حسن تفتیان؛ تند و تیز همچون باد
از روز اردیبهشتی که در پیست تربت برای تمرین امتحان ورزش رفت و رکورد زد و چشم مربی اش را گرفت تا الان که اولین طلای ۱۰۰ متر آسیا را برای ایران گرفته، روزهای زیادی گذشته است.
می گویند جامائیکایی ها سیب زمینی خاصی می خورند که قندش از کودکی تاثیر زیادی در متابولیسم شان می گذارد؟
- آره، درست مثل خرمای ماست. شاید خرما در دنیا خیلی کم مصرف شود ولی ما به خاطر محیطی که در آن زندگی می کنیم، از آن استفاده می کنیم و در رژیم ما وجود دارد در حالی که ممکن است در رژیم غذایی خیلی از ورزشکاران دنیا نباشد، داستان سیب زمینی جامائیکایی هم همین است.
تندیسی که از تو در تربت حیدریه نسب کرده اند دیده ای؟ می ترسیم مثل این سندروم مجسمه های زشتی باشد که این چند وقت افتتاح شده اند؟
- از رونالدو بهتر شده است. (می خندد) تندیس من خوب شد! یعنی در روند ساخته شدنش از خودم مشورت می گرفتند، مخصوصا ما که دوومیدانی کار هستیم. حتی برای مجسمه ساز توضیح دادم که دست ها و پاهایم را چطور طراحی کند.
قطعا همه حسین تفتیان را به عنوان یک قهرمان می شناسند. اما داستان پنهانی از مشکلات مالی و سختی هایی که کشیده ای هم وجود دارد. چطور آن روزها را پشت سر گذاشتی؟
- یادم هست که اردیبهشت ماه بود و تازده دوازده ساله شده بودم که برای تمرین امتحان ورزش رفتیم داخل استادیوم شهر. فردایش امتحان ورزش داشتیم. فکر می کردم با یک جلسه تمرین در پیست همه جیز اوکی می شود. ۵۴۰ متر دویدم و یک رکورد خوب زدم. آقای رمضان زاده مربی که آنجا بود به من گفت رکوردت خوب است.
خانواده ما هم سطح متوسطی داشتند. آن اوایل خیلی سخت بود چون هزینه های ورزش قهرمانی از تغذیه گرفته تا کفش و لباس و سفر خیلی گران است. از همان اول وقتی دیدند استعداد دارم و این قدر برای رسیدن به هدفی که دنبالش هستم، تلاش می کنم، از زندگی خودشان زدند برای این که من به آن امکاناتی که می خواهم برسم.
زندگی در تهران هم سختی های خودش را داشت؟
- تهران هم مشکلات خاص خودش را داشت. امکانات تمرینی داشتم اما من تمام این چهار سال در یک اتاق پانزده متری تنها بودم. با مترو می رفتم دانشگاه. ساعت سه و چهار خسته بر می گشتم. تازه باید تمرین می کردم. تمرین های سخت دوومیدانی هم رشته تیمی نیست که هم تیمی ها دور و برت باشند.
تفاوتی که رشته دوومیدانی با بقیه رشته ها دارد این است که همه این سختی ها را می کشند اما حداقل خیال شان از معیشت راحت است؛ ولی بچه های دوومیدانی هر چقدر مشهورتر شوند، باز انگار این دغدغه برای شان وجود دارد؟
- همیشه این نگرانی را دارم که اگر دوومیدانی را کنار بگذارم چه کار باید بکنم؟ هنوز هم که نگذاشتم کنار خیلی برایم سخت است. من لشکر یک نفره ام. ببینید! وقتی تیمی قرار است جایی برود، تیم سرمربی دارد، مربی دارد،ريال تدارکات دارد. خب اینها هم مثل ورزشکارها به اردو دعوت می شوند و کنار ورزشکار می مانند ولی یک ورزشکار دوومیدانی واقعا همه کاره خودش است، یعنی من هماهنگ کننده اردوها، مدیر برنامه و مربی خودم هستم.
تصور مردم این است که دوومیدانی ورزشی است که دو ساعت می دویی و تمام می شود. کسی خبر از قسمت پر هزینه زندگی در این رشته ندارد که ماهی چقدر باید مکمل غذایی مصرف کنی یا کتانی هایت یک عمر مفیدی دارد و تند تند باید عوض شوند؟
- مهم ترین بخشش واقعا تغذیه است. یکسری رژیم های خاص غذایی را باید تهیه کنی که به هیچ وجه ارزان نیست و با توجه به گرانی هایی که وجود دارد، هزینه هایش زیاد است. لوازم ورزشی مثل کفش هم تهیه کردنش کار سختی است. هزینه فیزیوتراپی و ماساژ و ریکاوری و مکمل های ورزشی هم هست که بخش جدانشدنی ورزش قهرمانی است.
تازگی ها یک مربی فرانسوی انتخاب کرده ای؟ راضی هستی؟
- مربی که من انتخاب کردم واقعا یکی از بهترین هاست. بعد از المپیک خیلی گشتم دنبال مربی. سه چهار ماه وقت گذاشتم. اصلا عجله نکردم. می خواستم بهترین را انتخاب کنم. فدراسیون هم به من گفته بود خودت مربی را انتخاب کن و مسئولیتش را بر عهده خودم گذاشته بود. مربی کانادایی و آمریکایی نسبت به اروپایی ها برای ما مشکلات بیشتری دارد. از نظر ویزا یا همان رفت و آمد. جامائیکا و کنیا هم که خودشان مولد علم نیستند و مربی خوب ندارند. در واقع تعدادی ورزشکار خوب دارند که روی آنها سرمایه گذاری می کنند.
ظاهرا برای پیدا کردن مربی فرانسوی هم خیلی اذیت شدی و ارغوان رضایی در پاریس کمکت کرد؟
- در فرانسه خیلی به من کمک کردند. من از خانم رضایی تشکر می کنم. مربی را فدراسیون تایید کرد اما مربی های خوب هیچ شناختی از دوومیدانی ما ایرانی ها ندارند و خیلی کار سختی بود. ایمیل مربی فرانسوی را گرفتم و باهاش حرف زدم. اوایل فکر می کرد زیاد جدی نیست و وقتی پافشاری من را دید علاقه نشان داد و تازه آن موقع بود که من را شناخت و گفت «من در وارم آپ المپیک یادمه که توی نیمه نهایی داشتی می دویدی و کارهایی می کردی که هیچ کس انجام نمی داد.»
متد ما سنتی بود. ما در دوومیدانی علم نداریم. برایش جالب بود که من چطور با این سبک تمرین کردن آمده ام نیمه نهایی المپیک. قرار شد بروم آنجا و با او کار کنم. خدا را شکر می کنم که یک مرد خوب پیدا شد. مربی ام اصلا نژادپرست نیست.
انگار تو هم تنها شاگرد مهم او هستی و برای اعاده حیثیت می خواهد همراه حسن تفتیان نتیجه بگیرد؟
- بعد از المپیک مربی ام یک گروه ۱۲-۱۰ نفره داشت که همه تاپ های فرانسه زیر نظر او تمرین می کردند اما ظاهرا مشکلی بین مربی و ورزشکار و فدراسیون به وجود می آید. فدراسیون می گوید: «شما که مربی درجه یک هستی، بهتر است بیایی تدریس کنی و شاگردها را بفرستی زیر نظر مربی های دیگر.» تیم او پخش می شود ولی مربی من دوست دارد توی پیست باشد نه کلاس. از فدراسیون اجازه می گیرد که بتواند با ورزشکارهای خارجی کار کند و اینجا استارت کار زده می شود.
رکوردت هم که این دفعه برای طلایی شدن و قهرمانی آسیا پایین آمد ماحصل همین همکاری است؟
- اولین طلای ۱۰۰ متر ایران در آسیا بود. سیستم تمرینی ام خیلی عوض شده است. کارهایی که انجام می دهیم، نوع تمرین ها، نوع وزنه زدن ها؛ ولی به نظر من اگر بخواهیم به حداکثر نتیجه برسیم، زمان می برد چون دوومیدانی ورزش زمانبری است.
فکر می کنم این دیواره زیر ۱۰ ثانیه را ازش بالا می روی و از آن رد می شوی؟
- آره شک ندارم.
مربی ات گفته بود که بهترین دوران ورزشی حسن را باید در المپیک توکیو ببینیم؟
- خیلی امیدوار است. اولین صحبتی که با هم کردیم به من گفت: «ما می توانیم برای المپیک بعدی برنامه ریزی کنیم.» از این حرفش خیلی خوشم آمد چون معمولا مربی هایی که به ایران می آیند، می گویند: «شش ماهه من ورزشکار خوب تحویل می دهم.» ماهی سه هزار دلار می گیرد و شش ماه بعد هم می رود. هدف اول مان را گذاشتیم بازی های آسیایی ۲۰۱۸ و من همانجا به فدراسیون اعلام کردم المپیک بعدی می تواند المپیک من باشد و کاری را در المپیک بعد بکنیم که هیچ کس باورش نشود. به خودم ایمان دارم. به مربی ام. به تمرین هایی که می کنم و مطمئنم که با مربی که شاگردش رکورددار اروپا بوده، با رکورد ۹.۸۶ برای من اتفاقات خوبی می افتد.
تفتیان از یوسین بولت و تجربه های زندگی اش می گوید
وسوسه شیرینی است که با سریع ترین مرد ایران درباره سریع ترین مرد جهان حرف بزنیم؛ ما هم همین کار را کردیم.
به نظرت چه تفاوتی بین سفیدپوست ها و سیاه پوست هاست؟
- درصد تارهای تند انقباض در دوومیدانی خیلی مهم است. این درصد فاکتوری مهم در موفقیت است. این تارها در سیاه پوست ها بیشتر است و به خاطر تارهای قدرتی عضلانی که دارند نسبت به بقیه در دوومیدانی موفق تر عمل می کنند.
دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که هیچ انسانی نمی تواند سریع تر از ۹.۳۸ بدود!
- خیلی عددهای عجیب و غریبی گفتند. ۹.۲۰، زیر ۹ ثانیه و ... به نظر من این اعداد منطقی نیستند. انسان موجود خارق العاده ای است که مرز ندارد. مثل یوسین بولت که خارق العاده است. می خندید اول می شد. زمین می خورد اول می شد. گریه می کرد اول می شد. بولت واقعا فکر خیلی قوی داشت. سال ۲۰۱۵ را به عیاشی گذرانده بود و همسایه اش حسابی از دستش شاکی بود برای این که هر شب در خانه اش مهمانی داشت. سال ۲۰۱۶ وقتی وارد مسابقات شد، ۹.۹۶ رکورد زد و جاستین گاتلین با ۹.۷۹ اول شد ولی آن قدر با ژن برنده وارد مسابقات می شود که جاستین گاتلین را در فینال می گیرد و قهرمان می شود.
تا به حال با یوسین بولت مسابقه داده ای؟
- یک سال پیش در استروای چک با بولت مسابقه دادم. امسال هم دعوت شدم ولی مشکل ویزا باعث شد به این مسابقات نرسم.
رفتار بولت در طول مسابقات چطور است؟
- یک مقداری از بقیه مغرورتر است. البته من واقعا به بولت حق می دهم برای این که سوپراستار است و حتی ورزشکارهای تاپ دوومیدانی هم دوست دارند با او عکس بگیرند، وای به حال افراد عادی! ولی خب یک خرده شرایط خاصی دارد. تمرین که می کند بادیگارد دارد، حق هم ندارد. نباید موقع تمرین تمرکزش به هم بخورد. سعی می کند با دونده های دیگر ارتباط نگیرد.
چه تفاوتی با بقیه دوومیدانی کارها دارد؟
- به نظر من تیمی که پشتش هستند و پشتیبانی اش می کنند خیلی قوی هستند. بولت خیلی خوب می تواند با تماشاچی ها یا رسانه ها ارتباط برقرار کند. کمتر دوومیدانی کاری را در دنیا داریم که این قدر سلبریتی باشد. الان یکی از آدم های معروف دنیاست و واقعا هم خودش را ثابت کرده است. مدیر برنامه های انگلیسی اش هم حسابی هوایش را دارد؛ مثلا اخیرا فیلمش را ساخته اند «من بولت هستم!» و اکران باشکوهی در لندن و جامائیکا برایش گرفتند.
این حرکات خاصی که ورزشکاران دوی ۱۰۰ متر انجام می دهند، شبیه شادی گل است.
- این جور حرکات روی رقیب های مان تاثیر دارد. وقتی یکی سر خط سرحال است و بعضی کارها را می تواند انجام بدهد، رقبایش قفل می کنند و هیچ کاری نمی توانند انجام دهند. سر خط همه ورزشکاران زیر چشمی همدیگر را زیر نظر دارند و این طور حرکات رو به دوربین، یک جورهایی کری خوانی برای رقباست.
نظر کاربران
برای تو که دیگه نمیتونه ادعای نژاد پرستی داشته باشه
شاید تو به خاطر نژادت بتونی باهاش اینکارو بکنی اما اون نمیتونه
ارزوی موفقیت برات دارم امیدوارم به همه ارزوهات برسی
همشهری خودمونه! همیشه سالم و موفق باشی