۴۶۶۴۱۶
۵۰۵۱
۵۰۵۱
پ

آنتونيو گرامشي روشنفکر چپ ایتالیایی

آنتونيو گرامشي جامعه‌شناس و نظريه‌پرداز ماركسيسم انتقادي در ۲۲ ژانويه ۱۸۹۱ در ايالت ساردينا (در كاگلياري) چشم به جهان گشود. آنتونيو دوران كودكي دشواري را گذراند.

ماه نامه مهرنامه: آنتونيو گرامشي جامعه‌شناس و نظريه‌پرداز ماركسيسم انتقادي در ۲۲ ژانويه ۱۸۹۱ در ايالت ساردينا (در كاگلياري) چشم به جهان گشود. آنتونيو دوران كودكي دشواري را گذراند. پدرش به جرم سوء مديريت در اداره ثبت احوال به يك سال زندان محكوم شد و پس از گذراندن محكوميت خود در زندان، بيكار شد.
در همين حين آنتونيو كه پسر چهارم از ۷ فرزندش بود دچار بيماري سختي شد و در نتيجه تا آخر عمر گوژپشت باقي ماند. آنتونيو گرامشي در سال ۱۹۱۱ توانست بورس تحصيلي دانشگاه تورين را از آن خود كند. او در ۱۹۱۳ از حق راي عمومي انتخابات بهره‌مند شد و به اين ترتيب با نخستين جنبش‌هاي اجتماعي شهر تورين درگير شد.
آنتونيو گرامشي روشنفکر چپ ایتالیایی

گرامشي در سال ۱۹۱۶ فعاليت خود را به عنوان روزنامه‌نگار در مجله حزب سوسياليست آغاز كرد. او در سال ۱۹۲۴ به عنوان يكي از بنيان‌گذاران و رهبران حزب كمونيست ايتاليا شناخته شد و مدتي را نيز قبل از آن در روسيه (شوروي سابق) گذراند و افكار لنين را از نزديك ارزيابي كرد. گرامشي به عنوان نويسنده، روزنامه‌نگار، نظريه‌پرداز و فعال سياسي با انتقاد شديد از موسيليني و درگيري با او چهره مخالفي شد كه او را به زندان كشاند.

او طي يك محاكمه به ۲۰ سال زندان محكوم شد. موسيليني به هنگام محاكمه گرامشي گفته بود: «نبايد بگذاريم كه اين مغز ديگر فكر كند.» او بيشتر بقيه عمر خود را در زندان گذراند. بالاخره در سال ۱۹۲۹ به گرامشي اجازه نوشتن دادند. او در خلال اين سال‌ها وقت خود را به مطالعه تاريخ ايتاليا و تاريخ اروپا و تاريخ‌نگاري و زبان‌شناسي گذرانده بود.

گرامشي سرانجام در ۲۸ آوريل ۱۹۳۷، سه سال پس از خروج از زندان در ۴۶ سالگي از دنيا رفت.

اما مجموعه «يادداشت‌هاي زندان» در ۳۳جلد از او باقي مانده بود كه توسط خواهرزنش تانيانا به صورت قاچاق از زندان خارج شد و از مجاري سياسي به مسكو فرستاده و براي اولين بار در آنجا منتشر شد.

قدر مسلم و به طور عام انديشه‌هاي گرامشي ريشه ماركسي داشت اما با تكيه بر انديشه‌هاي هگل ماركسيسم را به سمت برجسته ساختن نقش روشنفكران در فرآيند سياسي و محور قرار دادن مفهوم تفوق (هژموني) اجتماعي هدايت كرد. اين انديشه‌ها مستقيم و غيرمستقيم بر نظريه‌هاي اجتماعي و فرهنگي دوران بعد از او اثر گذاشت. گرامشي با تاكيد بر استقلال انديشه و فعاليت‌هاي سياسي به مثابه يك پديده مستقل و مجزا از زيربناي اقتصادي توانست اقتصادگرايي افراطي برخي ماركسيست‌هاي همزمان خود را به نقد بكشد و نظريه دولت را مستقل از زيربناي اقتصادي و مساله دولت و جامعه مدني و جامعه سياسي را مطرح سازد.

درك نظريه گرامشي مستلزم مرور برخي مباحث و فرضيات پايه‌اي ماركسيسم است كه نزد گرامشي مورد نقد و تجديدنظر قرار گرفته است؛ از قبيل مفهوم جبرگرايي اقتصادي، منازعه طبقاتي، روبنا و زيربنا و غيره.

۱ جبرگرايي اقتصادي

ماركس مي‌گفت تمامي مسائل زندگي را «سرمايه» تعيين مي‌كند. اهداف و انديشه‌هاي ما محصول ساختار مالكيت‌اند. هر فعاليت فرهنگي را در گسترده‌ترين معناي آن مي‌توان به ترجماني مستقيم يا غيرمستقيم از برخي پيام‌هاي اقتصادي مقدم و مسلط تقليل داد. بسياري از صاحب‌نظران همزمان ماركس يا پس از او بر اين باور بودند كه مفهوم روبنا/زيربنا در نظريات ماركس او را به سمتي مي‌كشاند كه جابه‌جا نشانه‌هاي يك جبرگرايي اقتصادي را در انديشه خود آشكار مي‌كرد.
آنتونيو گرامشي روشنفکر چپ ایتالیایی
معهذا برخي ديگر از نظريه‌پردازان بحث زيربناي مادي و اقتصادي را كه تعيين‌كننده روبناي غيرمادي مانند سياست و حقوق و دين و غيره است و كلا جنبه ايدئولوژيك دارد نه به خود ماركس بلكه به ماركسيسم و بعضا آن را به انگلس نسبت مي‌دادند. ماركس به عنوان يك ديالكتيسين نمي‌توانست موضعي جبرگرايانه را به نفع اقتصاد اتخاذ كند و تمامي سپهر انديشه و عقايد و عوامل غيراقتصادي را پديده‌هاي فرعي، روبنايي و شاخ و برگ زيربناي مادي تلقي كند.

بين بخش‌هاي گوناگون جامعه من‌جمله بخش مادي و اقتصادي از يك سو و روبناي فكري و غيرمادي از سوي ديگر تاثير و تاثر متقابل و رفت و برگشت دائمي وجود دارد. به نظر مي‌رسد كه انگلس دوست و همكار نزديك ماركس و افراد ديگري همچون برنشتاين و كائوتسكي راه را براي چنين تفسيرهايي از نظريات ماركس هموار كردند و بر طرح سقوط گريزناپذير و جبري سرمايه تاكيد داشتند. گرامشي و لوكاچ اين برداشت‌هاي يكسويه را از نظريات ماركس نادرست مي‌دانستند و آن را رو مي‌كردند.

پرسش اساسي اين بود كه چنانچه نظام سرمايه‌داري با توجه به تناقض ساختاري‌اش لاعلاج فرو ريزد چه جايي براي كنش فردي و فعاليت سياسي باقي مي‌ماند؟

2 بحث روبنا/ زيربنا

به دلايل مذكور در بالا و در چنين شرايطي آنها بحث زيربنا/روبنا را با بازگشت مجدد به انديشه هگل مطرح كردند. بر اين اساس بود كه گرامشي بر ماركسيست‌هاي اقتصادگرا انتقادات شديدي وارد مي‌كرد. بنا به قول آندرو وينسنت «استدلال‌هاي گرامشي براساس برداشتي از ماترياليسم قرار داشت كه بسيار ظريف‌تر و پيچيده‌تر از برداشت‌هاي خام انديشانه و «اكونوميستي» متداول بود. گرامشي تحت تاثير فلسفه هگل بر نقش آگاهي و اختيار انسان تاكيد مي‌گذاشت و ماترياليسم منفعلانه ماركسيسم ارتدكس را مورد انتقاد قرار مي‌داد و به جاي آن از نقش اراده انسان و فلسفه پراكسيس دفاع مي‌كرد.»

همين تاكيد بر نقش مستقل انديشه و آگاهي انسان و تاثير آنها بر زيربناي اقتصادي جامعه، ويژگي شاخص انديشه گرامشي را تشكيل مي‌دهد. وي بر اين باور نبود كه زيربنا، روبنا را تعيين مي‌كند يا برعكس، بلكه مي‌كوشيد تا به نحو ظريفي نقش آگاهي و اراده را در ماترياليسم ادغام كند. ظاهرا نقش تعيين‌كنندگي روبنا توسط زيربنا در آثار ماركس و انگلس چندان روشن نيست. اما امروزه بيشتر تاكيد بر اين است كه گفته شود تحليل تاريخ به همان اندازه كه مستلزم ملاحظات اقتصادي است به رويكردهاي فرهنگي و اراده‌گرايانه نيز نياز دارد.

3 مفهوم هژموني

بنا بر آنچه گذشت گرامشي مي‌خواست ماركسيسم را از شر جبرگرايي اقتصادي برهاند و قدرت تبيين آن را با عنايت به نهادهاي «روساختي» توسعه بخشد. به باور گرامشي: 1- منازعه طبقاتي بايد انديشه‌ها و ايدئولوژي‌ها را هم درگير خود سازد، زيرا اين انديشه‌ها هستند كه انقلاب را پديد مي‌آورند يا از آن ممانعت مي‌كنند. 2- او بر نقش عاملان انساني در تغييرات تاريخي تاكيد داشت و معتقد بود كه بحران‌هاي اقتصادي به خودي خود نخواهند توانست سرمايه‌داري را سرنگون كنند. 3- گرامشي بيشتر ديالكتيكي مي‌انديشيد تا جبرگرايانه. او مي‌خواست نظريه‌هايي را ارائه كند كه در آن خودمختاري، استقلال و اهميت فرهنگ و ايدئولوژي به رسميت شناخته شود.
آنتونيو گرامشي روشنفکر چپ ایتالیایی

به نظر دومينيك استريناتي (Strinati, ۱۹۹۵: ۱۶۶) در كتاب «درآمدي بر نظريه‌هاي فرهنگ عامه» گروهي بر اين باورند كه در نظريه گرامشي گروه‌هاي تابع انديشه‌ها و ارزش‌هاي گروه غالب به اين خاطر كه جسما و روحا مجبور به اين كارند و نيز نه به خاطر القاي ايدئولوژي بلكه به اين خاطر مي‌پذيرند كه استنتاجات عقلاني خودشان حكم مي‌كند چنين كنند، اما اين تفسير و تلقي از نظريه گرامشي محل مناقشه است.

در حقيقت از نظر گرامشي هژموني (تفوق) بورژوازي مبتني بر دو حقيقت است كه هر دو به يك اندازه اهميت دارند يكي غلبه امر اقتصادي و ديگري رهبري روشنفكرانه (فكري) و اخلاقي و اما معني دقيق هژموني (تفوق) كه گرامشي بر آن تاكيد مي‌كند چيست؟

استريناتي مي‌نويسد: «گروه‌هاي غالب در جامعه كه نه صرفا اما در اصل عبارتند از گروه‌هاي حاكم، تسلط خود را نه با زور بلكه با تامين «رضايت خودجوش» گروه‌هاي تابع تداوم مي‌بخشند. اين گروه‌هاي تابع عبارتند از طبقات كارگر. تامين رضايت خودجوش اين گروه‌هاي تابع نيز از طريق مبادله آگاهي‌هاي سياسي و ايدئولوژيك صورت مي‌گيرد كه اين پيونددهنده گروه‌هاي غالب و مغلوب به يكديگر است. (همان: ۱۶۵)

براي درك بهتر مفهوم هژموني بايد به نكات زير توجه كرد:

۱- طبقه مسلط موفق شده است ساير طبقات جامعه را وادار كند كه اخلاق و ارزش‌هاي سياسي- فرهنگي او را بپذيرند.

۲- فرض مقدماتي مفهوم هژموني رضايت (موافقت) ساده‌اي است كه اكثريت جمعيت آن را از خود بروز مي‌دهند و جهت‌گيري‌اش را قدرت تعيين مي‌كند.

۳- اين رضايت با توافق همواره صلح‌آميز نيست و شايد زور و اجبار فيزيكي و انگيزه‌هاي فكري و اخلاقي و فرهنگي به هم آميخته شود.

۴- برخي هژموني را همان فهم مشترك از جهان فرهنگي دانسته‌اند كه جهان ايدئولوژي غالب در آن گسترش يافته است.

۵- هژموني مجموعه ايده‌ها است كه به وسيله آن گروه‌هاي غالب مي‌كوشند موافقت گروه‌هاي پايين را نسبت به رهبري خود تامين كنند. (همان منبع)

در نهايت به تعبير راجر سيمون، هژموني عبارتست از:

«دستگاه فكري كه توسط آن گروه‌هاي مسلط تلاش مي‌كنند كه رضايت گروه‌هاي زير فرمان خود را در جهت قبول رهبري خود تضمين كنند.»

يا: اعمال طبقه بورژوا يا نمايندگان آنها در جهت كسب قدرت دولت و حفظ و نگهداري آن در مراحل بعد.» (Simon, ۱۹۸۲: ۲۳)

اما پرسش ديگر اين است كه آيا مي‌توان چنين نتيجه گرفت كه هژموني استراتژي‌اي است كه منحصرا به طبقه بورژوا تعلق دارد؟ پاسخ منفي است چرا كه در حقيقت طبقه كارگر نيز هژموني ويژه خود را به عنوان استراتژي كنترل دولت در اختيار مي‌گيرد. با اين همه، نظر گرامشي اين است كه طبقه كارگر براي اعمال هژموني خود مي‌بايد منافع ساير گروه‌هاي اجتماعي را مورد توجه و ملاحظه قرار دهد و راه‌هايي را براي تلفيق آن با منافع خاص خود پيدا كند. در نهايت گرامشي از دو نوع كنترل اجتماعي صحبت مي‌كند: نخست كنترل اجباري كه از طريق اعمال زور يا تهديد صورت مي‌گيرد و دولت هرگاه سطح رهبري هژمونيكش پايين آيد يا شكننده و آسيب‌پذير شود بدان نياز پيدا مي‌كند.

دوم كنترل مبتني بر رضايت طرفين كه آن زماني ظاهر مي‌شود كه افراد انقلابي جهان‌بيني گروه غالب را مي‌پذيرند. در واقع رهبران از اين دو طريق هژموني خود را حفظ مي‌كنند.

۴ هژموني، دولت و جامعه مدني

در نظر گرامشي دولت بي‌ترديد با مفهوم طبقه ارتباط دارد، اما اين رابطه برخلاف آنچه در ماركسيسم تصور مي‌شود رابطه‌اي مستقيم نيست.

البته نظريه گرامشي درباره دولت هرگز به صورت منظم و يكپارچه عرضه نشده ليكن مبتني بر مفهوم روبنا در ماركسيسم است كه ريشه در طبقه دارد و نيز مبتني بر مفاهيم نظامي، حقوقي و سياسي است كه ريشه در مبارزه با طبقات اجتماعي دارد (Carnoy, ۱۹۴۸: ۸۶).
آنتونيو گرامشي روشنفکر چپ ایتالیایی

دولت در نظر گرامشي حداقل شامل دستگاه اجرايي، قوه مقننه، قوه قضائيه، پليس و ارتش است. در اينجا است كه گرامشي انديشه هژموني را وارد بحث مي‌كند. دولت صرفا ابزار سلطه طبقاتي نيست بلكه حوزه‌اي است كه در آن گروه‌هايي از طبقات بر سر قدرت با يكديگر مبارزه مي‌كنند. از نظر گرامشي دولت دموكراتيك مدرن نمي‌تواند طبقات را ناديده بگيرد. دولت يكي از حوزه‌هاي اصلي منازعه است و از زيربناي اقتصادي استقلال نسبي دارد. دولت نه فقط مجموعه‌اي از نهادها بلكه مجموعه‌اي از ارزش‌هاي فكري مسلط است. اين برداشت يادآور نظريه هگل است.

سرانجام گرامشي به جامعه مدني مي‌پردازد. گرامشي تصور خاصي از جامعه مدني داشت كه با برداشت ماركس متفاوت بود. از نظر او جامعه مدني نه به روابط اقتصادي بلكه به كل روبنا اطلاق مي‌شود. به طور كلي جامعه مدني به معني سازمان‌ها و ابزارهايي است كه هژموني از طريق آنها در همه حوزه‌هاي فرهنگ و انديشه پراكنده مي‌شود و حافظه قدرت است.
گرامشي در مواردي جامعه مدني و جامعه سياسي را در دولت ادغام مي‌كند. ظاهرا مفهوم كلي دولت شامل عناصري است كه بايد به جامعه مدني برگردانده شود. مي‌توان گفت دولت، جامعه مدني و جامعه سياسي يعني هژموني كه از طريق اعمال زور حفظ مي‌شود و تركيبي از رضايت و اجبار است. در اينجا بايد هم‌صدا با پري ‌آندرسن گفت كه انديشه‌هاي گرامشي در مورد هژموني، جامعه مدني و دولت هماهنگ و يكدست نيست و معاني مختلفي را به ذهن متبادر مي‌كند به نحوي كه نمي‌توان ميان آنها وجه تمييزي قائل شد.

نقش روشنفكران از ديدگاه گرامشي:

گرامشي در كنار موضع هژموني، بيش از هر چيز نقش روشنفكران را در فرآيند سياسي جامعه مهم مي‌شمرد و تبليغ مي‌كرد. او در بخشي از «يادداشت‌هاي زندان» مي‌نويسد: «مردمان همگي روشنفكر هستند، ‌ليكن ممكن است كساني بگويند اما همه مردمان در جامعه كاركرد روشنفكري ندارند.»

هنگامي كه كسي ميان روشنفكر و غيرروشنفكر تمايز قائل مي‌شود در واقع او فقط به كاركرد اجتماعي بلافصل و فوري مقوله شغلي فعاليت روشنفكري ارجاع مي‌گردد. يعني شخصي در ذهن خود جهتي را كه در آن فعاليت شغلي ويژه روشنفكر را وزن بيشتري داده، چه نسبت به كار روشنفكري، چه نسبت به كار عضلاني. اين بدان معني است كه هر چند كسي مي‌تواند از روشنفكر سخن بگويد، اما كسي نمي‌تواند از غير روشنفكر سخن بگويد، زيرا غيرروشنفكر وجود خارجي ندارد، ليكن حتي ارتباط ميان تلاش فكري و مغزي و تلاش‌هاي جسماني و عصبي يك نوع كوشش وجود ندارد، بلكه همواره درجات و مراتبي از كار فكري وجود دارد. در واقع هيچ فعاليت بشري وجود ندارد كه بتوان مشاركت فكري (روشنفكري) را از آن استثنا كرد، از انسان سازنده (Homo Faber) نمي‌توان انسان دانشمند (Homo Sapien) را مجزا كرد.

۵ از زندگي گرامشي چه مي‌توانيم بياموزيم؟

چنانكه ديديم، گرامشي كودكي دشواري داشت. او نه فقط قرباني بي‌عدالتي اقتصادي و اجتماعي اوايل قرن بيستم شد بلكه خانواده‌اش نيز به طرق گوناگون از نظام ديوان‌سالاري صدمه ديدند.

او به جرم بيان افكارش گرفتار مكافاتي از سوي قدرت فاشيسم (موسيليني) شد كه مجبورش كرد تقريبا تمامي دوران حيات فكري‌اش را در زندان بگذراند. در حقيقت گرامشي عمر كوتاهش را به پيشگاه عقايدش پيشكش كرد. گرامشي نه فقط روشنفكر حائز اهميتي در نظريه‌هاي ماركسيستي بود بلكه رهبر و سياستمداري است كه در عرصه نبرد انديشه و عمل، هر دو به مبارزه برخاست.

اين مساله كه گرامشي هم، نظريه‌پرداز بود، هم رهبر يك حزب سياسي در فهم تعابير او حتي از وقتي كه به نقش روشنفكران در جامعه مي‌پردازد بسيار حائز اهميت است.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج