روایت دردناک علیرضا افتخاری از عواقب آن آغوشِ سیاسی
یک گفت و گوی کاملا سیاسی؛ این بهترین لفظ برای این گفت و گوی مفصل است که در آن سعی شده است بی هیچ حجابی درباره تمام مسائلی پرسیده شود که یکی از مهم ترین و پرمخاطب ترین خوانندگان ایرانی را به جایگاه کنونی اش کشاند.
«علیرضا افتخاری» در زمینه تعداد انتشار آلبوم در میان خوانندگان ایرانی رکورددار است، خیلی ها ممکن است این مساله را برنتابند؛ اما هیچ کس نمی تواند منکر این شود که او صدایی بی مانند در حوزه موسیقی ایران بود و یکی از محبوب ترین خوانندگان موسیقی ایران که همچنان آثارش با فروش بالایی همراه است.
آن زمان اما بهترین تعبیر را خسروی آواز ایران داشت؛ آنجا که گفت: «موسیقی باعث آشنایی است، اما تنها علت نیست و توسط موسیقی با مردم ارتباط برقرار می شود و مردم آدم را می شناسند، بعد رفتار و گفتار و کردار هم در اینجا خواهدآمد. یکی از هنرمندان ما که صدای خوبی داشت و خوب می خواند و شهرت خوبی داشت، یک اشتباه اجتماعی کرد که به نظرم از سر سادگی و ندانم کاری اش بود.
با «علیرضا افتخاری» درباره تمام این مسایل صحبت کرده ایم:
از ارکستر ملی شروع کنیم. شما سال گذشته به عنوان خواننده در ارکستر ملی فعالیت داشتید و به رهبری فریدون شهبازیان برنامه های زیادی را در تهران و شهرستان روی صحنه بردید. اکثر بینندگان و شنوندگان این کنسرت ها معتقد بودند که افتخاری با روزهای اوج صدایش فاصله زیادی دارد و حتی نوع خوانش او هم در مواقعی خارج از نت است.
این موضوعات همیشه و در همه سال های فعالیت من به شکل های گوناگون مطرح شده است؛ اما این مباحث دیگر به قدری تکرار شده که واقعا خودم هم خسته شده ام. اگر چنین چیزی که شما می گویید وجود داشت، مگر آقای شهبازیان با من تعارف داشت؟ ایشان موزیسین بسیار سخت گیری است و در کارش با هیچ کس شوخی ندارد؛ پس من اگر فالش می خواندم خیلی راحت این موضوع را به من انتقال می دادند و رسیدگی می کردند.
در بخش هایی از کنسرت شهر تهران ارکستر ملی این اتفاق افتاد و آقای شهبازیان با دست به شما اشاره می کرد که مثلا جای خواندن تان اینجاست و اینجا نباید بخوانید و از این قبیل اتفاقات.
در اجراهای ارکسترال، همیشه رهبر ارکستر و خواننده باید با هم در ارتباطی قوی و نت و نت باشند. این امری غیرطبیعی نیست، به همین خاطر است که می گویم این انتقادها همیشه نسبت به من وجود داشته و هنوز هم ادامه دارد، انتقاداتی که خیلی هایش بی منطق است؛ اما علیرضا افتخاری کسی نیست که با این هجمه ها کوتاه بیاید.
احتمال ادامه همکاری شما با ارکستر ملی وجود دارد؟
همه چیز به تصمیمات گروهی بستگی دارد. ما هرگز به صورت شخصی و انفرادی تصمیم نمی گیریم. روال ما این است که به صورت دسته جمعی برای موضوعات مختلف تصمیم می گیریم و به نتیجه می رسیم.
من هرگز و هرگز با انتقادها کاری ندارم و کار خودم را می کنم. من یک بار برای شادی دل یک سری کودک سرطانی در یک کنسرت حرکات سماع انجام دادم تا لبخند را به آنها هدیه کنم. یک کشور علیه من شورش کرد و من متهم شدم که حرکات موزون روی صحنه انجام داده ام. کجای من با این سبیل، شبیه محمد خردادیان است؟!
آقای افتخاری ویدئوی آن اجرا و حرکات شما روی صحنه در کنسرت بُناب منتشر شده و همه جا دست به دست چرخید. طبیعی بود که واکنش هایی را هم در پی داشته باشد.
من واقعا چند سالی است که هم در تهران و هم شهرستان کمتر حاضر به اجرای برنامه می شوم و خیلی سخت می گیرم و عمدتا هم کنسرت نمی گذارم؛ ولی برای کنسرت بناب با تمام قلبم رفتم. در این برنامه قرار بود مدیر برنامه های من چند کودک سرطانی را به سالن بیاورد و من قول اخلاقی داده بودم که برای شادی دل آن ها این برنامه را اجرا کنم.
اعضای گروه با قطار رفتند و به من هم گفتند با قطار بروم. اما من گفتم در دل شب می خواهم تنهای تنها با خدای خودم خلوت کنم و تا بناب رانندگی کردم و اشک ریختم. من به خاطر این بچه های سرطانی معصوم به این برنامه رفتم و اگر کمی انصاف داشته باشیم، حتما متوجه این موضوع می شویم که رفتن من به این برنامه، به خاطر کنسرت و بلیت فروشی نبود. من واقعا نیازی به بُعد مالی این کنسرت نداشتم.
بعد از انتشار آن فیلم کار به جایی رسید که گفته شد شما شرایط عادی روی صحنه نداشتید.
من از همه آنها شکایت کردم و در حال پیگیری قضایی هستم. دلیلی ندارد بخواهم با همه گلاویز شوم. من کار دلم را انجام دادم و هرگز و هرگز قرار نیست با کسی دشمنی داشته باشم. من کاری می کنم که خداوند عالم از من راضی باشد. اینکه در مقاطع مختلف یک کشور علیه من شورش می کند، برایم مهم نیست. بعد از آن اتفاقات که در سال های گذشته برایم افتاد، به این نتیجه رسیدم که دیگر نباید سعی در پاسخ دادن به آدم ها و رسانه ها داشته باشم.
منظورتان دیدار و در آغوش کشیدن آقای احمدی نژاد است؟ از آن اتفاق همیشه روایت های مختلفی عنوان شده است...
بله، دقیقا سال ۸۸ در برنامه ای به مناسبت بزرگداشت شهدای خبرنگار حاضر شدم و روحم هم خبر نداشت که فلان آدم هم در این برنامه حضور دارد. اگر تاریخ به عقب برگردد، من هرگز آن کار را تکرار نمی کنم. اصلا اشتباه می کنم که بخواهم ایشان را در آغوش بگیرم. من امروز با بانگ بلند این حرف را می زنم و هیچ واهمه ای هم ندارم که اگر زمان به عقب برگردد، حتی سمت آقای احمدی نژاد هم نمی روم.
فکر نمی کنید الان برای این بانگ سر دادن ها کمی دیر شده؟
من بزرگ ترین ضربه ها را نه از مردم، که از رسانه ها خوردم. رسانه ها با علم به اینکه من توانایی مدیریت این موضوع را ندارم، برای من پرونده های مختلفی منتشر کردند و از آب گل آلود ماهی گرفتند. کاری کردند که زندگی شخصی من هم دچار معضلات پیچیده و عجیبی شد.
در مورد این موضوع مفصل حرف می زنیم، ولی می خواهم قبل از ورود به آن درباره نامه دختر شما به آقای عزت الله انتظامی بگویید. آن نامه در اوج انتقاد ها از شما به شدت خبرساز شد و تا حد زیادی مردم را آرام کرد.
کدام نام منظورتان است؟!
نامه ای که دختر شما- آوا افتخاری- پس از انتشار نامه افشاگرانه استاد عزت الله انتظامی درخصوص استفاده سیاسی «اسفندیار رحیم مشایی» از ایشان برای حضور در ستاد انتخابات کشور، منتشر کرد.
من در جریان آن نامه نبودم و خیلی کم درباره آن حضور ذهن دارم. زیاد اهل شبکه های اجتماعی نبوده و نیستم و آن زمان هم خیلی محدود درباره آن واکنش دخترم دیدم و شنیدم.
دختر شما از نحوه بهره برداری سیاسی از هنرمندان گلایه کرده بود و در بخش هایی از آن نامه جنجالی نوشته بود: «استاد، پدر من- علیرضا افتخاری- هم فریب این بازی ها را خورد و ندانسته در مراسمی شرکت کرد که از پیش طراحی شده بود. زمانی پدرم متوجه شد که دیگر دیر شده بود و زندگی ما متزلزل؛ نه بهتر است بگویم مضمحل. مادرم از یک طرف، من و خواهرانم از یک طرف و پدرم که چه عذابی که نکشید.
زندگی شخصی من در آن سال ها جوری بود که اصلا نمی توانستم از خانه خارج شوم. آن هجمه ها در همه این سال ها برای من تبعات زیادی داشت. آقای احمدی نژاد در این مدت حتی یک بار پیگیر احوال من نشدند. با صدای بلند به ایشان می گویم در مورد من بسیار انسان قدرنشناسی بودند. با صدای بلند این جملات را بر زبان می آورم و امیدوارم به گوش شان برسد.
در این باره که شما رابطه خوبی با رسانه ها ندارید که شکی نیست، تقریبا همیشه و در هر تماس تلفنی که هر خبرنگاری با شما می گیرد، با یک جدال کلامی از طرف شما رو به رو می شود. این نوع رفتار از کجا نشأت گرفته است؟
از آنجایی که رسانه ها زندگی من را خراب کردند و باعث شدند تا آستانه خودکشی پیش بروم. آه مظلوم همیشه تاوان دارد. من آنهایی که زندگی من را به اینجا کشیدند هرگز نخواهم بخشید و روی حرفم ایستاده ام. رسانه ها هرگز از من حمایت نکردند و همیشه دوست داشتند کاری کنند که بیشتر و بیشتر زمین بخورم.
ولی خود شما هم بارها و بارها هیزم در این آتش حاشیه ها می ریختید. در ملتهب ترین شرایط سیاسی اثر جدیدتان را به نسرین ستوده تقدیم کردید و حتی به استاد شجریان هم نامه فدایت شوم نوشتید. در شرایطی که حتی خودتان هم می دانستید چقدر در آن شرایط اوضاع علیه شماست.
صبر کنید و با این سرعت حرفی را نزنید و سعی نکنید از آن به راحتی بگذرید. این موضوعات کاملا از ته دل بود و روایت های اشتباه از آنها شد.
خوب درباره تصنیف «گل نسرین» موضوع چه بود؟ رضا رشیدپور با نوشتن جملاتی از قول شما در فیس بوکش اعلام کرد که شما این اثر را به نسرین ستوده تقدیم کرده اید. متن کامل صحبت های رضا رشیدپور هم اینگونه بود: «بعد از ظهر، آقای علیرضا افتخاری با من تماس گرفتند و یک پیام متفاوت به من دادند و از من خواستند که آن را رسانه ای کنم.
حرف من چیز دیگری است. من موضوعی را از ایشان خواسته بودم که در نهایت صداقت و از ته دل بود؛ ولی ایشان با آب و تاب ویژه ای به آن پرداختند و در آن وضعیت اتفاقا از این ماجرا علیه من استفاده شد.
آقای افتخاری، شما جواب توهین آمیز و بدی به رضا رشیدپور دادید و خطاب به ایشان نوشتید: «آقای رشیدپور حالا آمده و خبر هدیه دادن ما به نسرین ستوده را شکلی منتشر کرده که دردسرساز شود. یکی نیست به او بگوید از چه چیزی می ترسی؟ کتکت می زنند؟ شلاقت می زنند؟ اعدامت می کنند؟ مگر ما چه کردیم؟
جامعه ما به نوعی بیماری دچار است که اگر کسی خطایی کند تا ابد آن موضع علیه اش استفاده می شود. هر کاری هم بکنی نمی توانی از آن موضوع تبرئه شوی. من عذرخواهی کردم، به اشتباهم اقرار کردم، اگر شرایطش بود حتی حاضر بودم بگویم غلط کردم؛ ولی تمام این رفتارهای من بازی را بد و بدتر کرد. انگار دیگر راه بازگشتی برای من وجود نداشت. ولی می دانید دلم از کجا پر است؟ از همکاران و دوستانم. حتی یک نفر حاضر نشد در آن شرایط پشت من بایستد.
شما اگر جای دوستان و همکارانتان بودید حاضر بودید پشت کسی که مثل رفتار شما کرده و از نگاه اجتماع و جامعه به شدت مورد انتقاد بود، بایستید؟
جوری صحبت می کنید که انگار من چه کار کرده ام. من رییس جمهور مملکت را بغل کرده ام و با ایشان احوال پرسی کرده ام. در اینکه ایشان انسان محبوبی نبوده و نیستند شکی نیست و من هم بارها از این کارم ابراز پشیمانی کرده ام ولی اوضاع اصلا مناسب و خوب نیست. من ده سال از زندگی ام را به خاطر ایشان فحش خوردم.
جواب سوال من را ندادید. شما حاضر بودید در چنین شرایطی از همکار یا خواننده دیگری دفاع کنید و سعی کنید نگاه جامعه را عوض کنید؟
شک نکن که تمام قد از همکار و هر فرد دیگری دفاع می کردم. چون شخصیت و زندگی شخصی آدم ها خیلی زیاد برایم اهمیت دارد و دوست دارم دل آدم ها را به دست بیاورم و به آرامش برسانم شان.
نامه شما به استاد شجریان هم با این ایدئولوژی نوشته شد؟ یعنی می خواستید دل ایشان را به دست آورید و آن را باید به نوعی سعی و تلاش برای آشتی با مردم تلقی کرد؟
درواقع این نامه اظهار محبت من به آقای شجریان بود. ما از یک خانواده ایم و طبعا من هم مانند افراد دیگر خانواده، آقای شجریان را دوست دارم. چرا نباید حالت دوستی و برادری داشته باشیم؟ بعضی ها می پرسند که تو از آقای شجریان دلخوری؟ من از ایشان دلخور نیستم. من از خودم دلخورم. همان زمان هم از خودم دلخور بودم و با صراحت بر زبان آوردم. چرا نباید استاد شجریان در ایران بخواند؟
فکر می کنید چرا استاد شجریان جواب نامه شما را نداد؟
شاید اطرافیان شان باعث شدند. مشاورهایی که داشته و دارند، دلم شکست و به خاطر همین نخواستم مزاحم ایشان شوم.
فکر نمی کنید شدت واکنش های اجتماعی به دیدار شما با محمود احمدی نژاد باعث شد ایشان وارد این بازی نشوند؟
این شما رسانه ها هستید که باید حق را به حقدار برسانید. در حالی که هیچ یک جرات نداشتید وارد این مساله شوید، چون یک طرف قضیه شجریان ایستاده. پس از انتشار آن نامه، هیچ کس جرات نداشت بیاید به آقای شجریان بگوید چرا جواب آشتی طلبی افتخاری را ندادی؟ چرا هیچ کس به مظلومیت من اشاره ای نکرد؟ شماها همه تان جزو مافیایید- چه کسی جرات دارد به آقای شجریان بگوید بالای چشمت ابروست یا فلان کارت اشتباه است؟
نامه شما به استاد شجریان در حالی منتشر شد که پیش از آن استاد شجریان در مصاحبه با «یورو نیوز» حمله تندی به شما کردند و گفتند: «یکی از هنرمندان ما که صدای خوبی داشت و خوب می خواند و شهرت خوبی داشت، یک اشتباه اجتماعی کرد که به نظرم از سر سادگی و ندانم کاری اش بود، یک دفعه مردم او را کنار گذاشتند. پس این موسیقی نیست. این رفتار و کردار و گفتار است.
هنوز هم می گویم که استاد شجریان برای من مطلق اند. صحبت هایشان در آن گفت و گو مرا کمی رنجاند ولی به رسول ا... قسم همان زمان هم احساس می کردم که ایشان از بزرگواری و دلسوزی این جملات را درباره من استفاده کردند. ایشان می توانستند فتیله این ماجرا را پایین بکشند و با یک جمله اوضاع را به حالت اول برگردانند. ایشان پیشکسوتی بودند که من در آن دوره نیاز داشتم از من حمایت کنند و اصلا از من بپرسند که اصل اتفاق چه بوده؟ ما همه با هم بودیم و باید به حکم سعدی «بنی آدم اعضای یکدیگرند» در کنار هم می ماندیم. دل من از آن مصاحبه شکست.
ولی شما سال نود در گفت و گو با یک رسانه تندرو اصولگرا درباره آقای شجریان گفته بودید: «بسیاری از دوستان می پندارند که من از شاگردان آقای شجریان هستم. در حالی که این طور نیست، چرا که من از شاگردان زنده یاد استاد تاج اصفهانی هستم که در جوانی به محضر ایشان برای یادگیری آواز رفتم. در مورد آقای شجریان هم باید بگویم که ایشان در زمانی از صدای من خوششان آمد و من مدتی با رفت و آمد در منزلشان با این هنرمند در ارتباط بودم.» این هم یک تناقض دیگر از نوع صحبت های شما در دوره های مختلف زمانی نیست؟
آن زمان من در شرایطی بودم که باید خیلی حسابگرانه حرف می زدم. نمی توانستم نسبت به هر چیزی به صورت واضح اظهارنظر کنم. ماجراهای دیدار من و آقای احمدی نژاد خیلی سر و صدا کرده و باعث شده بود در سخنانم خیلی محتاط باشم. به هر حال آقای احمدی نژاد آتشی در زندگی من انداخت که هنوز هم پشیمانم و در آن آتش می سوزم.
نکته ای که هست...
اجازه بدهید. آقای احمدی نژاد جوری خودش را به آغوش من انداخت که انگار من یوسف گم گشته ایشان بودم. یک جوری به من چسبید و من را بوسید و پشت سر هم این اتفاقات را شکل دادند که... بابا بوسیدن یک بار، دو بار... جمله بعدی ام را امیدوارم جرات انتشارش را داشته باشید ولی من طناب خریده بودم خودکشی کنم. فشار بدی روی من و خانواده ام بود. فرزند کوچکم فهمید و گریه کرد و گفت: «بابا نکن».
اصلا شما از چه طریق به آن برنامه رفتید و دیدارتان با آقای احمدی نژاد چگونه اتفاق افتاد؟
از تلویزیون به من زنگ زدند و گفتند 5 میلیون به شما می دهیم و شما برای برنامه بزرگداشت خبرنگاران بیاید و «پلی بک» اجرا کنید. من هم قبول کردم. من معمولا برای اجراها یا به صورت پلی بک قرارداد می نویسم، یا با گروه. آن روز قرار شد برای اجرای پلی بک به سالن بروم. 5 میلیون به حساب من واریز شد و من هم رفتم به سالن. قبلش یک داستانی هم بود. دوستان در تلویزیون شعری از یکی از مسوولان به من داده بودند تا رویش آهنگ ساخته شود و من هم بخوانم. ما به هر آهنگ سازی این شعر را دادیم، زیر بار نرفت و کار را نساخت.
درباره آن لحظه حرف می زنید؟ اصلا چه شد با آقای احمدی نژاد رو به رو شدید؟
از صحنه که پایین می آمدم، به روح پدرم قسم، فردی قد کوتاه به سرعت سمت من آمد و گفت: «بدو بدو که آقای احمدی نژاد به خاطر شما ایستاده اند و معطل شما شده اند.» اسم شان یادم رفته که این فرد کوتاه قد چه کسی بودند. من اصلا قرار نبود سمت ایشان بروم. اتفاقا سخت گرفتار برخی کارها هم بودم و می خواستم بروم. ولی دور و بری های ایشان با این قبیل رفتارها باعث شدند این دیدار رخ دهد. تیم بادیگاردهای شخصی ایشان همیشه حواسشان هست که اصلا کسی نباید نزدیک آقای احمدی نژاد شود.
خودتان چه زمانی متوجه شدید که این اتفاق و در آغوش کشیدن آقای احمدی نزاد در رسانه ها خبرساز شده و تبعات اجتماعی اش گریبان شما را گرفته؟
حدود یک هفته بعد بود که همه چیز شروع شد و به مرور بد و بدتر شد. رسانه های خارج از ایران هم که اوضاع را خراب تر کردند و فکر می کردند من برای بوسیدن آقای احمدی نژاد وقت گرفته ام!
در آن لحظه چه دیالوگ هایی بین شما و آقای احمدی نژاد رد و بدل شد؟
من روی صحنه که بودم، گفتم: چشم شش میلیارد مردمی که روی زمین زندگی می کنند، به ماست. منظورم این بود که حواستان باشد آقای رییس جمهور، به حک یک شهروند ایرانی دلم می خواهد در برابر مردم دنیا روسفید باشم. اینها جملاتی بود که روی صحنه گفتم.
منظور من لحظه ای است که ایشان را از نزدیک دیدید و در آغوش گرفتید.
من تصنیف «از اوج آسمان ها» اثری از «عباس خوشدل» را روی صحنه «پلی بک» کردم و وقتی پایین آمدم و من را اطرافیان ایشان به سمت آقای رییس جمهور هل دادند، فقط به من گفتند: «ماشاالله».
و شما چه گفتید؟
من چیزی برای گفتن نداشتم. آن لحظه وقتی برای حرف زدن نبود. از تصاویر مشخص است. یک «متشکرم» به «ماشاالله» ایشان گفتم. بعد از همه این اتفاقات من به نظرم می آید اگر ایشان مثلا می گفتند که زنگ موبایل من صدای آقای افتخاری است و من به ایشان علاقه قلبی دارم، شاید کلیت این اتفاقات رخ نمی داد. ولی دریغ از حتی یک جمله که درباره من ذکر شود. آقای احمدی نژاد در این مدت حتی یک بار پیگیر احوال من نشدند.
و از آن لحظه شما وارد بازی ای شدید که به شدت برایتان دردسرساز شد و حتی خانواده شما هم زیر فشار بود.
یادم است که نوشته ای زیر در منزل شخصی من گذاشتند که اینجا بمب گذاری خواهدشد و هرچه سریع تر باید این منزل را تخلیه کنید. به قدری فشار و تهدیدها زیاد شد که مجبور شدیم از آن محل برویم. مدت ها کلاه می گذاشتم روی سرم و برای خرید این ور و آن ور می رفتم.
پس از آن اتفاقات و این قبیل برخوردها، از طرف مسئولین فرهنگی دولت قبلی مورد حمایت قرار نگرفتید؟
موضوع همین است و اصلا من به خاطر همین ناراحتم و خشمگین. اگر تلویزیون اجازه می داد من ده دقیقه همین صحبت هایی که با شما داشتم را مطرح کنم، شاید تبعات آن اتفاقات این گونه زندگی من را تحت تاثیر قرار نمی داد. فرزند کوچک من دیگر دانشگاه نرفت و انصراف داد. می گفت به من توهین می کنند و به شدت فضای بدی علیه من در دانشگاه راه افتاده است. روی وایت برد عکس من را می کشیدند و دشنام های زشتی می نوشتند.
علیرغم داشتن این تجربیات باز هم حواستان جمع نبود و سال گذشته در دیدار با آقای ظریف در حاشیه مراسم افتتاحیه پروژه خط دو متروی اصفهان روبوسی گرمی داشتید.
آقای ظریف که همشهری ماست. همیشه ارادت خاصی به ایشان داشته و داریم. ایشان بعد از سال ها لبخند را بر لبان مردم ایران نشانده اند و ایشان واقعا برکتی است برای این مملکت.
حرف خاصی بین شما رد و بدل شد؟
نه، من فقط چند آلبوم به ایشان اهدا کردم و از ایشان بابت زحمات شان تشکر کردم.
شما علیرغم اتفاقی که برایتان در این فضاها در سال های گذشته افتاده، باز هم نترسیدید و اجرا در این برنامه را با حضور سیاسیون قبول کردید. این ماجرا برایتان سخت نبود؟
من کارم همین است که بخوانم. در مراسم ها و برای مردم. به هر حال هرگز نمی شود جلوی حرف های خاله زنکی را گرفت.
در حال کار کردن روی برخی آثار هستیم. هنوز به جمع بندی خاصی نرسیده ایم و به مرور اگر آلبومی آماده شد اطلاع رسانی می شود.
احساس نمی کنید در دوره حاضر موسیقی کشور دیگر در سیطره چهره های پاپ قرار گرفته و اهالی موسیقی سنتی و ایرانی دیگر آرام آرام در حال محو شدن هستند؟
در طول چندین دهه فعالیتی که در موسیقی داشتم تجربه هایی اندوختم که می توانست توشه خوبی برای هنرمندان جوان موسیقی باشد، اما آنچه تا به امروز دریافته ام عدم تمایلی است که هنرمندان جوان موسیقی نسبت به این اندوخته ها دارند؛ بنابراین ترجیح می دهم فعلا خانه نشینی را تجربه کنم و نوبت را به جوان هایی بدهم که تالارهای اجرا در تسخیر آنهاست.
این شما را اذیت نمی کند؟
نه، چرا باید اذیت شوم؟ من کار خودم را می کنم و آنها هم کار خودشان را می کنند.
قرار بود کتاب «تبهکاران موسیقی» را بنویسید و منتشر کنید. موضوع این کتاب از کجا شروع شد؟
دلم گرفته بود از همه بی مهری ها. همه جا سخن از من بود و می خواستند نابودم کنند. به قدری دلگیر و ناتوان شده بودم که هرکاری از من بعید نبود. همین باعث شد به فکر بزند که کتابی منتشر کنم و در آن همه این موضوعات را عنوان کنم.
حرفی مانده؟ آینده کاری شما قرار است در چه شرایطی پیش برود؟
اگر یک نفر هم از من دلخور باشد، من قطعا نمی توانم کارم را درست انجام دهم. این ناراحتی را که من مسببش نبودم، با این درد دل مفصل شرح دادم. حتی اگر یک نفر هم اصل موضوع را فهمیده باشد و برایش مشخص شود اوضاع از چه قرار بوده، باز هم برای من خوشایند است. امیدوارم وقتی مردم از قصد من برای خودکشی باخبر می شوند، قطره اشکی بریزند و فضای تلخ آن دوران را درک کنند.
نظر کاربران
خود کرده را تدبیر نیست این بلاها واست کمه وقتی به جای اینکه کنار مردم باشی رو در روشون قرار گرفتی
پاسخ ها
کدوم مردم
مردم البته حق ندارند مثل زامبی ها رفتار کنند و حتی خانواده یک شخص رو آزار بدهند.اون هم شخصی که جرمش فقط در آغوش گرفتن یک شخص بوده
درود بر استاد علیرضا افتخاری عزیزم، خداوند حاسدان بی اصل و نسب را به سرای اعمالشان برساند.
پاسخ ها
همه حسودیشون میشه تونسته محمود رو بغل کنه
این بیشتر بازجوییه تا مصاحبه
خبرنگار مصاحبه کننده نیاز به درمان داره
آقای افتخاری هر چی هم توجیه کنه و هرچی بهونه بیاره واسه آغوش کشیدن صمیمانه ی احمدی نژاد، فایده ای نداره. چون از چشم مردم بدجوری افتاد، در عرض یک دقیقه تمام اعتبار خودش و از دست داد.
پاسخ ها
مردم ایران قادر نیستند اصل و فرع رو تشخیص بدهند و خیلی هم کینه ای هستند! همونطور که زود جوش می آورند یا زود دچار احساسات محبت آمیز میشن! هوش اجتماعی پایینی دارند.وگرنه اینکه یک نفر سالها بخاطر در آغوش گرفتن یک سیاستمدار منفور تاوان بده و حتی خانواده اش آزار ببینند از فرهنگ و انسانیت و آزادگی به دوره
اجازه ندارید از قول "مردم ایران" حرف بزنید .نهایتا فقط میتونید نظر خودتون رو بگید
این بنده خدا کار بدی کرد و خودش هم فهمید و این شجاعت رو هم داشت که به کرات عذر خواهی کرد بسه دیگه ولش کنید جنایت که نکرده ما مردم اگه خدا میشدیم میخواستیم با هم چیکار کنیم حالا باید بخشیده بشه چون به گناهش اعتراف کرده و عذرخواهی کرده خداروخوش نمیاد عمر هنری این بنده خدا اینطوری ضایع بشه
پاسخ ها
جالبه که هر کس معذرت خواهی و اظهار پشیمانی کنه بیشتر از طرف این مردم بهش حمله میشه!
این منفور شدن در چشم مردم فقط نشان از یک چیز دارد . افرادی همچون احمدی نژاد منفور مردم اند .
پاسخ ها
همه مردم رو جمع نبندید... اگه جرات داشتن تائیدش میکردن
عجب مردم بدی هستیم ما. واقعا دیگه نمیدونم چی بگم
پاسخ ها
مثل داعش خودشو خونوادشو تهدید کردن چون به رئیس جمهور قانونی وقت ادای احترام کرده چه مردمی هستند
مدعیان آزادی بیان
واقعا ناراحت شدم،راست میگه این حقش نبود که اینهمه هجمه و توهین رو تحمل کنه،خیلیای دیگم اون زمان با احمدی نژاد نشست و برخاست کردن،محسن یگانه ام توی یکی از کنسرتهاش همین اتفاق براش افتاد،الناز شاکردوست به مهمونی افطاری احمدی نژادرفت، اکبر عبدی جلو احمدی نژاد شوخی کرد و خندید، ولی نمیدونم چرا اسم این بیچاره فقط افتاد سر زبونها و انقدر همه بهش چیز گفتن،آقای افتخاری شما هنوزم هنرمند محبوب من هستی و من آهنگهاتو گوش میکنم و لذت میبرم
پاسخ ها
چون عده ای با طرح و نقشه ی قبلی هجمه ای رو طراحی میکنن .عده ی کثیری از مردم هم فقط با جریانات همراه میشن
اینم یه نشونه از دیکتاتوری نهادینه شده در اکثریت ملت ما!! اگه کسی فیلیمی بازی کنه آهنگی بخونه اظهار نظری بکنه که یه جناح خاص و طرفداراش خوششون نیاد نونشون آجر می کنن. وای به ما. تازه بعضیا با این اخلاق دم از آزادی و دموکراسی می زنن.
حقش بود
با سلام بارها من این قضیه استاد افتخاری رو ک مردم انتقاد کردند و گفتن باید سی دی هاش رو بشکنید و.. رو مقایسه کردم با حمایت استاد شجریان از اونور
اگه هنرمند نباید در سیاست دخالت کنه و یا معیار سیاست حمایت هنرمندانه این از انصاف بدوره ک هنرمندی مث استاد افتخاری از ی نفر دیگه حمایت کنه
لطفا واقع بین باشیم و ب استقلال رای هنرمندا احترام بذاریم و از توهین و تهمت بپرهیزیم متشکرم
اگه کار استاد افتخاری و تتلو بد بود ک در سیاست دخالت کرد کار استاد شجریان و انتظامی و دیگران هم خیلی بدتر
هرکسی با احمدی نژاد رابطه ی خوبی داشت از چشم مردم افتاد.....تازه اونموقع هم مثل الان هزارجور اینستاگرام وجود نداشت که مغز مردم رو بشوره!هرکسی نظرش رو میگفت باید فاتحه زندگی عادیش رو میخوند!!!حالا متوجهین تو چه شرایطی مردم از امثال افتخاری ، شریفی نیا و ....از چشم مردم شوت شدن پایین و دیگه اون آدم سابق نشدن!شنیدی رفیق؟دیگه فیلماشون کاراشون محبوب نبود!
پاسخ ها
اینکه از چشم مردم افتاد یه چیزه اینکه مثل تروریستها بهش حمله کنند و رعب و وحشت ایجاد کنند یه چیز دیگه .شما می تونستید به کنسرتهای این آدم نرین یا آهنگهاش رو گوش نکنید(اگه قبلا گوش می کردید!) رفتارهای اصلا توجیهی نداره
شریفی نیا هم پوستش کلفت بود نه معذرت خواهی کرد نه طوریش شد .همچنان هم داره کار میکنه! ولی افتخاری چون حساس بود چند بار تقلا کرد تا خودش رو نجات بده ولی مردم بیشتر لهش کردند! مردم ایران این طوری اند!
چرا اینقدر بعضی مردم نادان هستند؟ هنرمند، رئیس جمهور کشور و ادای احترام را با بی اخلاقی و توهین و تهدید جواب می دهند.
من اینا رو نمیدونستم، تنها صدایی که دوران نوجوانی ازش لذت میبردم استاد افتخاری بود، دقیقا تو چه شهری زندگی میکردن چه آدمهای بی فرهنگ و نا مسلمونی بودن، خدا ازشون نگذره
به نظر اکثرمن مردم ایران جزو اولین کسایی هستن که وارد جهنم می شن می دونید چرا چون عاشق قضاوت کردن ناعادلانه و غیر منصفانه هستن حالا گیرم که یه چیزی هم درست باشه هیچ کس حق نداره با یه انسان دیگه این طوری برخورد کنه واقعا از ته قلبم می گم براشون متاسفم نکته جالب توجه هم قیافه حق به جانبشونه پناه می بریم به خدا از شر شیطان خناس
احمدي نژاد رئيس جمهور قانوني كشور بود و در آغوش كشيدن رئيس جمهور دقيقا چه اشكالي داره / آقاي افتخاري ميامديد شهر ما ساكن ميشديد هيچكس با شما كاري نداشت تازه به شما افتخار هم ميكردند
با این چه کشوریه ...این مردمم هرکاری کنی یک چیزی برات درست میکنن ...واقعا چه عکس العمل بی منطقی
زنده باد مخالف من واقعا این جمله منو به خنده میندازه
پاسخ ها
حالا شما هم نمی خواد از آب گل آلود ماهی بگیری.گویا اون روزهای ملتهب رو فراموش کردی که چطور بووووووق
جناب افتخاری خیلی ساده تشریف دارن و اصلا متوجه متلک هایی که این گزارشگر بش انداخته نشدن. اینجور که از این متن فهمیدم دکتر احمدی نژاد یک غول سه شاخ هستن که ومپایر هم تشریف دارن. جمش کنید باوا. تنها کسی که از پول نفت برا مردم محروم چکه ای ریخت همین ایشون بود
حالا یه در اغوش کشیده مگه چی شده؟؟ عجبا واقعا عجبا ناسلامتی اون اقا هشت سال رییس جمهور یه مملکتی بوده ها دیری نمی گذرد و این حرف ها واسه ریییس جمهورهای بعدی هم درمیاد اقای افتخاری شما با این استعداد وصدا همیشه عزیزید والا
اگر افتخاری به خوندن ادامه ميداد بقیه خوانندگان سنتی بدجور مایه سرافکندگی بودند با اون صداها والبومهای روضه خونی ،همش همین بود، احمدی نژاد فقط بهانه بود برای خاموش کردن این صدای بينظير واهورایی، صدایی سراسر احساس وزيبایی
مردم همیشه عاشق افتخاری بوده وهستند اصلا دلیل همه این حمله ها محبوبیت زیاد افتخاریه
افتخاری زیباترین صدا رو داره وباشخصیت ترین وباسوادترین هنرمنده تمام این اتفاقها وبدجنسیها از سر حسادت بود، خواهر وبرادر من به احمدينژاد رای دادند ومن به کس ديگه اما هرگز نه به هم بیاحترامی میکنیم نه به کاندیدای همديگه ، باید فکری به حال بی فرهنگی مردم بکنیم، خصوصا در تهران که نا سلامتی پایتخت مملکته از نظر فرهنگ واقعا در سطح پایینی قرار داره اگر افتخاری در شهر ما بود هرگز چنین رفتارهای زشتی رو نميديد
اگر اشکهای بی اختیار استاد را هنگام خوندن اشعار عرفانی دیده باشید به پاکی ولطافت روح او پی میبرید اگر رفتار معمولی او بامردم خیابان وكـوچه وبازار را دیده باشید میبینید که افتخاری باهمه همینطور بامهربانی وشوق برخورد میکنه باهمه وهمه، آنقدر خاکی وافتاده است که عجیب به نظر ميرسه درسته هرکس صدا وشهرت اونو داشت خدا روهم بنده نبود اما غیر معمول بودن رفتار او دلیل بر غلط بودن این رفتار نیست شاید این ماییم که باید ظرفیتمونو بالا ببریم ، شاید ارزشهای جامعه باید عوض بشه، برای شناخت بهتر آدمها ميشه به نشانه ها توجه کرد وآثار مثبت مردی که همیشه از عشق ونور وپاکی ميخونه وبه مردم امید ميده نشانه خوبی برای شناخت بهتر اوست...
کدوم آغوش سیاسی؟؟ اتفاقا رفتار افتخاری نشان از سادگی وبی ریا بودن اون داشت.، اون يه هنرمنده اگر اهل سیاست بود دچار این دام نميشد مثل بقیه که همه کار میکنند وخودشون روچیز ديگه نشون ميدن، افتخاری يه هنرمند پاک وساده است ودليل زیبایی کارهاش هم همین خلوص وصفای باطنش هست
جالبه ! افرادی استاد افتخاری را منفور تلقی میکنند که خود را طرفدار دمکراسی و آزادیخواه می نامند این چه دموکراسی هستش که یک نفر حق نداره رئیس جمهور مملکتش را ببوسد مگر استاد آدم عادی بود که بی تفاوت از کنار رئیس دولت رد بشه ؟ در ضمن ای انسانهای به ظاهر متمدن و آزادیخواه خانواده استاد افتخاری در این میان چه گناهی کرده بودند که این همه اذیت کرده اید ؟ استاد افتخاری عزیز شما همیشه محبوب بودید و هستید . فدای دل بی کینه و روح صاف و عاشقانه شما بشم .
دوستت دارم استاد افتخاری نازنین، با تو بودن لیاقت میخواهد تو یک فرشته ی پاکی در عصر دروغ وناپاکیها
اسسسسستاااد شجریان که لالایی بلده چرا خودش نمیخوابه؟ آقای شجریان هر روز به يه رنگ در مياد فقط وفقط برای وزیر وکیل خونده در تمام عمرش مردم را آدم حساب نمیکنه وتا يه هنرمند محبوب ببينه بلایی به سرش مياره که تا عمر داره یادش نره ملت از چه چیز شجریان گند دماغ خوششون مياد من موندم، نه صدای قشنگي داره نه دوکلام حرف بلده بزنه نه انسانیت سرش ميشه یک تار موی افتخاری به صدتا از این انسان نماها میرزه بخدا
زنده باد افتخاری هنرمند بی ریا،،،، وطن پرست،،،،، عاشق ایران وایرانی لعنت به حسود ومغرض
یعنی احمدی نژاد از ماها بدتره؟؟؟ فکر نمیکنم، مایی که اينهمه رفتارهای زشت ونا پسند نسبت به استاد افتخاری داشتیم؟؟؟ یعنی ما بهتر از احمدی نژادیم؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
يه عده حسود دسیسه چیدن يه مشت ابله هم گل گرفتن فقط همین
این قضیه اصلا قابل اهمیت نبود واقعا فکری به حال این ملت نادان کنید يه اتفاق پیش پا افتاده وشخصی،،، دست دادن. وبغل کردن دیگران کاملا شخصیه،راستی که ملت بی فرهنگی هستیم
پاسخ ها
برعکس اگه بی فرهنگ بودیم اینکارارو نمی کردیم مثل جنگل نشینان
زنده باد استاد افتخاری.استاد یدان که دریا با اب دهان سگ نجس نمی گردد
من شخصن صدای افتخاری رو دوست ندارم و تو ماشین آهنگاشو میزنم جلو ولی با استقبال پور شوری ک من از احمدی نژاد شاهد بودم تو کل کشور ! میبایست عکس این اتفاق واسه افتخاری می افتاد . اخه طرف ۸ سال شاه این مملکت بود . عجیبه !!
استاد عزیز به فرمایش حضرت علی در فتنه ها چونان شتر دو ساله باش که نه پستانی دارد برای دوشیدن و نه پشتی برای سواری دادن.
اگه این جمله رو خوب بیاد داشته باشیم این اتفاقات هم رخ نمیده
واقعان نمیدونم چی بگم فقط میگم خدا...
فقط تاسف برامردمی که بهترینها رایه لحظه به بادفنامیدن ولیاقتشون میشه بدترینهاتاسف..
جناب استاد افتخاری نازنین، درود میفرستم بر صداقت و انسانیت و شرافتت و از خدواند منان میخواهم که عزت و اعتبار و آبرویت در پیشگاه او همیشه مانا باشد و الا ما مردمان هرگز و هرگز قدر خوبیها را نمیفهمیم.استاد گرانقدر ، بوجود هنرمند بزرگواری چون شما میبالیم و مطمئن باشید قاصدان و حاسدان و فحاشان به بدترین وجه ممکن تاوان پس خواهند داد.برایتان دعا نمودم در این ماه رمضان عظیم. شک ندارم که همیشه و همیشه پایدار و معزز خواهید ماند.