گپ وگفت خوشمزه با بهنوش بختیاری

مجله آشپزی ایده آل : معاشرت و هم‌نشینی باجماعت هنرمند، اصول و قواعد خودش را دارد، به‌خصوص اگر به قصد مصاحبه در این موقعیت قرار بگیرید.


تایید همه‌جانبه لبخندهای ملیح و تحمل به قولی‌های مکرر، معمولا بخشی از عوارض مجالست بااین صنف است، اما گاه پیش می‌آید با آدم‌های دوست‌داشتنی و خوش‌اخلاقی از جامعه هنری مواجه شوید که گویی سال‌هاست او را از نزدیک می‌شناسید؛ بهنوش بختیاری از این دسته آدم‌هاست. مهم نیست که چقدر خسته است یا از سر فیلمبرداری آمده است. لبخند دائمی، آرامش ذاتی و ماجراهای بامزه‌ای که از سر گذرانده است آنچنان شما را با خود همراه می‌سازد که دل کندن از این گفت وگو را سخت و ناممکن می‌کند. البته بخش بزرگی از این فضای دلچسب و صمیمانه را مدیون ایمان ابراهیمی، مدیر رستوران و کافی‌شاپ «آشپزباشی»، اتمسفر آرامش‌بخش رستورانش و پذیرایی بی‌نظیر و غذاهای خوشمزه‌اش هستیم. بهنوش بختياري ساده است، به سادگي آدم‌هاي معمولي. به راحتي از خودش مي‌گويد و با همه مي‌جوشد. اين نكته را هم در حرف‌هايش و خاطرات بامزه‌اش و هم در حوصله زيادش در عكس گرفتن با پرسنل رستوران فهميدم. خانم بازيگر تا ۲ ساعت بعد از بسته شدن رستوران در كنار ما بود و با حوصله و انرژي فراوان از خودش، همسرش و شيطنت‌هاي دوران كودكي‌اش گفت و لذتبخش آنكه همان بود كه مي‌گفت.

آشپزی با اما و اگر

نسبت به گذشته خيلي غذا خوردنم كم شده. موقعي كه سركار هستم، معمولا ناهارم را با خودم از خانه مي‌آورم و ناهار سر کارم را به خانه می‌برم و با همسرم شریکی ساعت ۷، ۸ شب می‌خوریم.

به‌تازگي در پروژه‌هاي مختلف سينمايي و تلويزيونی غذاي رژيمي هم سرو مي‌شود و بيشتر عوامل آن را ترجيح مي‌دهند. قديم‌ترها غذاي رژيمي همان غذاي معمولي با برنج بود، ولي الان غذاي رژيمي واقعا رژيمي است.

اگر بيكار باشم و خسته نباشم آشپزي مي‌كنم. غذايي را كه در پختنش ادعا دارم باقلاپلو با گوشت است.

يكي از غذاهاي موردعلاقه‌ام كه هم خوشمزه است و هم سريع تهیه می‌شود، خورش آلواسفناج بدون آلوست. به جاي آلو، از رب انار استفاده مي‌كنم و ادويه كاري هم داخلش مي‌ريزم. اين خورش را با كته سرو مي‌كنم و خيلي خيلي خوشمزه است.

فکر می‌کنم خانم‌های ایرانی بیش از اندازه درگیر لاغری و چاقی هستند و به نظر من همه نباید مانند مدل‌ها باشند. بدن هر آدمی یک ساختاری دارد و توجه بیش از حد به این موضوع باعث افسردگی، ریزش مو و بیماری می‌شود.


اهل ريسك، اما دل رحم

اصولا اهل ريسك غذايي هستم و سعي مي‌كنم همه غذاها را امتحان كنم البته بايد چيزهايي باشد كه خيلي عجيب و غريب و غيرمتعارف نباشد. مثلا چند وقت پيش در يك رستوران، بلدرچين سفارش دادم اما با ديدن جثه كوچك و نحيفش دلم نيامد آن را بخورم.

نیکو‌کار و با حوصله

معمولا درخواست از هنرمندان براي حضور در مراسم خيريه، رها كردن تيري در تاريكي است. بيشتر آنها با ادب و متانت به دليل مشغله‌هاي كاري، عذرخواهي كرده و حضورشان را به مراسم بعدي موكول مي‌كنند.

اما بهنوش بختياري از جنس ديگري است. هنگامي كه درباره جمعيت امام علي و برنامه ماهانه براي حضور در خانه كودكان كار و آشپزي و صرف غذا در كنارشان گفتم چشمانش برق زد و تا هنگام خداحافظي هر چند دقيقه يك‌بار درخواست مي‌كرد تا براي برنامه بعدي حتما او را خبر كنم. جالب اينكه حتي يك‌بار هم راجع به رسانه‌اي كردن اين برنامه صحبت نكرد. راستش را بخواهيد تا حالا نديده بودم كسي اين چنين از صميم قلب و بدون ادا و اطوار بخواهد وقتش را با كودكان كار بگذراند. البته اين از كسي كه به گفته خودش مردم كوچه و بازار را دوست دارد و حضورش را منوط به وجود آنها مي‌داند، بعيد نيست.مي‌گويد: «وقتي به شيراز مي‌رويم يكي، دو ساعت از وقتم را صرف مردم، صحبت و عكس گرفتن با آنها مي‌كنم تا جايي كه گاه مادرم به صبر و تحملم اعتراض مي‌كند اما مي‌دانم مردم مرا دوست دارند و ممكن است همين يك بار باشد كه مرا در كنارشان مي‌بينند پس بدون خستگي و منت وقتم را با آنها مي‌گذرانم و لذت مي‌برم.»

صورت‌حساب ۲۶۰‌هزار تومانی!

آشپزي كردنم خيلي حرفه‌اي نيست. اما از پس همه غذاها برمي‌آيم. زمان‌هایی كه تنها هستم داخل يخچال فقط فلفل ترشي، شنيتسل، يكي، دو تا سيب و پرتقال و شير پيدا مي‌شود اما وقتي همسرم هست يخچال پر از مواد غذایی است، البته با وضعيت گراني فعلي، خبري از خريدهاي آنچناني نيست. بیشتر مواقع از سوپرماركت نزديك خانه خريد مي‌كنیم، اما فكر مي‌كنم با ما دوبرابر حساب مي‌كند. براي همين تصميم گرفته‌ایم ديگر از آنجا خريد نكنیم. چون فرصت نداريم كه به ميادين تره‌بار يا فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي برويم به ناچار از اين سوپرماركت خريد مي‌كنیم، ولي قصد داریم از سال جديد براي خريد خانه برنامه‌ريزي كنیم.

چندوقت پيش به رستوران يكي از دوستان رفتيم. براي ۴نفر ۳پرس غذا سفارش داديم. داخل هربشقاب هم به اندازه يك گنجشك غذا ريخته بودند. بعد از كلي تعارف مدير رستوران، صورتحساب ۲۶۰هزارتوماني را دستمان داد. با خودم گفتم، اين پول را براي چي پرداخت كنم؟ من هم از شدت ناراحتي همه سيخ‌هاي كباب سرميز را برداشتم و با خودم آوردم(!!) معمولا هرجا كه غذا را گران حساب مي‌كنند، به تلافي، چيزي را به يادگار(!) از آنجا برمي‌دارم و اين كار را با رضايت كامل انجام مي‌دهم. چند وقت پیش از سرکار به خانه می‌رفتم که به شدت هوس کله پاچه کردم بنابراین به یک طباخی رفتم و یک دلی از عزا درآوردم. موقع حساب کردن دیدم پول ندارم. بعد از کلی عذرخواهی قول دادم که در اولین فرصت پول غذا را پرداخت کنم.


اول و آخر همه غذاها

اولين و دوست‌داشتني‌ترين غذاي من چلوكباب بوده و هست، اما باتوجه به اينكه مدتي است ذائقه‌ام تغيير كرده و به غذاهاي گياهي بيشتر علاقه پيدا كرده‌ام. نمي‌دانم چرا به گوشت كم علاقه شده‌ام اما چلو را همچنان دوست دارم به خصوص با كره.

چلوکباب غصه خور

غذا راهي براي شاد شدن است. معمولا هر وقت افسرده‌ام چلوكباب سلطاني يا باقلاپلو سفارش مي‌دهم و حالم خوب مي‌شود.آدم‌ها دور ميز غذا با هم مهربان‌تر و شادترند. غذا عامل صمیمیت و پیوند بين آدم‌هاست.

همیشه خوشحال و شادم

اصولا همیشه شاد هستم؛ هم از نظر رفتار و هم از نظر پوشش. کی گفته که هرچه آدم غمگین‌تر و افسرده‌تر باشد هنرمندتر است؟ اگر نشانه اندیشمندی مشکی‌ پوشیدن و غمگین بودن و غیرمتعارف بودن است من هنرمند نیستم.

بهترین و بدترین‌غذاها

غذاهای مورد علاقه‌ام، چلوکباب، کله‌پاچه، ماهی، میگو و غذای چینی است. با شکلات و پیتزا میانه خوبی ندارم و از پلو و نوشابه نمی‌توانم بگذرم.

کم مزد و بی منت

من از آن دسته بازيگراني نيستم كه رقم‌هاي نجومي بگيرم. معمولا مراعات همه را مي‌كنم، درنتيجه فقط به اندازه زحمتي كه مي‌كشم، دستمزد مي‌گيرم كه براي گرفتن آن هم كلي دردسر و مصيبت دارم.

بازیگر یخچالی

علاقه‌ام معمولا به سمت خوراكي‌هاي خنك است و هرگز سردي‌ام نمي‌كند. در دوران بچگي گاه ۱۳،۱۲ عدد خيار قلمي را يك جا نمك زده و مي‌خوردم، اين يكي از سرگرمي‌هايم بود.يكي از تفريحات كودكي من اين بود كه هر روز طبقه پايين يخچال راخالي مي‌كردم و ۳-۲ ساعتي در جاميوه‌‌اي مي‌نشستم. اين كار هم باعث خرابي يخچال می‌شد و هم لوزه‌هايم دچار حساسيت شد. دكتر به مادرم گفت ديگه اين بچه را در يخچال نگذاريد!در مواقع بيكاري من و همسرم آشپزي مي‌كنيم. مثلا چند روز پيش با هم حلوا درست كرديم، در كنار يكي از كوكتل‌هاي مجله آشپزي ايده‌آل كه بي‌نظير بود.


جايي خواندم، گياهخواري پركردن شكم با باد هوا و احساس نيكوكاري است، با اين حال اين اواخر به گوشت بي‌علاقه شده‌ام.

نوشابه و بچه سرخپوست

زمان بچگي، پدرم نوشابه شيشه‌اي را جعبه‌اي مي‌خريد و به خانه مي‌آورد. من آنقدر نوشابه دوست داشتم كه مثل سرخپوست‌ها دور جعبه نوشابه حركات موزون انجام مي‌دادم. البته الان علاقه‌ام به نوشابه كمتر شده و با توجه به اينكه اعتيادآور است فقط گاهي آن را مي‌خورم.

مهمان جیب خودم

دوستی داشتم که ۶،۷ سال از من بزرگ‌تر بود و هرازگاهی مرا به رستوران دعوت می‌کرد اما هر بار با ترفندی من ناچار به حساب کردن صورتحساب می‌شدم. البته آن زمان من کم سن و سال بودم و در رودربایستی قرار می‌گرفتم و تمام پول توجیبی‌ام را خرج می‌کردم.

سعی می‌کنم در معاشرت‌های دوستانه به کسی فشار نیاید به همین دلیل وقتی خانه دوستان صمیمی دعوت می‌شوم سعی می‌کنم یک غذای ساده درست کرده و با خودم ببرم. چون همیشه مایه لوبیاپلو را آماده در فریزر دارم، انتخاب اول برای این کار لوبیاپلو یا غذاهایی از این دست است.

رستوران‌هایی که موزیک غمگین پخش می‌کنند را اصلا دوست ندارم چون آدم را یاد مشکلاتش می‌اندازد و از هر چه غذاست بیزار می‌کند.

کله پاچه را خیلی دوست دارم و به سختی می توانم از آن بگذرم. با این که می‌دانم این غذا برای سلامتی چندان هم مطلوب نیست، اما چاره‌ای ندارم.

سکوت بره‌ها

چندوقت پيش به يك كله‌پزي رفتيم كه تزيين دروديوارش، عكس‌های بره‌هاي ناز و كوچكي بود كه در دشت بازي مي‌كردند. همين موضوع باعث شد غذايم را با احساس عذاب‌وجدان و ناراحتي بخورم.