توصیههایی جالب به خانمهای ایرانی
خانه آرام «حمید حامی»
یک سال است که روی آلبوم جدیدش کار میکند. آلبوم جدیدی که قرار بوده خردادماه منتشر شود، اما فعلا عقب افتاده. حامی میگوید بدقولی کرده، اما حالا تلاشش را میکند تا طی یکی، دو ماه آینده کار جدیدش را به بازار بفرستد. طرفداران حمید حامی هم بدانند قرار است او در شهریورماه دو کنسرت داشته باشد.
یک خانه پر از انرژی و آرام. شاید تنها دلیلش هماهنگی بیش از حد مادر و پسری باشد که با وجود تفاوتهای سلیقهای نشات گرفته از دو نسل متفاوت، اما کاملا با یکدیگر کنار آمدهاند و به سلایق هم احترام میگذارند. البته دور از انصاف است اگر اعتراف نکنیم که در این مبادله مادر و پسری، این مادر حمید حامی است که دل را به سلایق پسرش سپرده و قرص و محکم میگوید که اینقدر پسرش را قبول دارد که دست او را باز بگذارد تا دکوراسیون خانهشان کاملا منطبق با ایدههای پسرش باشد.چاشنی گپوگفت ما در طول مصاحبه تفاوتهای سلیقهای مادر و پسر بود که بهراحتی از آن حرف میزدند. اما در نهایت این فداکاری مادرانه است که با یک لبخند حاکی از رضایت، پسرش را تایید میکند. حامی اما یک سال است که روی آلبوم جدیدش کار میکند. آلبوم جدیدی که قرار بوده خردادماه منتشر شود، اما فعلا عقب افتاده. حامی میگوید بدقولی کرده، اما حالا تلاشش را میکند تا طی یکی، دو ماه آینده کار جدیدش را به بازار بفرستد. طرفداران حمید حامی هم بدانند قرار است او در شهریورماه دو کنسرت داشته باشد.
به عنوان شغل دوم یا حرفه دیگری به دکوراسیون نگاه نمیکنم. یعنی اصلا در این زمینه کار نمیکنم، چون فکر میکنم چیز زیادی نمیدانم و البته بر این عقیدهام که کار دکوراسیون بیشتر سلیقهای است تا علمی. اما بهطور کلی علاقهای به کار کردن در این زمینه ندارم و تصمیم هم ندارم چنین کاری کنم. خب بعضی از بچههای موسیقی وارد این وادی شدند، اما من وقت این کار را ندارم، چون موسیقی همه وقت من را پر کرده. البته کار کردن در زمینه دکوراسیون را دوست دارم، اما نه اینکه برای مردم کار کنم، چون خیلی نمیتوانم با اجتماع قاطی شوم و ارتباط برقرار کنم.
تحصیلات کاملی در زمینه دکوراسیون ندارم. از یک دوره ۱۰ ترمی، حدود ۶ ترم را بهطور کامل خواندم. تقریبا ۵ سال پیش جهاد دانشگاهی کلاسهایی در زمینه دکوراسیون تشکیل داد که اتفاقا مدرک بینالمللی هم میدادند. یک دوره چند وقته کلاسها را رفتم، اما بهطور کلی پیش از اینکه کلاس بروم هم به دکوراسیون علاقهمند بودم. به هرحال، متاسفانه کلاسها را ادامه ندادم؛ کلا هیچوقت بهطور تخصصی به این مقوله نگاه نمیکردم.
در خانه ما میتوانید دو فضای مختلف را ببینید. شاید دو رنگ متفاوت را در این دو فضا ببینید، اما چون در چیدمان هر دو از یک سبک پیروی میکنند، چیزی توی ذوق نمیزند. یادم میآید که وقتی برای خرید مبلمان رفتیم، من نظر اولیه را میدادم، بعد هم مادرم نظرش را میگفت، اما در نهایت من تایید میکردم! خب من کلا دکوراسیون کلاسیک دوست ندارم، چه مبل باشد و چه فرش (مادر حامی میگوید: «قبلا فرش دستباف داشتیم، اما چون حمید دوست نداشت، همه را جمع کردیم! خیلی ساده دوست دارد، مثلا میگوید روی دیوار هیچ چیزی نباشد!») حامی حرفهای مادرش را اینطور ادامه میدهد: «اگر دست من باشد، ترجیح میدهم هیچی روی دیوارها نباشد. کلا خلوتی و سادگی را دوست دارم.»
نکتهای که وجود دارد این است که ایرانیها معمولا برای خودشان زندگی نمیکنند، بلکه برای مردم زندگی میکنند. اما من بهشخصه دوست دارم برای خودم زندگی کنم. بهترین لیوان را برای خودم بردارم و بهترین وسایل را برای خودم انتخاب کنم. دوست دارم خودم از وسایلم استفاده کنم و لذت ببرم، نه اینکه بخرم، بعد بگذارم داخل کابینت که شاید یک روز میهمان بیاید و من بخواهم از آن وسایل استفاده کنم.
استاد دکوراسیون من همیشه بر این عقیده بود که بهترین فضای خانه باید مال خود صاحبخانه باشد و همچنین در مورد وسایل خانه هم همینطور است. بهترین مبل، بهترین وسیله و بهترین جایی که آرامش دارد، همه باید متعلق به صاحبخانه باشد و اتفاقا همین نکته، تفاوت ما ایرانیها با بقیه است. ما همیشه بدترین قسمت خانه را برای خودمان برمیداریم و برترین وسایل را هم همانجا برای خودمان میگذاریم و بعد بهترین قسمت خانه را به میهمان اختصاص میدهیم؛ جایی که اسمش سالن پذیرایی است. بهترین و گرانترین وسایل را هم داخلش میگذاریم تا میهمان استفاده کند. حالا این وسایل میتواند یک ست مبلمان باشد که البته ما ایرانیها عادت داریم روی آن را روکش بکشیم و هر از گاهی که میهمان میآید شاید روکشها را برداریم!
با عکس شخصیتهای فامیل و خانواده روی دیوار کاملا مخالفم. البته بودن قاب عکسهای کوچک روی دیوارها خوب است، اما اینکه عکس اعضای خانواده را بزرگ کنند و روی دیوارها بزنند، را اصلا دوست ندارم. البته در اتاق خواب و اتاق کار چنین چیزی اشکال ندارد، اما اینکه عکس اعضای خانواده را بزرگ کنی و به در و دیوار پذیرایی و نشیمن خانهات بزنی و مردم بیایند ببینند، خیلی جالب نیست؛ حالا فرقی هم نمیکند غریبه باشد یا آشنا. چرا میهمان باید مجبور باشد بنشیند و عکس خانواده را روی دیوار تحمل کند؟ من با این مساله رابطه خوبی ندارم. دوست دارم عکس خانوادهام در فضای خصوصی خودم باشد، نه جایی که همه میآیند و میبینند.
من عکس خیلی زیاد دارم. اما تا عید پارسال نگذاشته بودم مادرم عکسم را قاب کند و به در و دیوار بزند. همانطور که گفتم کلا با عکس مخالفم. تا اینکه خانم برادرم یکی از عکسهای من را از اینترنت گرفت و بزرگ کرد و روز تولدم به من هدیه داد که من هم آن عکس را گذاشتم داخل اتاقم. منظورم این است که دوست ندارم خانهام شبیه خانه یک هنرمند باشد.
ترجیح میدهم خانهای ساده و معمولی داشته باشم. به طور کلی برخلاف برخی از بچههای بازیگر که عکسهای خودشان را بزرگ میکنند و به دیوار میزنند، باید بگویم من اصلا چنین حرکتی را دوست ندارم. البته حرفم این نیست که این کار بد است، شاید خوب هم باشد و به آدم اعتمادبهنفس بدهد، اما من مخالفم.
پیانو را تازه به خانه آوردهام. البته بعضی از آدمها که توان مالی خوبی دارند و به قول معروف دستشان به دهانشان میرسد، گاهی اوقات پیانو را میخرند به قصد خودنمایی. بعد شما میروید خانهشان و میبینید یک پیانوی گرانقیمت گوشه خانه است.
حالا مثلا دختر خانه هم رفته و یک دوره کوتاهی دیده و دو تا کار را میزند و به این طریق خودنمایی میکنند. پیانو هم شده جزو دکور خانه. اما راجع به من اینطور نیست، نه قصد خودنمایی داشتم و نه به این فکر میکردم که دکور خانهام با پیانو زیبا شود.
من این ساز را اینجا گذاشتهام تا هر وقت دلم خواست از آن استفاده کنم. البته من در اتاقم هم ساز دارم. هدف من از گذاشتن پیانو در خانه این نیست که هویت خانه یک هنرمند را نشان بدهم یا بگویم هر که به خانه ما میآید، بداند که اینجا خانه حمید حامی است. این مسائل اصلا مهم نیست.
اصولا در دکوراسیون آسیای جنوبشرقی که تقریبا تاثیرگذاری قابل رویتی در دنیا داشته، همه چیز ساده است. اروپاییها خیلی به دکوراسیون آسیای جنوب شرقی روی آوردهاند. هدف این دکوراسیون آرامش است؛ آرامش برای اعضای خانواده که داخل آن خانه زندگی میکنند، نه فرد دیگری. من هم به همین دلیل وقتی خانه هستم، دوست دارم آرامش داشته باشم و بنا را هم روی همین گذاشتهام و با مادرم در این رابطه هماهنگم.
اگر بخواهم به خانمهای ایرانی توصیهای کنم، همان حرف اولم را میزنم. به نظر من اول سادگی، چون به آدم آرامش میدهد. باز هم دکوراسیون آسیای جنوبشرقی را مثال میزنم. از سادهترین لوازم استفاده میکنند، چون بنای کار آنها آرامش است. مثلا اگر دقت کرده باشید آنها از درهای کشویی استفاده میکنند، چون معتقدند لبه تیز هر وسیلهای آرامش را از بین میبرد. اگر توجه کرده باشید، تریبون سیاستمداران آمریکایی همیشه گرد است، چون لبه تیز وسایل، آرامش را مختل میکند. این بخشی از فرهنگ دکوراسیون آسیای جنوبشرقی است که در همه دنیا نمود پیدا کرده. در واقع دکوراسیون مدرن بر پایه دکوراسیون آسیای جنوبشرقی بنا نهاده شده که در بطن آن خلوتی وجود دارد. فراموش نکنید که خلوتی خانه، باعث آرامش بیشتر میشود. نکته دیگر اینکه بهتر است ارتفاع وسایل خانه کم باشد. اگر دقت کرده باشید در کشورهای آسیای جنوبشرقی مردم روی زمین مینشینند و یک میز کوتاه مقابلشان قرار دارد و غذا را به این شکل سرو میکنند. بهتر هم هست که در خانه از رنگهای طبیعی استفاده کنید. خوشبختانه تازگیها در کشور ما هم مردم به رنگهای شاد گرایش پیدا کردهاند. من دیدهام که دیوارها را رنگهای مختلف میزنند. مثلا یک دیوار را آبی میکنند، یکی دیگر را سفید یا چیزی مثل این. این خیلی اتفاق خوبی است که مردم ما رو به رنگهای شاد آوردهاند.
در خانهمان به شدت احساس آرامش میکنم. به نظرم هیچکجا خانه خود آدم نمیشود. این را همه میگویند. خانهای که مادر در آن است یعنی آرامش هم هست. شما در خانه میتوانید هر چیزی را که دوست دارید تهیه کنید و بگذارید، خب همین باعث میشود که خانه به آرامترین فضایی تبدیل شود که شما را به خودش جذب کند. مثلا من خودم باید حتما شب در خانه خودمان بخوابم، هیچ جای دیگری خوابم نمیبرد. دلیلش این است که در خانه احساس آرامش میکنم.
من از بچگی همیشه دوست داشتم در جابهجایی وسایل خانه دخالت کنم. همیشه عاشق این کارها بودم. (مادر حمید حامی دوباره سلیقه پسرش را تایید میکند: «من سلیقه حمید را قبول دارم. میدانم که هر چیزی انتخاب میکند مناسب است، بنابراین مشکلی با این قضیه ندارم که حمید کار دکوراسیون خانه را به عهده بگیرد.») حامی اما تاکیدش همچنان روی سادگی است: «به هرحال من شلوغی را دوست ندارم. از اینکه روی تمام میزهای خانه پر از وسایل مختلف (مثل قندان و ظرف و ظروف و این چیزها) باشد اصلا خوشم نمیآید. مثلا ببینید در خانه ما ویترین وجود ندارد، چون من فکر میکنم ویترین کلاسیک است.
برای دکوراسیون خانه برخی از دوستانم نظر دادهام، اما اینطور نبوده که ایدهام را پیاده کنم. فقط در حد نظر دادن بوده. مثلا وقتی جایی میخواهد بازسازی شود یا تازه ساخته شود، من نظرم را میدهم. اما معمولا اجرا نمیشود، شاید چون دیگران هم مثل من میخواهند حرف، حرف خودشان باشد!
اگر بخواهم فقط یک چیز را در خانهام نگه دارم، ترجیح میدهم یک سیستم صوتی خوب باشد. خب شاید به خاطر حرفهام باشد، اما بهطور کلی اگر فقط یک حق انتخاب داشته باشم، آن یک سیستم صوتی عالی خواهد بود.
نظر کاربران
بازم به نظر من خونت شلوغه؟؟؟؟؟حامی!!!!یکم خلوت ترش کن
دقیقا منم با نظر مرجان جون موافقم!!!!!!!
قشنگ بود اما فكر كنم در تضاد رنگ ها توي سقف افراط شده.
حامی یک خواننده حرفه ای با سواد ولی مغرور مغرور صداش و چرا ولی شخصیتشو دوست ندارم
دوست عزيز حامي قرار بود آلبوم جديدشو تا آخر ارديبهشت ماه بيرون بده,نه خرداد!!!بارها هم تو صفحه ي فيسبوكش اعلام كرده بود.
حاااامی "بهترین خواننده ی پاپ کلاسیک" افتخار میکنم که طرفدارتم....
جالب بود برام که خونتونو دیدم ولی مشخصه خواهر نداری سلیقه دختر توش کمه :))
آقای حامی به نظر من شمابهترین خواننده ایرانی.خونه ات هم مثل صدات آرام وزیبابود