خاطرات نوروزی «سروش صحت» دوست داشتنی
با «سروش صحت» در یکی از روزهایی که حسابی مشغول ساختن «پژمان» بود گپ زدیم. روزهایی که تلفنش را مثل همیشه همان لحظه جواب نمی دهد اما چند ساعت بعد به بیشتر شماره هایی که روی گوشی تلفنش میس کال شده اند زنگ می زند و خودمانی می گوید «سلام!» حتی اگر اولین باری باشد که شماره را می بیند.
شما با یک مرد اصفهانی باهوش که تکلیفش را با جزئیات زندگی اش روشن کرده، طرف هستید. مردی که 47 امین نوروز زندگی اش را می گذراندو بیشتر خودش را یک نویسنده می داند تا یک بازیگر یا کارگردان. سال نود و یک با نوشته های بامزه اش در «چک برگشتی» سیروس مقدم شروع شد و نوروز 92 هم با سریالی به کارگردانی خودش کلید می خورد.
با «سروش صحت» در یکی از روزهایی که حسابی مشغول ساختن «پژمان» بود گپ زدیم. روزهایی که تلفنش را مثل همیشه همان لحظه جواب نمی دهد اما چند ساعت بعد به بیشتر شماره هایی که روی گوشی تلفنش میس کال شده اند زنگ می زند و خودمانی می گوید «سلام!» حتی اگر اولین باری باشد که شماره را می بیند.
لحظه تحویل سال به چه کسی نگاه کردید؟
- به چهره کسانی که دور سفره هستند. بچگی ها نگاهم به آینده بود و مدام برای بزرگسالی ام برنامه ریزی می کردم. در جوانی نگاهم به گذشته بود و دنبال حس های نوستالژیک بودم اما حالا خوشحالم که این حس تعدیل شده و گذشته دیگر برایم چیز شگفت انگیزی نیست. با همه اینها از مرور گذشته لذت می برم اما الان تلاش می کنم و امیدوارم بتوانم در زمان حال زندگی کنم، البته با نگاهی به گذشته و امید به آینده.
امسال جای چه کسی سر سفره تحویل سالتان خالی بود؟
- جای همه آنهایی که دوستشان دارم و نیستند.
اگر فهمیدی یکی از مهمان هایتان از کاسه آجیل فقط پسته هایش را می خورد، چکار می کنید؟
- هیچ کاری نمی کنم. توی دلم حرص می خورم ولی چیزی نمی گویم و کاری نمی کنم تا برود.
نسبت به فامیل هایی که ۱۰ سال یک بار در نوروز می بینید، چه حس و واکنشی دارید؟
- از دیدن بعضی هایشان بعد از ۱۰ سال خیلی خوشحال می شوم. برای بعضی هایشان هم دلم می خواهد زودتر مراسم تمام شود و تشریفشان را ببرند!
روی اعصاب ترین عید زندگی تان چه بوده؟
- عیدی کسانی که یک ۵۰ تومانی تا نخورده به آدم می دهند و می گویند این را فقط به تو دارم می دهم. من هم با همین دیدگاه تا ۱۵-۱۴ سالگی پول های عیدی ام را پس انداز می کردم اما بعد از آن به این نتیجه رسیدم که پول برای خرج کردن است نه پس انداز! چون فهمیدم اگر پولم را پس انداز کنم، وقتی چیزی لازم داشته باشم به من می گویند از پول خودت بخر اما وقتی پول نداشته باشم، خودشان برایم می خرند!
چه عیدی بوده که حسرتش به دلتان مانده و تا حالا نگرفته اید؟
- پول درشت و قلمبه ای که یکدفعه به یک درد اساسی بخورد و بتوانم خرجش کنم.
برای سال جدید چه قراری با خودتان گذاشتید؟
- سال ۹۲، می خواهم سال شادی باشد.
بهترین بطالتی که برای روزهای تعطیل نوروز بلدید، به بقیه پیشنهاد کنید.
- در تهران بمانید، از هوای تمیز و خلوتی خیابان ها استفاده کنید، بخورید و بخوابید، تلویزیون نگاه کنید. فیلم ببینید، شب ها هم بروید پیش دوستانتان مهمانی یا دوستانتان بیایند پیش شما. البته نه دید و بازدیدهای اجباری، بلکه دیدار کسانی که دوستشان دارید و آنها هم شما را دوست دارند. خودم هم کمی در خیابان های خلوت پیاده روی می کنم و رانندگی می کنم.
صبح ها اگر بتوانم رختخواب را ترک کنم به پارک می روم و پیاده روی می کنم. به دیدن دوستانم می روم چون اصولا دید و بازدید را دوست دارم. بنابراین در نوروز حسابی به من خوش می گذرد. فیلم می بینم، کتاب می خوانم، می خورم و می خوابم. همه این اتفاقات را خیلی دوست دارم. سال های پیش سفر هم می رفتم اما الان متوجه شده ام بهتر است تعطیلات نوروز در تهران بمانم. یکی دو روز اول را به اصفهان می روم تا به اقوام سری بزنم و بقیه تعطیلات را در تهران به روش هایی که گفتم خوش می گذرانم.
رکورد خواب عیدتان چقدر بوده؟
- من متاسفانه نمی توانم زیاد بخوابم. به خاطر همین روزهای عید حتما خیلی زودتر از ۱۰ صبح بیدار می شوم.
امسال با خودتان چه قراری برای روزهای عید گذاشتید؟
- من چون سریال نوروزی شبکه سه را می سازم، کل عید سر کار بودم. از اول صبح تا آخر شب.
تا حالا در روزهای عید کار مفیدی کرده اید که یادتان مانده باشد؟
- یکسری سفر، فیلم دیدن و کتاب خواندن بوده ولی بیشتر از همه کارهایم، مهمانی هایی بوده که به خانه دوستان رفته ام.
از چندم نوروز دچار افسردگی رسیدن روز سیزدهم و پایان تعطیلات می شوید؟
- قدیم، زمانی که مدرسه می رفتم از پنجم، ششم فروردین نگران تمام شدن عید بودم ولی الان اتفاقا دو هفته تعطیلات برایم طولانی هم هست.
یک دروغ سیزده بگویید (یا با نمک ترین و شیرین ترین دروغ سیزده ای را که تا به حال شنیده ای بگویید.)
- عجیب ترین دروغ سیزده ای که شنیده ام روز چهاردهم سال ۸۴ بود. روزنامه «شرق» عکسی را چاپ کرده بود و نوشته بود برج میلاد دارد کج می شود. چون عکسش را هم چاپ کرده بود خیلی ها باور کرده بودند.
ارسال نظر