یک هفته و چند چهره؛ آرامش حججی و اغتشاش میناوند
نوشتن از موضوعاتی که یک طرف آن هواداران قرمز و آبی قرار دارند سخت است. نوشته ها قضاوت می شوند و مخاطبانش آن را تحدید می کنند. در ماجرای توهین های غیرقابل توجیه مهرداد میناوند به مهدی رحمتی و علیرضا منصوریان هم که قضیه بد از بدتر است.
در واقع میناوند چیزهایی را رسمیت داده که روز و شب در صفحات مجازی دست به دست می شود. این ها حرف هایی است که دائما تکرار می شود. القاب زننده ای که البته یک چهره ی ورزشی حق ندارد با بیان آن مقابل دوربین تلویزیون، به آن ها رسمیت بدهد. خیلی ها اقدام میناوند را به درستی تقبیح کردند، اما آیا این حجم زیاد از تقبیح کنندگان اخلاق مدارند و دغدغه اخلاق دارند؟ پس این جمعیت هتاک مجازی و استادیومی از کجا می آیند؟
قاعدتا بخشی از این تقبیح کنندگان، همان توهین کنندهای مجازی و استادیومی هستند که حالا پرچمدار اخلاق شده اند. نشان به این نشان که میناوند را «خانم» تلقی می کنند و در مورد گذشته و پوشش او حرف می زنند، در واقع همان کاری را می کنند که میناوند هم کرده! توهین و تخریب و... پس این ژست باورپذیر نیست! و متاسفانه معترضین باز هم متعصبانه به ماجرا نگاه کرده اند. اما از دنیای کوچک قرمز و آبی که بگذریم، مساله مهم تر برنامه «من و شما» است.
این همه نوشته اند که میناوند بد گفت و منصوریان فلان و رحمتی بهمان، یکی حواسش به این برنامه نبود که با اجرای یک سابقا ژورنالیست جان تازه ای گرفته و فضای صریحی دارد. از نعمات برنامه های جنگ محور تلویزیونی یکی همین است که تنش و حاشیه ایجاد می کنند و به قولی موج سازی می کنند. آرش ظلی پور راهش را خوب بلد است. این بار شاید کمی تند رفته، اما کلیت داستان مورد توجه قرار گرفتن یک برنامه از صدا و سیمای خودی است. این فی نفسه اتفاق خوبی است. اگر قرار بر این باشد که هر بار خندوانه را به صلابه بکشیم و رامبد را فحش بدهیم، مدیری را تنبیه کنیم (نقد تفاوت دارد) علی ضیا را دست بیاندازیم، دامنه ی عرف را از نگاه و منظر دست و پا گیرش بزرگتر کرده ایم. این بزرگتر شدن عرف های دست و پا گیر و این فاصله گرفتن از فضای واقعی، به گسترش فضای ریاکارانه دامن می زند. گسترش فضای ریاکارانه جمعیتی را دلسرد می کند و فضا مملو از آدم های مغشوشی می شود که از جنجال ها و از ابهام در هر سطح و حوزه ای نون می خورند . مثلا هتاک و متعصب اند ولی ژست اخلاق می گیرند، دیگر دوغ و داشاب را هم نمی شود تشخیص داد، مثل همین ماجرای اخیر.
به عبارتی فضا هر چه عینی تر و شفاف تر و هر چه فاصله رسانه با واقعیت زندگی مردم کمتر باشد، اغتشاش فکری کم می شود. نتیجه این که با بزرگ نمایی این ماجرا در حداقلی ترین زیان، «من و شما» و صدا و سبما در جذب مخاطب ضعیف تر می شوند. کار را به هر مدل از کار فرهنگی سخت نکنیم والا که قرمز و آبی آن قدر هم مهم نیست که یک روز آرش ظلی پور و روز دیگر جواد خیابانی قربانی آن شوند.
سیل ابراز همدردی ها و همراهی های مردمی در رابطه با شهادت مظلومانه محسن حججی نشان می دهد که جامعه به شدت تحت تاثیر این واقعه قرار گرفته، در این میان اما عده ای ساز مخالف می زنند. همان هایی که با ادعاهایی مضحک و با بحث و جدل در مورد چرایی وجود مدافعان حرم، یک موضوع امنیتی را چالشی می کنند و خوراک باطل برای معاندین می سازند.
برای روشن تر شدن ماجرا بر می گردیم دو ماه قبل تر؛ میانه ی خرداد و غافلگیری حمله داعش به مجلس و حرم مطهر امام خمینی (ره). روزهایی که تکان خوردیم و خطر را بیخ گوشمان حس کرده بودیم. در آن روزها یک نکته ی حاشیه ای جلب توجه می کرد؛ تمام آن هایی که در چرایی وجود مدافعین حرم قلم فرسایی کرده بودند و یا لب به اعتراض گشوده بودند، در سکوت محض تلویحا وجود نیروهای امنیتی را قدر می دانستند. انگار تازه متوجه شده بودند که این جوان هایی که بی سرو صدا راهی سوریه و عراق می شوند، چه وجود با برکتی دارند. آن قدر که با محاسبات این دنیایی نمی شود سنجیدشان.
منتقدان شاید دوباره فراموش کار شده اند،آن روزهای ترس و دلهره را از یاد برده اند.مخلص کلام این که اگر به اشتباه منتقد حضور نیروهای داخلی در سوریه هستیم (البته معلوم هم نیست،برخی هامان با کدام منطقی ژست روشنفکری جعلی میگیریم و چشم بر این همه مجاهدت می بندیم)؟ دلیلی بر این نیست که از کل به جز برسیم و مسائل بی ارتباط با هم را تعمیم بدهیم و از این تعمیم یافتگی یک نتیجه گیری کلی کنیم که هر چه در این ساختار وجود دارد، غلط است!
این که هر نوع کنش فداکارانه را زیر سوال ببریم، عین بی رحمی و قساوت است. نکته پایانی هم این که خیلی خوب است که با اتفاقاتی نظیر حججی قهرمان هایمان را پیدا می کنیم،عکس هایش را به اشتراک می گذاریم، طبع لطیفمان به کار می افتد و به هر حال شاخک هایمان نسبت به اتفاقات روز حساس تر می شود. فقط ای کاش از لایه ی اولیه ی چنین خبرهایی عبور کنیم و مسائل را در بستر تاریخ و نه فقط محدود به دوره های زمانی خاص قضاوت کنیم.
به هر حال این حجم از فداکاری ارزشش را دارد که به عمق برویم و کمی تحولات منطقه را رصد کنیم. خبرها اصل ماجرا نیستند، بهانه هایی هستند که کمی ذهن را پیچ و تاب دهیم. خبر در فضای امروز رسانه ها در وهله ی اول آگهی هست، ذهن ما قابلیت این را دارد که تبدیلش کند به آگاهی.
محمد علی نجفی یا (شهردار هفته)
اصلاح طلبان عاقبت نجفی را بر کرسی شهرداری تهران نشاندند. به جرات این اصلاح طلبانه ترین انتخاب این روزها است. روحانی که همچنان دلخوش به ژنرال های کارکشته است و تقریبا همان ترکیب قبلی را انتخاب کرده و از وزرای دوران اصلاحات خبری نیست. اما در شورای تهران خبرهای دیگری است و نجفی در صدر نشسته. اما چرا جایگاه شهرداری تهران انقدر مهم شده است؟
گوشه گوشه تهران پازلی است از تمام ایران! تمام لهجه ها و گویش ها این جا نماینده دارند. از راننده تاکسی تا کارگر ساندویچی و از مهندس و روزنامه نگار هر کدام در ظاهر ساکن تهران هستند و در بطن ماجرا عقبه ای دیگر دارند. از همین رو مدیریت تهران ابعادی بزرگتر و پیچیده تر از اداره یک پایتخت را با خودش دارد. حالا خوب و بد تهران به تمام ایران تسری پیدا می کند. چون این جمعیت روز به روز در حال افزایش، دائما خوب و بد این شهر را به دورترین نقاط مخابره می کنند. سومدیریت این شهر می تواند تصویری ناخوشایند از کلیت نظام بسازد و حسن مدیریت هم می تواند مردم را به آینده امیدوار کند.
تهران چیزهایی دارد که در ذات پایتخت هاست. مثل: تجمع ثروت و وارث چیزهای دیگری است که همه پایتخت ها به این شدت ندارند. وارث بیکاری و صنعت ناخوش و کم آبی و کشاورزی در حال احتضار در جای جای ایران است. تهران بار ناتوانی توزیع نادرست ثروت را در اقصی نقاط کشور به دوش می کشد. باید با حجم غیر منطقی از ترافیک و اتومبیل بسازد و باید قد بکشد عمودی و کش بیاید افقی! آبش براه باشد، نان که می دهد و ...البته درگیر مسائلی مثل همنشینی غیر مترقبه فرهنگ های ناهمگون هم هست. بحث های قومیتی، دسته و گرو کشی های پنهانی که زیر پوست شهر خانه کرده که خودش حدیث مفصلی است. فکر کنید این همه فرهنگسرا و مراکز فرهنگی نمی تواند از این شهر یک جمعیت متوازن تر بسازد. هویت ها در این جا متنوع و متکثر و فارغ است. تکثر و تنوع خوب است اما فارغ بودن چیز دیگریست. شهردار تهران بودن یعنی به همه این ها نگاه داشتن. مساله فقط تراکم و ترافیک و تامین انرژی نیست. لایه لایه این شهر احوالاتی دارد که غفلت و ناکارآمدی می تواند خاطره ی خوش از مردانی چون نجفی را مغشوش کند. مقصود این که اصلاحات در آزمون دشواری است اگر بتواند حال تهران را خوش کند دل تمام ایران را بدست می آورد و اگر نه که شاید «تکرار» هم کارساز نباشد.
علی حاتمی یا (کارگردان هفته)
به مناسبت زادروز علی حاتمی
در سال های پسا فرهادی (تکرار کم خلاقیت سینمای اجتماعی) و طی یک دهه گذشته به طور خاص، سینمای ایران از چیزهایی خالی شده که هر چقدر به گذشته نگاه می کنیم بیشتر این جای خالی به چشم می آید؛«رنگ بندی و هویت های متکثر» در زمانه ی علی حاتمی هر کارگردان و یا غالب آن ها مختصاتی را ارائه می کردند که ویژه ی خود آن ها بود
فیلم علی حاتمی واجد مولفه هایی بود که فقط برای خود علی حاتمی بود. تماشای او یعنی تماشای کارهایی تاریخی و نوستالژیک و شاعرانه، می توانستی این ملغمه ی دیالوگ و شعر و تاریخ و خوش رنگ و لعاب را دوست داشته باشی و برایش جان بدهی و یا برعکس نخواهی و اصلا تماشایش هم نکنی؛ دلشدگان، سوته دلان، هزار دستان، مادر و طوقی و... همه مولفه های مشترکی داشتند که از جهان ذهنی «منفرد» سازنده اش نشات می گرفت، جهانی خاص و یگانه و در نهایت اصیل.!
محصولات فرهنگی وقتی در دسترس و در چرخه ی انتخاب قرار می گیرند، مثل: هر عرضه ی داد و ستد دیگری اگر منحصر به فرد و اصیل نباشند و در عرضه و تقاضا دچار دردسر خواهند شد و این حال و روز سینمایی است که نه حاتمی دارد، نه مهرجویی اش آن نگاه فلسفی سهل و ممتنع دارد، نه تقوایی اش دل به کار می دهد، نه بیضایی اش در جریان است و این می شود که با کلی کارگردان پیرو طرفیم. دنباله روهایی که از موفقیت دیگری کپی می کنند و رد کپی را هم نمی توانند پاک کنند. پس از سمت تماشاچی تیزهوش طرد می شوند. جای حاتمی و حاتمی ها خالی است.
نیکی کریمی یا (هنرپیشه هفته)
حضور نیکی کریمی در یک تیزر تبلیغاتی حاشیه های فراوانی داشته. هفته ی قبل هم سوژه ای مشابه این را داشتیم و از حضور رضا کیانیان در چنین پروژه هایی نوشتیم. این بار اما ماجرا کمی فرق می کند. کیانیان روی بیلبورد و برای دمنوش حضور یافته بود و نیکی کریمی در تبلیغ یک اپراتور تلفن همراه و در یک تیزر تبلیغاتی حضور داشته. نفس هردو پروژه یکی است؛ در هر دو بحث حضور یک بازیگر در پروژه ای تبلیغاتی برای کسب درآمد است. بازیگر نفع مالی می برد و آن برند هم از چهره و اعتبار بازیگر به نفع خودش استفاده می کند.
پیش از این گفتیم که چنین حضورهایی در تمام دنیا مرسوم هست و خیلی ها در این دست پروژه ها شرکت می کنند. دلایلی آوردیم که نمی شود در این رابطه مطلق نگری کرد و بسته به شخص و برند و فضا باید این حضورها را قضاوت کرد. به همان دلایلی که در گذشته آمده بود، حضور نیکی کریمی پذیرفته تر است تا کیانیان.
چون نیکی کریمی اصلا با زیبایی اش چهره شده. او در«عروسِ» افخمی با رفتاری که عشوه و نجابت را توامان داشت به سینما نفوذ کرد. جایگاه او دقیقا در چنین تیزرهایی می نشیند. برخلاف کیانیان که کلا به عنوان یک بازیگر تکنیکی شناخته می شود. نیکی کریمی چهره ای بود که بعدتر بازیگر شد و البته کارگردان، نویسنده و مترجم هم! از همین جهت این رفتار به کریمی می آید. او در دسته ی مدل بازیگرها قرار می گیرد. در ضمن آن هایی هم که حضور کریمی را استفاده ابزاری از زنان می دانند، ظاهرا مفهوم زیبایی را درست متوجه نشده اند و تفکرشان حاصل خلط چند مفهوم بی ارتباط به هم در مورد کالبد زنان است.
عبداله سامری یا (نماینده هفته)
توهین نماینده مردم خرمشهر به ظریف در حین سخنرانی وزیر امورخارجه در مجلس خبرساز شد. کسی از نمایندگان مجلس توقع رفتاری در حد الگوها و اسطوره های اخلاقی را ندارد، اما خب این جنس فحاشی ها هم بیشتر به قامت آدم های مستاصل کوچه و خیابان می آید. توقع مدیریت کلام، کف مطالبات یک مردم از یک نماینده است. سلفی را می شود در بستر هیجان زدگی توجیه کرد، اما فحاشی در جلسه علنی را سخت بشود، پذیرفت.
نظر کاربران
دروغ گفتن جلوی چشم مردم و نمایندگان عیب نیست
انتقاد 20:30 باعث جلب توجه مردم به سمت این تیزر شد در واقع صدا و سیما با این کارش به اون اپراتور خدمت بزرگی کرد
بمیرم برای مدافعان مظلوم حرم.
شما هیچ وقت نباید جایگاه یک پیشکسوت رو با طرفدارهای نوجوون و بعضا عادی جامعه یک جا قرار بدید .. چون این قشر توهین می کنه پس کار میناوند هم مشکلی نداره اصلا به نظر من درست نیست.. تو همه جای دنیا سلبریتی ها الگوی افراد جامعه هستن .. کوچکترین مشکلی از طرف اون ها توی جامعه بصورت خیلی بزرگ و برجسته ای دیده و قضاوت می شه . مشکل جامعه ما اینجاست که کسانی که جایگاهی رو اشغال کردن اصلا شایسته اون جایگاه نیستن ... به عنوان مثال پیشکسوتی که مثل یه نوجوون توهین می کنه و نماینده مجلسی که به وزیر یه مملکت ناسزا می گه و الی آخر ...
شهید حججی خیلی مظلومانه شهید شد واقعا متاسف شدم
چرا کامنت اول منو تایید نکردین؟ حرف حق تلخه!
"چرا کامنت اول منو تایید نکردین؟ حرف حق تلخه!"
نامردي هم حدي داره! بازم كه كامنتمو نصفه منتشر كردين
تحلیل شمادرباره خانم کریمی فوق العاده عالی و درست بود، تبریکمیگمک انقدر خوب و منصفانه و بیطرف ب قضیه نگاه کردین
سلام ...دقت کردین چقد غلط تایپی و املایی داشتین.
تهدید کردن به آن معنایی ک خواستید درسته نه تحدید کردن!تحدید با ح به معنای مشخص کردن حد و مرز است.
ضرب المثل دوغ و دوشاب درسته!
مغرض و عنود تمام هفته ها هم مجله برترينها جيره خور آمريكا و ممد خاتمي
به نظر من آقای میناوند باید یاد بگیره که هر حرفی رو نباید تو تلویزیون زد. چون تلویزیون با فضای مجازی فرق داره و به قول آقای عبدلی رسمیت داره. در فضای مجازی هر حرفی رو میشه زد و همه فحش ها و توهین ها توی کامنت های همون پست خالی و ماجرا تموم میشه. اما تلویزیون فرق داره. بازتاب های اون صحبت ها در فضای مجازی و.... پخش میشه و موضوع خیلی بزرگتر میشه. با تمام احترامی که برای آقای میناوند دارم, کارشون خیلی بد بود و باید به جای حق دادن به خودشون در فضای مجازی, از آقای منصوریان و رحمتی و از تمام جامعه فوتبالی علی الخصوص استقلالی ها عذر خواهی کنند.
بحث مدافعان حرم بسیار پیچیده شده,مسلما فداکاری قابل تقدیره اما باوجود 2 سال حضور مستمر در سوریه چقدر امنیت ما بیشتر شده
در مورد تیزرهای تبلیغاتی با تحلیل شما موافقم.
درباره منطق مدافعين حرم يه سوال دارم اگه زمان انقلاب از يه كشور د...
خیلی دوست دارم در مورد مدافعان حرم و هدفشون بدونم یه مطلب یه مصاحبه چیزی درموردشون بذارین
آقای نجفی اصلاح طلب محسوب نمیشن. ایشون رو بیشتر میشه از کارگزاران (حامیان مرحوم هاشمی) دونست.
پیاممو نصفه گذاشتین بقیه اش مهمتر بود ....ِمگه حرفم خودم بود ای بابا
کار نمابنده خرمشهر اصلا قابل توجیه نیست
هر چه فحاشی هابیشتر باشه نه تنها به محبوبیت آقای ظریف لطمه ای وارد نمیشه, بلکه ظرفداراش بیشتر هم میشه
"مدیری را تنبیه کنیم (نقد تفاوت دارد"
:))))
راحت باش و بگو تنبيه و تقبيح منتقدان دولت ازاد هست
نجفي و حسن مديريت؟ دوران وزارتش در اموزش و پرورش يادمون نرفته كه با نظام جديد مسخره شون جه بلايي به سر دانش اموزا اورد
این عکس آخری چه ربطی به متن داشت؟
کجای دنیا تو تلویزیون به ورزشکاراشون اونم مربی یه تیم توهین میکنن؟!!!ما که شبکه های خارجی میبینیم اونم فوتبال هیچوقت همچین چیزی ندیدیم.وقتی یه لمپن رو میارن تو تلویزیون خوب هرچی دلش میخواد میگه.این میناوند ....