علامه علیاکبر دهخدا را شاید کمتر ایرانیای باشد که نشناسد و یا لااقل نامش را نشنیده باشد. نام «لغت» گره خورده است با اثر سترگ «لغتنامهی دهخدا». علیاکبر دهخدا در سال ۱۲۵۷ هجری شمسی در تهران دیده به جهان گشود.
برترین ها : علامه علیاکبر دهخدا را شاید کمتر ایرانیای باشد که نشناسد و یا لااقل نامش را نشنیده باشد. نام «لغت» گره خورده است با اثر سترگ «لغتنامهی دهخدا». علیاکبر دهخدا در سال ۱۲۵۷ هجری شمسی در تهران دیده به جهان گشود. گر چه اصلیت او قزوینی بود اما پدرش خانباباخان که از ملاکان قزوین بود پیش از آن که علیاکبر به دنیا بیاید قزوین را ترک گفت و در تهران سکنا گزید. زمانی که علیاکبر تنها ده سال داشت پدرش در بروجرد فوت کرد. دهخدا آموزش را نزد دوست خانوادگیشان «غلامحسین بروجردی» آغاز کرد و نزد او تحصیلات قدیمی آموخت. دهخدا نزد بروجردی زبان عربی و علوم دینی را فراگرفت.
او بارها در زندگیاش آموختههای علمیاش را مدیون و مرهون بروجردی دانست. چند سال بعد مدرسهی سیاسی در تهران دایر شد که دهخدا در آن مدرسه به تحصیل پرداخت و زبان فرانسه را فراگرفت. معلم ادبیات این مدرسه «محمدحسین فروغی»، موسس روزنامهی «تربیت» و پدر ذکاءالملک فروغی بود که بعضی اوقات تدریس کلاس ادبیات را بر عهدهی دهخدا میگذاشت. از آنجا که خانهی دهخدا در همسایهگی منزل شیخ هادی نجمآبادی بود، وی از درس او نیز بهره میجست. در همین زمان دهخدا جذب وزارت امور خارجه شد و در سال ۱۲۸۱ و در حالی که ۲۴ سال داشت، معاونالدوله غفاری که به وزیر مختاری ایران در کشورهای بالکان رسیده بود دهخدا را با خود به اروپا برد و دهخدا حدود دو سال و نیم در اروپا اقامت گزید و در آنجا علاوه بر تکمیل زبان فرانسه به اندختن دانش جدید نائل آمد.
بازگشت دهخدا مصادف شد با آغاز دوران مشروطیت. او در سال ۱۲۸۶ شمسی با همکاری جهانگیر خان شیرازی و قاسمخان تبریزی، در این زمان روزنامهی «صور اسرافیل» را منتشر کردند. «صور اسرافیل» از جراید مشهور و مهم و تاثیرگذار عصر مشروطیت محسوب میشود که شمارهی نخست آن در ۱۴ دیماه ۱۲۸۶ شمسی انتشار یافت. جذابترین بخش این روزنامه ستون فکاهی آن محسوب میشد که تحت عنوان «چرند و پرند»، به قلم خود دهخدا منتشر میشد. «چرند و پرند» در قالب داستان کوتاه، اعلامیه و گزارش خبری و مانند این منتشر میشد.امضای دهخدا در این نوشتهها «دخو» بود که مخفف دهخدا محسوب میشد. «قطعههای چرند و پرند دهخدا نه تنها نوع (genre) جدیدی به ادبیات فراسی افزودند، بلکه سبک نگارش تازهای نیز آفریدند که نویسندگان بعدی با اشتیاق اقتباس کردند و هنوز هم دارای نفوذ شایان است.
البته نمونههایی از شیوهی طنزآمیز در کارهای نویسندگان قدیم ایرانی یافت میشود، ولی اینها معمولا هدف شخصی دارند و آمیخته با بدگوییهای رکیک، در واقع گونهای دشنام شاعرانه به شمار میروند. طنز دهخدا به راستی تازگی داشت چون نه تنها نهادهای پابرجا را به باد تمسخر میگرفت، بلکه معیاری هم برای واقعگرایی اجتماعی - در نثر نه شعر- به دست میداد. دهخدا با رشادت و بدون انگیزهی شخصی این سلاح جدید را به کار بست و تمامی عناصری را که در نظر آزادیخواهان عصر سد راه پیشرفت جامعه بودند مسخره و رسوا کرد: از حمله محمدعلی شاه که سرگرم توطئه بود تا مشروطیتی را که پدرش همین اواخر توشیح کرده بود براندازد؛ درباریان و وزیران فاسد که به ظاهر مجلس ملی را میستودند ولی در باطن میکوشیدند مصوبات آنرا خنثا سازند؛ و آخوندهای متعصب که زبان قلمبهسلمبه و آکنده از ترکیبات عربی آنها به ویژه تبحر هزل و هجو دهخدا را برمیانگیخت.
دهخدا خوب میدانست که در حمله به این عناصر میتواند به شوخطبعی و تیزذهنی مردمانش تکیه کند.» (حسن کامشاد، پایهگذاران نثر جدید فارسی، نشر نی، ص ۶۷) اینگونه شد که دهخدا مورد غضب محمدعلی شاه قرار گرفت و اگر نبود کمک سفارت انگلستان در امانگرفتن برای او، سرنوشتی چون جهانگیرخان شیرازی نصیبش میشد. محمدعلی شاه پیش از به توپ بستن مجلس درخواست تبعید جهانگیر خان به همراه سیدجمالالدین واعظ، ملکالمتکلمین و سید محمدرضا مساوات را کرد که با مخالفت مجلس روبه رو شد. پس از اینکه محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست جهانگیر خان به همراه گروهی دیگر از مشروطهخوان دستگیر شد و به همراه ملکالمتکلمین در باغ شاه کشته شد.
« پس از انحلال مجلس به امر محمدعلی شاه، دهخدا و گروهی از ایرانیان آزادیخواه دیگر به اروپا تبعید شدند و دهخدا کوشید انتشار صور اسرافیل را در سوئیس از سرگیرد ولی موفق به نشر بیش از سه شماره نشد. آنگاه به استانبول سفر کرد و به یاری شماری از ملیون ایرانی روزنامهی جدید به نام «سروش» انتشار داد که پانزده شمارهی آن منتشر شد. پس از سقوط محمدعلی شاه، دهخدا از دو حوزهی تهران و کرمان به نمایندگی مجلس انتخاب شد و به درخواست مصرانه ی آزادیخواهان و مشروطهطلبان به وطن برگشت و کرسی خود را در مجلس شورای ملی احراز کرد. پس از جنگ جهانی اول، دهخدا به مقاماتی در حکومت و خدمات دولتی، از جمله ریاست دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی، رسید. بقیهی عمر او کاملا وقف تحقیق و مطالعه شد.» ( همان، ص ۶۶) در شمارهی سوم در غربت، دهخدا مسمط معروف خود «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» که جهت یادبود میرزا جهانگیر خان شیرازی سروده بود منتشر کرد.
«ای مرغ سحر! چو این شب تار
بگذاشت زسر سیاهکاری
وز نفحهی روحبخش اسحار
رفت از سرخفتگان خماری
بگشود گره ز زلف زرتار
محبوبه نیلگون عماری
یزدان به کمال شد پدیدار
و اهریمن زشتخو حصاری
یادآر زشمع مرده! یادآر!
ای مونس یوسف اندر این بند!
تعبیر عیان چو شد تو را خواب،
دل پر ز شعف، لب از شکر خند
محسود عدو، به کام اصحاب
رفتی بر یار و خویش و پیوند
آزادتر از نسیم و مهتاب
زان کو همه شام با تو یک چند
در آرزوی وصال احباب
اختر به سحر شمرده، یادآر!» الی آخر
پس از پایان جنگ جهانی اول، دهخدا از فعالیت سیاسی کنارهگیری کرد و طی سلطنت رضاشاه به طور کامل خود را وقف کارهای علمی و ادبی و تحقیقی کرد. او مدتی ریاست دفتر وزارت معارف و پس از آن ریاست تفتیش وزارت عدلیه (وزرات دادگستری بعد) را عهدهدار شد. در سال ۱۳۰۶ دهخدا ریاست مدرسهی سیاسی که به مدرسهی عالی حقوق و علوم سیاسی تغییر نام یافته بود را بر عهده گرفت و تا ۱۳۳۰ در این پست باقی ماند. در همین سال از خدمات دولتی بازنشسته شد و یکسره به کار «لغتنامه» پرداخت. در همین دوره بود که در جواب برخی دوستان که از او خواسته بودند که سبک آنچه در صور اسرافیل منتشر میکرد شعر و نثر بسراید و بنویسد گفت: «در این زمانه بسیارند کسانی که حاضرند وقت و نیروی خود را صرف شعر گفتن و مقاله نوشتن و طبع و نشر آنها در روزنامهها و مجلات کنند، ولی شاید کمتر کسی باشد که بخواهد و بتواند با تألیف آثاری مانند «امثال و حکم» و«لغتنامه» وظیفهای دشوار و خستهکننده و طاقتسوز ولی واجب را تحمل نماید.» (دیدار با اهل قلم، غلامحسین یوسفی، جلد دوم ۱۳۵۸) مقدمات تالیف و انتشار اثر سترگ و معروف دهخدا، لغتنامه، از اواخر دههی ۱۳۰۰ شمسی با همکاری دولت
وقت فراهم شد و اولین قراردادها بین وزارت معارف و دهخدا در سالهای ۱۳۱۳ و ۱۳۱۴ تدوین شد و اولین مجلد لغتنامه در سال ۱۳۱۸ منتشر شد که مدتی نیز این کار از ادامه بازماند.
پس از پایان جنگ جهانی دوم ایدهی لغتنامه به یک ایده و خواست ملی تبدیل شد و سرانجام در سال ۱۳۲۵ با طرح پیشنهادی تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی و تصویب طرح در مجلس، وزارت فرهنگ مسئولیت پیدا کرد که در تدوین لغتنامه مساعدت لازم را به انجام برساند. به این شکل شد که کار لغتنامه بر اساس یادداشتهای علامه دهخدا و فراتر از کار فردی دهخدا صورت گرفت و سازمان لغتنامه از آغاز تا پایان نشر آن با همکاری تعدادی از لغتشناسان به این کار ادامه داد.
معاونت اداره لغتنامه با دکتر محمد معین بود تا در سال ۱۳۳۴ مجلس شورای ملی اداره لغتنامه را از منزل علیاکبر دهخدا به مجلس منتقل ساخت و دهخدا، دکتر معین را به ریاست اداره معرفی کرد و وصیت کرد که دکتر محمد معین مسئول کلیهی فیشها و ادامهی کار تالیف و چاپ لغتنامه باشد. از آثار علیاکبر دهخدا میتوان علاوه بر لغتنامه و امثال و حکم و چرند و پرند به تصحیح دواوین بسیاری از شاعران ازجمله ناصر خسرو، منوچهری، حافظ، مسعود سعد، سوزنی سمرقندی، فرخی سیستانی، و همینزور تصحیح لغت فرس اسدی اشاره کرد. از دهخدا دیوان شهری نیز باقی مانده است.
علیاکبر دهخدا در ۷ اسفندماه ۱۳۳۴ در سن ۷۷ سالگی در خانهی مسکونی خود در خیابان ایرانشهر تهران دار فانی را وداع گفت. پیکر او در ابن بابویه و در مقبرهی خانوادگی به خاک سپرده شد. پس از درگذشت دهخدا، خانهاش تبدیل به دبستانی به نام خودش شد که پس از انقلاب اسلامی نام او را از این دبستان حذف کردند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
والدین دهخدا قزوینی است و یک ماه قبل از تولد والدینش به تهران مهاجرت میکنند ولی معلوم نیست چرا از قزوین که اصل ونسب اوست فراموش میشود این ظلم است برای قزوین قهرمان
نظر کاربران
یادش گرامی
یادش گرامی
والدین دهخدا قزوینی است و یک ماه قبل از تولد والدینش به تهران مهاجرت میکنند ولی معلوم نیست چرا از قزوین که اصل ونسب اوست فراموش میشود این ظلم است برای قزوین قهرمان