طناز طباطبایی به ازدواج فکر نمی کند!
بازی در نقش یک سگ قطعا تجربه ای متفاوت است. طناز طباطبایی، ستاره سینما، این شب ها با بازی در نقش «میلو» سگ محبوب «تن تن» روی دیگری از توانایی هایش را به نمایش گذاشته است. گفت و گوی خودمانی ما با این بازیگر جسور به همین جا ختم نشد.
نمایش «تن تن و راز قصر موندوس» به کارگردانی آروند دشت آرای هر شب در تماشاخانه ایرانشهر با حضور جمعی از تواناترین بازیگران تئاتر روی صحنه می رود.
اما گفت و گوی خودمانی ما با این بازیگر جسور به همین جا ختم نشد. طباطبایی با کارنامه کاری درخشان و قابل دفاعی که ارائه داده است ثابت کرده از شیفتگان تجربه های متفاوت است. او در سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر با فیلم جنجالی و بحث برانگیز «هیس دخترها فریاد نمی زنند!» در نقش دختری که مورد تجاوز و آزار و اذیت جنسی قرار گرفته حاضر شد.
نقشی که نادیده گرفته شدن آن از سوی هیئت داوران بحث برانگیز شد. طباطبایی در گفت و گوی مفصل و صمیمانه اش با تماشا از جزئیات بازی اش در این فیلم و تجربه های همکاری اش با کارگردانان مطرحی مانند داریوش مهرجویی.
فیلم های توقیفی اش مانند «پریناز» و «گزارش یک جشن» و شخصیت رادیکال و متفاوتش در زندگی خصوصی گفت. با حرف هایی که تا امروز از او نشنیده اید همراه باشید:
چطور سگ؟! به نظر بازی در نقش یک سگ و کلا موجودی غیرانسانی عجیب و متفاوت می آید، شما چطور بازی در نقش یک سگ را پذیرفتید؟
- به نظرم طبیعی است که هر بازیگری دوست داشته باشد نقش های متفاوت بازی کند و نقش یک حیوان هم اصولا به خاطر سختی های خاص خودش و تفاوتی که دارد برای هر بازیگری احتمالا تجربه جذابی است. «میلو» کاراکتری است که آن هوشمندی لازم برای جلو بردن قصه های «تن تن» را بیشتر از اندازه یک سگ دارد و در واقع یک جورهایی دستیار «تن تن» است برای جلو بردن این قصه ها. بیشتر از هر چیزی هم برای من این تفاوت او و نقش یک حیوان را روی صحنه بازی کردن جذاب بود و هست.
شما پیش از این هم سابقه همکاری با آقای آروند دشت آرای (کارگردان این نمایش) را داشتید. برای ایفای نقش «میلو» با ایشان تعاملی داشتید و خودتان خواستید این نقش را بازی کنید یا او خودش شما را برای این نقش انتخاب کرد؟
- آقای دشت آرای از ابتدا که تصمیم به ساخت این متن می گیرند به آقای چرمشیر می گویند می خواهم طناز طباطبایی این نقش را بازی کند. بعد به من پیشنهاد دادند و پرسیدند دوست دارم آن را بازی کنم که من هم خیلی استقبال کردم چون همانطور که گفتم دوست داشتم نقش متفاوتی را بازی کنم. تاکید همیشگی من بر این بوده که کارگردان از هر چیزی در انتخاب های من مهمتر است. هر چند که فعلا در تئاتر مشغول تجربه کردن هستم اما حضور متفاوت در نقش های متفاوتی که تا الان در کارهای آقای دشت آرای بازی کردم را مدیون انتخاب درست و جسورانه او هستم و اساسا آقای دشت آرای به عنوان یک کارگردان جوان، خوشفکر و خوش ایده در سال های اخیر به من جرات تجربه نقش های متفاوت را داده است. از نظر من کارهای این کارگردان جوان از خاص ترین و ویژه ترین اجراهایی بوده که من افتخار حضور در آنها را داشتم.
چه جوری با این نقش متفاوت ارتباط برقرار کردید؟
- اول که اصلا نمی دانستم باید چه کار کنم. «تن تن» را من در بچگی خوانده بودم و چیز خاصی در ذهنم نبود. بعد از این ماجراها دوباره شروع کردم. کتاب های «تن تن» را از اول خواندم و فیلم هایش را دیدم و با دیدن، خواندن، پیگیری و پیدا کردن ژست ها، عادت ها و مدل «میلو»، به نقش نزدیک شدم. اصولا «میلو» خیلی سگ متفاوتی با سگ های دیگری که در قصه ها و تصویر و ادبیات نمایشی داریم؛ او روشنفکری غرغرو است که به نظر من باهوش ترین و جذاب ترین کاراکتر قصه های «تن تن» هم است. آن وجه سگ بودن میلو همیشه در خدمت هوشیاری او بوده و فقط اشکال او کمی غرغارو و تنبل بودنش است. مجموع همه اینها «میلو» را بامزه و خواستنی کرده.
این روی صحنه بالا و پایین پریدن، پارس کردن، چهار دست و پا حرکت کردن، غلت زدن و ... در اولین شب اجرا چه حسی به شما داد؟ مثلا خنده تان نمی گرفت یا خجالت بکشید یا هر حس متفاوت دیگری؟
- نه، من همیشه چون فقط به آن نقشی که اجرا می کنم فکر می کنم دچار هیچ حس خاصی نبودم. من همیشه به نقش فکر می کنم تا اینکه فکر کنم من الان در چه پوزیشن و موقعیتی هستم. من الان اصلا به این فکر نمی کنم که این طناز طباطبایی است که روی صحنه دارد چهار دست و پا حرکت می کند و پارس می کند و ... من در اجرای هر نقشی، به این فکر می کنم که الان طناز طباطبایی نیستم، آن کاراکتری هستم که دارم اجرا می کنم، حالا اگر این کاراکتر می خواهد شگ باشد یا یک بچه کوچک یا معتاد یا هر شخصیت دیگری به هر حال از یک جایی به بعد خودم را فراموش می کنم و فکر می کنم الان روی صحنه کی هستم و باید چه کسی را به مخاطب القاء کنم و به باور تماشاچی بخورانم.
شما با اینکه دانش آموخته کارگردانی تئاتر هستید اما تا نمایش «درس»، به کارگردانی داریوش مهرجویی، هیچ تجربه تئاتری نداشتید و این در حالی است که از مدت ها قبل در تلویزیون و سینما دیده شده بودید اما در ۲ سال اخیر بیشتر درگیر تئاتر هستید و این سومین تجربه تان در این اواخر است. تئاتر برای شما چه جذابیتی دارد که این روزها بیشتر با آن مشغول هستید؟
- فضای تئاتر نسبت به سینما به من اجازه تجربه بیشتری می دهد. به اضافه اینکه من آن تجربیاتی که برای ورود و شناخت و یادگیری بازیگری در مدیوم سینما و تلویزیون لازم داشتم را پیدا کردم. در کار آقای مهرجویی و بعدتر نمایش «کمی بالاتر»، به کارگردانی آروند دشت آرای، من هنوز مدیوم تئاتر را خوب نمی شناختم و کمی با آن برخورد سینمایی می کردم. اما در این کار به خصوص، «تن تن و راز قصر موندوس»، یک شب هایی با تماشاچی بی واسطه حرف می زنم و این تجربه نفس به نفس بودان با تماشاگر را واقعا دارم لمس می کنم.
شب هایی که تماشاچی ها خیلی با کار ارتباط برقرار نمی کنند و خیلی نمی خندند کاملا به صورت طبیعی و ناخودآگاه روی من تاثیر می گذارد و آن شب هایی هم که تماشاچی خیلی خوشحال است و کار را می پسندد و انرژی مثبت می دهد قاعدتا باز روی من هم تاثیر مثبت می گذارد. ماجرای تئاتر هنوز برایم خیلی ماجرای پیچیده، سختگیرانه و حرفه ایغ نیست و خیلی برایم تجربی است. دوست دارم مرتب نقش های متفاوت را تجربه کنم تا در تئاتر هم به یک نقطه ای برسم که بگویم خب ازت الان به بعد دیگر من این کارها را نمی کنم و این کارها را می کنم. هنوز به آن نقطه نرسیدم و دوست دارم صحنه را تجربه کنم و هنوز صحنه برای من جا برای کشف کردن دارد.
اینکه گفتید، در ابتدا روی صحنه تئاتر، سینمایی رفتار می کردید، متوجه نمی شوم، منظورتان را بیشتر توضیح می دهید؟
- پایه و اساس بازیگری در تئاتری مثل «تن تن ...» بر اساس ژست است، ژست هایی که باید خیلی غلو شده و تئاتری باشند و همینطور باید خیلی بیشتر از حد معمول دیده شوند و در صدا هم کمی صداسازی داریم ولی من در نمایش «درس» و «کمی بالاتر» این تجربیات را نداشتم. در «درس» اصولا خیلی روی ژست کار نکردیم، درست است که من به واسطه تغییر لحن و رفتار فیزیکی، که مجبور بودم شبیه یک بچه باشم، تغییراتی در بازی ام داشتم اما هیچ وقت برخورد تئاتری با ماجرا نداشتم.
فکر می کردم که اگر همان لحظه یک دوربین هم جلویم روشن کنند و تصویر بگیرند باز همین شکلی بازی می کنم، درست و غلط بودنش را هم نمی دانم چون به هر حال اولین تجربه ام در تئاتر بود؛ یا در «کمی بالاتر» به خاطر محدوده تاب ها و فضای کوچکی که به هر کسی اختصاص داده شده بود که در جزیره خودش فقط باید بازی می کرد و سالن «حافظ» که به لحاظ ساختاری سالن خاصی بود، باز هم خیلی شکل کار تئاتری و تفاوت های آن برایم جا نیفتاد. حالا در «تن تن ...» فرم و مدیوم تئاتر بیشتر برایم جا افتاده است.
شما در تئاتر این دغدغه را که مخاطب تان کمتر و محدودتر از تصویر است را ندارید؟
- من به یک اصلی همیشه معتقد هستم آن هم کم دیده شدن ولی خوب دیده شدن است. ممکن است مخاطب من در تئاتر، مخاطب چندان قابل مقایسه ای با سینما و تلویزیون نباشد ولی این اجازه را به من می دهد که متفاوت دیده شوم حتی اگر تماشاچی من ۱۰ نفر باشد، همان ۱۰ نفر برای من کافی هستند که بگویند یک کار متفاوت از طناز طباطبایی دیدیم. معضلی که به نظر من الان ۹۹ درصد بازیگرها یا حداقل جوان ها با آن درگیر هستند، این عدم تفاوت است. به خاطر اینکه ما در سینما در نقطه ای قرار داریم که هیچ فیلم متفاوتی ساخته نمی شود. همین الان که جشنواره تازه تمام شده است من به جرأت می توانم بگویم هیچ نقش متفاوت یا کار متفاوت یا فیلم متفاوتی که بگویم آهان یک کار عجیب از آدمی دیدم، ندیدم. هیچ فیلمنامه خوبی نیست و اصلا کار خوب کلید نمی خورد. یعنی ما هیچ وقت نمی توانیم در سینما «تن تن ...» داشته باشیم، هیچ وقت من نمی توانم در سینما نقش یک سگ را بازی کنم؛ پس وقتی این موقعیت متفاوت را می توانم یک جای دیگر، که تئاتر باشد، تجربه کنم آن را از دست نمی دهم. فکر می کنم مخاطبی هم که من را دنبال می کند و پیگیر کارهایم است در تئاتر هم دنبال من می آید، کما اینکه آمده و خیلی از تماشاگرانی که شب ها بعد از کار می آیند و با هم صحبت می کنیم و گپ و گفتی داریم از سینما و تلویزیون پیگیر کارهای من بوده اند. برای من هم تجربه نقش های متفاوت لازم است. برای اینکه خودم را محک بزنم. اگر بتوانم این تفاوت ها را در خودم ایجاد کنم و خودم باور کنم که می توانم اینقدر متفاوت باشم، این باور در انتخاب های سینمایی ام هم تاثیر می گذارد و انگار با تجربه این نقش های متفاوت رشد پیدا می کنم. من به کمتر دیده شدن اعتقاد دارم و فکر می کنم اگر من سالی یک یا دو فیلم کار کنم، حالا دوتا تئاتر هم کنار اینها کار کنم، بهتر از این است سالی ۵ تا فیلم کار کنم که هیچکدام فرقی با آن یکی ندارد. ترجیح می دهم در سینما سالی یک فیلم کار کنم اما آن یک فیلم کار متفاوتی باشد و همینطور در تئاتر هم در کاری حاضر شوم که تئاتر متفاوتی باشد. تا امروز هم هر سه تجربه تئاتری ام هر کدام به دلایل کاری متفاوت به حساب می آمدند و من همیشه مطمئنا سراغ کارهای متفاوت می روم و کارهای تکراری انجام نخواهم داد.
این تاکیدی که روی حضور در کارهای متفاوت دارید، من را با این سوال روبرو می کند که با این اوصاف بر چه اساس نقشی مثل نقش تان در «نارنجی پوش» را پذیرفتید که فکر می کنم موافق باشید که نقش متفاوت و خاصی نبود؟ این سوال وقتی پر رنگ تر می شود که یادمان می آید این تنها فیلم شما در سال ۹۰ بود؟
- «نارنجی پوش» جزو آن دسته کارهایی است که به واسطه حضور آقای مهرجویی پذیرفتم. سر تمرین های «درس» آقای مهرجویی درباره «نارنجی پوش» با من صحبت کردند. من تا به حال با آقای مهرجویی فیلم کار نکرده بودم بنابراین استقبال کردم چرا که دوست دارم از تک تک لحظه هایی که این آدم هنوز هست و کار می کند، استفاده کنم، هر چند اگر نقش کوتاه باشد یا متفاوت نباشد یا هر چیز دیگری.
احساس من در آن ۴، ۵ ماهی که با ایشان کار کردم این بود که باید از هر لحظه ای که با این انسان با ارزش کار می کنم و در کنارش هستم استفاده کنم حتی اگر یک پلان سر صحنه کارش باشم و پشت دوربینش را ببینم، دیالوگ هایش با بازیگرانش را بشنوم، هندل کردن و دکوپاژ سر صحنه اش را ببینم خیلی بهتر از این است که نبینم و بگویم نقش برای من مهمتر است. در نتیجه ترجیح دادم حضور داشته باشیم و آن بخش را هم از نزدیک ببینم حتی اگر که فیلم خیلی مورد علاقه ام نباشد. البته «نارنجی پوش» به نظر من فیلم بدی نبود و نگاه متفاوتی داشت هر چند برخی منتقدان آن را دوست نداشتند و روی خوشی به کار نشان ندادند. نقش برای من چیز ویژه ای نداشت و خود آقای مهرجویی هم این را می گفتند. به اضافه اینکه آقای مهرجویی هم احتیاج داشت با من فیلم کار کند چون ما قرار بود «مرد اسباب بازی فروش» را با هم کار کنیم؛ فیلمی که قرار بود من و حامد بهداد نقش های اصلی آن باشیم اما آن فیلم به خاطر هزینه های بالایی که داشت ساخته نشد و من سر تئاتر ایشان رفتم ولی واقعا احتیاج داشتم که یک فیلم با ایشان کار کنم هر چند نقشم عادی و کوتاه باشد.
آن چیزهایی که انتظار داشتید از او بگیرید را گرفتید؟
- اتفاقی که راجع به بزرگانی مثل آقای مهرجویی می افتد ممکن است در خروجی فیلم، یعنی وقتی فیلم را می بینی، نتیجه کار خیلی ویژه نباشد و مثلا از آقای مهرجویی دوباره «هامون»، «پری» و «لیلا» نبینی اما به همان اندازه از او چیزی یاد می گیری. با این بزرگان ممکن است بازیگر تنها فرصت بازی در یک پلان را پیدا کند ولی سر آن پلان جمله ای به بازیگرش بگوید که آن جمله برای منِ بازیگر، تا آخر عمرم کافی باشد.
من این تجربه را با سه فیلمساز داشتم. یکی آقای علیرضا داوودنژاد که با هم فیلم بلند هم کار کردیم اما شاید ۳ تا جمله او بوده است که من را دگرگون کرده است و همیشه در گوشم زنگ می زند. بعد از آن هم تجربه همکاری با آقای کیومرث پوراحمدی و آقای داریوش مهرجویی به همین ترتیب بود. اینها آدم هایی هستند که هیچ وقت به من درس مستقیم نمی دهند و همیشه درس هایشان را غیرمستقیم می گویند اما بازیگر باهوش می تواند این درس های غیرمستقیم را بفهمد و بگیرد. اگر بنشینی و منتظر باشی که چیزی بهت آموزش داده شود، هرگز این اتفاق نمی افتد.
البته تنها مثال من «نارنجی پوش» نیست. به نظرم نقش شما در «گزارش یک جشن» هم نقشی متفاوت و خاص نبود و البته این توضیح را بدهم که فکر نمی کنم صرفا بازیگر خوب، بازیگری است که نقش متفاوت و خاص را خوب بازی می کند. بازیگر خوب هر نقشی را چه متفاوت و چه غیرمتفاوت خوب بازی می کند.
- من در یک سال هم فیلم «پریناز» و هم فیلم «گزارش یک جشن» را داشتم. در «پریناز» خیلی متفاوت هستم در حدی که حتی وقتی خودم، خودم را می بینم کمی سختم است که بپذیرم این من هستم و این را به جرات می گویمچون گریم آقای اسکندری شاهکار است.
نقش شما در آن فیلم چیست؟
- یک دختر شهرستانی که ته لهجه قمی دارد، دماغ گنده ای دارد، ۳ تا بچه دارد و یکی دیگر هم حامله است ولی سعی می کند شهری باشد و شهری رفتار کند. او سریال های فارسی ۱ را دنبال می کند و عاشق سالوادور است و یک ذره مایه های طنز و کمدی دارد. نقش شوهرم را هم آقای فرهاد آئیش بازی کردند.
تفاوت سنی زیادی دارید. در فیلم هم این تفاوت سنی محسوس است؟
- بله این تفاوت سنی وجود دارد ولی به کمک گریم، زن و شوهر بودن این دو نفر باورپذیر است. این زن کمی حال خرافی دارد، کمی مذهبی است، کمی نیست و خلاصه از این حال های عجیب و غریب دارد و اصلا فیلم، فیلم عجیبی است.
جزو نقش های اصلی فیلم است؟
- بله. من خیلی غصه خوردم که «پریناز» به جشنواره راه پیدا نکرد و بعد هم توقیف شد. هم آن کار توقیف شد و هم «گزارش یک جشن». درباره «گزارش یک جشن» من از وقتی که دانشجو بودم و حتی قبل تر از آن عاشق فیلم های آقای حاتمی کیا بودم. موقعی هم که «گزارش یک جشن» را به من پیشنهاد کردند جدای از اینکه اصلا فیلم خوب می شود یا نه، به صرف حضور آقای حاتمی کیا رفتم و خیلی هم تجربه خوبی بود.
به هر حال موضوع فیلم، موضوع سیاسی روز بود و حساسیت های زیادی از جانب گروه ها و نهادهای مختلف و به خصوص مردم روی آن وجود داشت. شما ترسی نداشتید که حضورتان در این فیلم باعث قضاوت های سیاسی و ارزشی دیگران در مورد شما شود؟
- اصلا قرار نبود این فیلم سیاسی باشد، این را صادقانه و واقعا می گویم. همانطور که واقعا تا روز فیلمبرداری سکانس های پایانی قرار نبود آن سکانس ها را با دوربین های موبایل بگیریم؛ قرار بود آن صحنه های پایانی هم مثل همه فیلم با دوربین عادی فیلمبرداری شود. این ماجرای موبایل و دوربین های پنهانی و بالای ساختمان و اینها، درست است خیلی جذاب، تاثیرگذار و خوب از کار درآمد اما حتی خود آقای حاتمی کیا هم فکر نمی کرد اینها اینقدر مشکل ساز و دردسرساز شوند. من فکر نمی کنم او اگر می دانست که این سکانس های پایانی اینقدر دردسرساز خواهد شد هیچ وقت این ریسک را نمی کرد که بیاید کل فیلم را به خاطر آنها در معرض توقیف قرار دهد. خیلی من سر این ۲ تا فیلم زحمت کشیدم چون تا کارم هم با هم تداخل پیدا کرد و ۴ روز تمام من یک چشمم اشک بود و یک چشمم خون؛ از این ور می رفتم روزکاری و از آن ور شب کاری، ۲۴ ساعته کار می کردم. هر جفت آنها هم توقیف شد.
البته باز حداقل «گزارش یک جشن» در جشنواره نمایش داده شد. خیلی زحمت کشیدم، خیلی. بعد از آن فکر کردم که این خیلی خوب است که آدم بخواهد اینقدر کار کند و دیده شود ولی به چه قیمتی؛ من ترجیح می دهم همان سالی یک فیلم بی دغدغه و آرام خودم را داشته باشم که البته باز هم من آرام نمی نشینم من نمی توانم سراغ سوژه های روزمره و عادی بروم. الان همین فیلم «هیس ... دخترها فریاد نمی زنند» خانم پوران درخشنده هم که بهترین فیلم از نظر مخاطبان در این جشنواره انتخاب شد از نظر تم اصلی کار و فیلمنامه و سوژه، کار متفاوتی تا به امروز ما راجع به آن فیلم نساختیم و اینقدر صریح راجع به آن حرف نزدیم.
به نظر برای شما هم تجربه کاری متمایزی در کارنامه کاری تان است. علاوه بر نقش اول بودن، قهرمان داستان هم هستید؟
- بله و سر این فیلم هم من خیلی اذیت شدم.
چطور همکاری شما و خانم درخشنده شکل گرفت؟
- خانم درخشنده در ابتدا اصلا تصمیمشان این بوده که برای این نقش بازیگر آشنا و شناخته شده نگذارند و به اصطلاح از نابازیگر استفاده کنند. گویا از ۸۰۰ نفر هم تست می گیرندتا اینکه یک روزی روزنامه بانی فیلم عکس من را در «نارنجی پوش» چاپ می می کند و خانم درخشنده عکس را که می بینند از اطرافیانشان پرس و جو می کنند که این خانم کیست و می گویند طناز طباطبایی.
البته «مرهم» را قبلا از من دیده بودند ولی در عکس نمی شناسند که من همانی هستم که در «مرهم» بازی کرده ام. بعدها به من گفتند اتفاقا هم آن فیلم و هم بازی من را خیلی دوست داشتند. بعد که دستیارهایشان می گویند که این فلانی است می گوید که زنگ بزنید بیاید دفتر. به من زنگ زدند و من به دفترشان رفتم. یک درگیری هم من آن موقع داشتم که مجبور شدم عذرخواهی کنم و نتوانستم بپذیرم. یک هفته ای گذشت و مشکلات من از یک طرف حل شد و از طرف دیگر هم خانم درخشنده دوباره پیگیری کردند و بالاخره دست سرنوشت و تقدیر باعث شد که این کار را انجام دهم.
ایشان بعد از اینکه من را انتخاب کردند ترجیح دادند بازیگر پسر فیلم را ناآشنا بگذارند، به اضافه اینکه با خانمی هم صحبت کرده بودند ولی به این نتیجه رسیده بود که نقش آن دختر نقش خیلی سختی است و بهتر است به یک بازیگر حرفه ای آن را بسپارد. چون باید خیلی تجربه بازیگری به کمک بازیگر بیاید و هر کسی نمی توانست آن را بازی کند. فکر می کنم این نقش می توانست ضربه های روحی و عاطفی و حسی شدیدی به یک نابازیگر بریزند که از سینما و بازیگری زده می شد و همینطور برای خود فیلم هم ریسک بزرگی محسوب می شد. چون هیچ تضمینی وجود نداشت که بشود این نقش را با یک نابازیگر درآورد.
برای رسیدن به این نقش چه کردید؟
- من در این کار صرفا به تعریف های خانم درخشنده اکتفا کردم و هیچ زنی را که این ماجرا را تجربه کرده باشد اما از نزدیک ندیدم. چون حتی خواندن فیلمنامه هم برایم درناک، سخت و بغرنج بود و اصلا نمی توانستم تصور روبرو شدن با آدمی را داشته باشم که این عذاب را از سر گذرانده است. حتی ما در اعترافات بازپرسی نمی توانستیم همه اعترافات را بگوییم، در فیلم هم نگفتیم و موسیقی روی برخی صحنه ها می آید.
فیلم تان بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد. منتقدان هم با این همه نقدهایی که به این فیلم دارند، معتقدند بهترین فیلم پوران درخشنده تا امروز است. شما چه فکر می کنید؟
- منهم معتقدم بهترین فیلم خانم درخشنده است و بهترین بازی من تا به امروز. سخت ترین فیلمی است که من تا امروز کار کردم و به خاطر سوژه آن، تجاوز، شیوه طرح آن خیلی مهم بود و ما باید لب مرز حرکت می کردیم تا اصلا بتوان این موضوع را مطرح کرد. اگر هر فیلمساز دیگری جز خانم درخشنده این فیلم را می ساخت ممکن بود از پس کار برنیاید یا کار توقیف شود. هوشمندی خانم درخشنده همین حرکت ظریف او روی لبه تیغ بود، متن خوبی هم داشت و من تصورم بر این بود که فیلم خوبی می شود.
حالا که به اینجا رسیدیم بگذارید بپرسم اصلا هدف شما از بازیگری چیست؟ برای رسیدن به چه چیزی بازی می کنید؟
- برای من بازیگری زندگی است. بازیگری خلاقیت است یعنی تصویر و تجسم است. روزی که من از خواب بیدار شوم و تصور و تجسمی در ذهن نداشته باشم و احساس کنم من موجودی فرسوده و به دردنخورم و هیچ ایده خلاقی نداشته باشم، آن روز باید بمیرم. بازیگری برایم بهانه ای است برای جذاب تر زندگی کردن چون اگر یک روز زندگی عادی و بدون هیچ خلاقیتی داشته باشم، دیوانه می شوم.
نقش شیرین نعیمی در «هیس ...» از آن دست نقش هایی است که برای هر بازیگری هم امکان دیده شدن را فراهم می کند و هم خطرناک است. خطرناک به این جهت که ممکن است سایه آن همیشه روی بازی های بعدی شما بیفتد. زمانی که این نقش را انتخاب کردی به این مسئله فکر کردی؟
- زمانی که «صداها» را بازی کردم همه گفتند که نقش معتاد دیگر روی تو می ماند. بعد از آن ۲، ۳ تا کار دیگر بازی کردم که در آنها نقش معتاد نداشتم. تا نوبت به معتاد «مرهم» رسید که دست کم خودم فکر می کنم خیلی متفاوت با معتاد «صداها» بود و سعی کردم شکل دیگری از بازیگری را ارائه دهم که در «صداها» مخاطب از من نادیده بود. اصرار من بر تفاوت دقیقا همین نقطه است و همه تلاشم بر این است که با جستن به این ور و آن ور و حضور در تئاتر، سریال، نقش کوتاه و بلند در سینما و همه اینها هم ذهن خودم و هم ذهن مخاطب را با یک نوع بازی عادت ندهم و متوجه تفاوت ها کنم.
این مطلبی که می گویم را شاید خیلی ها قبول نداشته باشند و روش دیگری داشته باشند اما من جزو آن دسته بازیگرانی هستم که اعتقاد دارم نباید طناز طباطبایی باشم که «شیرین نعیمی» را بازی می کند باید «شیرین نعیمی» باشم. نباید طناز طباطبایی باشم که «میلو» است باید همه تلاشم را کنم که خود «میلو» باشم و شبیه او رفتار کنم.
این روش از بازیگری از نظر روحی و روانی بازیگر را خیلی فرسوده و آسیب دیده نمی کند؟
- بله، خیلی اذیت می کند. برای همین من کم کار می کنم چون هر روز از هر کاری چندین تار موی من را سفید می کند و در پروسه فیلمبرداری یک دفعه به خودم می آیم و می بینم که بخشی از موهایم کاملا سفید شده ولی با همه این فشارها با خودم فکر می کنم مگر من چند سال زنده ام و می توانم کار کنم. من اگر عمر متوسط خودم را ۶۰ سال تصور کنم و از این زمان ۴۰ سال آن را توانایی کار کردن داشته باشم ترجیح می دهم کم کار کنم و به روزی که خداوند برایم مقدر کرده است راضی باشم و در همین فرصت کم حداقل ۵، ۶ تا نقش ماندگار و خوب از خودم بر جای بگذارم.
برای بالا رفتن کیفیت بازیگری تان در زندگی روزمره تان چه می کنید؟
- بازیگری کار پیچیده و گسترده ای است و فقط به درست نگاه کردن و رویاپرداز و خلاق بودن ختم نمی شود. برای خوب بازی کردن باید چیزهای زیادی به خودت اضافه کنی. مثلا من همراه دوستانم هر جمعه برنامه ای داریم آن هم رفتن به گالری های شهر و گالری گردی است. هر جمعه تمام نمایشگاه های جدید را می روم و می بینم. یکی از تصویرهایی که سر فیلم «هیس ...» در لحظه فیلمبرداری سراغ من آمد، از دل همین گالری گردی ها بیرون آمد. در صحنه ای از این فیلم مامور زندان پنجره سلول من را باز می کند و می گوید که وصیتت را بنویس. من فکر کردم آن لحظه هیچ میمیکی نمی تواند پاسخگوی احساسات درونی آدمی باشد که الان باید وصیتش را بنویسد و ساعتی بعد هم قرار است بمیرد چه کار باید بکند. زجه بزند؟ خودش را بزند؟
من فکر کردم این صورتی است که سیاه می شود و فرو می ریزد بنابراین تنها کاری که کردم چادرم را روی سرم کشیدم که به سرعت کات دادند. من گفتم چرا؟ گفتند اصلا هیچی از صورتت دیده نمی شود گفتم مخصوصا این کار را کردم چون نمی خواهم صورتم دیده شود. خانم درخشنده یک نگاهی کردندکه چرا و من گفتم واقعا من الان باید چه عکس العمل و واکنشی نشان دهم که حق مطلب را ادا کرده باشم و این حجم از بار غم را برساند. این تصویر از دیدن عکس، مجسمه، نقاشی و هنرهای دیگر می آید. من بازیگر باید بتوانم از ذهن آدم های دیگر هم استفاده کنم من از خلاقیت یک نقاش یا مجسمه ساز و ... هم می توانم در کار خودم استفاده کنم. علاوه بر اینها سعی می کنم هر روز یک کار تکراری انجام ندهم و یکی از چیزهایی که در تئاتر کمی من را اذیت می کند همین است که هر شب باید کار تکراری انجام دهم. البته تکراری بودن آن تا قبل از زمان اجراست. موقعی که روی صحنه می روم درست است که یک قراردادهایی را باید هر شب اجرا کنم ولی می تواند حس کاملا متفاوتی از شب قبل داشته باشد.
هرگز به ازدواج فکر نمی کنم
این روزها مهمترین دغدغه طناز طباطبایی چیست؟
- کهنه نشدن. من از پیر شدن می ترسم. از ذهن پیر می ترسم. از جسم پیر می ترسم.
چند سالتان است؟
- 29، متولد سال 62 هستم اما این مربوط به سن من و لب مرز 30 بودن نیست. من 18 سالگی هم که گواهینامه گرفتم و فکر کردم که دیگر خیلی بزرگ شدم سریع این فیلم از ذهنم عبور کرد که یعنی دارم پیر می شوم و هر روز که جلو می روم بیشتر و بیشتر از این فرسودگی و کهنه شدن می ترسم.
هیچ وقت این ترس را هم دارید که وای الان ۳۰ سالم شد. هنوز ازدواج نکردم یا هنوز بچه ای ندارم؟ نگران نیستید برای مادر شدن دیر شود؟
- این حرفی که الان می خواهم بگویم خیلی حرف رادیکالی است شاید خیلی ها با من مخالف باشند و البته خیلی مسئله شخصی است ولی تصورم این است که با ازدواج و بچه دار شدن و با هر چیزی که از این دست به من اضافه می شود انگار که من یک مرحله عقب می روم و این حس کهنگی به من دست خواهد داد که حالا دیگر الان تمام شدم و بچه ام از من مهمتر است. الان خودت نباید غاذا بخوری و اول باید بچه ات را سیر کنی. الان جیب خودت ممکن است خالی باشد اما جیب بچه ات باید پر باشد. خودت نباید فلان کار را کنی که شوهرت بتواند فلان کار را کند. الان مجبوری کار نکنی چون بچه کوچک داری و ... راستش را بخواهید من یک ذره خودخواهم، نه خیلی خودخواهم. این خیلی خودخواه بودن و ترس از کهنه شدن باعث می شود که محتاط باشم. همیشه دوست دارم جوان باشم و تازه باشم و همه چیز تازه باشد. این خیلی خطرناک است چون فکر می کنم اگر یک روزی کهنه شوم و به این باور برسم که کهنه شدم دچار افسردگی خیلی حاد می شوم که حتی ممکن است بلایی سر خودم بیاورم. همه آرزوی زندگی ام هم همین است که خداوند این تازگی را از من نگیرد.
و برای همین می خواهی این مراحل ازدواج و بچه دار شدن و تشکیل خانواده را بگذارید برای بعدتر؟
- نه اینکه بعدتر، اصلا هیچ وقت به آن فکر هم نمی کنم، هرگز. عشق مادر و فرزندی و عشق به خانواده، عشقی طبیعی و در نهاد بشر است ولی چیزی که من می گویم کمی متفاوت است. نمی دانم شاید من یک مقدار کمی خودشیفتگی بازیگری دارم و این چیزی است که به نظرم همه بازیگران دارند و اگر نداشته باشند اصلا نمی توانند بازیگر شوند. آن خودشیفتگی هم این است که من خودم را از هر چیزی در جهان بیشتر دوست دارم و فکر می کنم حتی اگر روزی بچه دار شوم باز هم خودم را بیشتر از او دوست خواهمداشت. آنقدر خودم را دوست دارم که حاضر نمی شوم این همه سختی به خودم بدهم که عشق دیگری را تجربه کنم. آن عشق را خودم به خودم دارم.
نظر کاربران
سلام
آقا مث اینکه سردبیر شما علاقه شخصی به طناز طباطبایی داره!!!!!!!!!!!
(:
پاسخ ها
دقیقا دقیقا فکر کنم دختر خالشه
حالا کو شوهررررررررررررررررررررررررررر
که شما تصمیمتو بندازی واسه 40 سالگی!
خانم طباطبايي با جبر طبيعت چه خواهيد کرد؟!
سلام خانوم طباطبايي من خيلي شما رو دوست دارم .كاش تو سريال هاي تلوزيون بيشتر بازي كنيد سريال ميوه ممنوعه عالي بود
پاسخ ها
راس میگه......
من ینییییییییییییی عاشششششششششششششششققققققققققمممممممممممممم
ااااااهههههههههههاااااااااااااااههههههههههه اه اووووق
بیش از حد خود خواه هستن ایشون اصلا موافق حرفهاشون نیستم.اما قابل احترامه
پاسخ ها
خواهش میکنم این حرف رو نزنید.خود خانم طباطبایی این حرف رو تکذیب کرد
می خوام 100 سال سیاه ازدواج نکنی اصلا کی حاظر میشه با تو (آدم خود شیفته) ازدواج کنه بهتره با همون بازیگری ازدواج کنی!!!!! :(
پاسخ ها
عجب ادمی هستی.....
درست حرف بزن اقا....
خانم طباطبایی این حرف رو تکذیب کرد...
سعی کن خوب حرف زدن رو یاد بگیری..بدی ما ایرانی ها همینه
خانم طباطبایی واقعا خانومه من خیلی دوسش دارم
کی وکجاتکذیب کرده؟
شما اگر منو می دیدی نظرت درمورد ازدواج عوض می شد
پاسخ ها
خیلی خوب گفتی دمت گرم
ببخشید دلبر جان شما احیانا خانم نیستید؟
من خیلی دوستش دارم ولی کاش نقش سگ بازی نمی کرد.
پاسخ ها
این بازی کردن در نقش سگ نشان دهنده ی اینه که طناز انسان ساده ای هست نه مثل بعضی بازیگر ها که فقط برای پول بازی میکنند
کاملا" باهات موافقم
پس هر کی ساده است باید سگ و گربه بشه؟؟؟؟؟؟
عالیه که اینقدر کسی خودش رو دوس داره.
پس برات ی دبه سرکه بفرستم
لازمت میشه
پاسخ ها
حرف شما واقعا خجالت اوره...
همه ارزوی ازدواج با ایشون رو دارن
مثلا چه اسگلی؟
حس دوست داشتن و عشق به فرزند حسی نیست که تجربه نکرده ردش کنید وقتی صاحب فرزند شدی این حس دوست داشتن و دگرخواهی ات بیدار میشه و دیگه اگر هم بخوای نمیتونی خودت رو بیشتر از اون دوست داشته باشی. ولی این حس الانت رو خیلی دوست دارم
پاسخ ها
بالاخره تکلیفت چیه؟ این وری هستی یا اون وری ؟
با اون حرف آخرتون خیلی خیلی موافقم.
اصلا مگه مهمه که تو ازدواج کنی یا نه؟هر جور راحتی.نکنه می خوای خودتو مطرح کنی؟
پاسخ ها
*agha farhad movagham aslan kasi nemiyad begiradesh dare film miyad vagarna unai ke bishtar khodeshuno dooooooost daran zoooooooooodtaram ezdevaj mikonan kholase man faghat nazarato khundam na harfaye khanume torshidaro nakhundam*
واقعا متاسفم.شما وقتی از صحت این حرف خبر ندارین چرا الکی نظر میدین
ديگه چهره ش به درد سينما نمي خوره
پاسخ ها
به چه دلیل؟
خانم طباطبایی بهترین بازیگر زن در دنیاست
nika فکر کنم شما خود طنازین
من مثل کوه پشت سر nika خانومم واقعا بالا دست طناز طباطبایی نمیاد
منم مثل درخت صنوبر جلوی شماام واقعا پر مدعا تر از ایشون دیگه به عرصه هستی پا نمیذاره
عز یزم توصیه میکنم هرچه زودتر ازدواج کنی
پاسخ ها
تا کاملا نترشیدی
من باشما موافقم
با سلام واقعا شما يك هنرمند خوش قلب و نازنين هستيد اميدوارم در سال جديد موفق تر باشيد
حالا لازم نبود اين قدر تأكيد كنن خودخواه اند!!!
گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پییییییییفففففففففف بو میده
دبه داریم برا ترشی، نمیخوای؟ ارزون میدما
به نظرم ایشون مریض تشریف دارند....آخه مگه می شه یه نفر اصلا به ازدواج فکر هم نکنه....مملکت ما رو ببین کیا شدن هنرمند.....
خانوم منتظر یوزارسیف اند!
پاسخ ها
شایدم آنخ ماهوووو!!!!!!!
واقعا برای همتون متاسفم .خانم طباطبایی بهترین بازیگر هستن.انتقاداتتون رو بزارین واسه بهنوش و لادن طباطبایی.اگر فیلم سرسپرده رو نگاه کنین نظرتون راجب طناز خانم عوض میشه.ایشون با اقای سام درخشانی ترکوندند.
پاسخ ها
دمت خیلی گرم فیلم بالا دست سرسپرده نمیاد
از تنهایی در آینده نمیترسی ؟ از اینکه همون کهولت سن که ازش میترسی وقتی از راه برسه و دورت خلوت باشه ... بعد این حرفا خودت و بازیهات خیلی دوست داشتنی هستند . امیدوارم همیشه به خیلی از آرزوهات برسی
منظورشون اینه که تا نتونن کسی رو پیدا کنن که بیشترازخودشون دوست داشته باشن ازدواج نمیکنن منم باهاش موافقم حیفه با هرکسی ازدواج کنه .
پاسخ ها
هیچم این منظورو نداشت بیخود توجیهش نکن
خيال ازدواج نداري يا شوهر گيرت نمياد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چی شد دوستان؟فیلم سرسپرده رو نگاه کردین؟میگم خانم طناز طباطبایی راسته که شما قراره با آقای سام درخشانی ازدواج کنید؟؟؟خیلی به هم میان...جفتتون هم خوشگل و خوشتیپ هستید
پاسخ ها
بیشین بابا چرت نگو
من خوشحال هستم از این که میبینم که خانم طباطبایی این همه مخاطب دارن به خانم طباطبایی تبریک میگم چون خدایی خیلی ها نظر دادن بعضیها هم بی ادب هستن .ازاینکه بعضی ها ازحسادت یا چیزهای دیگر به خودشون اجازه توهین به این خانم رو میدن متاسفم .در ضمن ازدواج یک مسئله حاشیه ایه امیدوارم که هیچ وقت زندگیهامون به حاشیه نره.
پاسخ ها
حرف مفت نزن نفله
دوست داشتن دیگری، دگر خواهی و در نهایت سیراب کردن دیگران از عشق وجودی و درونی خود همه و همه درک صحیح از معنای محبت و احساس است. شما تنها و تنها خودتان را لایق دوست داشتن میدانید در صورتیکه وجود انسان سرشار از عشق به همسر و فرزند است که شما آن را لایق خویش نمیدانید...
من دیوونه ی طنازم ....ارزوهامه......اما نمیدونم چی شد که نظرم در بارش عوض شد ....یه سوال ارزششو داشت که با این همه افتخاراتشو وزیبایی هاش نقش سگ بازی کنه .....براش متاسفم همین وبس ....
می خواهد ازدواج بکنه یا نکنه دیگه برام مهم نیست ...فقط حیف
ارزش گریه های شبانه روزی منو نداشت
بازیش تو سرسپرده باعث شده بود که عاشقش بشم
ولی حالا کاش این مطالبو در بارش نمی خوندم....و عاشقش می موندم .....
پاسخ ها
بعضی از بازیگرا همینند دیگه وقتی به اوج میرسند ظرفیتشون تکمیل میشه اون وقته که عقل از سرشون میپره و کارهای محیرالعقول میکنند
طناز عالیه
پاسخ ها
گل وسط قالیه
خدا صبرت بده
من یه دوست دارم شبیه طنازه ..
اصلن هر موقع عکس طناز رو می بینم یاد اون می افتم
خلاصه دیوونه طناز طباطبایی هستم
خخخخخخخخخخخخ
پاسخ ها
از بس که دیوونه ای
واقعا که شماها ایرانی هستین باید از بازیگرامون حمایت کنیم نه اینکه ازشون بد بگیم واقعا که بعضیا خیلی حسود هستن این حرفای شماها با انتقاد خیلی فرق میکنه شوهرم همیشه پیدا میشه نگران نباشید خانومای ترشیده بعضیا اهداف بزرگتری از ازدواج کردن دارن انقدر حسود بودنتون رو همه جا جار نزنید
ته بازیگره
پاسخ ها
جلوی بازیگره
طناااااااااااااز جیگره ماهه خوشگله اما طناز جووووونم ازدواج کن واسه ایندت تنها نباشی. دوستت دارم بوس بوس بوس
پاسخ ها
بازم اوووووق
Dostemoon KHob Gofte ! OOOOOOOgh
بابا به شما چه ربطی داره که خانم طباطبایی میخاد ازدواج کنه یا نه یه نظر کاملا شخصیه وهیچ ربطی به بقیه نداره پس بهتر دخالت نکنین امیدوارم طناز همیشه خوشحال و موفق باشه
نمیدونم روی جلدخانواده سبز رودیدید یانه:؟عکس عروسی خانم طباطبایی ویک آقایی که به نظرم هنرپیشه نیست،روگذاشتن،وتوضیح خاصی ندادن.نمیدونم عروسی کردن یانه؟شماخانواده سبزرودیدید؟اگه ازدواج کرده باشن بااین مصاحبشون منافات داره.شماچه نظری دارید؟
پاسخ ها
يك خورده ديره براي جواب دادن!
ولي اون آقا نقش خواستگار و شوهر آينده ايشون تو هيس! رو دارد
من عاشق طناز هستم شما هموطن عزیز لطفا توی زندگی دیگران دخالت نکنین ان شااــــ خوشبخت شن ـ
پاسخ ها
بیشین هموطن تو برو عشق و حال خودتو بکن چیکار به طناز مهناز داری
توی ای فیلم طناز طباطبایی و سام درخشانی با هم صحبت میکردن..اگه این دو تا با هم ازدواج نکردن هرچی خواستین بگین
پاسخ ها
خب بازیگرا همه با هم میشینن صحبت میکنن اصلا شاید رفت و امد خانوادگی هم داشته باشند این که نشد دلیل عجب ایکیویی هستی ها
خانم طباطبایی خیلی دوستون دارم، چون خیلی خوشکلیO:-)
پاسخ ها
یعنی تو انقد خوشگل ندیده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نظرت در مورد ازدواج و بچه دار شدن عالی بود عزیزم
پاسخ ها
ای زرششششششششششک
و همینطور کششششششششک......
و همچنین آبگوششششت بز باش
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
من به عشق طناز طباطبایی 5 بار مرهم رو تو سینما و 4 بار هم هیس رو دیدم میوه ممنوعه و صداها و تهران طهران و.... رو فقط به عشق ایشان گرفتم کسی حق توهین به طناز طباطبایی رو نداره _لطفا درست حرف بزن رضا جان فقط طناز طباطبایی
سلام عزیزان...
بنده خانوم طباطبایی رو از ابتدای کارشون میشناسم و بازی های خوب ایشون رو دنبال میکنم...
ایشون به حق جزء هنرمندان با معرفت،مهربان و با شخصیت سینما،تئاتر و تلویزیون هستن که نظیر ندارن و از دوستان عزیزم میخوام اول ایشون رو کمی بشناسند و بعد نقد اون هم بدون غرض به هنر ایشون و نه به عقاید ایشون که خیلی هاش شایعه وار مطرح میشه بپردازن...
موفق باشید...
با آرزوی سلامتی برای تمام هترمندان مردمی .
به امید غنی شدن فرهنگ مردم ایران زمین.
پاسخ ها
یه کف مرتب
با آرزوی سلامتی برای تمام هترمندان مردمی .
به امید غنی شدن فرهنگ مردم ایران زمین.
طناز چه قشنگ چشمات. طناز چه قشنگه ... .
پاسخ ها
دماغت
خانم طباطبایی طوروخداحقوق این کسانی که اذت تعریف کردن وبیشترکن چون خوب دارن اذت طرفداری میکنن!
طناز خانم واقعا خدا شمارو مث فرشته آفریده نه انسان...عاااااشقتم لب تر کن برات بمیریم.
کرج
پاسخ ها
عجب بیکاری تو دیگه
من خیلی خانم طباطبایی رو دوس دارم...
پاسخ ها
از بس که بی سلیقه ای
سلام
خانم طباطبايى من آدم بى ادبى نيستم اما اگه اين حرف خودتون باشه نظر من اينه
من مجيدم از دانشگاه علوم پزشکى
به نظرمن شما يک فردافراطى هستين با يک سرى عقايدمزخرف
به نظرمن شما لياقت مادر شدنو ندارين
ولى مىدونم که در اخر ازدواج مىکنى فقط خواهشا غپى نيا شما تو خيال خودتون گم شدى و فکر مىکنى که تنها خشکل رو زمينى ولى زهى خيال باطل
پاسخ ها
احسنتم احسنتم به نظر منم طناز قیافه قشنگ معمولی داره انچنان قشنگ نیست تا وقتی یکی مثل خانم نیکی کریمی و افسانه پاکرو هستند نوبت به طناز نمیرسه
منم موافقم
آخه به شماها چه که ازدواج میکنه یا نه؟چه شایعه چه حقیقت به خودشون مربوطه نه به من و شما عقیدشون قابل احترامه هرکسی یه عقیده و نظری داره و میتونه خودش برای خودش و آینده اش تصمیم بگیره.به نظر من که واقعا بازیگر با استعداد و توانایی هستند و بازیشون در فیلم هیس واقعا تحسین بر انگیزه طوری بازی کردند که اصلا احساس نمیکنی داره نقش بازی میکنه به طور کامل در نقش کاملا فرو رفته بودن.به نظرم هیچ بازیگری نمیتوانست مثل ایشان نقش شیرین نعیمی در فیلم هیس را اینطور تاثیر گذار بازی کند.خانم طباطبایی دوستتون دارم به امید اینکه شاهد موفقیت های روزافزون شما باشم.
اگر می بینی سرم پائینه و هیچی نمیگم فقط بخاطر اینه آبجی که نمی خوام ذهن تو به مخاطره بندازم اما بگم که بگردنم نمونه، انسان ارزشش بیشتر از اینه که بخواد تو دریا غرق بشه ، بازیگری دریاست که هر شخصی به اندازه ظرفیتش از آن بهره میبرد ولی ساحل زیباتر است.
بازیگری ایفاء نقشه اما زندگی میدان واقعیت است.
خیلی سخته یک بازیگر حرفه ای نقش رو کنار بگذاره و بیاد درون زندگی واقعی
با این همه تفاسیر قابل احترام هستید
شما سیده هستید دختران جامعه از شما الگو میگیرند
این حجابه؟
ابدیتی هم در کاره
جواب خون شهدا رو چی میخوای بدی
پاسخ ها
افرین افرین حرف بسیار زیبایی زدید.
10000000000000000000000000000000000
لایک داری مهدی خان
طناز در نظرم یک انسان بسیار با شخصیت بود ولی با بازی در نقش یک سگ تمام افکار منو نسبت به خودش عوض کرد واقعا مشهور شدن انقدر ارزش نداره که ادم به خاطرش هر کاری انجام بده
به جهنم که ازدواج نمیکند در ضمن به جک و جونورای دیگه هم میتونی فکر کنی
پاسخ ها
مثلا ..................بزغاله
خداییش این زبون خودته به ظاهر دختر اروم و کم حرفی میای بهت نمیاد انقدر زبون دراز باشی
کسی که نقش حضرت امنه مادر گرامی پیامبر اسلام را بازی کرده خیلی زشته که بعدش بیاد تو همچین نقشهای سخیفی بازی کنه متاسفم
افکار و عقاید پخته و منطقی نداشتند.ایشان در این سن باید کم کم پذیرای حقیقت شوند و قبول کنند که پیر میشوند.حالا ازدواج و دیگر مسائل کاملا شخصی است و به خودشان مربوط است اما از مجموع عقاید و افکار ایشان،چیزی مثل فرار از حقیقت و روبرو نشدن با آن و گاهی اوقات کج اندیشی دیده میشود.
خانم طباطبایی خدا به شما صبر بده با این ادما
پاسخ ها
مگه داریم دروغ میگیم؟
نیازی نداریم چاپلوسی یه آدم از خود مچکر و گند دماغو بکنیم....
سلام.طناز فقط یک مشکل داره که اونم ازدواجه؟که اگرازدواج بکنه خیال همه رو راحت میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام!یه سوال فنی،الآن مشکل جامعه بشری اینکه چرا خانوم طباطبایی ازذواج نمی کنه؟والا خیلی پرتید!!به نظر من عقاید هر کس حتی اگه اشتباه باشه کاملا قابل احترامه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!بعدش هم چطور فقط بازیگرا باید ازدواج کنن بعد وقتی به ما می گن چرا ازد.اج نمی کنی می گیم مگه دیوانه ایم!یکی پیدا بشه یه جواب درست حسابی به مه بده!
پاسخ ها
برو بابا عقده ای
می دونم درخواستم رو نمی فهمی چون خلاصه یه دختری،بیشتر از اینا ازت انتظار نمیره درک کنی
من عاشق طناز طباطبایی بودم ولی باشنیدن این حرفا دیگر هیچ علاقه ای بهشون ندارم امیدوارم روزی برسه که افکارشونم مثل چهرشون زیبا بشه
شما هام با اين فرهنگ 2500 سالتون!
هر كي هر كار ميخواد بكنه بكنه!
به شماها چه؟
همون خوبه كه .... !
باز هم از اين بازيگر حمايت ميكنم.
بشین تا موهاتم مث دندونات سیفید شه!
*************
آخه عقل کول! تو اولین فردی هستی که میشنوم میگه نمیخوام ازدواج کنم چون از پیر شدن میترسم!!
چه ربطی داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حتماً چیز میزی دیدی داری بهونه میاری!!!
طناز جان ازدواج كن و به حرف هيچ كس گوش نده.
بهنوش طباطبایی بعد از ازدواجش با مهدی پاکدل خیلی سعی کرد نظر خواهرش رو تغییر بده که زندگی مشترک خیلی خوبه.اما اون قبول نکرده.
وقتی که یکی نمکی خواد ازدواج کنه نمی تونن زورش کنن که.حالا چه خواستگار داشته باشه چه نداشته باشه.....البته خواستگار که داره ولی خب دوس نداره.بعدشم ما یا........من طرفدارشم ولی نمی تونم بگم ازدواج کن یا ازدواج نکن.زندگی شخصی هیچ کس دست ما نیست.....
پاسخ ها
خانوم آی کیو طناز که خواهر بهنوش نیست چه چیزایی از خودت در میاری
احسنت
بد نبود
چرا ازدواخ نمیکنه
پاسخ ها
واسه اینکه کسی نمیاد این تحفه ی نطنز رو بگیره
به جهنم که به ازدواج فکر نمیکند
eshghiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii tanazzzzzzzzzz
سلام.خواستم بگم خیلی دوستتون دارم.فیلماتون عالیه...امیدوارم بازم فیلمای خوب بازی کنین...
فکر میکنی خیلی تحفه ای؟؟؟؟با این مصاحبه افتضاحی که کردی؟؟؟نه بابا،اگه قبلا یه ذره برام جالب بودی الان دیگه اصلا
قبلنا جزو بازیگرای خوب بودی ولی حالا نه
عزیزم خیلی خوشگلی ارزوم اینه که یه بار صدابشنوم عاشقتم با من تماس بگیر تا نظرمو راجع به تو بگم عشقم شمارتو بده تورو خدا بهت زنگ بزنم تورو جون پدرت
همتونو عقده گرفته بدبختای حسود این محمد چقدر حرف میزنه خانوم طباطبایی بهترین بازیگر زن سینمای ایران
خانوم طباطبایی . من یکی از طرفداراتونم خواستم جسارتی کرده و نصیحتی کنم... شما اگه بدونید با چادر خشکلتر میشید حاضرید چادری بشید: مهرو ارزشی که چادر پوشیدن به شما میده ولله بیشتراز این لباس پوشیدنتونه خواهشا یه تجدیدنظری درموردش داشته باشید.باسپاس فراوان محمدسازگار طرفدار همیشگی لطفا هرکس با نظر من موافقه نظر بده
من با محمد به طور extreme موافقم...
پاسخ ها
ممنونم ازت مسعود خان
من حاضرم ۵۰ سال دیگه
بچه ها از صب همه پیش به سوی گالری های شهرررررر...بلکه بتونیم مخشو بزنیم.خخخخخ
اگر آدم درست کاری بودی نظر اینجانب را که فرستاده بودم ومشکلی هم نداشت منتشر می کردی فرق ما ایرانیهای حلال زاداه با شما در همین رفتارها هست
پاینده ایران پاینده آزادی بیان واندیشه
من متولد70هستم و اهل کرمانشــاه شکلم خوبه تیپم خوبه و پسر خوبیم و خدایی عاشق طناز طباطبایی هستم کاش همسرآینده م یکی مثل طناز طباطبایی باشه من عاشق شخصیت و شکل ایشونم.خدانگهدارشون باشه