۶۰۷۶۰
۴ نظر
۵۰۰۵
۴ نظر
۵۰۰۵
پ

اعترافات چهره های ایرانی از گذشته

تا به حال به نوستالژیک‌ترین بخش زندگی‌تان فکر کرده‌اید؟ به پررنگ‌ترین خاطره‌ای که در ذهن دارید؟! اصلا دوست دارید برگشتی به گذشته داشته باشید و ببینید تا اینجای راه را چگونه طی کرده‌اید؟

اعترافات چهره های ایرانی از گذشته
مجله زندگی ایده آل: تا به حال به نوستالژیک‌ترین بخش زندگی‌تان فکر کرده‌اید؟ به پررنگ‌ترین خاطره‌ای که در ذهن دارید؟! اصلا دوست دارید برگشتی به گذشته داشته باشید و ببینید تا اینجای راه را چگونه طی کرده‌اید؟ خاطرات شیرین زندگی‌تان بیشتر است یا تیرگی خاطرات تلخ، سایه وسیع‌تری بر سر لحظه‌های‌تان دارد؟ شاید اولین تلنگر این سؤالات را فیلم «گذشته» اصغر فرهادی به ما زد تا در دل زندگی پر هیاهوی روزانه کمی به فکر پاسخ‌شان باشیم. اینکه چه چیزی را از گذشته تا به امروز همیشه همراه خود داریم و با یادش زندگی می‌کنیم. این سؤالی است که در ادامه از هنرمندان و ورزشکاران نام آشنای کشورمان نیز پرسیده‌ایم. به بهانه اکران فیلم «گذشته» سری زدیم به پستوی ذهن آدم‌ها تا گذشته آنها را هم کمی گردگیری کنیم. می‌توانید در ادامه پاسخ چهره‌ها را به این سؤال بخوانید. لطفا خودتان هم سری به گذشته‌تان بزنید.

اعترافات چهره های ایرانی از گذشته

محمد سلوکی:

گذشته آرام

یکی از موضوعات مهم زندگی من که از گذشته تا به حال وجود داشته این است که فراز و نشیب خیلی سختی در زندگی‌ام نبوده و همیشه یک زندگی کاملا عادی و ساده مانند همه مردم داشتم. پدر من یک بازنشسته ارتش است و یک زندگی کارمندی دارد و ما هم در تمام این سال‌ها به شدت از دغدغه و جنگ و دعواهای خودساخته فراری بودیم؛ چرا که احساس می‌کنم بسیاری از مشکلات ما خودساخته است و به دست خودمان شکل می‌گیرد اما ما همیشه از پدر و مادرم یاد گرفته‌ایم زندگی آرامی داشته باشیم زیرا هیچ چیزی در این دنیا به اندازه زندگی آرام، لذتبخش نیست. ما هرگز دنبال اتفاقات عجیب و غریب نرفتیم و در هیچ دوره‌ای دچار بحران خاصی در زندگی نشدیم و اگر مسیر موفقیتی طی شده به واسطه همین بستر آرامشی بوده که همیشه پدر و مادرم در خانواده برای حفظ آن تلاش کرده‌اند.

اعترافات چهره های ایرانی از گذشته

وحید شمسایی:

شکست مالی در گذشته

اگر بخواهیم داستان زندگی گذشته هر فردی را پیدا کنیم خیلی سخت، پرمعنا و سرشار از نکات پر رمز و راز است چرا که هر فردی در زندگی می‌تواند آدم متفاوتی در زمینه‌های مختلف باشد اما در مورد خودم مثالی که می‌توانم بزنم این است که الطاف خداوندی بیش از حد شامل حالم شده و مرا به این نقطه رسانده. راستش من با اینکه در رده نوجوانان و جوان در تیم بازی می‌کردم اما آنقدر تنبل بودم که اصلا دوست نداشتم سر تمرینات حاضر شوم ولی شکستی که در زندگی به لحاظ مالی خوردم باعث شد، انگیزه بسیار زیادی در زندگی‌ام پیدا کنم و در زمانی که همه چیز را صفر دیدم به خدا توکل کردم و با وجود اضافه وزن بسیار زیادی که داشتم با تمرین و ممارست فراوان توانستم خودم را بالا بکشم و برسم به جایی که خواسته‌ام بود. گذشته من، گذشته‌ای است که اگر از همین جایی که هستم تا خود عربستان که خانه خداست سینه خیز بروم، نمی‌توانم شکر آنچه را او به من عطا کرده به جا بیاورم. لطف خدا را همیشه بالای سرم دیده‌ام و می‌دانم هیچ وقت نمی‌توانم جبرانش کنم.

اعترافات چهره های ایرانی از گذشته

عارف لرستانی:

گذشته‌ای در کنار کارآگاه دودو

چیزی که از گذشته تا به حال در ذهنم جا خوش کرده و همراهم است و همیشه دوستش داشته‌ام کارتون «بازرس دودو» است که اگر اشتباه نکنم در مجموعه پلنگ صورتی بود و هنوز هم دنبالش هستم که اگر در بازار پیدایش کردم، بخرم و در خانه‌ام داشته باشم. هروقت به گذشته‌ام فکر می‌کنم، کودکی‌ام به تصویر می‌آید همراه با دودو؛ به نظرم «دودو» خیلی شخصیت جذاب و دوست‌داشتنی‌ای بود. کارتون دیگری هم که خیلی دوستش داشتم «هاچ، زنبور عسل» بود. فکر می‌کنم اگر در این سن هم این کارتون‌ها را ببینم از دیدن «دودو» خوشحال می‌شوم و با دیدن «هاچ» دوباره دلشوره می‌گیرم. نمی‌دانم چرا ولی همیشه این حس را دارم. یک چیز دیگر هم که در این سال‌ها برایم سؤال بوده، اسم «پدر، پسر شجاع» است که همیشه به این نام صدایش می‌زنند و دوست دارم بدانم قبل از به دنیا آمدن «پسر شجاع» به چه اسمی صدایش می‌کردند؟!

اعترافات چهره های ایرانی از گذشته

شقایق دهقان:

گذشته من و پدرم

من خیلی به گذشته فکر می‌کنم و مدام حرص کارهایي را که باید می‌کردم و نکردم و بالعکس، می‌خورم ولی تنها چیزی که با یادآوری این موضوعات دلگرمم می‌کند، این است که با خودم می‌گویم اگر از این به بعد شرایطی اینچنینی پیش آید دیگر اشتباهات قبل را انجام نمی‌دهم و نمی‌گذارم آن قضیه تکرار شود و تنها این است که آرامم می‌کند. در حال حاضر هم در شرایط خیلی بدی هستم. پدرم بیماری خیلی سختی دارد و در این روزها مرتب خاطرات گذشته‌ام با پدرم را مرور می‌کنم. اتفاقاتی که از بچگی تا به امروز با پدرم داشتم، مرتب جلوی چشمم‌ می‌آید و ذهنم تنها درگیر وضعیت پدرم است! گذشته من مثل بیشتر بچه‌ها با بابا و مامان پر شده. حالا این روزها دوباره گذشته من، سراغم آمده با خاطراتی از پدرم که نگرانش هستم.

اعترافات چهره های ایرانی از گذشته

هومن برق‌نورد:

گذشته و روزهای ته کلاس

هر وقت به مغازه لوازم‌التحریری می‌روم، بوی پاک‌کن من را به ۳۰ سال پیش، شاید هم سال‌های قبل‌تر از آن می‌برد. زمانی که کلاس اول ابتدایی بودم چون بچه‌هایی که به کلاس اول می‌روند، معمولا همه چیزشان ردیف است و هر خانواده‌ای با توجه به وسع مالی خودش، بهترین‌ها را در اختیار فرزندش قرار می‌دهد. وقتی بوی پاک‌کن به مشامم می‌رسد، مدرسه ابتدایی‌ام را به یاد می‌آورم و آنقدر تصویرش برایم واضح و روشن است که وقتی در سریال «زمانه» سکانسی را که در مدرسه تصویربرداری شده بود، دیدم سریع متوجه شدم همان مدرسه‌ای است که من دوره ابتدایی‌ام را در آنجا گذرانده‌ام و با اینکه در آنجا بازی نداشتم، وقتی مدرسه‌مان را دیدم، شناختم؛ همه چیزش مانند همان زمان بود. هنوز خاطرم هست که به دليل بلندی قدم، آخر کلاس می‌نشستم ولی چون چشم‌هایم ضعیف بود، نمی‌توانستم تخته سیاه را ببینم. از آن طرف هم چپ دست بودم و باید همیشه سر میز می‌نشستم. به نظرم بهترین سال‌های زندگی‌ام مربوط به همان دوره مي‌شود.

اعترافات چهره های ایرانی از گذشته

امیرحسین رستمی:

جامپ کات از گذشته

من هر لحظه زندگی‌ام نوستالژی است. وقتی به تاریخ تولدم تا امروز نگاه می‌کنم، می‌بینم تمام لحظات پشت سرم نکته‌هایی است در گذشته که نمی‌دانم کدامش را انتخاب کنم. من هنوز باورم نمي‌شود به این سن رسیده‌ام. اصلا متوجه نمی‌شوم چرا اینقدر زود گذشته؟ هنوز باورم نمي‌شود پدر هستم و یک پسر ۹ساله دارم، چه برسد به اینکه بخواهم باور کنم ۱۵-۱۴ سال است مسئولیت یک زندگی بر عهده‌ام است و ۳۸-۳۷ سال سن دارم. اصلا مهم نیست خودم را چند ساله می‌بینم. اما سال‌هاست که زمان سال تحویل و تولدم دلم می‌گیرد. زمانی بود که موقع سال تحویل یا تولدم خوشحال بودم اما چند سالی است وقتی این زمان‌ها می‌رسد دلم می‌خواهد جامپ کات رد شوند و مثلا از روز ۵ فروردین شروع به زندگی کنم؛ در مورد روز تولدم هم همین احساس را دارم. بنابراین وقتی به پشت سرم نگاه می‌کنم و با پکیجی از نوستالژی‌ها هم روبه‌رو می‌شوم برایم سخت است که بخواهم در مورد یکی از آنها صحبت کنم.

اعترافات چهره های ایرانی از گذشته

نگار فروزنده:

برف‌هایی که در گذشته می‌بارید

بوی چمن تازه زده شده و بوی بارانی که روی خاک می‌خورد، حال عجیبی در من ایجاد می‌کند و یکدفعه من را به دوره کودکی می‌برد. اینکه بچه بودم و مادرم من را برای بازی به پارک نیاوران می‌برد. احساس می‌کنم همه چیز در آن زمان رنگ و بو و حال دیگری داشت. این بوهای خوش من را وارد دنیای دیگری می‌کند؛ دنیایی که همه چیزش خوشرنگ‌تر از امروز بود. نکته دیگری که از گذشته به یاد می‌آورم، باز هم به دوران کودکی‌ام بازمی‌گردد؛ زمانی که همراه مادرم به شمال می‌رفتیم. دلچسب‌ترین حالت در آن وقت برایم زمانی بود که وقتی در جاده به سمت شمال در حرکت بودیم، بوی دریا را حس می‌کردم و حس آزادی و رهایی به من دست می‌داد. از تمام آن روزها خاطرات خوبی دارم که هیچ زمانی فراموش‌شان نمی‌کنم. نکته دیگری که یادآوری‌اش همیشه من را میخکوب و از دنیا جدا می‌کند، وقتی است که برف در شب می‌بارد و آسمان به رنگ زرشکی و ارغوانی درمی‌آید و خیابان‌ها یک دست سفید می‌شوند و دانه‌های برف زیر نور چراغ خیابان‌های خلوت پایین می‌آیند. دیدن این صحنه من را بیهوش می‌کند! چیزی که مدت‌هاست ندیده‌ام و برایم به یک رؤیا تبدیل شده است.

اعترافات چهره های ایرانی از گذشته

سیما تیرانداز:

گذشته‌ای در خیابان ولیعصر(عج)

آن چیزی که برای من همیشه رنگ نوستالژیک دارد مربوط به فصل پاییز مي‌شود،یعنی گذشته هم برای من بیشتر شبیه پاییز است. منظورم اول تا ۱۵ مهرماه است که باد پاییز تازه شروع به وزیدن می‌کند. این دوره زمانی به خصوص بعدازظهرهای عجیب و غریب آن، که من را همیشه به یاد دوران دانشجویی‌ام می‌اندازد، خیلی دوست دارم. زمانی که با بچه‌ها از دانشگاه بیرون می‌آمدیم و بعد از کلی کلاس انگار ما را آزاد کرده بودند. حس آن لحظات همیشه برای من پر از عشق و آزادی بود و حال خوبی در آن فضا موج می‌زد. خصوصا ساعت ۶ و ۷ بعدازظهر، آن هم در خیابان ولیعصر که برایم نوستالژی خیلی عجیب و غریبی دارد و می‌توانم بگویم به هر سنی هم که برسم حتی اگر ۷۰ سالم شود، وقتی این هوا را احساس کنم، حس آزاد شدن از دانشگاه و همه اینها برایم زنده مي‌شود. هر زمان در این هوای پاییزی قرار می‌گیرم، حالم خراب می‌شود و این حالت را دارم و این یکی از جذاب‌ترین بخش‌های زندگی‌ام تا به امروز است.

اعترافات چهره های ایرانی از گذشته

رضا رویگری:

در گذشته عملگی کردم

وقتی به گذشته فکر می‌کنم، نکته‌های زیادی یادم می‌آید اما یکی از تصویرهای پررنگ به دهه ۶۰ و سال ۶۳ بازمی‌گردد؛ زمانی که به دلیل پاره‌ای از مشکلات صلاح دیدم کار بازیگری را کنار بگذارم چون آدم‌هایی که برای من تصمیم‌گیری می‌کردند افراد بالیاقتی نبودند و دلم نمی‌خواست در آن شرایط کار کنم. در آن سال ما نمایشی روی صحنه داشتیم و کسی جلوی آن را گرفت که در آن زمان سواد و شعور این کار را نداشت. در آن مقطع بود که من برای گذران زندگی‌ام کارگری کردم. در واقع عملگی کردم که بازیگری نکنم! به همین سادگی و از گفتن این موضوع عار ندارم. الان هم اگر نگذارند کار کنم، عملگی می‌کنم اما دستم را پیش کسی دراز نمی‌کنم. البته امروز در زندگی چیزی کم ندارم و موفقم و علتش را هم در همان پافشاری‌ها می‌دانم. من سال‌های ۷۰ تا ۷۴ ممنوع‌الکار بودم و کسی هم دلیلش را برایم توضیح نداد اما هنر نقاشی را بلد بودم و از همان استفاده کردم و شاگرد گرفتم و پول درآوردم. اینها نوستالژی زندگی‌های ماست. نوستالژی‌های زندگی ما بخل و حسادت‌ها و تنگ نظری‌هاست!

اعترافات چهره های ایرانی از گذشته

علی انصاریان:

الیور کان در گذشته من!

با بررسی گذشته‌ام، ۲ موضوع برای همیشه در ذهنم مانده و فراموش‌شان نمی‌کنم؛ یکی این بود که خیلی دوست داشتم به مکه بروم و خوشبختانه در ۲۱سالگی اتفاقات خوبی برایم افتاد زیرا هم به عنوان بهترین بازیکن جام آسیا شناخته شدم و هم در عرض ۹۰ روز دوبار توانستم به مکه بروم. این برایم خیلی جالب بود. آن سال اولین بازی دوره‌ای من بود و ما اولین دیدار را با الهلال داشتیم که بازی رفت در ایران انجام شد و بازی برگشت را در عربستان داشتیم. از طرف دیگر هم بعد از گذشت ۶۰-۵۰ روز باز قرعه خورد به اینکه عربستان میزبان بازی‌ها باشد و به همین دليل مجددا توانستم به زیارت خانه خدا بروم. این اتفاقات برایم خیلی جالب و به یادماندنی شد. نکته دیگری که در گذشته من، ذهنم را درگیر می‌کند به بازی با بایرن مونیخ بازمی‌گردد که هیچ‌گاه تکرار نشد. تا آن تاریخ هیچ تیم آلمانی به ایران نیامده بود چه برسد به اینکه یک بازیکن ایرانی بخواهد به آن تیم گل بزند. خوشحالم که توانستم روبه‌روی این تیم با آن نفرات بازی کنم و با پیراهن پرسپولیس که یک تیم باشگاهی ایران بود، آن پنالتی را به ثمر برسانم و به الیور کان گل بزنم؛ گلی که در خاطر همه ماندگار شده است.

اعترافات چهره های ایرانی از گذشته
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • آسیه

    زنده باد از رضا رویگری که ماند و مقاومت کرد و مثل خیلیها ایران را ول نکرد و نرفت

    پاسخ ها

    • عارف

      اگه میشناختیش نمیگفتی زنده باد...نمیدونم چطور بگم که نظرم حذف نشه اما اصلا اونی نیس که فکر میکنی.

  • رضا

    از عارف بپرسید شما که میشناسیش برای ما هم بگه چطور آدمیه ؟

  • رضا

    از عارف بپرسید شما که میشناسیش برای ما هم بگه چطور آدمیه ؟

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج