هنری کیسینجر؛ دروغگویی که جایزه صلح نوبل گرفت
کیسینجر در زمان ریاست جمهوری نیکسون به عنوان مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجه فعالیت کرد. پس از نیکسون و در دوران ریاست جمهوری جرالد فورد، به فعالیت به عنوان وزیر امور خارجه ادامه داد. او در سال ۱۹۷۳ به خاطر تلاش هایش برای پایان بخشیدن به جنگ ویتنام جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
تولد و کودکی
هنری آلفرد کیسینجر (Henry Alfred Kissinger)، در ۲۷ می ۱۹۲۳ در خانواده ای یهودی الاصل در شهر فورت کشور آلمان به دنیا آمد. پدر وی لوییس کیسینجر، معلم دبیرستان و مادرش، پائولا اشترن کیسینجر، زنی خانه دار بود. او یک برادر کوچک تر به نام والتر کیسینجر داشت. نام خانوادگی کیسینجر توسط پدر پدربزرگ وی، میرلوب و به یاد شهر کیسینجن انتخاب شد.
کیسینجر پس از پایان دبیرستان در سیتی کالج نیویورک، در رشته حسابداری ثبت نام کرد و ضمن کار، تحصیلش را ادامه داد اما تحصیلات وی در اوایل سال ۱۹۴۳ و پس از احضارش به ارتش آمریکا نیمه کاره ماند. پس از جنگ، تصمیم خود برای ادامه تحصیلات حسابداری را رها کرد و به جای آن به ادامه تحصیل در زمینه تاریخ سیاسی متمرکز شد. وی سرانجام در سال ۱۹۵۰ مدرک لیسانس خود را از کالج هاروارد دریافت کرد. کیسینجر مدرک فوق لیسانس خود را در سال ۱۹۵۲ و مدرک دکترای خود را در سال ۱۹۵۴ از دانشگاه هاروارد دریافت کرد. عنوان پایان نامه وی: «صلح، مشروعیت و موازنه» بود.
فعالیت های علمی
هنری کیسینجر فعالیت خود در دانشگاه هاروارد را با عنوان عضو هیئت علمی «مرکز امور بین المللی در گروه آموزشی حکومت داری» ادامه داد. وی در سال ۱۹۵۷ به عنوان دستیار مدیر مرکز امور بین المللی منصوب شد. کیسینجر در سال ۱۹۵۵ مشاور «شورای هماهنگ سازی عملیات ها» در شورای امنیت ملی بود. وی همچنین در سال های ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ هم به عنوان مدیر بخش مطالعات در برنامه تسلیحات هسته ای و سیاست خارجی در شورای روابط خارجی فعالیت کرد. وی اولین کتاب خود با عنوان «تسلیحات هسته ای و سیاست خارجی» را سال بعد منتشر کرد.
کیسینجر بین سال های ۱۹۵۶ تا ۱۹۵۸ ریاست «پروژه مطالعات ویژه» را در «صندوق برادران راکفلر» بر عهده داشت. وی بین سال های ۱۹۵۸ تا ۱۹۷۱، «مدیر برنامه مطالعات دفاعی هاروارد» بود و از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۷۱، مدیریت سمینار بین المللی هاروارد را بر عهده داشت. او در خارج از محیط دانشگاهی در سمت مشاور چندین سازمان دولتی فعالیت کرد که از میان آنها می توان به دفتر مطالعات عملیات ها، سازمان کنترل و خلع سلاح هسته ای و وزارت امور خارجه اشاره کرد.
کیسینجر که علاقه وافری به تاثیرگذاری در سیاست خارجی آمریکا داشت، از طرفداران و مشاور نلسون راکفلر، فرماندار نیویورک شد. راکفلر در سال های ۱۹۶۰، ۱۹۶۴ و ۱۹۶۸ سعی کرد به عنوان نامزد جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. ریچارد نیکسون، پس از انتخاب به عنوان ریاست جمهوری، کیسینجر را بر مسند مشاور امنیت ملی گذارد.
ورود به لشکر ضد اطلاعات آمریکا
کیسینجر در دوره آموزش های نظامی خود را در اردوگاه کرافت در اسپارتانبورگ، کارولینای جنوبی گذراند. ارتش، وی را برای تحصیل در رشته مهندسی به کالج لافایت در ایالت پنسیلوانیا اعزام کرد اما این برنامه لغو شد و وی به هنگ هشتم پیاده احضار شد. در آنجا با فریتز کرامر آشنا شد که او هم از مهاجران آلمانی آمریکا بود. کرامر به رغم تفاوت سنی زیادی که با کیسینجر داشت، توانایی وی در زبان آلمانی و هوش بالای وی را تشخیص داد و او را برای فعالیت در واحد اطلاعاتی هنگ معرفی کرد. کیسینجر در همین هنگ وارد نبرد شد و برای انجام عملیات های اطلاعاتی در نبرد بولگ داوطلب شد.
در زمان پیشروی آمریکا در داخل خاک آلمان، به علت کمبود کارکنان آشنا به زبان آلمانی، هنری کیسینجر برای نازی زدایی شهر کرفلد انتخاب شد. او با اتکا به دانشی که در مورد جامعه آلمانی داشت، توانست تنها در عرض هشت روز، تمام عناصر نازی را برکنار کرده و یک مدیریت غیرنظامی برای شهر تعیین کند. کیسینجر بعدا با درجه گروهبانی به لشگر ضد اطلاعات اعزام شد. وی مسئول گروهانی در هانوفر بود که وظیفه آنها، شناسایی افسران گشتاپو و دیگر خرابکاران بود.
وی برای انجام این وظیفه مدال ستاره برنزی را دریافت کرد. کیسینجر در ژوئن ۱۹۵۴ به عنوان فرمانده قرارگاه مرکز اطلاعات رزمی منطقه برگستراگ در شهر هس تعیین شد تا منطقه را از وجود نازی ها پاکسازی کند. وی در سال ۱۹۴۶ به تدریس در آموزشگاه قرارگاه اطلاعاتی در اردوگاه کینگ پرداخت و پس از جدایی از ارتش هم همکاری خود را به عنوان یک کارمند غیرنظامی ادامه داد.
وزیر امور خارجه
کیسینجر در زمان ریاست جمهوری نیکسون به عنوان مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجه فعالیت کرد. پس از نیکسون و در دوران ریاست جمهوری جرالد فورد، به فعالیت به عنوان وزیر امور خارجه ادامه داد. او در سال ۱۹۷۳ به خاطر تلاش هایش برای پایان بخشیدن به جنگ ویتنام جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
ایفای نقش در سیاست خارجی آمریکا
کیسینجر زمانی که یک دموکرات غیرواشنگتنی به نام جیمی کارتر - که پیش تر از این فرماندار ایالت جورجیا بود - جرالد فورد جمهوریخواه را در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۷۶ شکست داد، از سمت خود کناره گیری کرد. کیسینجر در عین حال به حضور خود در گروه های سیاستگذار همچون کمیسیون سه جانبه ادامه داده و مشارکت خود را در نویسندگی، سخنرانی و مشاوره در امور سیاسی حفظ کرد.
وی به همراه دیوید راکفلر در متقاعد ساختن کارتر در پذیرفتن آمدن محمدرضا پهلوی به آمریکا برای مداوای پزشکی، نقشی بسزا ایفا کرد؛ یعنی درست همان تصمیمی که منجر به بحران گروگانگیری در ایران شد. در سال ۲۰۰۲ کیسینجر از سوی بوش به عنوان رئیس کمیته بررسی حملات ۱۱ سپتامبر برگزیده شد. زمانی که از وی درباره تضاد منافع بالقوه اش پرسیده شد، کیسینجر به جای نشان دادن لیست مشتریان خود، در روز ۱۳ دسامبر ۲۰۰۲ از سمت خود استعفا داد.
تالیفات
هنری کیسینجر، نویسنده کتاب های بی شمار در عرصه مطالعات سیاست خارجی آمریکا و مسائل منطقه ای و بین المللی است و از نظره پردازان سیاسی و مردان تاثیرگذار در عرصه سیاست خارجی آمریکا به شمار می رود.
فعالیت های سیاسی
اما فعالیت های سیاسی کیسینجر را می توان در فهرستی این گونه ارائه کرد: ایفای نقش جدی در گفتگوهای تحدید تسلیحات هسته ای و معاهده موشک های آنتی بالستیک با لئونید برژنف، دبیرکل حزب کمونیست (1973-1969)، حمایت از پاکستان در جنگ با بنگلادش (1971)، برقراری رابطه میان آمریکا و چین با اجرای سیاست معروف به دیپلماسی پینگ پنگ (1973)، ایفای نقش اصلی در امضای «پیمان صلح پاریس»، حمایت همه جانبه از سوهاروتو برای حمله به تیمور شرقی (1975)، متقاعد ساختن کارتر برای پذیرش ورود محمدرضا پهلوی به آمریکا برای مداوای پزشکی، ایفای نقش جدی در مورد امضای توافقنامه هسته ای صلح آمیز آمریکا - هندوستان، صدور مجوز به سیا برای ترتیب دادن کودتا در شیلی، حمایت از کودتای آرژانتین، حمایت از حمله نیروهای آفریقای جنوبی به آنگولا با پشتیبانی سیا، ایفای نقشی کلیدی در بمباران گسترده کامبوج و قتل و ترور، حمایت از بمباران یوگسلاوی به خاطر حفظ اعتبار ناتو، حامی و ایفاگر کودتا در برخی از کشورها.
افتخارات
کیسینجر در دوره فعالیت سیاسی و نظامی خود نشان ها و جوایز متعددی هم کسب کرد. دریافت نشان افتخاری شوالیه سلطنتی بریتانیا (۱۹۵۵)، برنده جایزه صلح نوبل (۱۹۷۳)، دریافت نشان آزادی ریاست جمهوری (۱۹۷۷)، دریافت نشان وودروویلسون از مرکز وودروویلسون وابسته به موسسه اسمیثونیون (۲۰۰۶)، دریافت نشان هاپکینز - نانجینگز به خاطر تلاش هایش در بازسازی روابط چین و آمریکا (۲۰۰۷)، دریافت نشان مارشال والامقام در تجمع سالانه اشتابن آلمان - آمریکا در شهر نیویورک (۲۰۰۷).
آثار ترجمه شده هنری کیسینجر
چین
ترجمه حسین راسی؛ ناشر، فرهنگ معاصر. چاپ اول 1392. 718 صفحه. 40 هزار تومان.
این کتاب که توسط هنری کیسینجر در سال ۲۰۱۱ نوشته شده، نقطه نظرات این دیپلمات کهنه کار آمریکایی از مشاهده و تفکرات خویش در مورد وضعیت راز آلود منطقه وسیعی از آسیا به نام چین را انعکاس می دهد. محور اصلی این کتاب چگونگی شکل گیری رابطه سیاسی بین آمریکا و چین در زمان نیکسون و پویایی های این رابطه تا ابتدای دوره اوباماست. او در پی یافتن راز تداوم و یکپارچگی این واحد سیاسی در طول زمان است. او در دهه ۱۹۷۰ سفرهای متعدد محرمانه به چین داشت تا آن که رئیس جمهور آمریکا ریچارد نیکسون در ۱۹۷۲ رسما به پکن سفر کرد. پس از آن از ۱۹۷۹ دنگ شیائوپنگ معمار درهای باز در چین به قدرت رسید و سپس در ۱۹۸۹ اعتراضات شهری در چین برای اولین بار مشاهده شد.
کیسینجر در مورد اشغال میدان صلح آسمانی در پکن می گوید اشغال میدان مرکزی حتی به صورت مسالمت آمیز به معنای آسیب پذیری حکومت آن کشور است. کیسینجر معتقد است که خیلی بعید است چین قدرت اقتصادی خود را به قدرت نظامی تبدیل نکند.
حسن کتاب در چند امر است، نخست آن که نویسنده تاریخ چین از اواسط قرن ۱۹ تاکنون را به خوبی شرح و نشان می دهد که ذهنیت سیاستگذاران چینی در چه بستر تاریخی شکل گرفته است. دوم آن که نویسنده تلاش کرده در هر تصمیم کلان سیاستمداران چینی، شوروی و آمریکایی، معادلات هزینه و فایده را برای خواننده تشریح کند. نهایتا آن که چون کیسینجر خود در بسیاری از این ملاقات ها حضور داشته، روایت دست اولی از تک تک شخصیت های درگیر در این مذاکرات ارائه می کند و ارزیابی خود از شخصیت آنها را هم بیان می سازد.
دیپلماسی
ترجمه: فاطمه سلطانی یکتا، علیرضا امینی. زیر نظر محمد حسن کاووسی عراقی، ناشر: فرارا. تهران، ۱۳۸۳. ۶۳۶ صفحه
کتاب دیپلماسی در دو جلد نوشته هنری کیسینجر است که انتشارات اطلاعات آن را منتشر کرده است. این کتاب در زمره پرفروش ترین کتاب های سال آمریکا به حساب می آید که کار تحقیقی بسیار بزرگی است که هنری کیسینجر در آن به بررسی کامل تاریخ سیاست خارجی آمریکا می پردازد و با گریزهایی که به مذاکرات خود با رهبران جهان می زند، به زیبایی شرح می دهد که چگونه هنر دیپلماسی به خلق جهانی که در آن زندگی می کنیم انجامیده است.
دست پنهان قدرت
ترجمه: مسعود برق لامع، تهران ۱۳۵۸. ۱۵۹ صفحه
«هنری کیسینجر»، وزیر خارجه اسبق آمریکا، رقم دو میلیارد نفر را به عنوان «سطح کاهش مطلوب» ارائه داده بود، اما در واقع سیاست جمعیت زدایی می تواند در جستجوی کاهشی برابر با ۴-۳ میلیارد و حتی تا دو سوم جمعیت جهان باشد.
این سیاست را «خودبرگزیدگان» حاکم بر جهان به منظور کنترل منابع کانی، استراتژیک و آبی و کنترل کامل ثروت ها اتخاذ کرده اند. رایج ترین توصیف این سیاست، «نظم نوین جهانی» است. می توان گفت که اربابان قدرت برای برقراری نظم نوین جهانی، انباشت ثروت های کره زمین و افزایش هر چه بیشتر منافع خود، از هیچ سلاحی اعم از شیمیایی، الکترونیک، هسته ای، رادیواکتیو و هر وسیله ممکن دیگر، رویگردان نبوده و نیستند.
در پس تمامی جنگ های داخلی و جنگ های کوچک و بزرگ ۶۰ سال گذشته، منافعی ویژه پنهان است و ردپای «هنری کیسینجر» در جای جای برنامه جمعیت زدایی و به کارگیری اورانیوم ضعیف شده یافت می شود. «کیسینجر» فردی بود که «راکفلر»ها در محیط دانشگاهی کشف کردند، اما ارباب واقعی وی «جاکوب راتشیلد» و «قدرت پول» لندن به حساب می آید...
سلاح های هسته ای و خط مشی آمریکا
ترجمه محمود وزیری نسب، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۹۴، ۳۰۴ صفحه، قیمت ۲۰ هزار تومان
این اثر برگی است از تاریخ و سرگذشت کوتاه عمر سرزمین جوان آمریکا و خاطره مستی و نسق کردن وی در مقابل اتحاد جماهیر شوروی در قرن بیستم از زبان هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه وقت آمریکا. در این اثر می خوانیم یک روز خانم پیلگرام استاد خوب آمریکایی مدرسه عالی ترجمه که همسرش ایرانی بود، سر کلاس از دانشجویان سوال کرد آینده آمریکا را چطوری می بینید.
دیپلماسی آمریکا در قرن ۲۱
ترجمه ابوالقاسم راه چمنی، انتشارات موسسه ابرار معاصر، تهران ۱۳۸۱. ۵۰۴ صفحه
هنری کیسینجر - وزیر خارجه اسبق آمریکا - در این کتاب ضمن بررسی روندهای سیاست خارجی آمریکا، منافع این کشور را در دوره های مختلف ارزیابی کرده و در نهایت، چالش ها و تهدیدات پیش روی آن را برشمرده است. او در فصل اول با عنوان «آمریکا در اوج» ضمن بررسی نگرش ها و دیدگاه های کارگزاران سیاست خارجی، راهبردهای کلان آمریکا در سیاست خارجی و نظام بین الملل را تشریح کرده است.
فصل دوم به منطقه اروپا و آمریکا در سیاست خارجی آمریکا اختصاص یافته است. فصل سوم کتاب به منطقه نیمکره غربی مربوط می شود و در آن بیشتر مسائل کشورهای آمریکای لاتین بررسی شده است. در فصل چهارم به مسائل آسیا به ویژه برخی کشورها مانند ژاپن، دو کره و چین توجه شده است. فصل پنجم به خاورمیانه و آفریقا اختصاص یافته است که در این میان مسئله صلح خاورمیانه و عراق نمود بیشتری دارد. کیسینجر نسبت به صلح خاورمیانه ضمن غیرعلمی دانستن توافقات گذشته، راه حل های خود را به طور مبسوط عرضه می کند.
در فصل ششم جهانی شدن و مسائل مرتبط با آن به ویژه نظام مالی جهان، بحران های مالی و اقتصادی کشورهای مختلف و روند جهانی شدن و منافع و چالش های آمریکا تشریح شده و در فصل هفتم با عنوان «صلح و عدالت» سه مکتب فکری که شالوده و اساس سیاست خارجی آمریکا را شکل داده اند، از لحاظ تاریخی و نظری بررسی و ارزیابی می شوند.
نظر کاربران
پدر داعش