گفتگو با «لیا سدو»، ستاره زیبا و مشهور فرانسوی
ستاره جوان سینمای فرانسه که در فرنچایزهای بزرگ از جمله «ماموریت غیرممکن» و «جیمز باند» هم نقش آفرینی کرده، از رویاهای کودکی و کار کردن با بزرگانی از جمله کوئنتین تارانتینو، ریدلی اسکات، وس اندرسون و وودی آلن می گوید.
به نقل از گاردین، روزی سرد و ابری در لندن ناگهان کمی حس گرمای بیشتری پیدا کرد وقتی که لیا سِدو (Léa Seydoux) ناگهان شروع به آواز خواندن کرد. این بازیگر فرانسوی که حامله و پابه ماه است، اتاق را با اشعار آهنگ «Down Here I've Done My Best» گروه Take ۶ آمریکایی پر می کند. او کلمه های آهنگ را با زمزمه می خواند، اما حس میکند محتوایش کاملا مرتبط است و می گوید: «مردی که آهنگ را می خواند می گوید نهایت تلاشش را کرده و در حال حاضر پشیمانی ندارد. من هم الان همین حس را دارم. حس یک قربانی را ندارم و از این خوشم می آید.»
این بازیگر متولد پاریس بالاخره خوشحال است. ممکن است او روی پرده بزرگ با فیلم هایی مثل «باند» و «ماموریت غیرممکن» به موفقیتی چشمگیر دست پیدا کرده باشد و در فرانسه هم ستاره بزرگی باشد، اما یک نوع حس نارضایتی عمیق از دوران کودکی در او به وجود آمد که سایه درازی روی جوانی اش انداخت. حالا او که ۳۱ سال دارد و به تازگی قرار است مادر شود، وارد نور شده است.
او به نظر شبیه مجموعه ای از تضادها می رسد. ادعا می کند به شدت خجالتی است، اما میگوید: «کمی هم نمایشی هستم.» اغلب با جملههای کوتاه صحبت می کند اما درباره اضطراب هایش با صداقت حرف می زند و مدام آن لبخند گرمش را بر چهره دارد که بعضی مواقع به خنده ریزی هم تبدیل می شود.
او که حالا سه سال است با آندره مایر ازدواج کرده، درباره حاملگی می گوید «همیشه می دانستم میخواهم بچه داشته باشم. همیشه رویای مادر بودن را داشتم. اما خوشحالم که حالا از راه رسید چون به نظرم قبلا آماده نبودم. وقتی جوانتر بودم هم خیلی دوست داشتم بچه داشته باشم، اما خیلی تیره بودم.»
سدو یکی از هفت فرزند خانواده است. مادرش سه فرزند داشت که بزرگترین شان ۱۶ سال از لیا بزرگ تر است و بعد وقتی با پدرش ازدواج کرد، دو بچه دیگر به دنیا آورد (سدو و خواهر بزرگترش کامیل که یک طراح است و مدتی است این دو با هم کار می کنند). والدینش وقتی او سه سال داشت از یکدیگر طلاق گرفتند و پدرش دو فرزند دیگر از همسر بعدی اش داشت.
او می گوید بچه های دیگر فکر می کردند وی عجیب و غریب است. میگوید: «قیافه ام شبیه پسرها بود. موهای خیلی کوتاه داشتم. شپش داشتم برای همین باید همیشه موهایم را کوتاه می کردم. به نظرم خواهرم یک برادر میخواست، برای همین لباس پسرانه تن من می کرد. غمگین بودم.»
با این حال او کودک خلاقی بود و رویای آواز خواندن در سر می پروراند. اپرا جاه طلبی اصلی اش بود. «صدای فوق العاده ای ندارم، اما به من حس آزادی می دهد.» وقتی به سن بلوغ رسید بازیگری سر برآورد. داستان از این قرار است که او به یک بازیگر فرانسوی علاقه مند شده بود (که اسمش را هم نمیگوید) اما وقتی بالاخره او را شخصا دید، تکبر او حالش را به هم زد. مرتب اسم او را فراموش میکرد. با خودش فکر کرد «خیلی خب، حالا بهت نشون می دم.»
با وجود این انگیزه عجیب، کارش موفق بود، ثابت کرد او هم کوشا است و هم تطبیق پذیر و استعدادهای بسیارش در مجموعهای از فیلم های کارگردان های انگلیسی زبان به کار گرفته شدند. کوئنتین تارانتینو از او در «لعنتیهای بی افتخار» استفاده کرد؛ ریدلی اسکات سه صحنه در «رابین هود» به او داد و وس اندرسون هم بعد از اینکه در فیلم کوتاه «پرادا» با او کار کرد، سدو را برای یک حضور کوتاه سه روزه در «هتل بزرگ بوداپست» دعوت کرد.
او اقرار می کند که حس خجالتی که از کودکی شکل گرفته بود سر جایش ماند و او بیش از حد مضطرب بود که بتواند حقیقتا از کارش با تارانتینو و اسکات لذت ببرد و «می ترسیدم با راسل کرو صحبت کنم» اما با اندرسون و آلن راحت بود. همانطور که شاید تعجب برانگیز هم نباشد، او از اضطراب آلن و قابلیت او در تبدیل کردن درماندگی به کمدی خوشش میآید. «عاشق این هستم که می تواند طنز را در این حقیقت پیدا کند که زندگی تراژیک است.»
یکی از محبوب ترین بازی های او در فیلم «ماموریت غیرممکن: گوست پروتکل» بود که در آن تام کروز ستاره فرنچایز خصوصا درخواست کرد که می خواهد همبازیاش او باشد و بدون امتحان قبول شد. سدو درباره کروز می گوید «حضور قدرتمندی دارد. یک نوع حس رهبری طبیعی دارد و می تواند هر کاری بکند. فرنچایز خودش هم که هست…»؛ فیلم بزرگ بعدی اش هم نقش دکتر مدلین سوان در «اسپکتر» بود. او می گوید فیلم باند تجربه سینمایی محبوبش تا اینجا بوده «چون سم مندز و دنیل کرگ بسیار مهربان و قابل دسترسی بودند.»
در فرانسه، ستاره او بسیار درخشان است. سدو نخستین بار در سال ۲۰۰۹ روی پرده بزرگ ظاهر شد و با فیلم «La Belle Personne» جایزه ستاره تازه وارد فستیوال کن را دریافت کرد. فیلم های بعدی یعنی «Belle Epine» ساخته ربکا زلوتوفسکی، درام «Les Adieux a la Reine» و «L'Enfant d'en haut» ساخته اورسولا مایر که جایزه خرس نقره ای فستیوال فیلم برلین را برد، پروژه های خوش نقد دیگر او بودند. مدیر کن، تیری فرمو، یک بار او را به عنوان «باردو، به اضافه بینوشه، به اضافه کیت ماس، و بعضی مواقع هر سه هم زمان» توصیف کرد.
فستیوال فرمو بود که ستاره بودن او در فرانسه را تثبیت کرد و برای فیلم سال ۲۰۱۳ «آبی گرم ترین رنگ است» جایزه نخل طلا را برای او به ارمغان آورد. نخستین باری بود که این جایزه علاوه بر کارگردان، به بازیگران فیلم هم اهدا می شد. با وجود تمام افتخارات این فیلم، تجربه سدو کمی بالا و پایین داشت چون رابطه شکننده او و همبازی اش آدل اگزارشوپولوس با کارگردان فیلم عبدالطیف کشیش کمی سر و صدا به پا کرد و بخشی از فولکلور سینما شد. وقتی بحث بازیگری می شود، سدو ذهن خود را میشناسد. او می گوید: «بعضی از بازیگرها می گویند باید به شخصیت شان تبدیل شوند. اما من هرگز لازم نیست به شخصیتم تبدیل شوم. شخصیتم هستم.»
فیلمسازی در خون سدو است. پدربزرگش رییس هیات مدیره Pathé بود و عموی بزرگش هم مدیر Gaumont است که هر دو از قدیمیترین کمپانی های فیلم جهان هستند. یک عموی بزرگ دیگر به نام میشل سدو هم فیلم «Cyrano de Bergerac» با نقش آفرینی ژرارد دو پاردیو را تهیه کرده است. مادرش والری اشلومبرگر را اغلب به عنوان یک بازیگر سابق توصیف می کنند، اما او تنها در یک فیلم شناخته شده یعنی «A Nos Amours» سال ۱۹۸۳ موریس پیالا نقش افرینی کرده است.
سدو می گوید: «مادرم در این فیلم نمادین هست، اما هرگز نمی خواست بازیگر باشد. بازیگری در خانواده ما نیست. و پدرم، شاید به خاطر اینکه پدرش در سینماست، به این کار خیلی علاقه ندارد. بیشتر به تکنولوژی علاقه دارد. هدفون درست می کند.» البته حقیقت کمی بزرگ تر از این است. او مدیر عامل کمپانی غول محصولات الکتریکی فرانسوی Parrot است. سدو با خنده می گوید: «مثل خوره ای می ماند که عینک هایش را به چشم زده و عاشق کامپیوتر است.»
سدو می گوید با وجود ارتباط های عمیق خانوادگی به صنعت سینما، خانواده او توجه کمی به مسیر حرفهای کاری او کرده است. «فکر میکنم مادرم تا چند وقت پیش نمی دانست این کار را می کنم.» یادش می آید در یک لحظه ای که بسیار برایش مهم بود، قصد داشت به سمت کانادا برود که «مادرم زنگ زد و گفت: اوه، الان چی کار می کنی؟ من هم گفتم دارم وسایلم را جمع می کنم که بروم کانادا تا «ماموریت غیرممکن» را فیلمبرداری کنم. او لحظهای توقف کرد و بعد گفت: اوه، خیلی خب، کی برمی گردی؟» این داستان او را به خنده می اندازد و می گوید: «مادرم مسلما در دنیای خودش است. شخصیت خاصی دارم. کمی غیرعادی است. مثل من، او هم رویاپرداز است.»
سدو هنوز هم رویاپرداز است. می گوید: «راستش، دیشب یک خواب عجیب دیدم. داشتم در آسمان پرواز می کردم و آواز می خواندم. صدای زیبایی بود که در خوابم داشتم. نمی دانم معنی اش چیست.» او در زندگی واقعی اش هم دارد در ارتفاع پرواز می کند. در ماه آوریل، سدو سر کار بازمی گردد و با یوآن مک گرگور در فیلم عاشقانه «زویی» بازی می کند.
دیگر فیلم جدید او یعنی «فقط پایان دنیاست» در حال حاضر روی پرده رفته است.
نظر کاربران
خیلی نازه.تو خرچنگ جیمز بانددیدمش
فقط توی Blue Is The Warmest Color.
خجالتیه؟؟؟ توی فیلم کشیش که به نظر نمیومد
عاشقشم
کاش جای ادل من بودم..( :
ارزومه تو فیلمعblue is the warmest color جای ادل باشم
خدایا از وقتی فیلم ادلشو دیدم ،دارم بش فک میکنمو میخوامش
jazabe
کاش فیلم ابی گرمترین رنگهاست ۲ هم بسازه اخه خیلی غم انگیز تموم شد
جالبه.اکثر اینایی که نظر دادن و از فیلم ابی...تعریف کردن دخترن.واقعا فیلم برات غمگین بود؟!!اصلا کاری با ایشون و اون. فیلم و نقدای به ظاهر روشنفکرانش ندارم و ادم تعصبی و مذهبی هم نیستم.ولی فرض کنید اینا انقدر ازاد بشن که تعدادشون همینجوری زیاد و زیادتر بشه.خب اون وقت مردا از زنا و زنا از مردا بی نیاز میشن،و همین میتونه به نابودی نسل بشر کمک کنه.شاید در نگاه اول بعضی هابخندن کلا بشر یه روزی به دست خودش نابود میشه،از جنگ و نسل کشی گرفته تا این کارا.
پاسخ ها
به نظر من همجنسگرایی یک ضرر داره و یک فایده اون هم کاهش جمعیته کسی که هی تبلیغش می کنه هی حممایتش می کنه فقط دنبال کاهش جمعیت این چرت و پرت های روشنفکرانه هم فقط یهونه است برای ماست
مالی کردن
واقعا ارزوته تو اون فیلم جای ادل باشی.بابا شماها دیگه کی هستین؟!!!!!!!!چقدر عتیقه تو این مملکت داریم
بهترین آدم دنیاعه:)))
خیلی به هم میان با ادل
منم چیا که نمی دادم که جای ادل باشم واقعا ادل خیلی خوش شانسه
کاش تو ریل لایف با هم بودن باوراندن میشه که بچه داره ؟
اون واقعا خیلی فوق العادس
عالی بود.دوتاشون
عاشق ای اما و بخصوص ادل.