ماکس هورکهایمر؛ پدر نظریه انتقادی
ماکس هورکهایمر (Max Horkheimer) در نزدیکی اشتوتگارت زاده شد. پدرش صاحب یک کارخانه بزرگ پارچهبافی بود و نخست او را وارث اصلی خود قرار داد.
اما ماکس جوان به مارکسیسم و جنبش چپ گرایش داشت و افزون بر این عاشق منشی پدرش شده بود. اختلاف خانوادگی چنان بالا گرفت که پدرش او را از ارث محروم کرد.
۲۱ ساله بود که به دانشگاه فرانکفورت رفت و در عرض سه سال روانشناسی و فلسفه خواند و رساله دکترایش را درباره ایمانوئل کانت نوشت.
اندیشمندان وابسته به "مکتب فرانکفورت" همواره در عرصه اجتماع حضوری فعال داشتند.
هورکهایمر پیش از روی کار آمدن نازیها رئیس دانشکده علوم اجتماعی فرانکفورت بود. او توانست پیش از فرار از دست نازیها "موسسه پژوهشهای اجتماعی" را به نیویورک منتقل کند. این نهاد فرهنگی در تحکیم پایههای دموکراتیک در آلمان فدرال نقش برجستهای ایفا کرد.
فرار از وحشت و ترور
اعضای مکتب فرانکفورت نه بر پایهی پیوندهای تشکیلاتی، بلکه بر اساس روابط انسانی با هم در تماس بودند، و همه آنها هم جامعهشناس نبودند. برای نمونه ویلهلم دیترله (۱۸۹۳ - ۱۹۷۲) کارگردان سینما نیز در میان اعضای اصلی "مؤسسه تحقیقات" بود، و علتش آن بود که او قبلا در کالیفرنیا در همسایگی آدورنو زندگی میکرد.
با وجود این تفاوتها، تمام اعضای مکتب فرانکفورت در یک چیز مشترک بودند: آنها روشنفکرانی یهودی بودند که از وحشت رژیم نازی به آمریکا مهاجرت کردند و در تبعید روابط خود را با هم حفظ کردند.
در آن دوران ارتباط معنوی در درجه اول از طریق نامهنگاری صورت میگرفت. پژوهشگران در نامههای بیشمار خود، دربارهی مسائل اجتماعی و فرهنگی به تبادل نظر میپرداختند.
تدارک فکری طغیان جوانان
برخی از اندیشمندان "مکتب فرانکفورت" مانند آدورنو، در تدارک پایههای فکری طغیان جوانان که به جنبش ۶۸ معروف شده، نقشی انکارناپذیر داشتند، و این به کار سترگی که مؤسسه در سالهای پس از جنگ انجام داد، بر میگردد.
برای نمونه، در سال ۱۹۵۱ در "مؤسسۀ تحقیقات" یک کار گروهی به تحقیق درباره روحیه و روانشناسی انسان آلمانی اختصاص یافت. در این دوران جامعۀ آلمان تلاش میکرد هرچه بیشتر از گذشته فاصله بگیرد و با غرق شدن در رفاه برآمده از "معجزهی اقتصادی" خاطرات تلخ فاشیسم و جنگ را فراموش کند.
با این که مطالعات اندیشمندان مکتب فرانکفورت در میزان وسیعی منتشر نمیشد، اما مقام علمی و حیثیت اجتماعی آنها مدام بالاتر میرفت. هورکهایمر مدیر مؤسسه و همکارش آدورنو در محافل علمی و دانشگاهی از نفوذ زیادی برخوردار شدند.
بیشتر سخنگویان و فعالان "مکتب فرانکفورت" با این وظیفۀ اخلاقی و تاریخی به آلمان برگشتند که نباید این کشور را به حال خود وا گذاشت تا جرثومۀ فاشیسم و فساد بار دیگر در آن رشد کند.
میراث غنی و گرانبار "مکتب فرانکفورت" تا امروز به روحیهی کاوشگر و انتقادی در علوم انسانی نیرو و نشاط میبخشد. برخی از مقالات هورکهایمر و آدورنو، از جمله کتاب مشهور آنها به نام "دیالکتیک روشنگری" به زبان فارسی ترجمه شده است.
هورکهایمر پس از برقراری دموکراسی در آلمان به فرانکفورت بازگشت و موسسه پژوهشها را دوباره در دانشگاه فرانکفورت گشود. او را بر پایه نظریه انتقادیش میتوان یکی از پدران جنبش دانشجویی آخر دهه ۱۹۶۰ دانست هرچند او بعدها از رفتار تحریکآمیز و شورشگرانه دانشجویان سرخورده شد.
ماکس هورکهایمر در ۷۵ سالگی در جنوب آلمان درگذشت.
نظر کاربران
جالب بود