بازیگران درخشان تاریخ سینما (۱۷): بت دیویس
بت دیویس ، یکی از هنرپیشه های زن پیشرو و افسانه ای هالیوود که به خاطر شخصیت متفاوت و حضورش در حدود ۱۰۰ فیلم سینمایی شناخته می شود، روز پنجم آوریل ۱۹۰۸ در لوول، ماساچوست، از مادری به نام روث و پدری به نام هارلو مورل دیویس به دنیا آمد.
یکی از هنرپیشه های زن پیشرو و افسانه ای هالیوود که به خاطر شخصیت متفاوت و حضورش در حدود 100 فیلم سینمایی شناخته می شود، روز پنجم آوریل 1908 در لوول، ماساچوست، از مادری به نام روث و پدری به نام هارلو مورل دیویس به دنیا آمد. وقتی 7 ساله بود، پدرش مادرش را طلاق داد و مادر بت مجبور شد او و خواهر کوچکش باربارا را به تنهایی بزرگ کند.
دیویس شروع به دادن تست بازیگری برای نقش های تئاتری کرد و در سال 1929 اولین نقش تئاتری اش را در نمایش «زمین مابین» در سالن تئاتر پروینستاون گرینیچ ویلیج بازی کرد. در سن 21 سالگی بت اولین بازی اش در تئاتر برادوی را در کمدی «ظروف شکسته» بازی کرد.
در سال ۱۹۳۴ بود که وارنر برادرز دیویس را به آر کی او پیکچرز قرض داد تا در فیلم «پیرامون اسارت بشری» درامی مبتنی بر رمان دبلیو. سامرست موآم بازی کند. دیویس اولین نامزدی اسکارش را برای بازی در نقش میلدرد پیشخدمت بددهان دریافت کرد.
اولین نامزدی اسکار در سال 1935 نصیب دیویس شد و آن هم به خاطر نقش زن جوان آسیب دیده ای در فیلم «خطرناک» بود. پس از آن در سال 1937 در فیلم «جنگل بیروح» در کنار ستاره هایی نظیر لزلی هاوارد و هامفری بوگارت نقش آفرینی کرد. پس از دوره ای دشوار در وارنر برادرز که به خاطر رد کردن نقش ها تعلیقش کرده بودند، دیویس از این استودیو شکایت کرد و مدتی را در انگستان گذراند و سپس به هالیوود بازگشت و دستمزد بالاتر و انتخاب های بهتری از نقش ها به او دادند.
در سال ۱۹۵۰، یکی از ماندگار ترین بازی هایش را در درام «همه چیز درباره ایو» انجام داد و نقش مارگو چنینگ، بازیگر زن تئاتر را جان بخشید که با احساسات ناامنی و عدم اطمینان درباره خویش در دوره میانسالی مواجه می شود. یکی از فراموش نشدنی ترین دیالوگ های او در این فیلم این دو جمله است: «کمربندهایتان را ببندید: شب پر دست اندازی در پیش داریم.»
در فیلم سینمایی «ملکه باکره» (۱۹۵۵) وی نقش الیزابت اول را بازی کرد و در نمایش «شب ایگوانا» ساخته تنسی ویلیامز نیز در برادوی در سال ۱۹۶۱ ظاهر شد. ولی بعضی از کارهای دیگر او در این دوره کم کیفیت تر بودند. در فیلم ترسناک «چه بر سر بیبی جین آمد؟» (۱۹۶۲) وی با جوآن کرافورد همبازی شد و در فیلم ترسناک دیگری با عنوان «هیس هیس شارلوت عزیز» در سال ۱۹۶۴ بازی کرد و سپس در ملودرام «سالگرد» در سال ۱۹۶۸ نقش آفرینی نمود.
علیرغم مشکلات جسمانی در سال های آخر عمر از جمله مبارزه با سرطان سینه، دیویس به بازیگری ادامه داد. در سال 1976 در فیلم ترسناک «پیشکش های سوخته» ظاهر شد و در سال 1979 یکی از اعضای تیم تمام ستاره «مرگ روی رود نیل» از آگاتا کریستی بود. یکی از آخرین نقش هایی که بت دیویس بازی کرد، نقش زن نابینایی در فیلم «نهنگ های ماه اوت» (1987) بود که مقابل لیلیان گیش بود. وی همچنین در تلویزیونی هم هنرنمایی کرد و جایزه امی را برای «بیگانگان: داستان یک مادر و دختر» (1979) دریافت نمود.
بعدها در زندگی اش جوایز بسیاری کسب کرد از جمله جایزه یک عمر دستاورد موسسه فیلم آمریکا در سال 1977 و جایزه افتخارات مرکز کندی در سال 1987. بت دیویس روز ششم اکتبر 1989 در سن 81 سالگی در فرانسه درگذشت. در زمان مرگش وی در حال بازگشت به خانه از یک جشنواره فیلم در اسپانیا بود که در آن جشنواره به خاطر کارهایش در سینما و بازیگری، مورد تحسین و احترام قرار گرفته بود.
بت دیویس چهار بار ازدواج کرد که اولین ازدواجش با هارمون اسکار نلسون جی. آر. رهبر یک گروه موسیقی بود که به طلاق انجامید. دومین همسرش تاجری به نام آرتور فارنزورث بود که در سال ۱۹۴۳ درگذشت. سومین همسرش ویلیام گرانت شری بود که از او دختری به نام باربارا دارد.
«بانوی اول سینمای آمریکا»، بت دیویس، استعداد فراوانی در بازی در نقش کاراکترهای بداخلاق و غیر دوست داشتنی داشت و مشهور بود به اینکه در دنیای واقعی و خارج از پرده سینما بسیار سرسخت و زمخت بود و از بدرفتاری پروا نداشت و اغلب لذت می برد از اینکه دیگران او را به عنوان یک زن بداخلاق درجه یک می شناختند. در دورانی که به زنانی که آنچه در ذهن داشتند به زبان می آوردند زن غیرقابل تحمل و سرسخت می گفتند - که البته این موضوع هنوز هم دیده می شود - دیویس همچون فانوس دریایی می درخشید.
مصاحبه هایی که با این بانوی بزرگ پرده نقره ای انجام شده نشان می دهند که این هنرپیشه در بیان نظراتش بسیار حرفه ای بوده و هیچکس از زبان او در امان نبود، از جمله رقیبش جوآن کرافورد. در اینجا نقل قول های مشهوری از بت دیویس را می خوانید:
«چرا من اینقدر نقش زن های بداخلاق را خوب بازی می کنم؟ فکر می کنم دلیلش این است که بداخلاق نیستم. شاید به همین دلیل است که جوآن کرافورد همیشه نقش بانوهای باشخصیت را بازی می کند.»
«همیشه در پارتی های هالیوودی، بازیگری بهتر و نقش بازی کردن بیشتری از هنرپیشه ها می بینید تا روی پرده سینما.»
«هرگز پایینتر و زیر عنوان فیلم قرار نخواهم گرفت.»
«بهترین زمانی که با جوآن کرافورد داشتم زمانی بود که در فیلم "چه بر سر بینی جین آمد" او را از بالای پله های به پایین هل دادم.»
«من هیچوقت با بازیگران زن صمیمی نشدم. صحبت با آنها همیشه حوصله ام را تا حد مرگ سر می برد.»
«گری مردی ماچو بود، ولی هیچکدام از شوهرهایم هیچوقت آنقدر مرد نبودند که آقای بت دیویس بشوند.»
پس از مرگ دشمن دیرینه اش، جوآن کرافورد: «هیچوقت نباید پشت سر مرده بد بگویید، فقط باید خوب بگویید... جوآن کرافورد مرد. خوبه.»
در مورد ارول فلین: «ارول خیلی زیبا بود. خودش بی پرده می گفت: "من واقعاً هیچی در مورد بازیگری نمی دونم". و من صداقتش را تحسین می کنم، چون کاملاً در این مورد حق داشت.»
«من زنی هستم که برای یک مرد ساخته شده ام، ولی هرگز مردی را پیدا نکردم که بتواند با من رقابت کند.»
«اگر مردی را پیدا می کردم که 15 میلیون دلار داشت و نصفش را به من می داد و تضمین می کرد که یک سال بعد بمیرد، دوباره ازدواج می کردم.»
«من زنده ماندم چون از بقیه سرسخت تر بودم.»
«ضعیف ها در میان ما از بقیه خیانتکار ترند. آنها نیروی قویترها را می گیرند. آنها سیری ناپذیرند، همیشه تشنه اند و حرف های تلخ می زنند. همه نگران آنها هستند و مانند خون آشام ها زندگی را از رگ های بقیه می مکند.»
«اگر همه از تو خوششان می آید، پس حتماً احمق و حوصله سر بر هستی.»
«این روزها همه ستاره شده اند. در زمان ما، باید تلاش می کردی تا عنوان ستاره را بدست می آوردی.»
نظر کاربران
دوتا نقل قل های اخرش خیلی با معنی بودند.