۵۷۳۱۳۰
۷۰ نظر
۵۰۹۴
۷۰ نظر
۵۰۹۴
پ

آزاده نامداری؛ خانمی که دوست دارد «نامدار» باشد

آزاده نامداری، دوباره به صدر خبرها برگشته است. با انتشار فیلم و عکس هایی از او که لابد در جریان هستید. بدون پوشش متعارف و البته پوششی که همیشه از او دیده بودیم.

روزنامه هفت صبح: آزاده نامداری، دوباره به صدر خبرها برگشته است. با انتشار فیلم و عکس هایی از او که لابد در جریان هستید. بدون پوشش متعارف و البته پوششی که همیشه از او دیده بودیم. این البته اولین بار نبود که او به قولی ترند رسانه ای می شد. ازدواجش با فرزاد حسنی، طلاقش از او در حدود یک سال بعد، انتشار عکسی که در آن مدعی ضرب و شتم توسط حسنی شده بود، ازدواجش با رحیم عبادی، فرزند رییس سازمان ملی جوانان دولت اصلاحات و بالاخره همین مورد آخر باعث شده که او از زمان ظهورش در تلویزیون در سال ۱۳۸۴ (در قالب برنامه سیمای خانواده)، همیشه پای ثابت رسانه ای باشد.

این مطلب، نگاهی دارد به زندگی او از زاویه سه مصاحبه، یکی با زندگی ایده آل، دیگری در همشهری جوان و البته یکی هم در وطن امروز. ترجیح مان این بود که خودش درباره خودش حرف بزند.
آزاده نامداری؛ خانمی که دوست دارد «نامدار» باشد

۱. مصاحبه با زندگی ایده آل. آنچه از این مصاحبه برایتان انتخاب کردیم، ماجرای آشنایی و ازدواج نامداری با حسنی است و البته طلاقشان. قبل از آن ها البته دو مورد دیگر هم هست. یکی وقتی نامداری در مورد پیشرو بودنش می گوید و یکی آن یکه درباره خانواده و مذهبی بودنش گفته.

* پیشرو بوده ام. ظاهرم با بقیه مجری ها فرق دارد. من اولین مجری تلویزیون بودم که چادر ملی سر کردم، اصلا تا پیش از من کسی چادر ملی سرش نمی کرد. درست مثل سریال در پناه تو که یک خانم به چادرش کش زد و همه شگفت زده شدند. من آدمی هستم که راحت گفت و گو می کنم حتی اگر یک شخصیت مهم رو به رویم باشد؛ یا اینکه آدم شادی هستم و راحت می خندم و اصلا تصویر عبوسی از خودم به جای نگذاشته ام، چون فکر می کنم به عنوان میزبان باید بستری فراهم کنم که مهمان راحت باشد و در عین حال، با تمام این ویژگی ها آدم معقولی هستم. جالب این است که مخاطب این را می فهمد.
اما من چوب ویژگی هایی را که گفتم خورده ام و بارها پیش آمده که گفته اند چقدر این دختر راحت است و چه کسی به او اجازه داده این قدر راحت باشد یا اینکه چرا درباره فوتبال حرف می زند؟ در همه سال های کاری، من بحران های زیادی طی کرده ام و در دو سال اخیر هم که این ماحراها پیش آمده است ولی با تمام این تفاسیر کلا از تصویری که به جا گذاشته ام احساس خوبی دارم و فکر می کنم کاری را که می خواستم انجام داده و نشان داده ام. می توانی خودت باشی و تصویر دروغ از خود نسازی. من خوشحالم که با تمام این رفتارهای متهورانه، مردم آن را آدم معقولی می دانند.

* من برخاسته از یک خانواده سنتی هستم و چادر به من ارث رسیده است. مادرم، مادربزرگم و تا ۷ نسل قبل از من هم خانم ها چادر پوشیده اند. من از اول راهنمایی چادر سر کرده و به مدرسه ای رفته ام که چادر پوشیدن در آن الزامی بوده. با این تعاریف خودم را آدمی مذهبی ای می دانم. اما من شاید به خاطر ویژگی های نسلم پیشرو بودم. اولین نفر هم بودم که همه تبعات اش را پس دادم. حتی در اتفاقات اخیر هم پیشرو بودم. اولین کسی بودم که به عنوان یک مجری زن در تلویزیون، بعد از جدایی آمدم و گفتم طلاق گرفته ام. مطمئن باشید که آدم ها از این به بعد راحت تر می گویند که طلاق گرفته اند، اما بدبختی هایش را من تحمل کردم.

* سال ها بود همدیگر را می شناختیم اما در همین حد که از کار هم تعریف کنیم. شناخت ما از هم سطحی بود. به عنوان خانم نامداری و آقای حسنی به هم خوب احترام می گذاشتیم و اینکه بگوییم چقدر تو خوب اجرا می کنی.

* موردی که در یک سال اخیر بیش تر از هر چیزی من را رنج می دهد و باعث ناراحتی، آزار، درد، بی خوابی و هزار تا مشکل دیگر شده، این است که من چرا بدون تفکر وارد گود شدم. این دردی است که من را رها نمی کند. معتقدم اتفاقات چند سال اخیر به خاطر دوره ای زا زندگی من به وجود آمده که دیگران را منع می کردم و این خواست خدا بود که در شرایطی قرار بگیرم که همیشه از آن فرار می کردم. در حقیقت همیشه به خودم می گویم خدا دارد به تو می گوید آزاده، من یکی یکی این چاله ها را می گذارم سر راهت تا ببینم تو که این قدر دیگران را منع می کنی با مشکلات خودت چه برخوردی خواهی داشت.
آزاده نامداری؛ خانمی که دوست دارد «نامدار» باشد

* پیش از ازدواج همان طور که گفتم ۱۰ تا ۱۵ روز صرف خواستگاری و رفت و آمدها کردیم و در زمانی که هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده و رسمیت به خود نگرفته بود یکی از روزنامه ها خبری درج کرد که آزاده نامداری و فرزاد حسنی ازدواج کرده اند. که به یاد دارم ۱۴ یا ۱۵ خرداد بود و همه جا تعطیل. وقتی آن خبرها بیرون آمد تمام دوستان و آشنایان من هم فهمیدند. تمام فک و فامیل مان از راه دور و نزدیک تماس می گرفتند و می گفتند چرا ما را دعوت نکردید و ما قسم می خوردیم به خدا هنوز کاری نکرده ایم! می گفتند پس مجله ها چرا عکس تان را چاپ کرده اند؟! البته با تمام این تفاسیر این نامردی مطلق است که بگویم من مجبور شدم و ازدواج کردم. اما به خاطر این عکس تحت فشار قرار گرفتیم که زودتر ازدواج کنیم.

* نمی دانیم چه دردی است که آدم ها خودشان را درست پرزنت نمی کنند. من معتقدم آدمی هستم که تشخیص می دهم... چیزی که باعث شد ما 4 تیر عقد کنیم و در شهریور یعنی ظرف دو ماه به این نتیجه برسیم، این بود که ما درست به هم پرزنت نشده بودیم. همین قدر بگویم که ما به لحاظ اعتقادی، فکری و اهدافی که در زندگی داشتیم، حتی دایره دوستان و خیلی مسائل دیگر با هم تفاوت داشتیم و اینها چیزهای کوچکی نبود. حتی برای نشست و برخاست هم با هم مشکل داشتیم.

* من چند ماه پس از عقد به این نتیجه رسیدم که ما نمی توانیم زندگی کنیم و پا پیش گذاشتم که جدا شوم و طرف مقابل کاملا مخالف بود. من مطمئن بودم که نمی توانیم (زندگی مشترک داشته باشیم) و برای این تصمیم دلایل منطقی داشتم و به عقیده من ایشان هم ته دلش می دانست که ما نمی توانیم. شاید حدود دو ماه بعد از عقد کاملا به این نتیجه رسیدم که امکان ادامه این زندگی وجود ندارد. ما کلا ۱۰ ماه عقد کرده بودیم. ابتدا سعی کردم مشکل را با خودم حل کنم. چون تجربه زندگی مشترک نداشتم فکر می کردم هیچ کس نباید متوجه شود که ما مشکل داریم و من باید از چیزی که کاملا بد است صیانت کنم و معتقد بودم اگر بد است برای من است و هیچ کس نباید بفهمد.

۲. این هم بخش دیگری از همان مصاحبه با ایده آل است ولی مختص همان ماجرای ادعای ضرب و شتم که در نهایت به جدای می انجامد

شما عکسی از خودتان منتشر کردید که از یک اتفاق دردناک پرده برداشت. شبیه صحنه قتلی که رخ داده و شما شاهد بوده ایم. حالا که نمی توانید بگویید نمی توانم حرفی درباره آن بزنم...

... تا سه ماه اول بعد از عقد من به زنی تبدیل شدم که اصلا شبیه خود واقعی ام نبود. زنی که هیچ وقت وجود نداشته و نمی شناختمش. در این سه ماه من هر اتفاق غیرمعقولی که می افتاد نمی دیدم و سعی می کردم به خاطر زندگی ام از آن بگذرم. اما بعد که تصمیم گرفتم ادامه ندهم، اتفاقاتی افتاد که نمی توانم آنها را مو به مو تعریف کنم چون قابل گفتن و طرح کردن نیستند. در نرم ترین شکل می شود گفت به نظر می رسد ایشان بر تکانه های روانی شان کنترل نداشتند.

یعنی چه؟

بر تکانه های روانی تسلط نداشتن یعنی مثلا وقتی شما عصابی می شید لیوان را پرت می کنید به سمت دیوار تا خرد شود. یک روز هم ممکن است سر همسرتان را پرت کنید به سمت دیوار.

خب چه اتفاقی می افتد که یک نفر به این نقطه می رسد؟

من گفتم بیا برویم جدا شویم و ایشان گفتند من جدا نمی شوم.

قبل از آن هیچ وقت چنین واکنش هایی وجود نیامده بود؟

۴ یا ۵ پنج بار دیگر واکنش نشان داده بود، اما نه با این شدت.

شاید بعضی ها فکر کنند نمی شود شما فقط یک کلام بگویید بیا برویم جدا شویم و ایشان چنین واکنشی نشان بدهند؟ شما حتما کاری کرده اید که ایشان را به این نقطه از عصبانیت رسانده...

نه. من فقط گفتم بالا بروید پایین بیاید، حاضر نیستم یک دقیقه دیگر زندگی کنم.

این اتفاق کی بود؟

حدود آذرماه ۹۲.
آزاده نامداری؛ خانمی که دوست دارد «نامدار» باشد

شما تیرماه عقد کرده بود. یعنی ۵ ماه بعد از ازدواج؟

بله. 5 ماه بعد از ازدواج، ما به جایی رسیدیم که دیگر برای من به شخصه امکان زندگی وجود نداشت و درخواست من برای جدایی به چنین اتفاقی منجر شد.

شما در این زمان حق طلاق داشتید؟

نه. بعد از این ماجرا بود که حق طلاق گرفتم.

آن روز بعد از درگیری چه شد؟

من به حالت مرگ افتادم و بعد از رسیدن به بیمارستان در حالی که به شدت آسیب دیده بودم با خانواده ام تماس گرفتم و آنها آمدند و من بعد از مرخصی از بیمارستان این قضیه را از طریق قانونی پیگیری کردم.

فرزاد شما را به بیمارستان برد؟

بله. اتفاقا ایشان بسیار اظهار پشیمانی می کردند و می گفتند خودم از شما مراقبت می کنم و ما حالمان دوباره خوب می شود.

ولی شما شکایت قضایی کردید...

بله.

و سرنوشت پرونده چه شد؟

من وکیل گرفتم. شرط پدر من در آن پرونده این بود که ما در صورتی رضایت می دهیم که دخترم حق طلاق داشته باشد و پس از آن بود که بعد از مدت ها پدرم اجازه داد با ایشان حرف بزنم.

یعنی به ازای گرفتن حق طلاق مصالحه کردید. بعد چه شد؟

کلا از روز عقد تا زمان جدایی ما فقط 10 ما طول کشید. من بعد از آن اتفاق دچار نوعی ترس شده بودم که دیگر نمی توانستم ایشان را حتی یک ثانیه ببینم و حتما باید نفر سومی حضور می داشت.

فکر می کردید یک روز از این عکس و فیلم که هنوز منتشرش نکرده اید علیه همسر سابق تان استفاده کنید؟

خدا شاهد است که نه. اصلا حالم خیلی بد بود. آن فیلم یک چیز کاملا شخصی است. در آن فیلم حال و روزم را گفته ایم. آن عکس که منتشر شد، چون در خانه گرفته شده بود و من پوشش کافی نداشتم و عکس کراپ (بریده) شده.

کینه که می گویید ندارید و نداشتید، مدرک هم نمی خواستید جمع کنید. شکایت تان را هم که پس گرفتید. پس چه شد که دوم فروردین ۹۴ آن عکس را منتشر کردید؟

خیلی صریح می گویم. دو هدف مشخص داشتم؛ هدف اول اینکه بگویم خانم های محترم فکر کنید و بعد تصمیم بگیرید. این عاقبت کسی است که بی فکر تصمیم می گیرد. هدف دوم هم این بود که بگویم هیچ احدی حق ندارد دستش را روی زن بلند کند. اگر متشرعی، اگر متدینی، اگر روشنفکری حتی اگر بی دینی، کسی اجازه ندارد روی همسرش که یک خانم بی دفاع است دست بلند کند.

3. این بخشی از مصاحبه علی سیف اللهی است با نامداری در همشهری جوان. نکات جالب دارد از نگار او به عشق و ماجراهای عاطفی

تجربه اولین عشقتان چطور بود؟

فوق العاده خوب. از صمیم قلب دلم برای کسی که نمی تواند عشق داشته باشد، می سوزد. بزرگ ترین نیاز یک انسان در زندگی عشق است.

عشق مثل آب حیات می ماند. آدم می تواند عاشق مادر و کار و کتاب خواندن و هر چیز دیگری باشد اما عشق به معنای عامیانه اش، یعنی انسان دیگری را دوست داشتن هم باید در زندگی آدمی اتفاق بیفتد. به قول حضرت حافظ «هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق/ بر او نمرده به فتوای من نماز کنید» ممکن است آدم در کل زندگی اش زمان هایی سکوت عاطفی داشته باشد اما عشق یک اتفاق فوق العاده است که آدم باید تا آخر عمرش داشته باشد.
آزاده نامداری؛ خانمی که دوست دارد «نامدار» باشد

آدم ها در سنین مختلفی این عشق را تجربه می کنند، من هم اولین باری که یک آدم را در زندگی ام دوست داشتم، همیشه او را بیش از خودم دوست داشتم. می خواستم همه چیز او خوب باشد. اگر من و او روی زمین تنها بودیم و فقط یک پرس غذا داشتیم، حتما می گرفتم «تو بخور، من نمی خورم». به خاطر همین فکر می کنم خیلی آدم خوشبختی هستم که این احساس را تجربه کردم.

دوست دارید جای کدام کاراکتر فیلم های عاشقانه باشید؟

جای رویا (هانیه توسلی) در فیلم «شب های روشن». یا جای زهرا سادات (نگار جواهریان) در «طلا و مس». همیشه دوست داشتم چنین زنی باشم. اگر بخواهم زنی بسازم، حتما چنین زنی می سازم، زنی که به خانواده و همسر و بچه هایش تعلق خاطر دارد و خوشبخت است و عاشق.

۴. و بالاخره این مصاحبه با وطن امروز در دی ۹۳ که در آن درباره چادر حرف می زند.

از کی چادری شدید؟

من از دوم راهنمایی چادری شدم.

چه دلیلی موجب شد چادری شوید؟

خانواده ام چادری بودند، نمی توانم بگویم از روی احساسات چادری شدم، همه چادری بودند، من هم چادری شدم. در موقعیت هایی از اینکه چادری ام احساس خوشحالی می کردم. می گفتم: چقدر خوب! ببینید! اصلا نمی خواهم بگویم کسی که چادری نیست، قابل احترام نیست، اصلا منظورم این نیست.
آدم ها به خاطر ویژگی های انسانی شان قابل احترام هستند اما واقعا این جمله را بارها به دوستانم گفته ام که حرمت هایی برای خانم چادری وجود دارد و من این حرمت ها را دوست داشتم و هرچه بزرگ تر شدم احساس کردم باید خدا را شکر کنم که در آن محیط مردانه ای که کار می کنم چادری هستم. خدا را شکر که در تلویزیون کار می کنم و چادری هستم. خدا را شکر که وقتی روی آنتن می رفتم آدم چادری بودم.
آزاده نامداری؛ خانمی که دوست دارد «نامدار» باشد

خیلی از اوقات احساس امنیت داشتم و احساس حرمت داشتم، همه اینها برکاتی است که چادر به من داده و من به آن مدیونم، خیلی برکات به من داده است. اصلا ببخشید این را می گویم، من با این چادر قشنگ ترم، این کم ترین حالت ممکن است. یعنی اگر نخواهیم خیلی عمیق و دینی به ماجرا نگاه کنیم و فقط با یک نگاه زنانه به آن نگاه کنم می گویم که من با چادر زیباتر به نظر می رسم.

...

اصلا نمی شود آدم اعتقاد نداشته باشد و چادری هم بشود. تابلو می شود و لو می رود. مثل اینکه از آقایی از آشنایان که ادعای مذهبی بودن داشت پرسیدم چرا با خانم ها دست می دهی؟ من نمی فهمم چطور ممکن است یک آقایی مذهبی باشد و با خانم ها دست بدهد! می گویی من خیلی دیندارم و با خانم ها دست می دهی! این ویژگی انسان مذهبی نیست. من ادعای مذهبی بودن دارم، بعد می گویم پس یک کارهایی را نمی کنم، یک جاهایی نمی روم، یکسری حرکات و ویژگی ها را می توانید در من جست و جو و پیدا کنید، یکی از آن ویژگی ها هم چادر است. بنابراین حشر و نشر و رفت و آمدم ناخواسته با آدم های هم مسلکم است. یعنی آدم های شبیه من، مرا پیدا می کنند.

با آدم هایی رفت و آمد می کنم و آدم هایی را دوست می دارم، آدم هایی را در دایره معاشرت خود جای می دهم که شبیه من هستند. با شیوه دیگری از زندگی، نمی توانم معاشرت کنم. اصلا آنها نمی توانند با من معاشرت کنند. وقتی می خواستم درباره خانم ها برنامه بسازم (برنامه خانمی که شما باشی) طبیعتا مواردی را پیدا می کنم که به ایدئولوژی من شبه تر است. اینها مواردی نیست که بخواهیم ادعایش را بکنیم. چیزی نیست که بخواهم در تلویزیون یا روزنامه درباره اش صحبت کنم و بگویم من چادری هستم و من خانم های چادری را سوژه خودم می کنم، اصلا به نظرم خیلی مسئله طبیعی است.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • شیما

    مسئله سوئیس خیلی جنجال کرد جرا درموردش حرف نزدید.

    پاسخ ها

    • ساده

      من نمی دونم آدمها چرا اینقدر پیچیده اند؟ چرا نمی تونن ساده زندگی کنند و آنچه واقعا هستند رو بروز بدهند؟ شاید این خانم زمانی به این پوشش عقیده داشته ولی بعد نه.خب این رو نباید پنهون می کرد.آدم مگه چقدر زندگی میکنه که تمام عمرش در حال پنهان کاری و نقش بازی کردن باشه.این کار چه فایده ای داره.فقط انرژی میگیره از آدم.البته شاید دوست داشته به تلویزیون برگرده .پس تقصیر صداسیما هم هست

  • بدون نام

    اووووووووووووو گندش نکنید بابا این آدم سنگ بنای زندگیش روی از هم پاشیدن یه زندگی دیگه بنا شده...هربلایی سرش بیاد حقشه

    پاسخ ها

    • بدون نام

      چطور انقدر راحت راجع به زندگی خصوصی دیگران قضاوت میکنید؟شما از نزدیک میشناسیدشون؟موقع ازدواجشون از نزدیک در جریان بودید؟ مسلما جواب شما "نه " هست ،و فقط از طریق شایعه ای که اون زمان پخش شده بود چنین قضاوتی دارید

  • بدون نام

    از اون دسته آدمایی هست که خیلی دوست داره تظاهر به دینداری‌ومذهبی بودن وخوب بودن بکنه ولی بقول معروف ماه پشت ابر نمیمونه ودستش رو شد ادعا کرده مکان خصوصی بوده در حالیکه تو پارک بودن چطور میشه ادعای چادری بودن ومذهبی بودن داشته باشی وبا اون وضع ولباس تو پارک عمومی قدم بزنی آخه ریا تا به کی؟؟؟خداوند همیشه حیله گران ومکاران را رسوا میکند

    پاسخ ها

    • بدون نام

      چه وضعی داشته اخه؟ فقط یه روسری نداشته. این مسئله اونجا اونقدر بی اهمیت هست که مطئمنا هیچ کس حتی نگاهش هم نکرده چه رسد به اینکه توجه کرده باشه. این اجبار دو گانگی در پوشش حاصل جو حاکم تو محیط های کاری هست. ایشون مجری بودن یه متن میدادن دستش بخونه. همین چرا متهم به تظاهر میکنینش؟

  • بدون نام

    اصلا نمی شود آدم اعتقاد نداشته باشد و چادری هم بشود. تابلو می شود و لو می رود.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! خیلی جالب شد واقعا آخه تا چه حد یه آدم می تونه ریاکار باشه واقعا که برو خجالت بکشه دروغگو

  • ترنم

    در مطلب یک هفته وچندچهره درموردش حرف زدین و اخر سر گفتین تمومش کنید چون مادر چون همسر و فلان وفلان .....پس چی شد باز دوباره نشستین موشکافی و نبش قبر کردن ....نمیشه که هرکی تو هرجایگاهی حرفشو برنه وتحلیل کنه بعد بگه من گفتم دیگه بقیه چیزی نگن ....بس کنید دیگه

  • بدون نام

    خدا را شکر! خدایا تو خیلی خوبی! شکر!

    پاسخ ها

    • بدون نام

      خدایا چطور درون یه آدم میتونه انقدر پر از عقده باشه که از ناراحتی و مشکلی که برای دیگران(حالا هر کی) پیش اومده خوشحال شه و خدا رو شکر کن؟!

  • بدون نام

    یک کلام...دورویی در این خانم بیداد میکنه،خانم نامداری مگر خدای سویس با خدای ایران فرق میکنه که اینجا چون شما رو میبینه چادر سرتون کنید و اونجا چون خدایش فرق میکنه گیسوان پریشانتان رو به باد بدهید...یا شاید کمبود باران در ایران شما را بر آن داشت که کشف حجاب نمایید،یاد مصاحبتون با خانم مونای برزویی عزیز افتادم که حجابشون رو به سخره گرفتید....

  • بدون نام

    برترینها توخودت تکلیفت رو روشن کن.کدوم طرفی هستیدبالاخره؟اه

    پاسخ ها

    • شهریوری

      بابا جان برترین ها که فقط یکی دو نفر نیست چندین کارمند داره یکی تو مطلبی که درج میکنه میگه بیاید در موردش حرفی نزنیم ولی یه نفر دیگه که مثلا بخش فرهنگ دستشه و مطلب مینویسه میاد و کاملا این موضوع رو بازش میکنه

  • بدون نام

    چه جالب خودش گفته نمیشه آدم کاری و بکنه که بهش اعتقاد نداره
    فریبکارو دورو و دروغگو هستند این خانم با اون فیلم مسخره ای که منتشر کرد و گفت یه لحظه روسریم از سرم افتاد به شعور ملت توهین شد نون به نرخ روز خور حالا ببینیم با ایشون چه برخوردی میکنند مسئولین

  • ناشناس

    افسوس من برای هزارن آزاده مرد و آزاده زن ایرانی ست که بخاطر منافع و پول هیچوقت حاضر نشدن عقایدشون رو بفروشن و نان به نرخ روز خور باشن، و از این آزاده بودن روح ،تو این مملکت چیزی جز محرومیت از امکانات و پیشرفت تو زندگی عایدشون نشده اما با این وجود حاضر نشدن مثل این "آزاده" خانم دورو و ریاکار باشن و روح خودشون رو بفروشن...و افسوس فراوانتر که امثال افرادی مثل "آزاده" تو کشورمون کم نیستن و به جاهایی رسیدن که حقشون نیست. پ.ن:اسم آزاده چقد برای این خانم کنایی یا به قول انگلیسی هاironicهستش

  • بدون نام

    اغلب مردم از اینکه دست این زن رو شد خوشحالن نه بخاطر اینکه تو سویس حجاب نداره ووووووو بخاطر دورویی منت گزاشتنا منم منم کردنا قربونت برم خدا که عجب جای حق نشستی وبموقع میزاری تو کاسه یکسریا امیدوارم مابقی دورو کارها هم زسوا شدن حکایت دختر صفدر حسینی

  • شیما

    تو مصاحبه هاش یه جوری به بقیه میگفت حجاب نداری و فلان و اینا بعد خودش میره موهاشو باز میکنه چادرو حجاب لیاقت میخواد که خیلیا از جمله خانم نامداری که ندارن......

    پاسخ ها

    • بدون نام

      چه بی شخصیت یعنی این همه خانم چادر ندارن بی لیاقتن ؟شما برو حرف زدن یاد بگیر کامنت گذاشتن پیش کش
      مگه کسی مجبورتون کرده که چادر سر کنید که اینطوری از ملت طلبکارید

    • بدون نام

      اشتباهی مثبت دادم، از نظر من شما هم فرق چندانی با این خانوم ندارید، فقط می خواهید حجاب داشتن خودتان را در حلق دیگران کنید!!!

  • بدون نام

    اره خیلی معلومه که چادر ودوست دارین.واقعا حرفاتون تاسف باااااااااااره:::::::::

  • بدون نام

    ملت ايران ازت متنفرن

  • محمد

    اینم از صدا وسیما ما ........

    پاسخ ها

    • بدون نام

      نامداری 3-2 سالی هست تو صدا و سیما ممنوع التصویره و برنامه ای نداره

  • بدون نام

    خیلی خوب بود اینجاش:
    اصلا نمی شود آدم اعتقاد نداشته باشد و چادری هم بشود. تابلو
    می شود و لو می رود. مثل اینکه از آقایی از آشنایان که ادعای مذهبی بودن داشت پرسیدم چرا با خانم ها دست می دهی؟ من نمی فهمم چطور ممکن است یک آقایی مذهبی باشد و با خانم ها دست بدهد! می گویی من خیلی دیندارم و با خانم ها دست می دهی! این ویژگی انسان مذهبی نیست. من ادعای مذهبی بودن دارم، بعد می گویم پس یک کارهایی را نمی کنم، یک جاهایی نمی روم، یکسری حرکات و ویژگی ها را می توانید در من جست و جو و پیدا کنید، یکی از آن ویژگی ها هم چادر است. بنابراین حشر و نشر و رفت و آمدم ناخواسته با آدم های هم مسلکم است. یعنی آدم های شبیه من، مرا پیدا می کنند.

    با آدم هایی رفت و آمد می کنم و آدم هایی را دوست می دارم، آدم هایی را در دایره معاشرت خود جای می دهم که شبیه من هستند. با شیوه دیگری از زندگی، نمی توانم معاشرت کنم. اصلا آنها نمی توانند با من معاشرت کنند. وقتی می خواستم درباره خانم ها برنامه بسازم (برنامه خانمی که شما باشی) طبیعتا مواردی را پیدا می کنم که به ایدئولوژی من شبه تر است. اینها مواردی نیست که بخواهیم ادعایش را بکنیم. چیزی نیست که بخواهم در تلویزیون یا روزنامه درباره اش صحبت کنم و بگویم من چادری هستم و من خانم های چادری را سوژه خودم می کنم، اصلا به نظرم خیلی مسئله طبیعی است.

    پاسخ ها

    • سپیده

      حالا لازم نبود همه مطلبو اینجا درج کنیا! همون جمله اولو میگفتی ما متوجه منظورت میشودیم

    • بدون نام

      چرا نمی شود؟ آدمهای متناقض زیادند.بخصوص در این برهه گذر از سنت به مدرنیته

  • بدون نام

    هرکس که چادر میکند بر سر که مومن نیست

    من از حجاب بی حیاها سخت بیزارم....

    پاسخ ها

    • بدون نام

      اينو خيلي خوب گفتي. منم يكي ميشناسم از نزديك. با حجاب بي حيا. زندگي منو داره خراب ميكنه. دعا كنين خدامن و زندگيمو از مكر و ريا و شرش حفظ كنه

  • شیما

    تنها چادرو نگفتم......اگه سواد داری کامنتو یه بار دیگه بخون میفهمی چی میگم اصلا تو مگه حرف ادم حالیت میشه؟؟؟؟ گفتم چادرو حجاب

    پاسخ ها

    • بدون نام

      از شخصیت و نوع حرف زدنت معلموه که خیلی مسلمونی

    • بدون نام

      شیما جان،من خودم یه دختر چادری هستم وبااین طرز حرف زدن شما مخالفم،مومن واقعی وکسی که واقعا دوستدار حجاب وچادره وارزش اونو میدونه هیچوقت ازش بد(با تندی وخشونت) دفاع نمیکنه لطفا از چادر وحجاب "بد"دفاع نکن

  • شیما

    تو هم الکی اینو بزرگش نکن.....

  • بهاره

    با شیما موافقم......الکی اینو بزرگش نکنین

  • کاربر

    چقدر بده در غیاب کسی، اونو قضاوت کردن،
    کاش ملت فهیم ما این موضوع رو درک میکردن و قبل از قضاوتهای عجولانه یه خورده تامل میکردن و خودشون رو نگه میداشتن، تا کی میخوایم تو زندگی دیگران سرک بکشیم و تند تند قضاوتشون کنیم؟!

  • بدون نام

    نظر منم خو کشکه از هر صدبار ی بار نظرمو پخش میکنید چون حرف حق میزنم

  • بی نام

    این حالا کی میخواد برگرده ایران؟چه سفر دور و درازی شد!
    با چه رویی میخواد برگرده؟

    پاسخ ها

    • بدون نام

      رو که زیاد داره، به جای تخصص و سواد و شان و شخصیت، رو داره فقط!

  • بدون نام

    این چادر خوب جاده صاف کن شده واس یه عده تا مسیر ارتقای شغلی را بدون کوچکترین ناهمواری طی کنن

  • بدون نام

    مجری فقط مژده لواسانی . بهترین مجریه . حجابش هم عالیه آدم اگه حجاب را انتخاب می کنه باید همه جا حجاب را داشته باشه همه جا یک جور باشد

    پاسخ ها

    • بدون نام

      ببینیم اون کی تشتش میفته صداش در بیاد

    • بدون نام

      اکثر افرادی که تو صدا و سیما هستن به خاطر منفعتشون خودشون رو با حجاب نشون میدن و اگه مرد باشن هم خودشونو مذهبی نشون میدن. فکر میکنی یه دختر مانتویی رو میذارن به درجات بالا تو صدا و سیما برسه ؟

  • بدون نام

    به نظر من آدما حق دارن عوض شن،عوض شدن نشونه رشده و هیچ ایرادی توش نیست،حالا این خانم سالها به چادر علاقمند بوده،یعنی نمیشه الان،در سال 96، نظرش عوض شده باشه؟

    پاسخ ها

    • بدون نام

      نظر با اعتقادات خیلی فرق میکنه

    • بدون نام

      ناشناس 8:34 عزیز که گفتی نظر با اعتقاد فرق میکنه! "اعتقادات" هم جزیی از "نظرات" یک شخص هستند

  • بدون نام

    ايشون سالها با سواد ضعيف ولي با موج سواري و ريا كردن و جلب توجه موقعيتهايي را گرفت كه ارزوي خيلي از جوانان با استعداد و با بنيه علمي خيلي بيشتر از ايشان ولي بدون چادر، بود.خدا جاي حق نشسته، تا سيه رو شود هر كه در أو غش باشد

  • مری

    در چنین مواردی فقط باید به دنبال تحلیل جامعه شناختی بود که چرا جامعه دچار ریا و دورویی شده و راهکارهاش چیه،نه اینکه به تخریب اشخاص و عقده پراکنی مشغول شد .من نه هیچوقت طرفدار ایشون بودم نه مخاطب برنامه هاش بودم، اون چیزی که این چند روز دیدم اینه که به نظر میاد یه عده از مردم دارن عقده های شخصی و روانیشون رو با توهین به این شخص خالی میکنن و از مشکلی که برای یه انسان به وجود اومده خوشحالن،جای تاسف داره این حجم از عقده در انسانها .

  • مِری

    اینو یادم رفت بگم که امیدوارم ایشون بدون مشکل بتونه به کشور برگرده و زندگی آرومی داشته باشه. امیدوارم همه ما هم این درس رو بگیریم که ریا و دروغ برای به دست آوردن منفعت رو کنار بذاریم. و از همه مهمتر اینکه به جای خوشحالی از ناراحتی و مشکلات دیگران ،دلهامون رو زلال کنیم وبرای دیگران آرزوی خیر داشته باشیم

  • امید

    این خانم زمانی که به دنیا اومد به بابا و مامانش گفتن ، الهی دخترت نامدار بشه!!! ناااااامدار داریم چه نامداریییییییی!!!

  • بدون نام

    اصلا نمی شود آدم اعتقاد نداشته باشد و چادری هم بشود. تابلو می شود و لو می رود.

    لو رفت دیگه... :)

  • فرزان

    ايشان ساخته و پرداخته جامعه دو رو است ، آيا خود ما دو رو نيستيم ؟ آيا رفتار ما در داخل و خارج منزل يكى است ؟ بهتر است در خلوت بنشينيم كمى هم خود را سرزنش كنيم كه چنين جامعه اى را ساختيم ، بله من و شما !!

  • بدون نام

    ای بابا حالا یکی یک کاری (غلطی) کرده.
    ول کنین تو رو خدا ملت بیکار.
    بشینین واسه خودتون دعا کنین که گرفتار فتنه نشین
    "منظورم فتنه سیاسی نیست باز فحش بارونم نکنین"

  • بدون نام

    من اصلا کامنت بعضیا رو نمیفهمم یعنی چی قضاوت نکنید لصلا چه کسی قضاوت کرده الان هرکس هرچه گفته با توجه به دیدهاش بوده و گذاشتن واقعیتهای یک مجری و گفته هایش و مشاهده تناقص بینشون. و اینکه آیا همه حرفایی که تا حالا زده راست بوده یا همش دروغ و کلک یا بقولی بازیگری بوده... خیلی از خانمها و خانواده ها پایه ثابت برنامه هاش بودن یجوری به احساسات اونا هم بازی شده. من یا هرشخص دیگه ای ادعای حجاب نداریم احتمالا هم اگه بریم خارج کشور حجاب نداشته باشیم یا داشته باشیم ولی ما ادلا نداشتیم برای حجاب تلاش نکردیم و آبجو رو کجای دلم بزارم!

  • نگار

    نمونه یک ادم بسیار پرمدعا و از خودراضی

  • بدون نام

    این خانوم نه معروفه نه مطرح
    الکی از کلاغ سیاه قناری نسازید

  • ندا

    اصلا نمی شود آدم اعتقاد نداشته باشد و چادری هم بشود. تابلو می شود و لو می رود :)))))
    با شیوه دیگری از زندگی، نمی توانم معاشرت کنم :)))))

  • atefe

    نامداری بهتره وقتی برگشتی ایران چادرت رو برداری و از همه معذرت خواهی کنی واسه دروغ ها و مزخرفاتی که تو برنامه هات گفتی این بهترین راهشه

  • فرید مهدی

    نمیدونم چرا ولی پیشتر هیچگاه به فرزاد جان حسنی ارادتی نداشته ام
    اما امروز به حق مطمئنم که آه فرزاد، ایشون رو گرفته..

    پاسخ ها

    • بدون نام

      خداییش همه چی رو با هم قاطی میکنید چرا؟
      چه آهی؟ اون شخص بارها دست رو همسرش بلند کرده بود،حالا آهش گرفته؟خنده دارن این حرفا

    • نه به خشونت علیه زنان

      همه چی رو با هم قاطی نکنید. دست روی زن بلند کردن و خشونت خانگی تحت هر شرایطی محکومه.بهتره قبل از نظر دادن کمی فکر کنیم

    • بدون نام

      چه آهی؟ شما اگه به هر دلیلی دست روی زنت بلند کنی بعد احساس مظلوم بودن هم می کنی؟!!چه وقیح!

    • بدون نام

      ....
      کسیکه مسایل خصوصی کسیرو لو بده و عمومی کنه حق نداره بگه بمن چیکار دارین و جمع ما خصوصیه تازه خودتون میدونین خصوصی نبوده

  • نیـــــــــآ بانو

    متاسفم...




    متاسفم....






    متاسف...!






    اینجور آدمایه به ظاهر چادری هستن که اسم ما چادریا رو بد میکنن!!!







    واقعا تاسف داره!







    اینجور آدما هستن که باعث میشن کسی دیگه ما رو، اعتقادات ما رو باور کنه!!








    و برگردن بگن: چادرو می اندازین سرتون کسی شک نکنه بهتون!







    من متاسفم فقط!








    متاسفم!!!!

  • سعید

    درود بر ابن خانم . دستت دردنکنه .

  • ZZZZZZZZZZZZZ

    وای بسه دیگه مگه کیه این دیگه به قدرکافی ابروش رفته دیگه دلیلی نداره اینقدرکشش بدین که

  • بدون نام

    این خانم دوست داره تو صدر اخبار باشه یبار با ازدواج یبار با طلاق یبار با چشم کبود یبار بدون روسری.عکساشم خودش پخش کرده دوباره بیاد رو صدر اخبار.به نظرم تیتر خبر نباشه روزش شب نمیشه.

  • شیما

    اقاسعید....درود بر این خانم به خاطر چی ؟؟؟؟به خاطر هرکاری کردن واسه نامدارررر شدن؟؟؟؟واقعا که

  • بدون نام

    با شیماجون موافقم شدید

  • سمانه72

    مگه شما ها خداییید ؟؟؟؟؟؟قاضی فقط اون بالاییه نه شما ها
    برید به چاله چوله های زندگی خودتون برسید به جای سرک تو زندگی دیگرون ..

    پاسخ ها

    • بدون نام

      اتفاقا همون خدا جوابش رو داد که اینطور رسوای عالم و آدم شد. جواب هرکسی که سر مردم رو کلاه بذاره همینه.

  • شیما

    درستش همینه قضاوت رو بالا سری میکنه ولی عقیده های مردم نسبت به چادریا و محجبه ها عوض میشه،از کامنتهای بتلت معلومه،یکی میگه مژده لواسانب خوبه اونم یه روز تشتش میفته،یعنی منتظرن که همه یه روز لو برن.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج