یک هفته و چند چهره؛ بدنسازان عصبانی و فریاد بر رئیس جمهور
حضور روحانی در میان معدن کاران و داغداران حادثه معدن آزادشهر جسورانه بود، می دانیم که ایام انتخابات است و کاندیداها برای جلب رای تقریبا هر نوع اقدام تبلیغی انجامی دهند اما حتی اگر فرض کنیم مماشات و مدارای روحانی با برخورد تند آسیب دیدگان این حادثه یک ژست تبلیغاتی است اما ژست وزین و قابل احترامی است.
اگر مجموع تحلیل های این ستون در مورد مواضع سیاسی مدیری خیلی مثبت نبوده و در همین جا مدیری متهم به جانبداری از یک جناح شده، دلیلی بر این نیست که تمام کاراکتر هنری او زیر سئوال برود. این بار استند آپ کمدی مدیری در مورد بدن سازها با واکنش عده ای از آن ها مواجه شده. آن ها گله مندند که مدیری مرز تمسخر و توهین و نقد را رد کرده و این در حالی است که تماشای آن برنامه نشانمان می دهد مدیری صرفا نقاط تاریکی از یک ورزش همه گیر و جوان پسند را نقد کرده. مساله همین است؛ بدنسازی یا پرورش اندام یا باشگاه زیبایی اندام؟ این ها چه نسبتی با ورزش دارند؟
این روزها سر هر کوی و برزنی یکی دوتا از این باشگاه ها یافت می شود و از حق هم که نگذریم ورزش فراگیری است. در دسترس بودن و کم دردسر بودن بدنسازی از عوامل بسیار مهم فراگیری این ورزش است. اما اگر بخواهیم بی تعارف تر به ماجرا نگاه کنیم محبوبیت این به اصطلاح ورزش، بیشتر از تب زیبایی پسندی جوانان نشات می گیرد.
شاهد ماجرا این که غالب افرادی که در این رشته مشغولند تمایل زیادی به خودنمایی و عرضه دارند. اصلا اصل را نه بر سلامتی و بهبود کارکرد بدن، بلکه بر عرض اندام می گذارند. تب شبیه شدن به ستاره های کلیپ، سینما و مدلینگ پیرو تعریف محدودی که از زیبایی در رسانه های کل دنیا عرضه می شود، خیلی ها را به سمتی سوق داده که از الگوی ترویج داده شده پیروی کنند و بعضا با ریسک بالا و با شتاب به سمت همان تعریف رایج این روزهای رسانه ها از زیبایی اندام بروند.
در چنین نگاهی دخترانی زیبا هستند که باریک اندام باشند و از لحاظ جنسی واجد مولفه هایی باشند که می دانید، پسران هم بهتر است شکمی چند تکه و بازوانی متورم و بالاتنه ای حجیم داشته باشند. زیبایی اندام، بدنسازی یا پرورش اندام؟ کدام یک از این ها مناسب تر است؟ برای این باشگاه هایی که هم وزن قلیان سراها رشد می کند؟ حالا موافقید که؛ زیبایی اندام!
این شکل از فعالیت رایج که مورد نقد مدیری هم قرار گرفته، در واقع صرفا زیبایی اندام است! تمرکز و توجه به خواست رایج جنس مخالف از بدن مطلوب یک مرد. بدن و کالبد وسیله ای می شود در جهت رابطه و جذب، برای همین هم هست که حتی اگر چنین به اصطلاح ورزشی امور روزمره را مختل کند، قابل تحمل است. بعضا زیبایی اندام کارها حتی در امور ساده روزمره کند می شوند و چابکی یک انسان عادی را ندارند و بماند که تزریق و قرص و... چه بلاهایی سر روح و جان این ها می آورد، اما همه ی این ها می ارزد به این که جذاب تر و ویژه تر به نظر بیایند. مدیری دست روی مساله ای گذاشته که جای نقدش در تلویزیون ملی خالی است. تبی که باید ریشه اش کشف شود و متوجه شویم چه عواملی این همه نیاز به خودنمایی و عرض اندام را می سازد؟
لباس های چسبان و آستین های کوتاه و ژست هایی که تاکید بر کالبد متورم دارد، جنس رایج این روزهاست. تعریفی از زیبایی که رسانه ها از ما می خواند؟ آن ها از ما می خواهند این نقش را بازی کنیم، اما ما تا چه حد برای خودمان زندگی کرده ایم؟ چنین کالبدی چقدر با خودِ واقعی اش در آشتی است؟ این همه جوان فشل و الکن، نه بدنی ساخته اند و نه اتفاقا زیبایی دارند، فرهنگ و فکر از ذهن های ورزیده می آید نه از ... آقای مدیری عجالتا این بار دم شما گرم!
مناظره دوم انجام شد و این بار هم هیچ کدام از کاندیدا خیلی خودشان را مقید به موضوع مناظره نشان ندادند. هر کس ساز خودش را زد و خب بنا به طبیعت مناظره که بیشتر فضای رقابتی دارد و رفتار سلبی را می پسندد، مناظره کنندگان رو در روی هم قرار گرفتند و عرصه تقابلی بود و تلاشی برای اقناع و استدلال دیده نمی شد. این بار البته مرز بندی ها شفاف تر شد و کاملا طیف بندی های اصولی و اصلاحی به شکل پر رنگی به چشم می آمد؛ اصول گرایان تهاجمی تر و با برنامه تر تقسیم وظیفه کردند، قالیباف حمله کرد و میرسلیم مبانی اساسی اصول گرایان سنتی را شرح داد و رئیسی هم بیشتر نظاره گر بود.
در مورد رفتار کاندیدای اصلاح طلب حرف خاصی نیست که همه در سطحی معمولی رفتار کردند و حتی این بار جهانگیری هم حرف خاصی نداشت، بدتر از همه ماجرای دختر آقای وزیر بود که به شکل ناشیانه ای توجیه شد، این جای کار بماند.
این همه گفتیم که به میرسلیم برسیم، همو که به نظر دورترین فرد به صندلی ریاست جمهوری است و البته با صداقت ترین کاندیدای موجود (همانی هست که اعتقاد دارد) اما چرا این صداقت امر مطلوبی نیست؟ او دقیقا آن طرف دیگر سکه ی کسانی مثل محمد غرضی است. میان سالانی که در دوره ای مانده اند و البته با هر نگرشی صادقانه خودشان را ابراز می کنند. اگر غرضی با لبخند و به شکلی کمیک در جامعه مطرح می شود، میرسلیم آن طرفِ عبوس و جدی همان نگرش است که در سال های دهه شصت مانده و مثل غالب سیاستمداران دچار چرخش نشده، همان است که بود. این که «همان» چقدر به در حکومت داری در چنین روزهایی می خورد، مساله ی دیگریست مساله مهم تر این که آن هایی که از سیاست و سیاست مدار انتظاراتی اخلاقی دارند و غافل از این که فضای سیاست به یک عبادتگاه و یا یک محفل رفاقتی شبیه نیست که در آن اولویت با مضامین اخلاقی باشد. یک سیاست مدار اتفاقا می تواند خیلی پیچیدگی ها و چرخش ها داشته باشد (این لازمه امر سیاسی است)، اما نفع بیشتری به ما برساند. فضای سیاست بیشتر شبیه یک معامله است که ما در آن امکان کمتر آسیب زننده را انتخاب می کنیم که دفع شر کنیم و که همین دفع شر، نوعی منفعت است.
پس این که میرسلیم صادقانه همان هست که نشان می دهد نمی تواند نقطه ی اطمینان بخشی برای جلب رای باشد و اصلا این خشکی و غیر قابل انعطافی در عرصه سیاست نشانه خوبی نیست. او نمی داند چه زمانی محاوره ای حرف بزند، کجا فعل هایش را بشکند و حتی در پوشش هم از فضای جامعه دور است.
میرسلیم دغدغه های این روزهای جامعه ایرانی را نمی شناسد واو هنوز فریفته شمایل مقتدر و مستقلی است که کهنه شده. او به مانند خیلی از همسالان و هم نسل هایش آرمانگرایانه و ایده آلیستی به سیاست و اقتصاد را به هم می آمیزد و کشورداری را شبیه به امور خیریه می داند، همه ی این ها شریف است و او صادقانه بدون هیچ روتوشی و تاکتیک موقتی خودِ اصلی اش را نشانمان می دهد؛ اما این صداقت هیچ ارزشی نمی آورد و سیاست بیشتر از هر چیز تاکید بر عقلانیت و امکان و نفع است، همین.
زهرا نعمتی را پس از حضور توامانش در المپیک و پارالمپیک، خیلی ها در دنیا می شناسند. او مصداق واقعی یک سرمایه ملی است و نیاز به مراقبت دارد، پس طبیعتا مسائل خصوصی او نمی تواند بزرگتر از چهره بین المللی اش باشد.
او موقعیتی خاص دارد اما معضلاتش مثل خیلی دیگر از زنان ایرانی است و این موقعیت یک سلبریتی است. همان دسته از آدم هایی که به واسطه شهرت، آینه بسیاری از خواسته و در جاهایی ضعف های ما می شوند. اگر با دیدن شکوه و ثروت یک سلبریتی ما آرزوهایمان را در وجود آنان می بینیم، با ضعف ها و کاستی هایشان هم آن روی نا امید کننده زندگی هامان را می بینیم.
خانم ها در نظام فقهی و قانونی ایران برای خروج از کشور نیاز به اذن شوهر دارند. این بندی است که در عقدنامه ها ذکر شده و تمام خانم ها به انجام آن موظف هستند، مگر آن که هنگام عقد شرطی مبنی بر سلب اختیار شوهر در این زمینه قید شود. زهرا نعمتی هم مطابق همین قانون از حضور در خارج از کشور منع می شود، همان طور که قبلا نیلوفر اردلان منع شد و نرفت و البته این بار نهادهای مسئول به خوبی به قضیه ورود کرده اند نگذا اما چرا چنین رویدادی حواس جامعه را با خودش می برد؟ در مورد زهرا نعمتی و خروج او از کشور، آیا با یک رویداد خاله زنکی و ولع جماعت به تجسس در زندگی خصوصی یک سلبریتی مواجهیم؟
به نظر نمی رسد این بار پای فضولی مطرح باشد. اتفاقا این بار مردم ناگفته ها یشان را می توانند در قالب زندگی یک فرد مشهور بزنند. به هر حال درست و غلط برخی در مورد چنین قوانینی توجیه نشده اند.
مساله شاید فقط اذن خروج نباشد، حکایت این است که زنان گمان می کنند همچنان در مرتبه دوم قرار دارند و همین که از آن ها به عنوان یک «مساله» یاد می شود، آن ها را در موقعیت پایین تر قرار می دهد. چنین حسی با حضور گسترده زنان پشت فرمان اتومبیل ها رفع می شود و نه با حضور پر تعداد آن ها در دانشگاه ها. زنان ایرانی پس گذر از سال های اولیه چنین تجربیاتی، دیگر با چنین حضور سطحی راضی نمی شوند آن ها می دانند اگر نسبت به گذشته بیشتر پشت فرمان می نشینند، طرفی نبسته اند. چون همین رانندگی هم ابزاری برای منکوب شده (به سیل پیام های کمیک در وصف ضعف رانندگی آن ها توجه کنید) آن ها همچنین می دانند که تصرف صندلی دانشگاه ها بیشتر از آن چه ناشی از قدرت آن ها باشد، ناشی از بی میلی پسران طالب کار و بیشتر حسابگر است.
حالا پس از حدود دو دهه جذابیت ظاهری حضور سطحی زنان ایرانی در جامعه تبدیل به خواسته هایی عمیق تر و اساسی تر شده. اگر در سال های دهه شصت محصولات فرهنگی تصویری، زنان را تزئینی می خواست و آن ها مادر یا همسر فداکار بودند و اگر در سال های بدی فمینیست شدند و معترض و حقشان را خواستند، حالا همان موج دوم هم خوابیده زنان دیگر از افه و ژست معترض هم سیر شده اند. آن ها حالا موقعیت های برابر و مطلوب را عملا و عینا می خواهند. برای این موج سوم باید فکری کرد، شاخک های جامعه زنان حالا دست روی موضوعات عمیق تری می گذارند، توجه به ماجرای نعمتی که این را نشان می دهد.
حیف بود که از اقدام روحانی ننویسیم. حضور او در میان معدن کاران و داغداران حادثه معدن آزادشهر جسورانه بود، می دانیم که ایام انتخابات است و کاندیداها برای جلب رای تقریبا هر نوع اقدام تبلیغی انجامی دهند اما حتی اگر فرض کنیم مماشات و مدارای روحانی با برخورد تند آسیب دیدگان این حادثه یک ژست تبلیغاتی است اما ژست وزین و قابل احترامی است. اصلا هر نوع مدار و روامداری در هر شرایطی قابل ستایش است و نباید فراموش کنیم او در مقام رئیس جمهور آن جا حضور داشته. در هر صورت شدت روامدارای کم نظیر بود و در هر شرایطی غیر قابل چشم پوشی است. از کسانی چون روحانی که ادعای تقابل با پوپولیست را دارند این گونه رفتارها بیشتر انتظار می رود تا این که پس از چهار سال همچنان از شجریان بگوید و...
پی نوشت: این خرده تحلیل بیشتر ناظر به رفتار یک رئیس جمهور بود و نه یک کاندید انتخابات.
فضای انتخاباتی و دسته بندی های تقابلی را فقط شعر و ادبیات حریف می شود. سالمرگ محمدعلی سپانلو شاعر و مترجم شناخته شده ایرانی، بهانه ای است که از نسل بی تکرار ادبیات ایرانی بنویسیم. زندگی سپانلو چکیده ای از تاریخ معاصراست؛ ازدواج و طلاق و روند شعرنویسی اش را که مرور کنید بهتر در می یابید هنر مقابل سیاست چقدر رام و بیچاره است.
توصیف دلنشین سپانلو از شعرو آزادی:
«از هرچه گذشته سبکها و مکتبها (و مدها) فقط تزئین کننده جوهری هستند که در اکتشاف اصیل شعر آشکار میشود؛ محصولی برخاسته از سنت اما همواره متجدد، گزارشگر زمان اما زمانگریز. و به هر حال ما به خاطر عشق و امید، کار و فرسودگی، اضطراب و مرگ، در زمان مخصوص شعر همیشه با یکدیگر معاصریم. آیا شاعر گمان میبرد از نقل نداشتنها و فقدانها خلاص شده است؟ رویا رایگان است و آزادی گران قیمت.»
هرگز ندیده بود و نشنیده ام/ ژولیت، ایزوت، لیلی/ و دلبرانی از این قبیله/ به چهل سالگی برسند/ اما تو از حدود گذشتی و دلبر ماندی
آن قدر به این سو نیامدی/ تا از سیلاب بهاره ی عمر تو/ رودخانه عریض تر شد
نظر کاربران
ظلم اشکار تر اینکه بر خانم نعمتی و امثالش میرود؟
روحانی تا 1400
باسلام خدمت شما . ما ازین جهت کاربر مجله برترین ها هستیم که مجله بی طرفی هست و صادقانه مطالب را بیان می کند ولی متاسفانه ۱۰۰% مطالب این مجله مربوط به اصلاح طلبی است.
"آن ها همچنین می دانند که تصرف صندلی دانشگاه ها بیشتر از آن چه ناشی از قدرت آن ها باشد، ناشی از بی میلی پسران طالب کار و بیشتر حسابگر است."
جنابعالی عقده ی قبولی در دانشگاه داری یا به موفقیت زننان در قبولی دانشگاه حسادت می کنی که هر سری می خوای قبولی بیشتر دختران در دانشگاه رو طوری توجیه کنی که انگار ناشی از دلایلی به غیر از شایستگی تحصیلی شون بوده! امثال شما بهتره اول برید طرز فکر خودتون رو اصلاح کنین و این مزخرفات قذرون وسطایی که مردان استعداد و شایستگی بیشتری نسبت به زنان دارند رو از سرت بیرون کنی بعد بیای اینجا برای بقیه در مورد حقوق زنان و این مسایل قلمفرسایی کنی
پاسخ ها
با نظر ایشون کاملا موافقم...این مجله از جبهه بی طرفی خودش داره فاصله می گیره،مواظب باشید
عبدلی یا هرچه آن رییس جمهور کند شیرین بود هفته:)))
درباره ی میر سلیم خیلی خوب نوشتید
او صادق هست...
با اینکه میدونه آرای رای آنچنانی نداره ولی خوب انتقاد میکنه و حرف حق میگه.
من رای نمیدم به احتمال زیاد ولی اگر هم خواستم بدم به میرسلیم رأی میدم .
پاسخ ها
اشتباه مثبت دادم
چرا شما برترینها ظلم میکنید هفته قبل با چه اب و تابی از جهانگیری رو بزرگمرد خطاب کرد این هفته که میرسلیم هم مثل جهانگیری مناظره اول رفتار کرد اونو مرد دهه شصت معرفی کردید و روحانی رو بزرگمرد خطاب میکنید واقعا که
زنها باید خودشون حق خودشون رو بگیرن وگرنه مطابق قانون جاری مردها قیم زنها هستن . شرط ضمن عقد را برای همین گذاشتن. من پیش بینی میکنم که شروط ضمن عقد بسیار رایج میشه در اینده چون مردهایی که زن را با خودشون برابر میدانند و برای زن حقوق انسانی قائل هستن روز به روز زیادتر میشه.
من تمام سری های چهره هارو مطالعه کردم تا الان و یک خواننده پرو پا قرص مجله هستم, به جرات میگم بدترین وناشیانه ترین سری مطالب بود که اگه بخام دلیل بیارم اینجا جا نمیشه و به اندازه کل مطلبتون دلیل دارم. عقده و بغض شخصی در مورد مطلب بدن سازا توی نوشتتون موج میزد و از دید یه فرد بی سواد ۸۰ ساله به مساله نگاه کرده بودید.
در ضمن اسکار مسخره ترین , احمقانه ترین, خنده دار ترین و مزخرف ترین و شاخ دار ترین جمله سال رو میدم به این جملتون : " میرسلیم با صداقت ترین کاندیدای موجوده"
انصافه دم شما گرم. هیچ جوره نمیشد چنتا حس رو اینجوری با هم مخلوط کرد, حس طنز, حس ناشی بودن, حس افتضاح, حس سخیف و بی منطق بودن.
خود رییس ستاد میرسلیم این جملرو بخونه نیم ساعت میخنده!!!!
بنا به تحصیلات و تخصصم نظر دادم, اگر خواستید حاضرم باز کنم کل انتقاداتمو واستون و بیشتر توضیح بدم.
موفق باشید
سلام.
1. توضیح بدم که اسم کاربریمو یکی از عزیزان ، هفته پیش برام انتخاب کرده و انتخاب خودم نیست.
2. بعضی واقعیتهای زندگی تلخه... پس اگه آدم شجاعی هست که اونارو مینویسه، لطفا بهش توهین نکنید.
3. آقای عبدلی عزیز لطفا در تایپ مطلبتون بیشتر دقت کنید، چون بعضی اشتباهات تایپی ممکنه درک مطلب رو دچار اشکال کنه.
سپاسگزارم
مثل همیشه خوب برخلاف نظر عده ای. در مورد انتخابات کاملا بی طرف هستید هم اصولگرا رو زدید.هم اصلاح طلب. راجع به حق و حقوق زنان هم مطلب بجایی بود ما زن ها دیگه واقعا خسته شدیم از دست دوم بودن. نقد اجتماعی مهران مدیری حرف نداره اینو کسی که یکم مطالعه اجتماعی داشته باشه و چشمانش بی تعصب ببینه متوجه میشه. و در کل خدا قوت اقای عبدلی.
بهتون توصیه میکنم
فیلم حضور روحانی در معدن و خشم ملت راببینید
فریاد های به حق خانواده های داغدار بر سردکتر روحانی نشانگر حال معدن وملت است ...
پاسخ ها
فریادهای ناحق خانواده های داغدار!
اگه اندکی پیگیر اون قضیه بودین میفهمیدین که صاحب اصلی معدن چه کسانی بودند و آقای روحانی در مقابل اونا کار نمیتونستن انجام بدن
همین که رفته پیش اونا جوانمردی و بزرگی کردن
اين لفظ "همو" رو تازه ياد گرفتى.آفرين پسرم
خانمها نباید تا حرف ازدواج به میون میاد هول بشن،باید تمام جوانب رو بسنجن.من تعجب میکنم از خانم زهرا نعمتی که دغدغه مالی ومعیشتی هم نداره وبدون فکر وتامل درباره اینکه یه ورزشکار هست ومرتب به خارج از کشور مسافرت میکنه ،اجازه دائم خروج از کشور رو موقع عقد برا خودش نگرفته.به هر حال همسر او یه مرد هست وامکان تغییر آدمها همیشه وجود داره چون قانون این حق رو به آغایون داده وخوب اونها هم در زمان مناسب ازش استفاده میکنن!!!
خانمهای محترم اجازه خروج از کشور وحق طلاق رو مطالبه کنن ودر عوض حق مهریه رو لغو کنن که چیزی جز دردسر نیست واونوقت هم مرد وهم زن میتونن راحت و با آرامش زندگی کنن.
پاسخ ها
عجب پررویی هستی برای مهریه باید لغو بشه؟
متاسفم برات.
کمتر قبولی پسران در دانشگاه از بیشتر تنبل و .... تعدادی از اون پسراس.سعی کن واقعیتو بپذیری. البته تعداد کمی از پسرا وقتشونو به بازار کار میدن بدون درس خوندن٬ولی خودشونم میدونن که با بیسوادی بیشتر موقعیت شغلیشونم میتونه بر فنا باشه.
ولی بقیه مطالبت بد نبود.
عبدلي يا پسر شجاع هفته!!!
كدوم شجاعت؟ ايشون اين همه اسمون ريسمون بهم مي بافه تا از دولت روحاني حمايت كنه! نه اينكه من مخالف دولت باشم ولي از اينكه يكي اينطوري به شعورم توهين كنه خوشم نمياد . اتفاقا عبدلي اصلا شجاعت لازمه ي روزنامه نگارها رو نداره حالا بازهم بهتر از قبل شده ولي قبلا ترس توو. نوشته هاش موج مي زد اينقدر كج دار و مريز رفتار مي كرد كه يه وقت به صاحبان قدرت برنخوره كه باعث مي شد متنها مبهم و غيرقابل فهم باشه
درود بر دکتر روحانی رای من دکتر روحانی
نه به روحانی
با روحاني تا ١٤٠٠
آقای میرسلیم شبیه آقای غرزی است
دخترا نسبت به پسرا بیشتر رشد داشتند.شاید یکی از دلایل اینکه میگن شوهر کمه همینه
روحانی بای بای
پاسخ ها
بای بای به انتخابات و سلام به ریاست جمهوری دوباره
ما خودمون طرف روحانی هستیم ولی به نظرم این شماره قشنگ جانبداری از اصلاح طلب ها بود من با اینکه کدوم خوبه کدوم بد کاری ندارم فقططط برای مجلتون خوب نیست جانبداری چون مخاطب از دست میدین
یادمان باشد اگر مطلبی را مینویسم رضای خدا رو در نظر بگیرم نه یک حزب خاص