عباس غزالی: دوباره عاشق شدم
با اینکه ۲۹ ساله شده ولی هنوز انگار خون یک جوان ۱۸ ساله در رگهایش جریان دارد! تب و تاب و انرژی مثالزدنیاش انگار تمامی ندارد و با اینکه در آستانه ۳۰ سالگی است سر پر آرزویی دارد.
مجله زندگی ایده آل: با اینکه ۲۹ ساله شده ولی هنوز انگار خون یک جوان ۱۸ ساله در رگهایش جریان دارد! تب و تاب و انرژی مثالزدنیاش انگار تمامی ندارد و با اینکه در آستانه ۳۰ سالگی است سر پر آرزویی دارد. عباس غزالی، این بار با سریال «مادرانه» پیش روی مخاطبان تلویزیون، جا خوش کرده تا به فهرست سریالهای پرتماشاگرش یکی دیگر اضافه کند. همین «مادرانه» و حواشیاش کافی بود تا سری به حوالی زندگی عباس غزالی بزنیم.
اخیرا دوباره عاشق شدم!
در «مادرانه» نقش فرزاد را داری؛ نقش پسری که معلوم نیست عاشق رها (با بازی هستی مهدویفر) هست یا نیست. اصلا تعریف خودت از عشق چیست؟
تا چند سال پیش فکر میکردم دیگر اصلا عشق در این دوره و زمانه وجود ندارد و «عشق» مال رمانهای عاشقانه است اما مدتی است فهمیدهام هرقدر دنیا عوض شود و تفکرها تغییر کند، عشق همچنان سر جای خودش باقی است. این را میدانم که عشق با زور به وجود نمیآید. عشق باید به مرور زمان نمایان شود.
چه شد که فهمیدی عشق وجود دارد و مال رمـانهای «عـاشـقانه» نیست؟
فهمیدم هرگونه موضعگیری نسبت به هر موضوعی اصلا درست نیست. زندگی جریان دارد و فضاها تغییر میکند و اتفاقاتی در زندگی آدم میافتد که میفهمی آنقدرها هم نباید همهچیز را برای خودت سخت بگیری. باید بگذاری رنگهای تازه و احساسات جدید وارد زندگیات شود.
تا حالا عاشق شدهای؟
یک بار که برای اولینبار بود. مال قدیم است. من الان ۲۹ سالهام و طبیعتا نگاهم به همه چیز در حال عوض شدن است. من ۶ سال پیش کارهایی میکردم که الان فقط به آنها میخندم. در همان دوران که به اصطلاح کلهات هنوز داغ است، یک بار عاشق شدم. خیلیها میگویند آن عشقها، عشق نیست اما مطمئنا همان هم عشق بود ولی بسیار بسیار خام. اخیرا هم دوباره عاشق شدهام که اصلا با عشق ۶ سال پیش قابل قیاس نیست.
به ازدواج فکر میکنی؟
قطعا هر قدر سن آدم بالاتر میرود به ازدواج هم فکر میکند. من هم به ازدواج فکر میکنم اما بیشتر فکر میکنم تا بخواهم عمل کنم! (میخندد)
فکر میکنی پدر خوبی میشوی؟
بله، چون به طور کل بچهها را خیلی دوست دارم. از طرف دیگر بچهها هم مرا دوست دارند. مثلا خواهرزادهام که واقعا عاشقشم، خیلی با هم ارتباط خوبی داريم یا برادرزادههایم که با تمام وجود دوستشان دارم، خیلی راحت با من در رابطهاند. تقریبا مطمئنم مرا در بین عموها و داییها بیشتر از بقیه دوست دارند.
آدم ماجراجویی هستم
تا حالا در زندگی واقعیات، درگیر موضوع اعتیاد شدهاي؟ یعنی کسی در اطرافت وجود داشته که معتاد شده باشد و تو به نوعی درگیر این اتفاق و مشکلاتش شده باشی؟
بله، من اصولا آدم ماجراجویی هستم و فکر میکنم تجربه کردن، لازمه کار من است، یعنی من کارهایی را که تبعات بدی نداشته باشد، تجربه میکنم تا بتوانم در بازیگری از آن تجربهها استفاده کنم. اما حیطهای که اصلا هرگز نمیتوانم بپذیرم که حتی یک بار تجربه کنم، اعتیاد است؛ حتی صرف تجربه. بنابراین برای تجربه فضای مشابه به زندگی معتادها سرکشی میکنم. این شاید خودخواهی به نظر برسد اما به هر حال فکر میکنم معضلی است که وجود دارد و برای بهتر به تصویر کشیدنش باید آن را بشناسی. از طرف دیگر به شکلی واقعیتر درگیر اعتیاد بودهام، یعنی در میان دوستانم کسی بوده که متاسفانه مشکل اعتیاد پیدا کرده است. این را میدانم کسی که از مشکل اعتیادش به تو میگوید، بسیار به تو اعتماد داشته و با تو احساس نزدیکی کرده، پس نباید این اعتماد را از او بگیری. من هم یک بار مورد این اعتماد قرار گرفتهام و تلاشم را برای ترک دادن دوستم به كار بستهام. اعتیاد گرفتاری است. نمیشود یک شبه کنارش بگذاری. عادتی بیمارگونه است.
آدم ماجراجویی هستم
برخوردت با دروغ چطور است؟
تا جایی که امکان دارد، سعی میکنم دروغ نگویم اما خیلیوقتها هم دروغ میگویم و با جمله «مصلحتی بود» توجیهش میکنم. در صورتی که واقعا میتوانستم دروغ هم نگویم. به هر حال کسی که بگوید دروغ نمیگویم یا یک امامزاده است یا یک دروغگوی خیلی بزرگ!
قضیهای در زندگیات بوده که یکشبه پیرت کرده باشد؟
بله، مرگ پدرم.
آدم رؤیاپردازی هستی؟
تا حدودی
بزرگترین خیال و آرزویت چیست؟
گرفتن اسکار
یعنی تنها آرزویت گرفتن اسکار است؟
نه، یکی از آرزوهایم این است. یکی دیگر از آرزوهایم، راه انداختن یک گلخانه بزرگ برای مادرم است؛ گلخانهای مجهز با گلهای رنگارنگ نادر، کمیاب و گرانقیمت؛ یک گلخانه خیلی بزرگ. یکی دیگر از آرزوهایم این است که در جایگاه کاری و هنریام و در مقام یک انسان، طوری زندگی کنم که اگر دیگر نبودم، همه هم از کارم به خوبی یاد کنند و هم از انسانیتم.
تمام خط قرمزهای من
مهمترین خط قرمز زندگیات چیست؟ اصلا خط قرمزهایی داری؟
به هر حال هر کسی خط قرمزهایی دارد. من مهمترین خط قرمز زندگیام، مادرم است که عزیزترین فرد زندگيام است. من سرم را هم برای مادرم میدهم. من چند ماه پیش پدرم را از دست دادم و حالا مادرم همه وجود من است.
و مهمترین خط قرمزت در اجتماع چیست؟
اعتیاد؛ امروزه مواد مخدر به شکلها و ازدروازههای مختلف وارد کشورمان میشود و دامن جوانها را میگیرد. خیلی از بازیگران هم درگیر اعتیاد هستند. این اتفاق هم از طرفی جالب است و هم وحشتناک و نگرانکننده. در مورد خودم تقریبا مطمئنم که با اراده قویاي که دارم، اگر نخواهم هرگز درگیرش نمیشوم. هرگز نمیتوانم اعتیاد را بپذیرم و واقعا دلم میخواهد هر کاری از دستم برمیآید برای کسانی که اعتیاد دارند، انجام بدهم تا به زندگی نرمالشان بازگردند و گرفتار نمانند.
برای خودت پیش آمده از خط قرمزها بگذری؟
نه، من به واسطه اسمم و صاحب اسمم، خیلی مواقع خیلی کارها را نکردهام و نخواهم کرد. خود صاحب اسمم هم مراقبم هست که از خط قرمزها نگذرم.
یونس، برادرم، پارتنر شاهکاری است
کار کردن با بازیگرهایی که اسمهای بزرگی دارند، برایت سخت نیست و آيا نمیترسی بازی و دیده شدن تو را تحت تاثیر قرار دهند؟ این اتفاق در مادرانه هم افتاده است. مثلا با دکتر مهدی سلطانی همبازی هستی که به صورت آکادمیک، اسم و رسم در بازیگری دارد یا لعیا زنگنه که خیلی پرطرفدار است.
نه، در مورد شخص من این اتفاق نمیافتد. هر دوی این بازیگرانی که اسم بردید را خیلی دوست دارم و بازیهای خیلی خوبی هم از آنها دیدهام. هیچ موقع بازی در کنار اساتید بزرگ مرا نگران نکرده است. همچنان كه من این افتخار را بارها داشتهام همیشه برای من همهجور تجربه بازیگری، شیرین است. من بازیگری را اینجوری یاد گرفتهام. اینکه وقتی خوب باشی، بازی بازیگر روبهرویت هم بیشتر دیده میشود و وقتی بازیگر روبهرویت خوب بازی کند، بازی تو هم بهتر دیده میشود. در کار ما، مهم کار گروهی و نتیجه مجموعه است.
چه در «مادرانه» و چه در بقیه کارهایی که بازی کردهای، کدام بازیگــران پارتنرهای خیلی خوبی در کنارت بودهاند؟
پارتنرهای خوب خیلی داشتم. در «وضعیت سفید» برادرم، یونس غزالی واقعا پارتنر شاهکاری بود. داریوش ارجمند خیلی پارتنر خوبی است و خانم میرامینی هم همینطور. خانم زنگنه و آقای سلطانی و هستی مهدویفر هم پارتنرهای خیلی خوبی هستند. به طور کامل من تا حالا پارتنر بد نداشتهام.
کارآگاه خوبی میشوم!
اگر بازیگر نبودی، فکر میکنی در کدام یک از این موقعیتها موفقتر بودی: کارآگاه، رئیس یک باند مافیایی، سیاستمدار؟
کارآگاه (میخندد)
چرا؟
چون آن دو تا کار دیگر را اصلا شناخت ندارم اما تا حدودی میدانم کارآگاهها چه کار میکنند و با ماجراجویی هم سر و کار دارد که من خوشم میآید. فکر میکنم کارآگاهی توی روحیاتم هست. هرچند در مقام یک بازیگر، دوست دارم هر سه موقعیت را بازی کنم.
فیلمهای محبوبت کدام فیلمها هستند؟
بزرگترین و جذابترین تفریح من، فیلم دیدن است. البته اصلا اهل سریال نیستم. ترجیحم این است به جای ۱۲-۱۰ قسمت سریال، چند فیلم خوب ببینم. فیلمهای زیادی هم هستند که واقعا دوستشان دارم. در میان فیلمهای ایرانی، فیلمهای ایدهآلم گذشته، شهر زیبا، چهارشنبهسوری، درباره الی و جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی)، مادر (علی حاتمی)، شب یلدا (کیومرث پوراحمد)، آژانس شیشهای و ارتفاع پست (ابراهیم حاتمیکیا) است. در میان فیلمهای خارجی، لئون (لوک بسون)، امتیاز نهایی (وودی آلن) و راننده تاکسی (اسکورسیزی) و ... را میتوانم به یاد بیاورم که از دیدنشان همیشه لذت میبرم.
بازیگرهای محبوبت چه کسانی هستند؟
الگوی من در بازیگری پرویز پرستویی است. من تلفنی با ایشان در تماسم و مشاوره و راهنمایی میگیرم. مهدی هاشمی، مرحوم خسرو شکیبایی، استاد انتظامی و علی نصیریان هم از بازیگران ایرانی محبوبم هستند. در میان بازیگران خارجی، واقعا همگی خوب هستند ولی سلیقه من رابرت دنیرو، شان پن، داستین هافمن، آنتونی هاپکینز و آل پاچینو هستند.
خودم، خودم را انتخاب میکردم!
چه شد که وارد «مادرانه» شدی؟
من از قبل با اکثر بچهها آشنایی داشتم. بیش از هر چیز با فضای نوشتههای سعید نعمتالله آشنا بودم. قبلا من با سعید نعمتالله سر سریال دیدنی «رستگاران» به کارگردانی سیروس مقدم آشنا شده بودم و همکاریمان کلید خورده بود. سعید نعمتالله از معدود نویسندگانی است که ششدانگ همه نکات لازم برای نوشتن یک فیلمنامه خوب را از بر است. هر بازیگری دوست دارد دیالوگهایی که سعید نعمتالله مینویسد را بگوید. از طرف دیگر با محمدرضا شفیعی، تهیهکننده خوب این کار در چند اثر دیگر همکاری کرده بودم همچنین میخواستم از همکاری با جواد افشار، کارگردان این اثر لذت ببرم.
اگر تو کارگردان بودی، برای نقش فرزاد چه کسی را انتخاب میکردی؟
(میخندد) نمیدانم. جوانهای بااستعداد خیلی داریم ولی حداقل یکی از کاندیداهایم حتما خودم بودم!
نظر کاربران
این عکسش که دستهاروی لباسشه ادم رویادعکسهای روی مجله های هالیوودی میندازه که توی اینترنت دیدم
با شلوار کردی قشنگ تره.
میشه ازعکسای یونس بیشتربذارین؟ممنون میشم اگه بذارین ...خب بذارین دیگه...ای باباخب میگم بذارین...دیگه دارم عصبانی میشم ها...وقتی بهتون میگم بذارین ینی بذارین وگرنه میکشمتون شوخی هم ندارم من که اولش گفتم دیوونم.(یه چیزی... من الان کاملا بیکارم وازسربیکاری موندم چیکارکنم دارم این چیزارومینویسم شمابه خودتون نگیرین ولی درکل بایدبذارین چون من میگم)