سردار «قاسم سلیمانی» کیست؟
سردار سرلشکر "قاسم سلیمانی" از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده نیروی قدس سپاه است.
قاسم سلیمانی در ۱۳۳۶ در شهرستان رابر متولد شد.
وی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. او در طول جنگ هشت ساله ایران و عراق فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بود. وی در ۴ بهمن ۱۳۸۹ درجهٔ سرلشکری دریافت کرد.
رهبر معظم انقلاب در تقدیر از عملکرد قاسم سلیمانی از او به عنوان «شهید زنده» نام برده است.
دشمنی که هم مورد تنفر و هم مورد تحسین است
نیویورک تایمز، در سپتامبر ۲۰۱۳ او را به عنوان «دشمنی که هم مورد تنفر و هم مورد تحسین است» توصیف کرد. جان مگوایر افسر سابق سازمان سیا در عراق میگوید «او قویترین مأمور مخفی در خاورمیانه است ... و هیچکس او را نمیشناسد.»
آرامش و حجب از ویژگی های سرلشکر
اینجا داخل ایران اسلامی، آنها كه او را میشناسند، از حجب و تواضع و آرامش او میگویند، مردی كه برخلاف آنچه امریكاییها میگویند، مرموز نیست.
هر قدر كه داخل ایران، او را كم میشناسند، خارج از این مرزهای جغرافیایی، قصههای حیرتآوری از او بر سر زبانهاست كه با آمیختهای از راست و دروغ، شبحی ترسناك و هول انگیز از او ارائه میدهد كه گویی همه منافع امریكاییها را در خاورمیانه به خطر انداخته است و جالب آنكه هر قدر آنها او را ترسناكتر و هولانگیزتر معرفی میكنند، اینجا داخل ایران اسلامی، آنها كه او را میشناسند، از حجب و تواضع و آرامش او میگویند، مردی كه برخلاف آنچه امریكاییها میگویند، مرموز نیست.
تحریم سرلشکر
هر قدر او آرام و بیسر و صدا میرود و میآید و كارهایش را انجام میدهد، بیرون از مرزهای جمهوری اسلامی در مورد او، یعنی سردار سرلشكر قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران خیلی خبرها هست. آنها از او و سپاه تحت امرش میترسند و همین ترس سرآغاز خبرهای بعدی است، آنها او را تروریست میخوانند، بارها و بارها تحریمش میكنند، به او اتهام دخالت در امور سایر كشورها را میزنند، او را فردی بسیار قدرتمند در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی در خاورمیانه توصیف میكنند و سرانجام آنكه، آنها در كنگره امریكا، صریحاً و رسماً پیشنهاد ترور او را میدهند! شاید تعجبی هم نباشد، آخر آنها از مبارزه با قاسم سلیمانی و نیروهایش ناتوان شدهاند، به همین سادگی!
حتی كسانی كه سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش میدانند
و این البته همه آن چیزی نیست كه در مورد او گفته میشود. روزنامه انگلیسی گاردین در مورد قاسم سلیمانی مینویسد: «حتی كسانی كه سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش میدانند. بسیاری از مقامات امریكا كه این چند ساله را صرف متوقف كردن كار افراد وفادار به سلیمانی كردهاند، میگویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند كه مبهوت كارهای او شدهاند.«
شاید از سر همین بهت است كه یكی از مقامات بلندپایه ارتش امریكا عاجزانه میگوید: «من اگر او را ببینم، خیلی ساده از او خواهم پرسید كه از ما چه میخواهد؟!»
واقعیت آن است كه گرچه غربیها او را ژنرال مینامند و او فرمانده یك نیروی نظامی است و امریكاییها دوست دارند قبل از هر چیز او یك تروریست به نظر برسد كه فقط با عملیاتهای نظامی به اهدافش دست مییابد، اما خود نیز نمیتوانند معترف نباشند كه او، بیآنكه وارد عرصه نظامی شود، از بعد سیاسی به پیروزی دست مییابد، اتفاقی كه او با تكیه بر ویژگیهای اخلاقیاش و تكیه بر اصول انقلاب اسلامی كه منشأ منش رفتاری او نیز هست، رقم میزند، نه با تكیه بر قدرت نظامیاش.
پادرمیانی سرلشکر
روزنامه امریكایی «مك كلثی» در سیام مارس ۲۰۰۸ گزارش داده بود: «سلیمانی برای توقف درگیریها میان نیروهای امنیتی عراق كه بیشترشان شیعه هستند و نیروهای رادیكال مقتدی صدر در شهر بصره، پا در میانی كرده است. . . یكی از نخستین و مهمترین پیروزیهای سلیمانی بر امریكا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی.
نقش سرلشکر در صلح
زلمای خلیلزاد، سفیر سابق امریكا در افغانستان نیز میگوید: «همانقدر كه مقامات امریكایی سلیمانی را به جنگ افروزی متهم میكنند، او در ایجاد صلح نیز برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است. او در پایان دادن به درگیریهای نیروهای مقتدی صدر و نیروهای عراقی در بصره، نقشی حیاتی داشت، تهدیدی كه میرفت ناآرامیهای آن گسترش یافته و پیامدهای وخیمی به ویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد.«
منطق سرلشکر
یكی از نمایندگان مجلس عراق كه از دستیاران ارشد نوری المالكی هم هست، درباره سردار سلیمانی میگوید: «او فقط یكبار در این هشت ساله به عراق آمده است. او فردی است كه آرام سخن میگوید و منطقی و بسیار مؤدب است. وقتی با او حرف میزنید، بسیار ساده برخورد میكند. تا زمانی كه پشتوانه او را نشناسید، نمیدانید چه قدرتی دارد، هیچ كسی نمیتواند با او بجنگد.«
سرلشکر بی محافظ
قاسم سلیمانی آن گونه كه آنها در موردش نقل میكنند، بیمحافظ و فقط با دو همراه، به عراق رفته و در منطقه حفاظت شده توسط امریكاییها، موسوم به منطقه سبز حضور یافته و دیدارهایش را در كمال آرامش سروسامان داده و بعد به ایران بازگشته است!
پیشنهاد ترور سرلشکر
خیلی فرقی نمیكند كه این ادعاها چقدر مستند است یا حتی چقدر میتواند صحیح باشد؛ همین مؤلفهها و قصههای راست و دروغ دیگری كه از او میگویند، برای ذهن شهروندان غربی كه مقهور شانتاژهای رسانهای دولت هایشان هستند، كفایت میكند تا به نمایندگان كنگره امریكا معترض نشوند كه چرا دور هم نشستهاید و با صراحتی باور نكردنی، پیشنهاد ترور میدهید!
بسم الله اگر حریف مایی!
ما اما به قصههای هالیوودی عادت نداریم، آرمان ما حقیقت اتفاقی است كه روز دهم محرم سال ۶۱ هجری در صحرای كربلا روی داده است. این است كه میگوییم كسی از آن جماعت امریكایی اگر توان ترور حاج قاسم سلیمانی را داشت، درنگ نمیكرد. این است كه در برابر پیشنهاد ترور او میگوییم: بسم الله اگر حریف مایی!
قاسم سلیمانی مرموز نیست اما فرمانده سپاه قدس ایران است و همین فرمانده سپاه قدس ایران بودنش، كافی است تا جماعت امریكایی از او بترسند و در توجیه این ترس خویش، او را به نحوی اغراقآمیز، ترسناك معرفی كنند. بر این جماعت حرجی هم نیست البته؛ چه آنكه آدم ترسیده، اگر نخواهد كه ترسو لقب بگیرد، باید علت ترس را ترسناك و ترسناكتر معرفی كند تا ترسش توجیه شود.
اینها، همه كه گفتیم، آن هم از قول آنهایی كه خارج مرزهای جمهوری اسلامی ایران هستند، تنها یك روی سكه بود؛ روی اشداء علی الكفار سردار قاسم سلیمانی؛ این روی سكه اما، در داخل مرزهای عقیدتی انقلاب اسلامی، او تمام قد سرباز ولایت است. از آن جنس آدمهایی كه مكلف به تكلیفند و همه حیاتش را از جوانی تاكنون، وقف نهضت حضرت روح الله كرده است. این روی سكه، او، رحماء بینهم است.
جنگ كه تمام شد، امنیت خطه كویری را كه مستعد جولان اشرار بود به او سپردند و هنوز هم، هر قدر او، میان مردم كشورش ناشناخته باشد، مردم سیستان و بلوچستان و كرمان خوب میدانند كه در آن سالهای فرماندهی او، امنترین دوران را گذراندهاند.
سال ۱۳۷۹، حضرت آیتالله خامنهای، فرماندهی كل قوا، او را به تهران فراخواند و مسئولیت سپاه قدس را به او سپرد. مسئولیتی كه قاسم سلیمانی را به كابوسی در ذهن امریكاییها بدل ساخت. كابوسی كه اگر دستشان برسد، خیلی زود، همچون عماد مغنیه ترورش خواهند كرد!
كابوسی كه همان قدر كه غربیها را میترساند، به جان ما، غروری مقدس میریزد و اینها این روی سكه اوست، روی رحماء بینهم قاسم سلیمانی، فرماندهی با صلابت، با موهایی جوگندمی و بدنی لاغر و صورتی آفتاب سوخته و نگاهی محجوب و آرام. فرماندهی كه در میان همولایتی هایش و در مراسمات و مجالسشان، خیلی خاكی و خودمانی حضور دارد. فرماندهی كه اگر لباس نظامی تنش نباشد، كسی حدس هم نخواهد زد كه او یك فرمانده نظامی است. فرماندهی كه در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی، بسیار شناخته شدهتر از داخل مرزهاست.
نظر کاربران
یعنی تو برترینها هم همچین صحبتایی پیدا میشه؟؟؟
خدا سردار را حفظ بفرماید.
من خیلی برای سردار دعا میکنم و خیلی به ایشان علاقه دارم و همیشه به نام سردار قلبم از او یاد میکنم و در مورد ایشان کتابها بنویسند حق ایشان به جا نمی آید. خدا بر عمر و عزتشان بیفزاید.
باعث ،افتخاره که هم استانی ،چنین انسانی باشم ،
خدا پشت و پناه تمام عزیزانی که از شرف و دین وناموس کشور دفاع میکنن
انشالله که همیشه سلامت و موفق باشه.انگار یک فرشته ی زمینی هست و آرامش خاصی تو نگاهش هست.و خیلییییی دوست داشتنی.
حرف خاصی ندارم
آخر مردانگی و شرف و اعتقاد .زنده باد سردار سلیمانی
عشق است سردارمون حاج قاسم سلیمانی.دوستش دارم خیلی زیاد.
خداسلامتی شون بده
پاینده باشی سردار عزیزمون♥♥♥♥
چه عجب بابا.
ایشون قهرمان اند.امیدوارم قدرشونو بدونیم.استادمون میگفت خیلی از خارجیا دوس دارن ایشونو از نزدیک ببینن.