های چنین نقشهایی بكر بودن بازیهایشان می تواند باشد تا آن الگو خدشه دار نشود. مریم مقدس هم همین حالت را برایم داشت. همیشه افتخار می كنم كه كارم را با بازی در آن نقش شروع كردم و كار با عوامل آن فیلم برایم حكم كلاس درس را داشت. سختی بازی در چنین نقشی این بود كه میبایست نقشی را بازی میكردی كه الگوی هزاران نفر است.
هیچ وقت هموطنان مسیحی درباره نقش و بازیتان نظری نداده اند؟
خیلی! این فیلم - سریال در خیلی از كشورها مثل ایتالیا، تركیه، لبنان و سوریه پخش شد و بازخورد زیادی داشت.
حدود هفت سال پیش در فیلم« پریناز» بهرام بهرامیان بازی كردید؛ فیلمی كه تازه اكران شدهاست. با توجه به درونمایه آن فیلم به نظرتان چرا آدم ها دچار قضاوتهای اشتباه درباره دیگران میشوند؟
عدهای از مردم ما عجله می كنند؛ یعنی بدون این كه در مورد چیزی خوب بدانند قضاوت و بعد تصمیم می گیرند. شاید این قبیل افراد آنقدر روی عقایدشان پافشاری می كنند كه عملا جایی برای امكان اشتباه برای خود نمی گذارند. به این نكته هم اشاره كنم كه اكران های دیرهنگام غالبا ذائقه مردم را عوض می كند. در این فاصله مردم فیلمهای دیگری دیده اند . به همین خاطر اتفاقی كه فكر میكردیم با این فیلم نیفتاد. نقش خورشید دستخوش سانسور و تغییر شد.
چرا یكتا در سریال «هشت و نیم دقیقه» عاقلانه رفتار می كند. به نظرتان چه فاكتورهایی در حساب شده عمل كردن او نقش دارند؟
بخشی از عملكرد یك سریال دادن آموزش به جامعه است.« هشت و نیم دقیقه» و نقش یكتا به خانم ها خیلی چیزها یاد می داد؛ این كه متكی به كسی نباشند، روی پای خودشان بایستند، اگر مادیات از زندگی كنار رفت و خواستند از صفر شروع كنند خودشان را نبازند، زندگی كنند و آنچه مهم است اخلاقیات و پاك بودن است. یكتا خواست و این كار را كرد تا لقمه حلال سر سفرهاش ببرد.
از بین شخصیتهای سریال «هشت و نیم دقیقه» به چه كسی بیشتر حق میدادید؟
احساس می كردم فروغ كه حتی نقش مقابل یكتا بود حق داشت. در مسئله حق دادن این نكته را هم باید در نظر داشت كه آن شخصیت در چه شرایطی بزرگ شده و چه شرایطی را گذرانده تا این گونه رفتار كند.
دلتان برای كدام شخصیت سریال هشت و نیم دقیقه بیشتر می سوخت؟
همان قدر كه دلم برای یكتا می سوخت برای فروغ و فرزین هم می سوخت. همه آنها درگیر شرایطی بودند كه نمی خواستند آن شرایط برایشان پیش بیاید. برای فروغ مسئله ای پیش آمده بود كه نمی توانست بچه دار شود . خود این وضعیت دلسوزی داشت.
به نظرتان كدام رفتار یكتا اشتباه بود؟
شاید بیش از حد كوتاه آمدناش با آدم های اطراف اشتباه بود. البته از او صبوری انتظار میرفت.
در سریال «هشت و نیم دقیقه» رفتار كدام شخصیت ناپسند تر از بقیه بود؟
نقشی كه شوهر فروغ( سام درخشانی) بازی می كرد، به نظرم اشتباهات اش بیشتر از دیگران بود. او زود قضاوت می كرد و تحت تاثیر همسرش قرار میگرفت. او خانواده یكتا را از خانه پدری شان بیرون كرد.
شما در سریال «سرزمین كهن» نقش همسر رهی (شهاب حسینی) را بازی كردید؛ زنی از یك خانواده سنتی كه در سن كم ازدواج كردهبود. چرا همسر رهی این اندازه معصوم است؟
این موضوع به شرایط ازدواج های آن زمان برمیگردد. در ۱۶ سالگی او را وادار به ازدواج میكنند . بنابراین عملا در شرایطی قرار میگیرد كه تصمیمات متفاوتی اتخاذ كند. همین باعث می شود خانواده زن؛ یعنی پدر و برادرها تلاش كنند او را از رهی جدا كنند. خودش در هیچ موردی چه برای ازدواج و چه جدایی تصمیم گیرنده نیست. امیدوارم پخش« سرزمین كهن» امسال شروع شود. بازی در این سریال را به خصوص در كنار آقای شهاب حسینی خیلی دوست داشتم.
به نظرم تركیب ثابتی از شیطنت و معصومیت در چهره شما وجود دارد. در نقشهایی كه انتخاب می كنید چقدر به تبلور بیشتر این دو وجه توجه می كنید؟
تا جایی كه جا داشته باشد خودم سعی می كنم این دو جنبه را تشدید كنم. البته اگر آن كاراكتر چنین ظرفیت هایی را داشته باشد و شعارزده نشود. در واقع؛ كاراكتر خودش را به بازیگر معرفی می كند و به او می گوید چه كند.
برخی از نقشهایی كه بازی كردهاید پراحساس هستند.چطور گرم و صمیمی احساسات خود را به مخاطب منتقل میكنید؟
كاراكتر به بازیگر خیلی كمك می كند؛ مثلا اتفاقاتی با سریال هشت و نیم دقیقه افتاد كه مرا بعد از سریال هم درگیر آن كاراكتر كرد . این كاراكتر از نظر درونی هم رویم تاثیرگذاشت.
حالا كه دوست دارید بیشتراز بازیگری كارگردانی بكنید و بنویسید، به نظرتان حس زنانه را چطور می توان به نقش و فضای یك فیلم منتقل كرد؟
باید فیلمنامه نویس های مرد ما از مشاوره خانم ها بهره بگیرند تا بتوانند دیالوگهای شخصیتهای زن را هم خوب بنویسند وهم خوب پرورش بدهند و درست قابل باور كنند. اگر غیر ازاین باشد حس و حال زنانه آن طور كه باید در نمی آید. در ضمن خانم هایی می توانند به فیلمنامهنویس بیشتر كمك كنند كه لحظات مختلف را تجربه كرده باشند؛ مثل مادرشدن .اگر كسی این لحظه را تجربه نكرده باشد نمی تواند آن چنان كه باید نقش آن را پرورش دهد.
از بین بازیگران زن بازی كدام بازیگر را بیشتر دوست دارید؟
خیلی ها را دوست دارم؛ خانم معتمد آریا از بازیگران مورد علاقه ام هستند. هفت سال پیش در فیلم پریناز با ایشان هم بازی بودم. از میان جوانها بازی مریلا زارعی در« شیار ١٤٣» را دوست داشتم . بیشتر بازی های خانم لیلا حاتمی را دوست دارم. از بین بازیگران خارجی كسی كه همیشه دوستش دارم خانم مریل استریپ است. كاراكتر خیلی خوبی دارد. او با سه فرزندش زندگی خانوادگی خیلی خوبی دارد.
عكسی دیدم كه در كنار عباس كیارستمی ایستاده اید. كیارستمی چگونه شخصیتی بود. چرا هیچوقت در فیلمهای او بازی نكردید؟
چند سال پیش وقتی فیلم كوتاه می ساختم در كلاس های فیلمسازی ایشان در لواسان شركت می كردم. كلاسهای ایشان بیشترعملی بود و بچه ها جلسه بعد كارهای آماده شده یكدیگر را می دیدند. آن عكس را بعد از یكی از كلاس ها گرفتم و تنها یادگاری من با ایشان است.
به نظرتان اهمیت كارهای كیارستمی بیشتر در چه چیزهایی است؟
ساده دیدن مفاهیم مهم. ایشان هم در ساختار و هم در داستان گویی گرایش به سادگی داشتند. این نكته مهمی است.
شما را همیشه با چهره ای گرم و آرام دیده ایم. متولدین آبان همه مثل شما آرام و آرامش بخش هستند؟
نوزدهم آبان به دنیا آمدم. دوستان آبانی زیاد داشته ام. اتفاقا در بین بازیگرهای خانم آبانی زیاد داریم. نمی دانم؛ شاید خداوند هم به من لطف داشته و چهره آرامی به من داده است. آرامش و سادگی را دوست دارم.
به نظر این سادگی در جنبه های دیگر زندگی تان هم وجود دارد. روی طرحهایی كه سفارش می دهید نظارت و وسواس به خرج می دهید یا ترجیح میدهید به سمت كارهای حاضری بروید و آنها را انتخاب كنید؟
سعی می كنم بیشتر از رنگهای متنوع و مدل های ساده استفاده كنم. دوستان دوزنده ای دارم كه لطف می كنند و كارهایی را كه برای مراسم گوناگون می خواهم آماده می كنند. كمتر طرف كارهای حاضری می روم، اما در میان كارهای آماده در بازار هم كارهای زیبایی دیده ام.
با توجه به این كه در دانشگاه تئاتر خواندید، چرا در دبیرستان رشته ریاضی فیزیك را انتخاب كردهبودید؟
به این دلیل كه آن زمان هنرستان نبود و بین تجربی و ریاضی انتخاب كردم. ریاضی ام بهتر بود، اما بلافاصله در دانشگاه رشته كنكور هنر را انتخاب كردم. در ایران لیسانس و فوق لیسانس در رشته تئاتر و بعدها در استرالیا فوق لیسانس كارگردانی فیلم را گرفتم.
دوست داشتید ریاضی را ادامه دهید و به جای هنر، جایگاهی مثل جایگاه مریم میرزاخانی داشته باشید؟
خیلی دوست داشتم جایگاهی مثل ایشان داشته باشم ،اما احساس می كنم روحیه ام برای ریاضی ساخته نشده و روحیاتم به كارهای هنری نزدیك است.
بعد كه به سمت كارگردانی گرایش پیدا كردید مستندها و فیلمهای كوتاه مختلفی ساختید. در سال ٢٠١٥ مستند حقیقت یك دستفروش را ساختید، چرا موضوع دستفروشی برایتان اهمیت پیدا كرد و آن را جلوی دوربین بردید؟
اولین مستندی بود كه ساختم. دستفروشی كه سوژهام در مستند دستفروش شد پیرمردی بود كه سالها سر كوچه خالهام می ایستاد و حرفهای مختلفی درباره او زده می شد . برایم جالب بود درباره اش فیلم بسازم.
مستند « رُك» شما درباره سه خانم موفق در سیستان است. چه چیزی باعث شد كه این سوژه را جلوی دوربین ببرید؟
خب! زنان دغدغهام برای فیلمسازی هستند. وقتی این موضوع به من پیشنهاد شد پذیرفتم. یكی از خانم ها مهندس كشاورزی بود كه باغ بزرگ خیار داشت. دیگری در سوزن دوزی موفق بود و سومی خانمی بود كه از نهضت سوادآموزی شروع كرده بود و سالهای آخر لیسانس را می گذراند.
از بین فیلمهای كوتاه تان مثل« من تنها»، «زندگی»،« خونه»،« روز»، «امروز سه شنبه است» و« ری پلی» كدامیك را بیشتر دوست دارید؟
«ری پلی» را خیلی دوست دارم، كارگردانی متفاوت و قوی تری به نسبت دیگر كارها دارد. آن را بعد از پایان تحصیلاتم ساختم.
در فیلم كوتاه «زندگی» به چه جنبه هایی از زندگی توجه نشان دادید؟
آن فیلم كوتاه درباره پسری است كه مادربزرگش دراتاقی در حال مرگ است و مادرش در اتاقی دیگر در حال زایمان. این بچه آن روز، زندگی خود را فراموش و به هر دو كمك می كند.
به طور كلی كدام یك از جنبه های زندگی برای شما مهم است؟
شادی، امید و زنده بودن.
شما بارها تدریس كرده اید به خصوص وقت زیادی برای آموزش به كودكان گذاشتهاید. به نظرتان چرا آموزش به كودكان اهمیت دارد؟
به آموزش بازیگری به خصوص در سنین ۱۰ تا ۱۶ سال معتقدم. این سنین، زمان شكل گیری شخصیت بچه هاست . آنها در این دوران از نظر بدنی و بیانی اعتماد به نفس و عزت نفس پیدا میكنند تا با تمرین های بازیگری آن را پرورش دهند. آموزش بازیگری قرار نیست آنها را صرفا بازیگر كند. آنها قرار است هر شغلی داشته باشند بتوانند در جامعه درست تصمیمگیری كنند و یا بتوانند مثل روانشناسها افراد را بشناسند. ذهن بچه با این آموزش ها خلاق می شود.
رضا همسر محترمتان معماری خوانده است.ایشان و شما چه سبك از معماری را دوست دارید؟
ما هر دو هم معماری سنتی و ایرانی را خیلی دوست داریم كه نمونه هایش در كاشان و یزد زیاد است و هم سبك مینیمال مدرن را كه از تزئینات عجیبی برخوردار نیست.
ظاهرا معماری واسطه آشنایی شما شد. چطور این اتفاق خاطره انگیز افتاد؟
آن زمان گرایش لیسانسام طراحی صحنه بود و باید ماكتی می ساختم. به دنبال كمك بودم كه خواهرم گفت برادر دوستم دانشجوی معماری است و می تواند كمك كند. به هر حال خواهرم باعث این آشنایی شد.
روزهای اول نامزدی خجالتی بودید؟
خیلی!
شما به خاطر كار شخصی همسرتان و ادامه تحصیل برای كارگردانی تئاتر، از سال ٩١ تا ٩٥ به استرالیا رفتید. این سفر چقدر روی كار، روحیه، تجربه و شناخت از زندگی، سینما و زندگی مشتركتان تاثیر داشت؟
در اوج كارم مجبور شدم به استرالیا بروم. سختی های غربت به كنار اما دوستانی در كشورهای مختلف پیدا كردم و توانستم با فرهنگهای گوناگون آشنا شوم . این شرایط مرا پخته تر كرد . وقتی برگشتم و كارم را شروع كردم احساس كردم آدم دیگری هستم. برایم جالب بود كه فهمیدم چقدر آدم های روی كره زمین شبیه یكدیگرهستند .
وقتی به استرالیا رفتید و از خانواده دور شدید چه حسی داشتید؟
سختی های خودش را داشت. دوری از خانواده وطن و كار و دوستان سخت بود .همه اینها با ناراحتی گذشت.
به نظرتان اینجا بودن بهتر است؟
احساس می كنم پاهایم روی زمین است، در كشور خودم هستم و نفر دوم نیستم. این خیلی مهم است.
یكی از علاقهمندی های شما بازی در نقش طنز است. چرا بعد از بازگشت از استرالیا هنوز بازی در یك كمدی را تجربه نكرده اید؟
كمدی های خوبی ساخته می شود. امیدوارم در یكی از این نقشها بازی كنم. نقش خانم ویشكا آسایش در «ورود آقایان ممنوع» را خیلی دوست دارم. كمدیهایی از این جنس را می پسندم.كمدیهای سطح پایین هم ساخته می شود كه علاقه ای به آنها ندارم.
خودتان اهل شوخی و طنز هستید؟
چرا كه نه!
همسرتان رضا چطور؟
او هم مثل من است.
ازدواج با ایشان علاقه تان به كار در سینما و تئاتر را بیشتر كرد یا كندتر شد؟
فرقی نكرد. به هر حال من هم از رضا مشاورههایی می گیرم و همیشه مشوقم بوده است.
حالا كه كارگردانی می كنید، دوست دارید ایشان را وارد عالم سینما كنید؟
نه! چون هیچ علاقه ای ندارد. به نظرم هر كسی باید كار خودش را بكند . زمینه كاری رضا هم فرق می كند.
ایشان از بین نقشهای شما كدام نقشتان را خیلی دوست دارند؟
نقش هما در« پنجمین خورشید» را خیلی دوست دارد.
به دنیا آمدن فرزندتان« شانا» چه تاثیری روی انگیزههایتان برای كار و زندگی گذاشته است؟
تاثیرش خیلی زیاد بود؛ برای كار فعالیت و آینده خیلی انگیزه پیدا كردیم .فعالترمان كرد؛ یعنی از لحظه لحظه زندگی مان استفاده می كنیم. وقتی بچه میآید، سر آدم شلوغ می شود، اما با یك برنامهریزی درست می توان به همه كارها رسید.
اسم شانا جان را چطور انتخاب كردید؟
از روی سایت ثبت احوال جست و جو كردیم. چند اسم انتخاب كردیم ؛یكی از آنها مانا بود، ولی ترجیح دادم اسم فرزندم با شین شروع شود.
شانا را سر صحنه می برید؟
الان در سنی نیست كه بتواند بایستد. چون سرو صدا و شیطنت می كند نمی شود او را سر صحنه برد.
دوست دارید شانا راه شما را ادامه دهد و بازیگر سینما شود؟
دوست ندارم . او را به این سمت سوق نمیدهم، ولی باید ببینیم خودش چه دوست دارد. دوست دارم در رشته موسیقی فعالیت كند.
شما متولد تهران هستید، تهران چگونه شهری است؟
تهران زیباست . آن را خیلی دوست دارم. تهران تنها شهری در جهان است كه وقتی در آن با خودرو رانندگی می كنید كوه های اطراف آن معلوم است. این كه اطراف تهران كوه هست جالب است . این كوهها خیلی به زیبایی تهران كمك كرده است. با این همه فضای سبز تهران برای جمعیت شهر كم است . در حال حاضر تعداد مراكز خرید بیشتر از پاركها می شود . این مایه ترس و نگرانی است.
دوست دارید چه اتفاقی برای تهران بیفتد؟
دوست دارم مركز شهری وجود داشته باشد مثل خیلی از شهرهای بزرگ دنیا كه تمام ساختمان های قدیمی سنتی در آن هست. مركز شهر در واقع یك مكان بزرگ گردشگری است. امروزه بخش هایی از تهران سنگ فرش شدهاند، اما كافی نیست. تنها ساخت اتوبان و گسترش شهر كافی نیست، فضاهای طبیعی و محیطهای سرگرم كننده مثل لونا پارك هم لازم است. ببینید! درست است كه در تهران دریاچه ساخته شده اما تمیز نگه داشتن آن، از جمله نكاتی است كه امروزه باید به آن توجه كرد.
چقدر به تهران دلبستگی دارید؟
اینجا شهر ماست . یكهفته از تهران دور شوم دلم برایش تنگ می شود . هیچوقت نمی توانم آن را فراموش كنم.
با كجای شهر بیشتر خاطره دارید؟
خیابان ولی عصر از پارك وی تا تجریش را خیلی دوست دارم. درختها و كلا فضای این خیابان را برای پیاده روی و همین طور خود میدان تجریش و بازارچههای قدیمی اش را خیلی دوست دارم. عاشق پارك ملت هستم؛ چون خاطرات بچگیام در آنجاست. با خیلی جاهای تهران خاطره دارم.
بهترین خاطره تان با همسرتان مربوط به كجای شهر می شود؟
بیشتر سینماها؛ چون با هم زیاد سینما رفتیم.
با كدام سینمای تهران خاطره دارید؟
سینما فرهنگ و عصر جدید زیاد می رفتیم.
آرزویتان برای آینده بازیگری و هنر در ایران چیست؟
امیدوارم به استانداردهای جهانی نزدیك شویم، باند بازی و پارتی بازی كمتر شود و افراد به آنچه جایگاه واقعی و لیاقتشان است، برسند و انسانیت حرف اول و آخر در هر كاری را بزند.
نظر کاربران
اصلا بهشون نمیخوره که چهل سالشونه....خوب موندن
چه سوال های سطح پایینی، مثل مصاحبه های 10 سال پیش می مونه، هیچ مورد جذابی توش نداشت...