سالروز تولد نویسندهای که رمان نمینوشت
کاترین منسفیلد ۱۲۸ سال پیش در چنین روزی به دنیا آمد. نویسندهای با زندگی مشحون از درد و رنج که نسلی از داستان نویسان بعد از خود را تحت تاثیر قرار داد.
کاترین منسفیلد هیچگاه رمان ننوشت، با این حال همان داستانهای کوتاهش باوجود سادگی ظاهری، از چنان عظمتی برخوردار بودند که به واسطه آنها از شهرتی جهانی بهره مند شود.
چند باری کوشید رمان بنویسد، تلاش خود را نیز بکار بست اما هر چه کوشید به نتیجه نرسید، قریحه او در نویسندگی و سبک کارش آنگونه نبود که پاسخگوی او برای نوشتن داستانهای بلند باشد.
کاترین منسفیلد شیفته فرهنگ و ادبیات روس بود؛ فرزند خلف آنتوان چخوف؛ از چخوف و سبک کار او تاثیر زیادی گرفت، البته او هیچگاه مقلد نبود، چه بسا اگر عمرش چنین کوتاه نمی شد، دست یافتن به اعتباری نزدیک به آنتوان چخوف درمورد او ناممکن نبود. جالب اینکه چخوف نیز به عنوان رمان نویس شناخته نمی شد و او نیز عمری کوتاه تر از حد متعارف داشت که در اثر بیماری سل درگذشت، همین بیماری نیز کاترین منسفیلد را نیز از پای درآورد و متاسفانه در آن سالها این بیماری لاعلاج محسوب می شد. به هر روی ابتلا به سل باعث شده بود او به چخوف احساس نزدیکی بیشتری داشته باشد.
گاهی زندگی واقعا بی رحم میشود، حتی اگر نخواهیم از این صفت استفاده کنیم باید بگوییم زندگی روی تلخ خود را به بعضی ها نشان می دهد. کسانی که از یک سو حیات قریحه و ناب و نبوغ داستان نویسی را به ایشان اعطا کرده بود اما از دیگر سو بهای سنگینی را نیز از این بابت از آنها ستانده است.
اما زندگی به او تنهایی، رنج و بیماری هدیه کرده بود. ناکامی در ارتباط با اعضای نزدیک خانواده و تبعیدی خود خاسته به لندن، یک ازدواج نا کام که به جدایی انجامید. ازدواج دیگری که منسفیلد می پنداشت عاشقانه است؛ اما مردی که استعداد منسفیلد را درک می کرد، موقعی که باید در اوج درد و ببماری در کنار او می بود، تنهایش گذاشت. منسفیلد رابطهای طولانی پر تب و تاب با جان میدلتون موری داشت، مردی اهل ادبیات و قلم اما بسیار خودشیفته، که این ازدواج نیز به سرانجامی دردناک ختم شد. (یكبار كه كاترین شدیدا بیمار و تنها بود، جان میدلتون موری به جای رفتن پیش او، نامه ای برایش نوشته و از مشکلات خودش گفت، و كاترین زیر تمام "من"های نامهاش خط كشید!)
ازدواج اولش به خاطر تنهایی و رهایی از آن صورت گرفت مدت زیادی از آمدن او به لندن نمی گذشت که به خاطر تنهایی جذب خانواده معلم موسیقی اش شد که از نیوزلند با آنها آشنایی داشت. نداشتن دلایل محکم برای نخستین ازدواجش و تاثیر تنهایی و دور افتادن از خانواده سبب شد که او به هر دو پسر این خانواده علاقمند شود. اما سرانجام با جو باودن ازدواج کرد معلم آوازی که شناخت زیادی هم از او نداشت. این نشان می دهد. روحیه حساس کاترین منسفیلد و تنهایی او در انگلستان باعث شده بود که با هر مردی که مختصر آشنایی پیدا می کرد دلبستگی عاطفی پیدا کند. این ازدواج نامناسب سرانجام درستی هم نداشت.
این ازدواج که در سال ۱۹۰۸ انجام شده بود سرانجام در ۱۹۱۸ به جدایی و ازدواج با جان میدلتن ماری انجامید. البته در حد فاصل این سالها او نیز همانند بسیاری سالهای سخت و دشوار جنگ را پشت سر گذاشت؛ اما بدتر از همه اینها اینکه برادرش در جبهه جنگ در گذشت و مرگ او غم جانکاهی را برای کاترین منسفیلد به همراه آورد. کلکسیون این ناکامی ها و رنج های او با از راه رسیدن بیماری سل کامل شد.
کاترین منسفیلد تنها ۳۵ سال زندگی کرد، در ۱۸۸۸ به دنیا آمد و در ۱۹۲۳ در گذشت. در نیوزلند به دنیا آمد، در نوجوانی به انگلستان رفت و در فرانسه با زندگی وداع کرد. با اینکه او در داستانهای گوناگونی از نیوزلند نوشته است اما در مجموع در سنت نویسندگان انگلیسی جای می گیرد، نویسنده ای که نیوزلندی ها دوست دارند افتخار هموطن بودن با او، به ایشان اختصاص داشته باشد.
ننوشتن رمان باعث شد کاترین منسفیلد نتواند شهرتی همپای نویسندگان مطرح آن روزگار کسب کند، اما داستان کوتاه های او بدون شک بهترین در زمان خود بودند، حتی بهتر از ویرجینیا وولف که معتبرترین نویسنده زن آن زمان محسوب می شد.
داستانهای کاترین منسفیلد آثاری پیشرو و به لحاظ تکنیکی از زمانه خود جلوتر بودند چنانکه خواننده داستانهای او اگر نداند نویسنده در اواخر قرن نوزدهم متولد شده و در اوایل قرن بیستم زیسته، گمان خواهد کرد داستانهایی از یک نویسنده متاخر که آثارش را چند دهه پیش نوشته می خواند.
منسفیلد مینویسد: "میخواهم كار كنم... من یك باغ میخواهم، یك خانه كوچك، چمنزار، حیوانات، كتابها، نقاشیها، موسیقی. و فراتر از اینها... میخواهم بنویسم... اما گرم، مشتاق و پر از زندگی، میخواهم نوشتههایم در زندگی ریشه داشته باشد... این چیزی است كه میخواهم."
بسیاری از تکنیک هایی که در دهههای بعد دیگر نویسندگان به استفاده از آنها روی آوردند، منسفیلد در آن فرصت اندک زندگی خود انجام داد. از کاترین منسفیلد داستانهای پراکنده گوناگونی پیش از این به فارسی ترجمه و در جنگ ها نشریات و گزیده داستانها منتشر شده است. کتاب "آقای کبوتر و بانو" با ترجمه شیرین خالقی در نشر چشمه و "گاردن پارتی" به ترجمه نرگس انتخابی در نشر ماهی و ... از آثاری است که از این نویسنده در ایران منتشر شده است.
نظر کاربران
خوب بود، تشکر