حامد بهداد، انرژیک و برونگرا یا متظاهر؟
حامد بهداد، اين ستاره ۴۰ ساله كه در كنار شهاب حسيني و شايد بالاتر از او همين طور جلوتر از رادان و مصفا و فروتن، محبوبترين بازيگر فعلي سينماي ايران است، طي ۱۰ سال ۳۰ فيلم بازي كرده است. در پنج سال گذشته به طور متوسط هر سال چهار فيلم بازي كرده.
بازيهاي او در مرز بازي انرژيك برونگرايانه و بازي متظاهرانه باقي ميماند. براي همين به اندازه هوادارانش منتقد و معترض دارد. بازيهايي كه مورد علاقه طرفدارانش هستند مثل بازي او در جرم، زندگي با چشمان بسته، انتهاي خيابان هشتم يا هفت دقيقه تا پاييز عموما توسط منتقدان هميشگياش به عنوان بازيهايي كنترل نشده، متظاهرانه و ناموزون رد شدهاند. نقشهايي كه گويي انرژي بيش از حد لزوم براي آنها خرج شده است و كارگردانهايي كه در مورد زيادهخواهي بهداد در تصرف صحنهها، عقبنشيني كردهاند.
يا تلاشهاي او براي نقشهايي كه چالشبرانگيز شدهاند مثل نقش جوان نامتعادل حس پنهان و يا نقش خطاط سالخورده در شبانهروز هم نتوانست از نگاه منتقدانه مخالفانش خارج شود. بسياري از منتقدان بازي او را با معيارهاي بينالمللي در اين فيلمها تخطئه ميكنند در حالي كه خودش بارها اعلام كرده كه از سبك مارلون براندو پيروي ميكند. همان شيوه براندوي بزرگ در جذب تماشاگر با مبالغه در ميميك و صدا اما مخالفان سبك حامد بهداد اشاره ميكنند كه اين سبك بازي سالهاست در سينماي جهان منسوخ شده. آنها ميگويند كافي است بازيهاي دهه ۷۰ آلپاچينو و رابرت دنيرو را با بازيهاي دهه ۹۰ آنها مقايسه كنيد تا متوجه شويد كه بازيگري در سينما به سمت هرچه بيشتر طبيعي بودن حركت كرده است.
البته منتقدانش نميتوانند چشم بر برخي بازيهاي متفاوت بهداد ببندند. مثل بازي كنترل شده بهداد در فيلم هرشب تنهايي كه روي نامكشوف بازيگرياش را به نمايش ميگذارد يا در سعادتآباد و همين طور نارنجيپوش كه سبك برونگرايانه معمول بهداد در قالب نقشهايي متناسب، كاركرد درستي پيدا ميكنند و از آزارندگي مرسوم خبري نيست.
هرچه هست اين ستاره ۴۰ ساله كه در كنار شهاب حسيني و شايد بالاتر از او همين طور جلوتر از رادان و مصفا و فروتن، محبوبترين بازيگر فعلي سينماي ايران است، طي ۱۰ سال ۳۰ فيلم بازي كرده است. در پنج سال گذشته به طور متوسط هر سال چهار فيلم بازي كرده. هنوز هم بر روي پرده كپسول انرژي است و هنوز هم منتظر آن بازي ويژه او هستيم. فيلم چه خوبه كه برگشتي نيز انتظارمان را پاسخ نداد.
تلاش او براي ارائه يك نوع بازي كميك مثل اين ميماند كه مارلون براندو بخواهد كاراكتر جري لوييس را ايفا كند. او از ترسيم شخصيت و ريزهكاريهاي كاراكتر دور ميماند و در مقياس كمدي نيز در برابر جاذبه مغناطيسي رضا عطاران براي تماشاگران شانس چنداني پيدا نميكند.
البته بايد خدا را شكر كند كه عطاران در صحنههاي دونفره خود با بهداد با تواضعي قابل ستايش، تلاشي براي در دست گرفتن صحنه و خودنمايي نميكند چه در آن صورت با توجه به تجربه پرتقال خوني و جدال ميان عربنيا و بهداد ميشد ماجراي مشابهي را انتظار داشت. هرچه هست چه خوبه كه برگشتي در كارنامه بازيگري بهداد يك نقطه تاريك است. يك شكست.(در كارنامه مهرجويي و عطاران نيز نقطه روشني محسوب نميشود).
بهداد به عنوان محبوبترين بازيگر سينماي امروز ايران بايد از اين تجربه ناخوشايند درسهاي لازم را فرا بگيرد و كشف كند چگونه بازي بيپروا و سرخوشانه و انرژيك او در نارنجيپوش به نقطه قوت فيلم بدل ميشود اما تلاش آگاهانه او براي بازي كميك در چه خوبه كه برگشتي به بزرگترين نقطه ضعف فيلم بدل ميشود. پاسخ اين معما را بهداد خود بهتر از همه ميداند.
صوفيا نصرالهي|داريوش مهرجويي با كارنامه پرباري كه دارد، جوايز زيادي كه گرفته و جوايز بيشتري كه حقش بوده و نگرفته، فيلمهاي زيادي كه از او روي پرده رفته و فيلمهايي مانند «بانو» كه آنقدر در توقيف ماندند و بعد اكران شدند كه ديگر شرايط مناسبي براي ديدنشان نبود يا مانند «سنتوري» كه حقش از بين رفت و هيچگاه رنگ پرده را به خود نديد، به هر حال براي سينماي ايران يك برند است و اكران فيلمي از او يك اتفاق مهم در سينماي ايران است.
«چه خوبه كه برگشتي» خيليها را در جشنواره نااميد كرد. اصلا بسياري از سينمادوستان هستند كه تصور ميكنند دوره سينماي مهرجويي به سر آمده و او تبديل به يك كارگردان شلخته شده كه ايدهها را خراب ميكند. در همه چيز زيادي اغراق ميكند و به اصول قصهگويي، به آن مضامين فلسفي كه در فيلمهاي اوليهاش مثل «گاو»، «پري» يا تكامل يافتهترش در «هامون» وجود داشت و حتي به كارگرداني وفادار نيست.
اين گفتهها تا حدي ميتواند صحت داشته باشد اما كساني كه اين نقدها را وارد ميكنند فراموش كردهاند كه مهرجويي يك كارگردان چند وجهي است. «ور»هاي مختلفي دارد. در خيلي از فيلمهايش، از همان اولي يعني «الماس ۳۳» بگيريد تا حتي بخشهايي از «هامون» ور بازيگوشانه و شوخ و شنگش وجود داشته است.
از بعد از اپيزود كوتاه «دخترداييگمشده» كه اصلا بيشتر فيلمهايش در همين فاز است: «مهمان مامان»، «ميكس»، «نارنجيپوش» و اين آخري «چه خوبه كه برگشتي» كه به نوعي زدن به سيم آخر است. مهرجويي فضاهاي ابزورد را دوست دارد. از تغيير لحن در فيلم خوشش ميآيد. صحنههاي كابوس «هامون» كاملا فانتزي است ولي چون در بستر كابوس مطرح ميشود، تماشاگر ميپذيرد. نه فقط فيلمهاي اخيرش مانند «سنتوري» و «نارنجيپوش» و اين فيلم آخر «چه خوبه كه برگشتي» كارگرداني نامرتب و اصطلاحا شلختهاي دارند كه حتي در فيلمي مانند «هامون» كه اثر موردعلاقه روشنفكران از داريوش مهرجويي است هم ميتوان اين نامنظمي خودخواسته را ديد.
در واقع مهرجويي فقط در فيلمهاي «سارا» و «ليلا» است كه كارگرداني كاملا حساب شده و منطقي دارد. حالا «چه خوبه كه برگشتي» نقطه اوج همه فضاهاي ابزورد و شلختگيهاي مهرجويي است و عجيب نيست كه خيليها را ناراحت و حتي خشمگين كرده است.
فيلم همهجور شوخي دارد از شوخيهاي كلامي بگيريد تا بخشهايي كه كاملا وارد كمدي اسلپ استيك ميشود. اگر دنبال مفاهيم آنچناني عميق هستيد، «چه خوبه كه برگشتي» را نبينيد. اين ادامه منطقي اپيزود «تهران: روزهاي آشنايي» است: سرخوشانه و غيرمنطقي. انگار كارگردان خواسته تمام قواعد فيلمسازي را به مبارزه بطلبد.
براي لذت بردن از «چه خوبه كه برگشتي» بايد فقط به ور ابزورد كارگردان فكر كنيد. اگر دنبال مهرجويي هستيد كه «هامون» را ساخته يا حتي فكر ميكنيد «چه خوبه كه برگشتي» بهخاطر شخصيتهاي متعدد و متنوعي كه دارد و فضاي كمدياش به «اجارهنشينها» يا «مهمان مامان» شبيه است، اشتباه كردهايد. اين نسخه خيلي اگزجرهاي از همه بازيگوشيهاي داريوش مهرجويي است.
البته كه نميشود به بهانه ابزورد بودن نقطه ضعفهايش را مانند اينكه اواسط فيلم ديگر ماجراها تكراري ميشوند و فيلم از ريتم خودش خارج ميشود، با اين توجيهات ناديده گرفت. از داريوش مهرجويي كه كلا خيلي بيشتر از اينها انتظار داريم اما فيلمي است كه براي دو ساعت شما را از همه فضاهاي جدي روزمره خارج ميكند و اگر كليد ورود به دنيايش را پيدا كنيد ميتوانيد حتي از ديدنش لذت هم ببريد.
فيلمي كه بايد چند بار ديگر ببينم تا متوجه شوم فضا و كاراكترهاي عجيب و غريب آن خودخواسته تبديل به اين ملغمه بامزه شدهاند يا كارگردان بزرگ ما خسته شده و خواسته فيلم را از سرش باز كند و به همين دليل هم هيچ منطقي پس آن وجود ندارد. به هرحال اين تنها فيلم اين روزهاي روي پرده سينماهاست كه ديدنش براي سينمادوستان واجب است چه دوستش داشته باشند و چه نه.
داريوش مهرجويي با كارنامه پرباري كه دارد، جوايز زيادي كه گرفته و جوايز بيشتري كه حقش بوده و نگرفته، فيلمهاي زيادي كه از او روي پرده رفته و فيلمهايي مانند «بانو» كه آنقدر در توقيف ماندند و بعد اكران شدند كه ديگر شرايط مناسبي براي ديدنشان نبود يا مانند «سنتوري» كه حقش از بين رفت و هيچگاه رنگ پرده را به خود نديد، به هر حال براي سينماي ايران يك برند است و اكران فيلمي از او يك اتفاق مهم در سينماي ايران است. «چه خوبه كه برگشتي» خيليها را در جشنواره نااميد كرد.
اصلا بسياري از سينمادوستان هستند كه تصور ميكنند دوره سينماي مهرجويي به سر آمده و او تبديل به يك كارگردان شلخته شده كه ايدهها را خراب ميكند. در همه چيز زيادي اغراق ميكند و به اصول قصهگويي، به آن مضامين فلسفي كه در فيلمهاي اوليهاش مثل «گاو»، «پري» يا تكامل يافتهترش در «هامون» وجود داشت و حتي به كارگرداني وفادار نيست. اين گفتهها تا حدي ميتواند صحت داشته باشد اما كساني كه اين نقدها را وارد ميكنند فراموش كردهاند كه مهرجويي يك كارگردان چند وجهي است. «ور»هاي مختلفي دارد. در خيلي از فيلمهايش، از همان اولي يعني «الماس 33» بگيريد تا حتي بخشهايي از «هامون» ور بازيگوشانه و شوخ و شنگش وجود داشته است.
از بعد از اپيزود كوتاه «دخترداييگمشده» كه اصلا بيشتر فيلمهايش در همين فاز است: «مهمان مامان»، «ميكس»، «نارنجيپوش» و اين آخري «چه خوبه كه برگشتي» كه به نوعي زدن به سيم آخر است. مهرجويي فضاهاي ابزورد را دوست دارد. از تغيير لحن در فيلم خوشش ميآيد. صحنههاي كابوس «هامون» كاملا فانتزي است ولي چون در بستر كابوس مطرح ميشود، تماشاگر ميپذيرد. نه فقط فيلمهاي اخيرش مانند «سنتوري» و «نارنجيپوش» و اين فيلم آخر «چه خوبه كه برگشتي» كارگرداني نامرتب و اصطلاحا شلختهاي دارند كه حتي در فيلمي مانند «هامون» كه اثر موردعلاقه روشنفكران از داريوش مهرجويي است هم ميتوان اين نامنظمي خودخواسته را ديد.
در واقع مهرجويي فقط در فيلمهاي «سارا» و «ليلا» است كه كارگرداني كاملا حساب شده و منطقي دارد. حالا «چه خوبه كه برگشتي» نقطه اوج همه فضاهاي ابزورد و شلختگيهاي مهرجويي است و عجيب نيست كه خيليها را ناراحت و حتي خشمگين كرده است. فيلم همهجور شوخي دارد از شوخيهاي كلامي بگيريد تا بخشهايي كه كاملا وارد كمدي اسلپ استيك ميشود. اگر دنبال مفاهيم آنچناني عميق هستيد، «چه خوبه كه برگشتي» را نبينيد. اين ادامه منطقي اپيزود «تهران: روزهاي آشنايي» است: سرخوشانه و غيرمنطقي. انگار كارگردان خواسته تمام قواعد فيلمسازي را به مبارزه بطلبد. براي لذت بردن از «چه خوبه كه برگشتي» بايد فقط به ور ابزورد كارگردان فكر كنيد.
اگر دنبال مهرجويي هستيد كه «هامون» را ساخته يا حتي فكر ميكنيد «چه خوبه كه برگشتي» بهخاطر شخصيتهاي متعدد و متنوعي كه دارد و فضاي كمدياش به «اجارهنشينها» يا «مهمان مامان» شبيه است، اشتباه كردهايد. اين نسخه خيلي اگزجرهاي از همه بازيگوشيهاي داريوش مهرجويي است. البته كه نميشود به بهانه ابزورد بودن نقطه ضعفهايش را مانند اينكه اواسط فيلم ديگر ماجراها تكراري ميشوند و فيلم از ريتم خودش خارج ميشود، با اين توجيهات ناديده گرفت.
از داريوش مهرجويي كه كلا خيلي بيشتر از اينها انتظار داريم اما فيلمي است كه براي دو ساعت شما را از همه فضاهاي جدي روزمره خارج ميكند و اگر كليد ورود به دنيايش را پيدا كنيد ميتوانيد حتي از ديدنش لذت هم ببريد. فيلمي كه بايد چند بار ديگر ببينم تا متوجه شوم فضا و كاراكترهاي عجيب و غريب آن خودخواسته تبديل به اين ملغمه بامزه شدهاند يا كارگردان بزرگ ما خسته شده و خواسته فيلم را از سرش باز كند و به همين دليل هم هيچ منطقي پس آن وجود ندارد. به هرحال اين تنها فيلم اين روزهاي روي پرده سينماهاست كه ديدنش براي سينمادوستان واجب است چه دوستش داشته باشند و چه نه .
نظر کاربران
بابا بی خیال دیگه
همش راجع به چه خوبه که برگشتی مطلب میذاری :(
ازش متنفرم.حالت عادی نداره.
پاسخ ها
آن چیزی که شما در کامنت خود با بی انصافی به آن اشاره کرده اید چیزی نیست جزءخلاقیت و خاص بودن که شما هنوز از درک آن عاجزید.
البته دیدنش چشم بینا میخواهد که شما ندارید اگر شما آن نگاه سطحی و غیر منصفانه خود را کنار بگذارید و واقع بینانه و با چشم بیــنا بنگیرید واقعیت ها راخواهید دید.
طبیعی متنفر باشی چون حسودی
"بهداد" خاصه رفتارشم خاص و دوست داشتنی هست نه غیر عادی
ولی من عاشق همین عادی نبودنشم
تو مقدمه نوشتن که محبوبترین بازیگر فعلی ایرانه که اصلا قبول ندارم به نظرم پرستویی از بهداد محبوب تره
پاسخ ها
وقتی رسانه های جورواجور برای خبر و مصاحبه اش رقابت دارند در نظرسنجی های پیامکی انتخاب بازیگر محبوب مردم با اختلاف در رتبه اول قرار می گیرذ و موقع انتخاب بازیگر برای نقش های مختلف گزینه اول خیلی از فیلم ساز هاست به نظر می رسد دیگر بهانه ای برای شک و شبهه باقی نمانده است که "حامد بهداد "محبوبترین بازیگر فعلی سینمای ایران است .
خانوم رزا خیلی نافرم وبی کله ازش طرفداری میکنی! آدم یاد این دخترای روانی میفته که شب وروز به عشق یه بازیگر زندگی میکنن. یه کم خودتو کنترل کنی بدنیستا
man اونی که داره بی کله چرند میگه و نطر آبکی مبده که بویی از کله و فکر ازش به مشام نمیرسه تویی نه من
افتاد یا بیشتر روشنت کنم ؟
اونی که باید بگه من چه جور طرفداری میکنم خودم هستم و بهداد که تایید شده هستم شما این وسط کی هستی آهان بی کله شایدم کاسه داغ تر از آش مواظب باش نسوزی .
شما احبانا شب ها یاد چیزای خاصی نمی افتی بذار کمکت کنم بهتر یادت بیاد مثلا خودت از عشق یه بازیگر کارت به دکتر رسیده بوده آخه طفلک عیب نداره خوب میشی
این تویی که باید کنترل شی چون یاد خاطرات بدی می افتی خطرناک هستی :))))))))))))
بی کله تو هستی که یه همچین فکرای اشتباهی راجع به من میکنی اوکی؟
در ضمن علی آقا:شما نظرت برای خودت محترمه
برای محبوب شدن به بازیگر نطر اکثریت شرطه
بهتره به نگاهی به روزنامه هفت صبح دوباره بندازی
بچه ها لطفا حرمت هم رونگه داريد وبه هم بي حرمتي نكنيد
بعد از اون حرفاییکه در مورد زن ایرانی گفته بود دیگه ازش بدم میاد.
بی فرهنگ عقب مانده......
پاسخ ها
?chi gofte mage
بافرهنگ !!!! در مورد"حامد بهداد" درست صحبت کن .
در ضمن گویا هنوز با خبر نشدی که آن مصاحبه ساختگی و کــذب محض بود .جناب "حامد بهداد " خودشان از مدافعان حقوق زنان هستند .حتی فیلم "بیتابی بیتا" رو به همین خاطر بازی کردند.
در نشست نقد و بررسی فیلم "سعادت آباد" "بیتابی بیتا" و اکثر مصاحبه هاشون از حقوق زنان به شدت دفاع کردند.شماها فقط اگر کمی شناخت از "حامد بهداد "داشتید میفهمیدن که اینها حرفهای ایشون نیست .
بی فرهنگ و عقب مانده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!لطفا حرف بیخود نزن .این وصله ها به " حامد بهداد" نمی چسبه .
اینقد بدم میاد از این بازیگر که حد نداره .....
پاسخ ها
منم تا دلتان بخواهد از "حامد بهداد "و بازیهاش خوشم میاد
این به اون در.
خانم رزا هرکس عقیده و نظری برای خودش دارد شما نباید به عقاید دیگران توهین کنید مراقب رفتارتان باشید.
کیمیا و احسان مودب باشید
شما و همفکرانت دم از احترام میزنید ولی اصلا نمی دونید احترام و ادب چی هست !!!
اکثر اوقات چیزهایی که لایق خودتان به دیگران نسبت میدهید !
هر وقت خودتان به چیزی که میگید پای بند بودید آنوقت بیاید و مدعی شوید !من خودم این چیزها رو از بهرم .
بی احترامی و توهین در ادبیات شخصی است که میگه حالت عادی نداره و... شما اینارو نمی بینید؟!اونی که باید مراقب رفتار و حتی کلامش باشه شمایی نه من !
در ضمن :والا ما اینجا عقیده ای با عقده دیدیم توهین دیدیم اما عقیده ندیدیم .
در پایان خـدایـا عـقیده هـایمان را … از عـقده هـایمان مـصون بـدار
شماها انقدر با ادب و با فرهنگ و محترمی هستید .باید ازتون تقدیر بشه باید مدال فرهنگ و ادب داد به شما والا
منتهی مدال حلبـی :))))))
منتها .
roza
دوست عزیزم؛ شما از نظر نوع ارگونومی و رفتار شناسی در تضاد با افکار و کردار حامد بهداد هستی. ایشون به شدت متضاهر و مصنوعی و با پشتوانه کوهی از غرور مشغول بازیگری هستند که اینگونه تفکر محکوم به شکست و انزوا ست. به سقوط آزاد یه نگاه بندازین. چه بازی تصنعی و خارج از عرف از ایشان مشاهده شد.باور کنید من که بازی ایشون رو یه مدت قبول داشتم حالم از دیدن بازی در سقوط آزاد به هم خورد. تنها کسانی از این نوع بازی لذت میبرند و به بازیگر آن عشق میورزن که خودشان سرشار از ناگفته ها هستند با انبوهی از تخلخل و اپیزودهای منفی. شما شبیه اسفنج هستید با ظاهر استیبل ولی با یک فشار به هر شکلی که بخواهیم در می آیید. شما سرشار از پرخاش و تندی هستید که این طرز فکر اجازه کوچکترین تدبیر و تعقل رو به شما نمیده و حتی در زمانی که کسی در برابر شما نباشه ، قطعاً از طریق آینه با خودتان درگیری فیزیکی ایجاد میکنید. بنده شخصاً برای شما دعا خواهم کرد. انشاالله در تمام مراحل زندگی موفق و سلامت باشید.
باز اين رزا شروع كرد همش خودشو ميندازه وسط
پاسخ ها
خانم شهرزاد :باز شما اومدی یه حرفی رو زده باشی تا از قافله عقب نمونی!
من همیشه بودم و هستم همه اینو میدونن ولی انگار شما نمیدونی یا میدونی و خودت رو زدی به اون راه !!!
اون چیزی که واضحه اینه که شما خیلی وقتها نبودی اما بیشتر خودت رو بی دلیل میندازی وسط مثلا همین حالا .
در ضمن :من هیچوقت با شما کاری نداشتم
حالا خودت بگو وسط کیه ؟!( مسلما وسط جای کسانی مثل شماست )
جان ؟!!! من همش خودمو میندازم وسط؟!!! تو که راست میگی !!!!
من همیشه بودم و هستم این شمائی که بی دلیل خودتون رو میندازید وسط !مثل الان آیا کسی از شما در مورد من نظری خواسته بود؟! که راجع هی نظر بی معنی میدی ؟!!!!!
در کل وسط جای شما و کسانی مثل شماست.
حامد بهداد فقط یه بازیگره
پاسخ ها
بله جناب " بهداد" یه بازیگر فوق العادست .
اما قبل از اینکه یه بازیگر باشه یه انسان
یه انسان شریــــف و کاملا محترمو البته یک جنتلمن واقعی .
و باید بگویم برای من خیلی فراتر از یک بازیگر عزیز و با ارزشه .
در ضمن man شما هنوز خیلی بچه ای و از درک خیلی مسائل عاجزی هر وقت بزرگ شدی بیا و اظهار نظر کن .
انسان شریــــف و کاملا محترم و البته یک جنتلمن واقعی است.
از بعد از اپيزود كوتاه «دخترداييگمشده» كه اصلا بيشتر فيلمهايش در همين فاز است: «مهمان مامان»، «ميكس»، «نارنجيپوش» و اين آخري «چه خوبه كه برگشتي» كه به نوعي زدن به سيم آخر است. مهرجويي فضاهاي ابزورد را دوست دارد. از تغيير لحن در فيلم خوشش ميآيد. صحنههاي كابوس «هامون» كاملا فانتزي است ولي چون در بستر كابوس مطرح ميشود، تماشاگر ميپذيرد. نه فقط فيلمهاي اخيرش مانند «سنتوري» و «نارنجيپوش» و اين فيلم آخر «چه خوبه كه برگشتي» كارگرداني نامرتب و اصطلاحا شلختهاي دارند كه حتي در فيلمي مانند «هامون» كه اثر موردعلاقه روشنفكران از داريوش مهرجويي است هم ميتوان اين نامنظمي خودخواسته را ديد.
موااااااااااااااااافقم شدید
محبوبترین بازیگرایران شهاب حسینیه.حامدبهدادبهتر؟یه انگشت شهابم نمیشه.