گفتگو با «اشکان خطیبی»، هنرمند همه چیز بلد
اشکان خطیبی در روزهایی در سینما، تلویزیون و تئاتر ما ظاهر شد که عملا کمتر جوانی در این سنوسال در آنها حضور داشت و بیشتر بازیگرانی که سنوسالشان حتی به نقشها نمیآمد، نقش میگرفتند.
تعدادی از اینهایی که اشاره کردید اشتباهاتی بوده که هرگز دوباره تکرار نخواهم کرد؛ مثل رستورانداری. این از یک شوریدگی در وجودم میآید که هیچگاه نتوانستم جلویش را بگیرم. در زندگی تابهحال چند بار از خط خودم خارج شدهام تا به دوستانم کمک کنم که همیشه هم خطا بوده. این کار باعث شد از مسیرم پرت شوم؛ هم بهلحاظ مادی و هم معنوی.
بیشتر شبیه آدمی هستید که نمیتوانید «نه» بگویید.
الان دیگر میتوانم.
دوست دارید با کدام یک از این عنوانها از شما یاد شود؟
اصلا مهم نیست چه دوست دارم. در گذر زمان آنچه باعث میشود به وسیله آن از من یاد شود خودش را نشان خواهد داد کمااینکه در این ٢٠سالی که به حرفههای مختلف هنری وصل شدم خودش را نشان داده است.
سلبریتیها و افراد مشهور ایران با بضاعت اندکی که سینما و موسیقی ما دارد در همه فعالیتهای اجتماعی و هنری شرکت میکنند. وقتی آدمی به این سطح میرسد که میخواهد تجربیاتش را بهصورت گسترده انجام دهد، ناگهان به چشم میآید. شما عامدانه این مسیر را انتخاب کردید یا احساس کردید باید تجربه کنید؟
من همیشه از تکرار بدم میآید؛ بهویژه درباره خودم. بیشتر از آن، از یکجاماندن بدم میآید. فکر میکنم تنوع و تغییر لازمه زندگی هرکسی است که نفس میکشد. در طبیعت هم همهچیز در حال تغییر است و چیزی نمیتواند ثبات داشته باشد.
اما خیلیها این تغییر و تنوع را اکثرا در یک حوزه دنبال میکنند.
من تربیت شدهام تا حرفههای مختلفی را براساس آنچه میلم است انتخاب کنم. از پنجسالگی تحت تعلیم موسیقی بودم و از ١٤،١٣سالگی شروع کردم به آموختن حرفههای نمایشی. وقتی وارد تئاتر شدم انتخاب اولم نبود چون دوست داشتم سینما بخوانم. فکر میکنم بستگی به این دارد که بهلحاظ بالقوه چه چیزهایی در وجودت هست. بلندپروازانهاش این است که در همه حرفههایی که بابتش تربیت شدم، بتوانم به بالاترین درجه برسم اما واقعیت این است که امکانپذیر نیست، چون هر کدام تمرکز بسیار بالایی میخواهد. نهفقط روی خودت، بلکه روی آنچه در آن حرفه اتفاق میافتد. ما در دهکده بزرگی زندگی میکنیم که در کمتر از ١٠ ثانیه میتوانیم خبردار شویم در هر نقطه از دنیا چه اتفاقی میافتد، به همین میزان هم در معرض تولیدات و اتفاقات مختلف هنری هستیم. بههمیندلیل اگر قرار است به سطح بالایی از آن حرفه برسی باید تمرکز زیادی داشته باشی.
شما درباره کودکیتان صحبت کردید که بسیاری از این تجربیات فعلی به آن دوره برمیگردد. الان از پدر و مادرتان راضی هستید که شما را در چنین مسیرهایی قرار دادند؟
بله، به نظرم بهنسبت شرایط و محدودیتهای آن روز جامعه، هر آنچه در توان داشتند برایم انجام دادند. بهویژه مادرم؛ چون هرچه مربوط به دانستههایم درباره زبانهایی غیر از زبان مادری و هنرهایی است که مردم من را با آن میشناسند، مربوط به پیگیری مادرم است.
الان در ٣٨سالگی با توجه به اینکه مردم شما را بهعنوان بازیگر و موسیقیدان میشناسند، در ادامه دوست دارید کدام را دنبال کنید؟
من خودم را موسیقیدان نمیدانم و فکر میکنم اگر خودم را با این عنوان خطاب کنم توهین به موسیقیدانهای بزرگ کشورمان است. ولی قطعا از این به بعد کمتر به بازیگری مقابل دوربین خواهم پرداخت. حدود سه سال است فقط روی صحنه بازی کردهام و جلوی دوربین نرفتهام. تصور چیزی غیر از بازیگری روی صحنه برایم سخت است. حتی جنس موسیقیای که کار میکنم موسیقی نمایشی است. به دلیل زمینه تئاتریام هر کاری که میکنم رنگ نمایش به خودش میگیرد.
هنوز هم خیلی از رنگهای موسیقایی دیگری در درون من هست که بیرون کشیده نشده به دلیل اینکه مخاطب خاصتری طلب میکند و به زبان فارسی اتفاق نخواهد افتاد.
روند همکاری شما با محمد رحمانیان برای خود شما تا کجا میتواند ادامه پیدا کند؟
الان مدتی است با ایشان همکاری ندارم بعد از نمایش آدامسخوانی. فعلا تصمیمم تمرکز روی طرحهایی است که مدتهاست در ذهنم گیر کرده و اگر به آنها نرسم ممکن است احساس خطا و اشتباه کنم. راک «د پن» خیلی شوخیشوخی شروع شد. رضا دادویی برای یکی از برنامههای شبشنبهها پیشنهاد داد که اجرا داشته باشم. در ٤٨ ساعت طرح راک د پن در ذهنم شکل گرفت و در کمتر از ١٠ روز اجرا شد. طبیعتا همکاران نوازنده و تصویرگری که کنار من ایستادند در سرعت عمل این گروه و اجرا تأثیر داشتند. وقتی طرحی اینقدر سریع و از هیچ به وجود میآید، اینجاست که این تصور به وجود میآید طرحهایی که پشت ذهنت گیر افتادهاند هم میتوانند طرحهای خوبی باشند. بنابراین دلم میخواهد از این به بعد تمرکزم روی طرحهای خودم باشد.
طرحهای شما بیشتر در چه زمینه و قالبی است؟
به یکسری شبهای موسیقی فکر میکنم که قریبالوقوعترینشان پروژه راک د پن ٢ است که ایده متفاوتتری نسبت به قبلی دارد و در تالار وحدت اجرا خواهد شد.
کمی درباره راک د پن توضیح دهید که با چه ایدهای اتفاق افتاد.
من از سال ٧٧ کنسرت روی صحنه بردهام. آنچه از کارنامه موسیقایی من به ذهن متبادر میشود این است که گرایشی به سمت موسیقی راک دارم. وقتهایی که کمرنگ میشود زمانی است که آموختههایم از موسیقی قدیمیتر پررنگ میشود که از پدرم آموختهام. اما آنچه کودکی و جوانیام با آن گذشته، موسیقی راک بوده. این در گروه «آپولون» هم مشهود بود که اولینبار سعی کردیم یک گروه راک فارسی داشته باشیم اما به سرانجام نرسید.
راک د پن٢ چه تفاوتی دارد؟
هیچکدام دوست نداشتیم تکرارکننده باشیم راحتترین راه این بود که ترکهای دیگری انتخاب کنیم، این بار با یک کانسپت دیگر و من براساس آن تکههای نمایشی بنویسم. از جایی به بعد نوید ملکی به گروه ما اضافه شد که براساس طرحهای من به انگلیسی تکههای نمایشی را مینوشت که بخشی از آن زنده اجرا میشد و بخشی صداپیشگی بود. اما نپذیرفتیم این کار را بکنیم و دوباره کلنجار رفتیم. از آمیختن یک ایده قدیمی از من و یک ایده جدید از سهیل دانش به یک ایده کاملا منفک از هر دو رسیدیم و قرار است براساس آن جلو برویم.
چه زمانی قرار است اجرا شود؟
قرار است برای اردیبهشتماه اجرا داشته باشیم و اجرای مجدد برای اواخر تیرماه.
برای شهرستانها چطور؟
راک د پن ١ را در شیراز اجرا داشتیم، اما در رشت و بندرعباس هنوز نتوانستهایم اجرا داشته باشیم که به سال آینده موکول میشود. اگر اجرای شهرهای دیگر با استقبال روبهرو شود قطعا راک د پن٢ را هم اجرا میکنیم. چون رنگوبوی همهفهمتری دارد و استقبال بیشتری میشود. بخش زیادی از آن هم به خاطره اکثر مخاطبان پیوند خورده.
بعد از آلبوم ترافیک برداشت عموم و شنوندههای جدی موسیقی این بود که اشکان خطیبی آمده تا در بازار موسیقی ماندگار شود. الان چهار سال گذشته و هیچ آلبوم دیگری منتشر نکردهاید؛ حتی آن گروه هم از هم پاشیده.
بازار موسیقی به نظرم آلبوم نیست، چون بازار چیزی است که سرمایه در آن گردش دارد. اگر ترافیک دو در کار باشد قطعا آلبوم فیزیکال نخواهد بود چون الان همهچیز تغییر کرده حقیقتا به بازار نشر در ایران اعتقادی ندارم. غیر از یکی، دو هنرمندی که آنها هم از ابزار دیگری مثل تلویزیون یا سینما بهره میبرند اصولا معادلات بازار نشر موسیقی ایران معادلات غلطی است. بهنظرم الان کل پروسه تولید آلبوم که بیش از ٥٠ درصدش مرجوع میشود خیلی حرفهای نیست. مگر گروههایی که مخاطب خاص دارند و با تیراژ کمتری کار میکنند. درباره گروه هم باید بگویم از هم نپاشیده، من فقط اعضای گروه را تغییر دادهام. باید برندی وجود داشته باشد که تحت لوای آن استعدادهای جدید کشف شوند و شروع به کار کنند. اما هم درگیریهای من زیاد است و هم گروهی کارکردن در ایران کار سختی است. آدمها هنوز خودمحوری را بیشتر از گروهمحوری دوست دارند.
یکی از ویژگیهایی که شما دارید و باعث شده بین مردم شناختهشدهتر باشید این است که به زبان انگلیسی آواز میخوانید. این میتواند مثل یک لبه تیغ عمل کند و دو نوع برخورد متفاوت وجود داشته باشد. این برخوردها چه حسی در شما ایجاد میکند و چه تأثیری در ادامه راهتان دارد؟
اصولا خودم را موظف نمیدانم نسبت به طرفداریها و انتقادها عکسالعمل نشان دهم. چون وقتی وارد بازار کار حرفهای میشویم براساس یکسری تقاضا خودمان را عرضه میکنیم. یا این عرضه براساس تقاضاها پاسخ داده خواهد شد یا نه. این مبحث کاملا سلیقهای است و هیچ دانشی تأثیر ندارد غیر از دانش فردی طرف نسبت به کالایی که به دستش میرسد. متأسفم در قرن ٢١ در جامعهای زندگی میکنیم که دانستن یک زبان دیگر که امری الزامی است، میتواند برخورد منفی داشته باشد. در زندگیام هیچوقت نظر آدمها برایم مهم نبوده غیر از کسانی که اصحاب آن کارند. در سینما فقط چند نفر هستند که نظرشان برایم مهم است و با آنها مشورت میکنم.
محدوده سنی مخاطبی که برای راک د پن تعریف کردید، چیست؟
اصلا محدوده سنی ندارد. وقتی ترافیک را درست کردم گفتم برای مخاطب ١٤ تا ٢٢ سال درست میکنم، چون مخاطبی است که در معرض اتفاقات هنری دنیا قرار دارد و میتواند آنها را با هم مقایسه کند. اما وقتی راک د پن را کار کردم اصلا به محدودیت سنی مخاطب فکر نکردم. چون کاری است که همزمان از چند مدیوم هنری مختلف برای ایجاد جذابیت استفاده میکند؛ اول موسیقی است که بیواسطهترین مدیوم هنری است، دوم هنرهای تجسمی است و قوه باصره را درگیر میکند، سوم حالوهوای نمایشی است که باعث نمیشود یک اتفاق خستهکننده یا کشدار را شاهد باشید. مجموعه اینها باعث جذب گستره بزرگی از مخاطب میشود.
نظر کاربران
مسخره و جلف و بی هنر
شماهم آدم قحطی دارین؟
چرا اين بي هنر ها رو الكي با تيتر زدنتون مهم ميكنيد
خيلي هم آدم خوبيه.چرا ي سريا هميشه ميخان ساز مخالف بزنن؟؟؟؟
از نظر شما آدم خوب هم گير مياد ؟
واقعا کی طرفدارش اخه؟؟؟؟؟؟ادم قحطه واقعا؟؟؟؟؟
طرفدارش نيستين حد اقل نظر ندين موج منفي ايجاد ميكنيد براي چي
همه چیز ندون تیتر بهتری بود، خوشم نمییاد از آدمهایی که به هر چیزی یه ناخونک میزنن، تو هیچ کدومم هیچی نمیشن، آدم باید بره دنباله چیزی که توش استعداد داره و پیگیرش بشه