تولوز لوترک، هنرمند پریشان محلههای «بدنام»
هانری دو تولوز لوترک، با زندگی شگفتانگیز و آثار برجستهاش، یکی از بزگترین هنرمندان "آخر قرن" است که آغاز هنر مدرن را نوید داد.
نام تولوز لوترک با ثبت مظاهر و پدیدههای زندگی مدرن شهری آمیخته شده تا آنجا که خود او نیز به پدیدهای پرمعنی در این چرخش بنیادین در تاریخ هنر بدل شده است. او که در سرآغاز "قرن مدرن" قرار گرفته بود، زندگی شبانه و تمام عیش و عشرتهای فریبنده و "گناهان" وسوسهانگیز "پایتخت قرن" را، از الکل و اعتیاد تا قمار و فحشا به روی بوم نقاشی آورد.
این راه را پیش از او نقاشان امپرسیونیست هموار کرده بودند، از ادگار دگا و اوگوست رنوار تا پل گوگن و ونسان ونگوگ. در مرحله پساامپرسیونیسم این نقش را او به عهده گرفت.
در کارهای گرافیک لوترک، طرح و رنگ و ترکیب چنان هماهنگ و نافذ و گیرا کنار هم قرار گرفتهاند، که بیننده را بیدرنگ جذب میکنند.
هنر گرافیک تا امروز بسا چیزها از لوترک آموخته اما این تنها وجهی فرعی و نه چندان مهم از آفرینش هنری لوترک است. نبوغ بزرگتر او را باید در تابلوهای رنگین و طرحهای قلمی او جست.
در نقاشیهایی که دورانی ویژه را با تمام زیروبمهایش پیش چشم میآورند و طرحهایی موجز و فشرده که با چند خط ظریف دنیایی پراحساس میآفرینند.
بهترین کارهای او برخی از آثار دگا را به یاد میآورد، با این تفاوت که پیرمرد موقر و آراسته، این دنیا را با بالرینهای زیبا و فرشتهآسا خلق کرده بود و تولوز لوترک آن را با روسپیان خسته و غمگین آفرید.
اوج هنر لوترک در تصویر دنیای ناامن و پربیم و خطر دختران بار و زنان روسپی است. آنها با اندام رنجور و شکننده در جمع مردان به دام افتادهاند.
هانری دو تولوز لوترک در ۲۴ نوامبر ۱۸۶۴ در خانوادهای اشرافی در آلبی در جنوب فرانسه به دنیا آمد. از تولد عوارض فلج اطفال در او آشکار بود و در سالهای کودکی با بیماریهای گوناگون روبرو شد.
در نوجوانی طی دو حادثه پاهای او شکست و رشد بدنی او متوقف شد، تا آنجا که در بهترین سالهای رشد قد او به بیش از یک متر و ۵۲ سانتیمتر نرسید.
از کودکی به نقاشی علاقهمند شد و در طراحی استعدادی شگرف نشان داد. با پشتیبانی خانواده بانفوذ و توانگرش، به کلاسهای بسیار رفت و مربیان فراوان داشت، اما باید گفت که بیشتر هنرمندی "خودآموز" بود.
در هشت سالگی نزد مربی طراحی حیوان و صحنههای شکار آموخت. پس از مهاجرت به پاریس، اولین معلم نقاشی به او گفت: "رسم و نقاشی شما بدک نیست، اما طراحی شما افتضاح است". امروز لوترک یکی از ماهرترین طراحان تمام تاریخ نقاشی شناخته میشود.
در جوانی، شاید به مثابه طغیان بر تبار اشرافی و نقشی که سرنوشت بیرحم برایش رقم زده بود، به زندگی آشفته و پریشانی در مونمارتر، شمال پاریس، روی آورد، که محلهای "بدنام" شناخته میشد.
به جمع هنرمندان بیسروسامانی پیوست که جز نقاشی سودایی در سر نداشتند. لوترک به ویژه با کارهای گرافیک و طراحی پوسترهای رنگین برای شوها و کابارهها موفقیت زیادی کسب کرد.
افراط در بادهنوشی و افراد بی بندوبار، وضعیت سلامتی او را باز هم بدتر کرد. از حوالی سال ۱۸۶۸ به ناهنجاریهای روانی و بیماریهای روحی مانند صرع مبتلا شد.
با وخیم شدن بیماری، مادرش که به او محبت فراوان داشت، به مراقبت از فرزند بیمار پرداخت و او را به آسایشگاههای فراوان فرستاد، که در حال فرزند تأثیر زیادی نداشت.
در آوریل ۱۹۰۱ تولوز لوترک با بدنی ناتوان به پاریس برگشت و به تکمیل برخی از آثار خود همت گماشت. در ۱۵ ژوئیه به توسا رفت و بار دیگر به حملهای دچار شد که او را به کلی زمینگیر کرد.
در ۲۰ اوت همان سال مادرش او را با خود به کاخی در مالرومه برد. در همین کاخ بود که لوترک در ۹ سپتامبر ۱۹۰۱ در کنار والدین خود درگذشت.
زندگی شگفت و پرماجرای لوترک دستمایه آثار هنری بسیاری قرار گرفت، که معروفترین آنها رمانی به نام "مولن روژ" نوشته پیر لامور است. از این کتاب دستکم دو ترجمه به زبان فارسی وجود دارد، یکی با ترجمه هوشنگ پیرنظر و دیگری به ترجمه سهیل روحانی.
به الهام از رمان یادشده در سال ۱۹۵۲ جان هیوستن فیلم سینمایی "مولن روژ" را کارگردانی کرد. در موزیکالی به همین نام که در سال ۲۰۰۱ به کارگردانی باز لورمان ساخته شد، تولوز لوترک نقشی فرعی دارد که توسط جان لگیزامو ایفا شده است.
در فیلم "نیمه شب در پاریس" (۲۰۱۱) به کارگردانی وودی آلن نیز تولوز لوترک در صحنهای کوتاه ظاهر میشود.
نظر کاربران
یکی از هنرمندان بزرگ، تشکر