فرانتس لیست؛ بزرگترین نوازنده پیانو
دویست و پنج سال پیش در روز بیست و دوم ماه میلادی جاری فرانتس لیست نوازنده و آهنگساز بزرگ مجارستانی در روستای کوچکی به نام دوبرژان از توابع سوپرون به دنیا آمد.فرانتس لیست را بزرگترین نوازنده پیانوی دوران خود و بلکه همه دورانها خواندهاند.
از هشت اعجوبه دیگر اما ذکری به میان نیامده، ستاره دنبالهدار هالی هم که تقریبأ هر ۷۶ سال یک بار در آسمان ظاهر میشود، گیسو افشانی برای تولد نوازنده عاشق پیشهی رمانتیکِ سرزمین کولیها و خاندان با نفوذ و هنر پرور استرهازی را طبق اسناد موجود با بیست و چهار سال تأخیر انجام داده، با این همه زندگی فرانتس لیست از بدو تولد تا زمان مرگ سراسر آمیخته به این گونه افسانه هاست.
پدر و پدر بزرگ فرانتس لیست مباشر املاک استرهازی و هر دو نوازنده بودند. پدر بزرگ، پیانو، ویلن و ارگ می زد، و پدر علاوه بر پیانو نوازنده ویولنسل و گیتار بود.
لیست نوازندگی پیانو را از هفت سالگی نزد پدر آموخت و از هشت سالگی در جشنها و مهمانیهای محلی هنرنمایی می کرد. با همین هنرنماییها بود که تنی چند از متمولان زادگاهش برآن شدند هزینه تحصیل موسیقی کودک با استعداد را در وین تأمین کنند.
فرانتس لیست را بزرگترین نوازنده پیانوی دوران خود و بلکه همه دورانها خواندهاند. بعضی منتقدان در تاریخ موسیقی کلاسیک چنین مقامی را به آهنگسازان دیگری مثل شوپن و راخمانیف هم بخشیدهاند، اما آنها بهترین مجری آثار خود بودند و بسیار کم برای اجرا در مجامع عمومی ظاهر میشدند، به علاوه شوپن خود به برتری نوازندگی لیست اعتراف کرده و نقل است که آرزو داشته اتودهایش را بتواند به خوبی لیست بنوازد، و برامس یکی دیگر از ستایشگران لیست معتقد بود کسی که هنر نوازندگی او را ندیده باشد چیزی از نوازندگی پیانو نمیداند.
از همه اینها گذشته، حضور لیست در صحنه و وسعت آثاری که در کنار ساختههای خودش از بزرگان قدیم و همدورهاش تا نغمهها و نسخه برداریها از موسیقی اقوام و ملتهای اروپایی برای اجرا برمیگزید، حکایت از توان و استنباط استثنایی از جوهره آثاری بسیار زیاد و متنوع دارد.
الگوی لیست در رسیدن به مقامی که در نواختن پیانو به دست آورد، پاگانینی نوازنده و آهنگساز مشهور ایتالیایی بود که همتای متقدم لیست در نوازندگی ویلن است.
دوران فرانتس لیست دوران خوش قریحهترین هنرمندان پیشگام جنبش رمانتیک بود. او با ویکتور هوگو، لامارتین، آلفونس دوده، ژرژ ساند و بسیاری دیگر از چهرههای ادبی و هنری عصر خود دوستی و آشنایی نزدیک داشت و در مقابل منتقدانی که هنر نوازندگی او را مقدم بر آهنگسازیاش می شمردند، طرفدارنی دوآتشه برای ساخته هایش پیدا کرده بود.
یکی از این طرفداران فرانتس برندل منتقد و روزنامه نگار مشهور و صاحب نفوذ زمان بود که به آثار لیست و واگنر و برلیوز فرانسوی به عنوان پیشگامهای «مکتب نوین آلمان» اعتباری ویژه بخشید.
عقاید برندل گرچه بحث انگیز بود و جای چون و چرا داشت، اما به همین دلیل به شهرت آهنگسازان مورد نظرش بسیار کمک کرد و در زمانی طولانی مبدل به بخشی از مشاجرات قلمی موسوم به جنگ رمانتیکها شد که در یک طرف کلارا شومان، همسر رابرت شومان، یوزف یواخیم و یوهانس برامس قرار داشتند و در طرف دیگر لیست و برلیوز و واگنر را در مقابل نقطه نظر های این سه تن قرار می داد.
انتقاد وارد بر نظریه برندل بیشتر در آن بود که برلیوزِ فرانسوی و فرانتس لیستِ مجارستانی (هر چند با اعقاب آلمانی) را به عنوان پیشگامهای «مکتب نوین آلمان» معرفی می کرد، و برندل در دفاع از نظر خود به دو نحله آلمانی و اروپایی در تاریخ موسیقی کلاسیک ارجاع می داد و آهنگسازهایی مثل باخ و بتهوون را در سنت موسیقی آلمانی، و به عنوان مثال موتسارت را به خاطر تأثیری که از موسیقی ایتالیایی بخصوص در اپرا گرفته بود، در گروه آهنگسازهای اروپایی و بین المللی قرار می داد.
به این ترتیب آهنگسازهایی مثل کروبینی ایتالیایی و اتین میول فرانسوی جزو استادان مکتب آلمانی و هنرمندانی چون هندل و گلوک همچون موتسارت اروپایی و بین المللی محسوب می شدند. عقاید برندل و شیوههای سبک شناسی او به این مختصر محدود نمیشد، مثلأ او در مقایسههایش سمفونیهای شاعرانه لیست و برلیوز را در مقابل سمفونیهای شوبرت و مندلسون و شومان قرار می داد و معتقد بود سه تن آخری گرچه وابسته به سنت موسیقی آلمانی هستند و آثار زیبا و با ارزشی خلق کردهاند، اما مقلدان بتهوون محسوب می شوند و آثارشان فاقد نوآوریهای «مکتب نوین آلمانی» به زعامت لیست و برلیوز، و واگنرِ سازندهی اپراهای«خالص» آلمانی است.
در تاریخ جنبشهای هنری شاید هیچ زمانی هنر و زندگی به اندازه دوران رمانتیکها به هم نزدیک نشده باشد، برای لیست که در میان رمانتیکها هم انقلابی محسوب میشد، هنر عین زندگی و زندگی عین هنر بود و این نگرش البته در عین خوشیها و شادیها از پس هر داستان عشق و رسوایی که به نام او بر سر زبانها می افتاد، تلخکامیهای زیادی هم برایش به بار میآورد.
فرانتس لیست هنوز نوجوانی بیش نبود که با مرگ پدر، خود و مادرش را بدون حامی مالی در اتاق کوچکی در پاریس تنها یافت. در همین زمان بود که تصمیم گرفت معلم پیانو شود. دیری نگذشت که روح عاشق پیشه اش اسیر دختر زیبایی از شاگردانش به نام کارولین دو سن کری شد که پدرش از بخت بد وزیر شارل دهم پادشاه فرانسه بود. پدر معلم گستاخ یکلا قبای پیانو را از خانه راند. فرانتس جوان پریشان شد و به مذهب رو آورد، اما مذهب واقعی او رمانتیسم بود و با وجودی که مدارج اولیه برای رسیدن به مقام کشیشی را تا کسب عنوان «آبه لیست» طی کرد، دوستانی از میان اصحاب کلیسا برمیگزید که به قول یکی از منتقدان کاری به کفشهای براق و جورابهای رنگین مجالس رقصی که از زیر ردای آهنگهای مذهبی و عرفانیاش بیرون میزد نداشتند.
به این ترتیب خودش را عادت داد که گاهی روزها و ماههای متمادی در به روی خویش ببندد و با تنها ملجأ و مونسش پیانو راز و نیاز کند، اما آنگاه که سر از لاک خود در میآورد باز همان هنرمند خوش سیمای شورانگیز و عاشقپیشه در زیر نور خیره کننده صحنههای نمایش بود.
پس از ناامیدی از وصال کارولین دو سن کری با کنتس داگو، نویسنده فرانسوی که آثارش را به نام دانیل استرن منتشر میکرد، طرح دوستی ریخت. آشناییاش با فلیسیته دولامینه، کشیش آزاداندیش و فیلسوف مشرب فرانسوی هم تقریبأ در همین دوره رخ داد. تأثیر این دو تن بر لیست دورهی تازهای از خلاقیت او را با بیست و پنج قطعه کوتاه اما غنی پیانو به نام «سالهای زیارت» شکوفا کرد.
«سالهای زیارت» حاصل مشاهدات لیست در سفر به سوییس و ایتالیا همراه با کنتس داگو است که شوهر خود را ترک کرد تا زندگی تازهای را در کنار لیست آغاز کند.
در این قطعات که در قالب یادداشتهای روزانه طرح ریزی شده، لیست به جنبههای مختلف سفر میپردازد و با دیدن زیباییهای طبیعی و بناهای تاریخی، گاه با لحنی توصیفی و گاه شاعرانه و مذهبی احساسات پرشورش را درباره توفان، چشمههای جوشان، ناقوس ژنو، درد وطن، راه رفتن قدیسها بر روی آب و تأملاتی در باره شخصیتهای تاریخی مثل ویلهلم تل، دانته و پترارک به زبان موسیقی بیان می کند.
زندگی در کنار کنتس داگو که شش سال از لیست بزرگتر بود تقریبأ همین مدت به دراز کشید و سه فرزند از آنها به دنیا آمد که جز کوزیما دو تن دیگر در جوانی به بیماری سل درگذشتند.
بازگشت لیست به صحنه کنسرت و سفرهای بیشمارش به گوشه و کنار اروپا و شایعاتی که در اطراف دیدار و مجالستش با زنان جوان از جمله ماری دوپلسی معشوقه آلکساندر دومای پسر و الهام بخش او در مادام کاملیا بر سر زبانها افتاده بود، به سردی روابط کنتس و در نهایت جداییاش از لیست و رو آوردنش به نوشتن کتابهای تاریخی و فلسفی انجامید.
فرانتس لیست که در این زمان تازه به سالهای میانی سومین دهه زندگیاش رسیده بود، اوج مهارت نوازندگی را با حرفهای ترین فنون بازیگری در کنسرتهایش به هم می آمیخت.
به این ترتیب او نخستین هنرمندیست که در تاریخ موسیقی کلاسیک جرأت کرد کنسرت کامل با ساز تنها برگزار کند و از آن بالاتر با کشیدن شمار زیادی از مخاطبان تازه به سالنها محبوبیتی در حد ستارگان موسیقی پاپ و راک امروزی را در قرن نوزدهم تجربه کرد.
برای رسیدن به چنین موفقیتی فرانتس لیست بسیاری از شیوههای مرسوم حضور بر روی صحنه را با نوآوریهای خود دگرگون کرد. به عنوان مثال او نخستین نوازندهایست که روی صحنه به طور نیمرخ در مقابل تماشاگران می نشست و به چهره جذابش در میان انبوه موهای بلندی که آن را می پوشاند جلوه بیشتری میبخشید.
فرانتس لیست در طول حیات پربار و طولانی هنریاش هزارها شاگرد تربیت کرد. در سالهای آغاز فعالیتش گزیدهکار بود و تنها شاگردانی را که قوت و رگه استعدادی در آنها تشخیص می داد میپذیرفت. اما در واپسین سالهای زندگی که به آرامش و ثروت رسیده بود درِ خانهاش به روی عموم باز بود و به طالبان موسیقی از کودک و پیر و جوان آموزش رایگان می داد.
زمانی که کوزیما در سال ۱۸۶۸ همچون مادرش در جوانی، شوهر خود را ترک کرد و برای زندگی با واگنر به وایمار رفت، فرانتس لیست در رم بود و با کلیسا روابطی حسنه داشت. جنجالهای روزنامه ها و تغییر آیین کوزیما از کاتولیک به پروتستان برای این که بتواند از شوهر اولش طلاق بگیرد و به ازدواج واگنر درآید، بار دیگر آرامش لیست را به هم زد. اما در نهایت زخم قلمها و زبانها را تاب آورد و آنها را همچون گذشته به عنوان بخشی از هزینههای گزاف شهرت و مقام یک هنرمند بزرگ و آزاد تلقی کرد، هنرمند بزرگ و آزادی که کسی جز خودش، سازنده سمفونیهای شاعرانه، پرلودهای لامارتین و راپسودیهای باشکوه مجار نبود.
لیست آخرین سالهای زندگیاش را در وایمار و در کنار کوزیما و واگنر گذراند و از آنها حمایت کرد.
مرگ واگنر که بیست و چهار سال از دخترش بزرگتر بود بر اثر حمله قلبی در سفر ونیز، بعد از مرگ خواهر و برادر کوزیما در جوانی برای هر دو گران و ضربهی سخت دیگری بود. پدر و دختر در وایمار، جایی که واگنر به مقام نیمهخدایی رسیده بود احساس تنهایی میکردند. لیست با پدیرفتن شاگردان بیشتر و کوزیما با به عهده گرفتن ریاست تئاتر و جشنواره وایمار به قصد حفظ و اشاعه میراث واگنر کوشیدند کمبود او و خلأ زندگی خود را جبران کنند.
در این زمان بسیاری از شاگردان لیست به عنوان نوازنده، آهنگساز و رهبر ارکستر وارد صحنه شده بودند و درِ خانه او بیش از پیش به روی هنردوستان و شاگردان بیشمارش باز بود. شاگردانی که بسیاری از آنها را یک بار هانس فون بولو شوهر اول کوزیما از سر خشم به علفهای هرز باغچه تشبیه کرده بود. اما لیست به این گونه انتقادها توجهی نداشت و می گفت به همه شاگردانش افتخار میکند. شاگردانی که از میانشان آهنگسازان بزرگی چون، ژرژ بیزه، کامی سن سان، بدریش اسمتانا،ایزاک آلبنتیز و بسیاری از نوازندگان و رهبران مشهور ارکستر برخاستند و در تاریخ موسیقی کلاسیک درخشیدند.
نظر کاربران
مرسی
مقام نیمهخدایی یعنی چی؟؟!!