زوایای پنهانِ زندگی هیلاری کلینتون
از زمان کاندیدا شدن هیلاری تا به امروز مطالب فراوانی درباره فعالیت های او در عرصه های سیاسی و اجتماعی چاپ شده است اما از زوایای پنهانِ زندگی این سیاستمدار کمتر سخن به میان آمده است.
• من عاشق اسنک های چیلی و تند هستم و تقریبا روی همه غذاهایم سس می ریزم. باید بگویم شاگرد خرخوانی بودم.
• زمانی که 14 سالم بود مارتین لوترکنیگ جونیور را دیدم. مسوول جوانان کلیسای مان ما را به سخنرانی او برده بود و من موفق شدم با او دست بدهم.
• اصلا صدای خوبی برای آواز خواندن ندارم. مربی کُر مدرسه مان همیشه از من می خواست کلمات را درست بیان کنم. عادت داشتم برای دخترم چلسی زمانی که کوچک بود آواز بخوانم تا اینکه یک بار گفت: «مامان خواهش می کنم دیگر آواز نخوان». دوستانم باور نمی کنند در برنامه «شوی زنده شنبه شب» آواز خوانده ام.
• بیل کلینتون دو بار از من خواستگاری کرد تا به او جواب مثبت دادم.
• به عنوان وزیر امور خارجه به ۱۱۲ کشور سفر هوایی داشته ام که مجموعا می شود یک میلیون و ۵۳۹ هزار و ۷۱۲ کیلومتر. (شک نکنید یک نفر با دقت آن را حساب کرده است) یعنی در چهار سال هر دو هفته یک بار به یک کشور رفته ام.
• بین کمپین های انتخاباتی و خواندن متن سخنرانی ها و خبرها، با خواندن رمان های معمایی- جنایی فکرم را استراحت می دهم.
• زمانی که بچه بودم به ناسا نامه ای نوشتم و از آنها پرسیدم چطور می توانم فضانورد شوم. آنها در یک نامه مودبانه جوابم را دادند و گفتند که دختر فضانورد آموزش نمی دهند.
• شکلات نقطه ضعف من است.
• مادرم، دوروتی رادام دموکرات بود و پدرم جمهوری خواه، هنگام انتخابات در خانه مان جنگ بود و هر کدام سعی داشتند دیگری را از رای دادن به حزب مورد علاقه اش منصرف کنند.
• من طرفدار «بیتل»ها هستم و خواهم ماند. همچنین واقعا «ادل» را دوست دارم.
• بیشترین چیزی که در کمپین های انتخاباتی دوست دارم داستان هایی است که مردم در مورد زندگی شخصی شان برایم تعریف می کنند. بعضی از آنها تکان دهنده هستند و بعضی دیگر الهام بخش. سعی می کنم از همه آنها مطالبی بیاموزم. برای من واقعا مهم است که بدانم در زندگی مردم چه می گذرد.
• زمانی که در نیویورک بودم با یک ون روباز این طرف و آن طرف می رفتم. صندلی هایش بسیار راحت بود. با همان ون به کمپین انتخاباتی در آیووا رفتم.
• اولین کارم در دانشکده حقوق در دفاع از کودکان بود. نمی خواستم در شرکت های بزرگ کار کنم. دوست داشتم وکیل بچه های فقیر باشم. کارکردن برای اینکه همه بچه ها آینده درخشانی داشته باشند از آن زمان سرلوحه کارم است.
• من و بیل عاشق پیاده روی های طولانی با دو سگ مان، تالی و میسی هستیم. در یکی از این پیاده روی ها بودیم که رییس جمهور، باراک اوباما از من خواست وزیر امور خارجه اش شوم.
• بیشتر سوالی که در سفرهای خارجی ام با آن مواجه می شوم این است که چگونه برای مردی که شکستم داده کار می کنم؟ اصلا چرا این کار را انجام می دهم؟ باید بگویم وقتی رییس جمهور کشورتان از شما چیزی می خواهد باید آن را انجام دهید و من واقعا از کاری که انجام دادم خوشحالم.
• مادرم همیشه به من می گفت هر چیزی سقوط می کند. مساله ای که اهمیت دارد این است که بلند شوی و به راهت ادامه دهی. این بهترین توصیه ای است که در عمرم شنیده ام.
• این یکی کسی را شگفت زده نمی کند؛ برای سال هاست که موهایم را رنگ می کنم. یوگا انجام می دهم اما به ندرت.
• همیشه سعی می کنم رابطه ام را با آدم هایی که در زندگی ام حضور داشته اند حفظ کنم. اخیرا زمانی که در شیکاگو بودم به دیدن بتسی ابلینگ، دوست دوران مدرسه ام در پارک ریچ رفتم.
• من نوه یک کارگر کارخانه بودم و اکنون خودم مادربزرگ شارلوت، بهترین نوه دنیا هستم.
نظر کاربران
لابد راجع به فساد مالی و اخلاقیه.چیز دیگه ای هم بلدین بنویسین؟
پاسخ ها
خوب بخون بعد نظر بده
پس كو زواياي پنهانش كه حالا ديگه عيان شده پيش دنيا