دانشمندانی که آدم های نرمالی نبودند
برخی دانشمندان آدم های نرمالی نیستند؛ بعضی از آن ها با وجود موفقیت های علمی، شخصیت، نظریات و تجربیات احمقانه ای داشته اند.
ما به چه کسی می گوییم دانشمند؟ به کسی که احتمالا سال ها درس خوانده و سختی کشیده و بعد توانسته روی موارد علمی پیچیده ای کار و تحقیق کند و به دستاوردهای قابل ملاحظه ای برسد. در یک نگاه کلی، نین افرادی در زندگی شخصی خودشان افراد بسیار باشخصیت و متینی هستند و کمتر رفتارهای احمقانه از آن ها سر می زند یا به خاطر پشتوانه علمی ای که دارند کم پیش می آید حرف های عجیب و غریب بزنند و تئوری های آبکی صادر کنند اما واقعیت این است که تعداد دانشمندان عجیب اصلا کم نیست و بسیاری از این افراد غیر از موفقیت های علمی در موارد مشخص در دیگر موارد نظرات چرند زیادی دارند که باعث شده فهرست های زیادی از احمق ترین و دیوانه ترین دانشمندان دنیا درست شود و دست به دست بچرخد.
این وسط افرادی مثل ژوزف منگله، فرشته مرگ نازی ها هم هستند که احمق نبوده اند اما در امور وحشیانه و غیرانسانی ید طولایی داشته اند و به خاطر خشونت زیادشان در آزمایش ها معروف شده اند.
این بار اما می خواهیم با بعضی دانشمندان آشنا شویم که یا برای رسیدن به اهدافشان مسیرهای احمقانه ای طی کردند یا این که در کنار دستاوردهایشان بر تئوری های خنده داری پافشاری می کردند؛ افرادی که بعضی کارهای آن ها برای ما مضحک و البته ترسناک است.
خوزه دلگادو؛ ۲۰۱۱- ۱۹۱۵
ورنر فورسمن؛ ۱۹۷۹- ۱۹۰۴
دکتر برشی درست بالای آرنج پرستار ایجاد کرد و میله را از درون سیاهرگ بازو به داخل بطن راست فرو کرد. یک سفر 65 سانتی متری طولانی. سپس خیلی راحت هر دو راه افتادند و به بخش رادیولوژی رفتند تا مطمئن شوند میله درست جای گرفته است. این مسئله باعث شد 13 سال بعد زندگی هر دو نفر شامل تنبیهات شدید اداری بیمارستان شود.
زمینه کاری دکتر از قلب به ارولوژی تغییر کرد، مقام او تا یک افسر بهداری ارتش نازی کم شد و در جنگ جهانی اسیر جنگی آمریکایی ها شد و بعد از جنگ به عنوان یک کارگر الواربری به کار گرفته شد اما بعد از پایان تنبیهات دوباره به دنیای پزشکی بازگشت.
این آزمایش خطرناک باعث شد فورسمن در سال 1956 نوبل پزشکی را ببرد.
سرگئی بروخوئنکو؛ 1960- 1890
در اواخر دهه ۳۰ میلادی بروخوئنکو و تیم تحت هدایتش تعدادی آزمایش انجام دادند؛ مثلا در یکی از آن ها سر یک سگ را جدا می کردند و سپس آن را دور از بدنش به وسیله سر و ته کردن آن و رساندن خون با دستگاه، زنده نگه می داشتند تا ببینند چه اتفاقی می افتد اما این تنها کار هیولایی بروخوئنکو نبود. شکل دیگر کار او این بود که تمام خون بدن یک سگ را از بدنش بیرون می کشید تا بعدا احتمالا توسط فرانکشتاین شوروی- لقبی که به بروخوئنکو داده بودند- زنده شود. این آزمایش های بروخوئنکو سال ۱۹۴۰ در فیلمی با عنوان «آزمایش هایی در زمینه احیای اندام ها» جلوی دوربین رفت.
ویلیام باکلند؛ ۱۸۵۶- ۱۷۸۴
بعد از خواندن سرنوشت لاکلند ممکن است هر دانشمند دیگری تصور کند برای داشتن جایگاهی در کتاب تاریخ باید در برابر آزمایش های عجیب تسلیم شود و هر چیزی را که سر راهش سبز شد، بجود، البته شاید هم این طوری جواب ندهد.
جان پل استاپ؛ 1999- 1910
در آن زمان تصور می شد، ۱۸ برابر G یعنی شتاب گرانش زمین حداکثر میزان قابل تحمل توسط انسان باشد. پس پزشک نیروی هوایی جان پل استاپ تصمیم گرفت این مسئله را روی بدن خودش امتحان کند و ببیند چه اتفاقی برای خلبان ها خواهدافتاد.
برای این آزمایش نیروی هوایی آمریکا یک سورتمه طراحی کرد که می توانست استاپ را با سرعت به جلو براند و سپس ناگهان متوقف شود و او رادر یک استخر آب بیندازد. حرکت با 145 کلیومتر در ساعت شروع شد و سرعت کم کم زیاد شد. در زمانی که سورتمه متوقف شد، سرعت به 1017 کیلومتر بر ساعت رسیده بود و وقتی پزشکان به او رسیدند، صدمات شدیدی دیده بود از جمله شکستگی دنده ها، جمجمه و استخوان ها بعد از این حادثه او دچار سردرد شدیدی شده بود و حتی برای چند روز بینایی اش را از دست داده بود، چرا که چشم هایش تقریبا نزدیک بود از کاسه سرش بیرون بزنند. او در این آزمایش 42.5 برابر G را تجربه کرد که تقریبا برابر با این است که یک فیل 3175 کلیوگرمی روی شما بایستد.
بری مارشال؛ 1951
هر دو دانشمند تلاش های ناکامی برای ایجاد زخم معده در خوک ها از طریق این باکتری انجام دادند و در نهایت مارشال ناامید شد و وقتی اعصابش به هم ریخت، یک دفعه بخشی از باکتری های کشت شده را قورت داد و امیدوار بود ظرف چند سال آینده دچار مشکلات معده ای شود اما در عوض، عوارض باکتری تنها چند روز بعد حاصل شد.
کمتر از یک هفته بعد، مارشال دچار استفراغ های شدید شد و تنفسش به خاطر فساد باکتری به سختی افتاد و معده اش دچار التهاب شد. او تا دو هفته بعد آنتی بیوتیک مصرف کرد و در نهایت هم بهبود پیدا کرد. سال 1985 آن ها نتایج تحقیقات شان را منتشر کردند ولی تا سال 2005 طول کشید که مارشال و وارن، نوبل پزشکی را دریافت کنند.
نیکولاس مینوویچی؛ 1941- 1868
مینوویچی به این نتیجه رسید که وقتی او بعد از مرگ افراد نتایج را بررسی می کند، نکات دست اول را از دست می دهد و برای همین فکر کرد بهترین راه برای پیدا کردن جواب ها این است که خودش را حلق آویز کند تا بفهمد چه اتفاقی می افتد.
طی دو هفته مینوویچی و همکارانش چندین بار خود را حلق آویز کردند تا ببینند چه چیزی احساس می کنند. حالا نتیجه چه بود؟ تقریبا هیچی، چون هیچ کدام بیش از چند لحظه نمی توانستند درد را تحمل کنند.
یک روز طول کشید تا او بتواند دوباره سرپا شود. با وجود همه چیزهای دیگر قلب او دچار مشکلی نشد. چندین هفته بعد تمام عوارض سم از بین رفت. سپس بلر به یک نتیجه درخشان رسید، آن هم این که سم عنکبوت سیاه ماده به شدت برای انسان ها خطرناک است!
استابین فیرث؛ ۱۸۲۰- ۱۷۸۴
فیرث یک تیغ به دست گرفت و با اعتماد به نفس بسیار بالا آن را روی دستش کشید تا کاملا بریده شود. سپس استفراغ یک بیمار مبتلا به تب زرد را روی زخمش ریخت. وقتی که اتفاق خاصی نیفتاد و استابین تفاوتی حس نکرد، همان ماده را به چشم هایش مالید و بعد اندکی از آن مایع حال به هم زن را خورد و به عنوان آخرین حرکت احمقانه، خودش را به خون ادرار و بزاق بیمار آغشته کرد.
در نهایت فیرث وقتی که بعد از تمام این کارها و گذشت زمان مریض نشد، تئوری اش را ثابت کرد. با این همه حالا همه ما می دانیم که فیرث وقتی همه این کارها را کرد که بیماران از مرحله سرایت عبور کرده و رو به بهبود بودند. به عبارت دیگر، با این که فیرث استفراغ یک بیمار را خورد، هیچ کمکی به درمان این بیماری نکرد و حالا همه می دانند که تب زرد یک بیماری واگیردار است و با نیش پشه هم منتقل می شود.
نظر کاربران
جالب بود، تشکر
هیچ دانشمندی نرمال نیست اگه باشن دیگه نمیتونن دانشمند بشن
پاسخ ها
دمت گرم
نیکولا تسلا رو فراموش کردید
وایی :/ جالب بود دو سه تاش خیلی چندش بودن ولی :/ مخصوصا آخریه
حالا باز اینا نرمال نیستن بجاش ی دانشمندی پروفسوری چیزی هستن ی علمی دانشی نوبلی چیزی دارن ی خدمتی ب ی جای دنیا کردن حالا ی آزمایشات و اختراعات جدیدیم داشتن ک عجیبه اما حتی اگه احمقانه هم بوده باز شهامتشو داشتن ک انجامش بدن ولو ب قیمت جونشون.معنی نرمال بودن همرنگ جماعت بودن نیست:/
پیشنهاد میکنم سریال فوق العاده جذاب اسکورپین رو ببینید
جالب بود. دنیا فقط جان پل استاپ چه جرئتی داشت که همچین آزمایشی کرد بقیشون سوسول بازی بودن خخخخ