بهاره افشاری: مرد نقره اي آن چيزي نشد كه می خواستیم
بهاره افشاري كه اين شب ها سريال «مرد نقره اي» اش از شبكه سه در حال پخش است، از حضور در نقش هاي منفي و ويژگي هاي آنها گفته است.
مرد نقرهاي به كارگرداني كاظم معصومي ماه رمضان امسال از شبكه شما روي آنتن رفت و خيلي ديده نشد ولي از مدتي پيش و تقريبا همزمان با سريال «زمانه» روي آنتن شبكه سه رفته كه تا الان مخاطبين خوبي هم به دست آورده است. بهاره افشاري در اين سريال به عنوان بازيگر اصلي زن نقشآفريني ميكند.
تا قبل از سريال مرد نقرهاي، بهاره افشاري در حدود هفت سال حضورش در تلويزيون در چهار سريال حضور پيدا كرده كه سه سريال آن در زمان پخش جزو پربينندهترين سريالهاي تلويزيون بودند: «او يك فرشته بود»، «فاصلهها» و «روزگار قريب». البته در اين بين سريال كمدي «دست بالاي دست» هم در كارنامه كارياش ديده ميشود كه سريال ناموفقي بود اما شايد مهمترين ويژگي بازي بهاره افشاري اين است كه به خوبي ميتواند نقش زنهاي منفي را بازي كند. اين مسئله به خوبي در خصوص دو سريال «او يك فرشته بود» و «فاصلهها» مشهود بود. او در سريال «مرد نقرهاي» باز هم همان مسير قبلياش را ادامه داده است ولي اين بار جنس بد بودنش با كارهاي قبلياش متفاوت است.
او در «مرد نقرهاي» دختري است كه ميخواهد به هر قيمت انتقام پدرش را از كسي كه او را به قتل رسانده بگيرد و براي رسيدن بهاين خواسته به هر وسيلهاي متوسل ميشود. شايد مهمترين نكتهاي هم كه در اين سريال وجود دارد اين است كه او باز هم به بازي در يك نقش منفي پرداخته است. همين مسئله بهانه خوبي بود كه به سراغ او برويم و در خصوص سريال مرد نقرهاي و علت بازي كردن در نقشهاي منفي با او گفتوگو كنيم.
***
سريال مرد نقرهاي خارج از فضاي شبكههاي سراسري ساخته و پخش شد. آيا از ابتدا قرار بود كه پخش آن محدود به شبكه استاني اصفهان و شبكه شما باشد؟
زماني كه من، آقاي پورسرخ و آقاي شاهرخشاهي براي حضور در اين كار قرارداد بستيم نامهاي را به من نشان دادند كه در حقيقت قرارداد تهيهكننده سريال با تلويزيون بود و در آن ذكر شده بود كه قرار است سريال از شبكه سه روي آنتن برود. همان موقع من از منبع موثقي شنيدم كه برخلاف آن نامه قرار نيست اين سريال از شبكه سه پخش شود و حتي اين موضوع را هم با تهيهكننده كار در ميان گذاشتم، ولي باز هم به من اين اطمينان خاطر را دادند كه سريال براي پخش از شبكه سه در حال توليد است، ما هم مطمئن از اين قرارداد جلوي دوربين رفتيم و سريال را بازي كرديم، اما زماني كه كار به پايان رسيد متوجه شديم كه واقعا قرار نيست سريال از شبكههاي سراسري پخش شود. از اين اتفاق خيلي شوكه شديم به هر حال كاري نميتوانستيم انجام دهيم ولي با تغيير مديريت قبلي شبكه سه و آمدن مدير جديد سريال الان سريال از اين شبكه در حال پخش است.
مرد نقرهاي چه ويژگي خاصي داشت كه بعد از مدتها قبول كرديد دوباره جلوي دوربين يك سريال تلويزيوني برويد؟
متن فيلمنامه مرد نقرهاي بسيار خوب و جذاب بود و به دليل علاقه من به يكي از بازيگران بزرگ سينما، احساس ميكردم كه اين كار خيلي شبيه يكي از فيلمهاي معروف آن بازيگري است كه اصلا ديدن بازيهاي او باعث شد كه من به سينما علاقهمند شوم. مرد نقرهاي داستان دختري است كه به هر قيمتي ميخواهد انتقام خون پدرش را بگيرد و در اين راه كاملا منطقش تعطيل ميشود. دختري كه پس از ۲۵ سال ميفهمد همه زندگياش به دست مردي نابود شده كه اگر نبود الان خيلي چيزها در زندگياش فرق ميكرد.
پس از نتيجه راضي هستيد؟
هم در ايران هم در همه جاي دنيا شما با فيلمنامههاي خيلي خوبي مواجه ميشويد كه نمره ۱۰۰ به آن ميدهيد و با خودتان ميگوييد نهايتا در بدترين شكل ممكن نتيجه جلوي دوربين هم نمره ۸۰ ميگيرد ولي شما بايد خيلي بدشانس باشيد كه از يك متن ۱۰۰ درصد خوب نتيجهاي ۴۰ درصد خوب بگيريد. شخصا فكر ميكنم «مرد نقرهاي» هم از همان بدشانسيها بود و اصلا آن چيزي كه ميخواستيم نشد.
زماني كه بازي ميكرديد متوجه نشديد كه نتيجه آن چيزي نيست كه فكرش را ميكرديد يا زماني كه كار تمام شد و روي آنتن رفت اين را فهميديد؟
در طول كار يك سري حواشي وجود داشت. مثلا بازيگراني به كار اضافه ميشدند كه شايد ۵ سكانس هم در سريال بازي نداشتند، ولي همان ميزان حضور كمشان هم به كليت كار ضربه زيادي ميزد ما هم اين را انتقال ميداديم، ولي به هر دليلي حرف ما در خيلي مواقع خريداري نداشت. هر چند معتقدم يك سري چيزها مثل تصويربرداري سريال واقعا خوب و استاندارد از كار درآمده است. به نظرم كليت كار آن چيزي نشد كه بايد ميشد هر چند تا الان مردم كار را ديدهاند و خدا را شكر با قصه و شخصيتهايش ارتباط برقرار كردند ولي نتيجه كار براي خود من چندان جالب نبود.
وقتي به كارنامه كاري شما نگاه ميكنيم مهمترين نقشهاي شما در تلويزيون نقشهاي منفي يا به اصطلاح «Bad Woman» است. معمولا نقشهاي شما منشا و علت همه اتفاقهاي بدي است كه براي شخصيتهاي مختلف قصه ميافتد. چه در «فاصلهها» و چه در «او يك فرشته بود» كه پرمخاطبترين كارهاي شما در تلويزيون هستند. در «مرد نقرهاي» هم به نوعي باز هم چنين نقشي از شما ميبينيم. از بازي كردن در اين جنس نقشها خسته نميشويد؟
در مديوم تلويزيون برخلاف خيلي از بازيگران كه از كليشه شدن فرار ميكنند از اينكه براي چنين نقشهايي به سراغم ميآيند ناراحت نيستم. شايد سريالهاي زيادي در طول سال به من پيشنهاد شود ولي فقط آنهايي را انتخاب ميكنم كه مطمئن باشم نقش من در آن سريال قرار است اتفاق مهمي را در قصه رقم بزند. البته در او يك فرشته بود من حق انتخاب نداشتم چون اولين كارم محسوب ميشد ولي يادم هست براي دلنوازان آقاي سهيليزاده به سراغ من آمدند، قرارداد هم بستم ولي دو روز مانده به فيلمبرداري قرار دادم را فسخ كردم.
نقش سحر قريشي را قرار بود بازي كنيد؟
بله.
چرا فسخ كرديد؟
چون احساس ميكردم نقشي نيست كه بخواهم پس از ۵ سال با آن به تلويزيون برگردم ولي بلافاصله بعد از دلنوازان، فاصلهها به من پيشنهاد شد كه احساس كردم اين نقش را خيلي بيشتر دوست دارم و فكر ميكنم در فاصلهها همان چيزي كه ميخواستم، اتفاق افتاد: باز شدن گرههاي داستان به دست شخصيتي كه قرار است نقشش را بازي كنم. مرد نقرهاي هم به همين ترتيب.
اين وسط سريال ناموفق دست بالاي دست را هم بازي كرديد. شما كه به قول خودتان اينقدر سختگيريد چطور سر از اين سريال درآورديد؟
دليل داشت. كارگردان ما اول آقاي موتمن بود و بازيگر مقابل من هم حميد گودرزي. كارگردان تغيير كرد و بازيگر مقابل من هم شد يوسف تيموري. خب اگر من كار نميكردم به دليل قراردادي كه داشتم مجبور بودم خسارت سنگيني به تلويزيون پرداخت كنم. ضمن اينكه ميخواستم ريسك كنم ببينم اگر در قصهاي محوريت اتفاقات داستان را نداشته باشم چه نتيجهاي حاصل ميشود كه خب اصلا تجربه خوشايندي نبود.از طرفي مخاطب هم با اين جنس نقشهايي كه بازي ميكنم ارتباط برقرار ميكند. در اين حالت به نظرم اشكالي ندارد كه حتي كليشهاي هم بشوم.
ولي شما يك بازيگر زن هستيد، در بسياري از مواقع چهره شما در هر كار خيلي با كار قبلي فرق نميكند، مدل لباس پوشيدنتان هم خيلي نميتواند متنوع باشد، نقشهاي بد و اغواگر هم در تلويزيون خيلي جاي مانور ندارند و نهايتا بعد از چند كار شما براي بازي در نقش منفي به تكرار ميرسيد. مخاطب هم تا مدتي تكرار شدن را ميپذيرد و بعد از آن بزرگترين بازيگر هم كه باشيد شما را پس ميزند.
ببينيد من با سياه بودن نقشهايم مشكلي ندارم ولي اصلا دوست ندارم نقش تكراري بازي كنم. مثلا يك شيطان باشم يا يك دختر اغواگر يا يك دختري كه ميخواهد انتقام بگيرد. در هر سه مورد من آدم سياه قصهام. تا اينجا مشكلي نيست ولي دوست ندارم اين نقشها را دوباره تكرار كنم. اگر جزئيات هر نقشي كه بازي ميكنم با نقش ديگر متفاوت باشد كليت منفي بودن نقش اذيتم نميكند. مردم من را با نقش منفي دوست دارند، حتي اگر تجربههاي طنزم در كارهاي سينمايي را هم دوست داشته باشند ولي باز هم نقش منفي «فاصلهها» يا «او يك فرشته بود» درذهنشان خواهد ماند.
بازي كردن در نقشهاي كمدي كه بيشتر در كارنامه سينمايي شما ديده ميشود يك نوع ترس و فرار از كليشه شدن است يا كسب تجربه. چون وقتي شما بترسيد و از كليشه شدن فرار كنيد دوست داريد به هر قيمتي كار متفاوت بازي كنيد و نتيجهاش اين ميشود كه كارهاي غيرقابل دفاعي هم وارد كارنامه بازيگريتان ميشود ولي وقتي ميخواهيد تجربه كنيد با طمانينه بيشتر نقشي را انتخاب ميكنيد.
نه. واقعا بحث ترس نيست، من بيشتر از تلويزيون ميترسم تا سينما. در سينما اگر در كاري شكست بخوريد خيلي كمتر به شما ضربه وارد ميشود تا تلويزيون. سينما بيشتر برايم تجربه ژانرهاي جديد است به همين دليل هم در تلويزيون كمتر ريسك ميكنم. ضمن اينكه خيلي فيلمهاي سينمايي من كه اشاره به ضعيف بودن آنها ميشود مخاطبين عام زيادي دارد مثل زندگي شيرين كه دومين فيلم پرفروش سال اكرانش شد.
خب تجربه ثابت كرده حتي ضعيفترين فيلمهاي طنز در ايران هم مخاطب خاص خودش را دارد و مردم ما اصولا سوژههاي طنز را دوست دارند. اين دليل محكمي نيست كه بخواهيد پرفروش بودن يك كار را ضمانتي براي خوب بودن فيلم يا خوب بازي كردن بازيگر بدانيد.
اين را قبول دارم ولي واقعا مردم ايران مردم باهوشي هستند. ضمن اينكه شخصا بازيهاي رضا عطاران را در هر فيلميبا هر كيفيتي دوست دارم خب خيلي از مردم هم چنين نگاهي دارند. گاهي رضا عطاران فيلميبازي ميكند كه مردم هم فيلم را دوست دارند و هم بازي عطاران را ولي گاهي هم فيلميبازي ميكند كه فقط عطارانش خوب است نه فيلم. به نظرم استقبال از يك كار طنز فقط بحث سوژه نيست و به بازي بازيگر هم برميگردد.
پس شما هم با اين نيت كه مردم بازي شما را دوست داشته باشند وارد بازي كردن در كار طنز شديد؟
بله.
و فكر ميكنيد موفق هم بوديد؟
نميدانم. ولي مطمئنا مردم به آن اندازهاي كه من را در كار جدي دوست دارند در كار طنز دوست ندارند و به نظرم اين مسئله خيلي طبيعي است. وقتي بازيگران موفقي مثل بهنوش بختياري يا ماهايا پطروسيان در كار طنز حضور دارند من حرفي براي گفتن ندارم. ولي يك جاهايي هم قبول كنيد كه حق من به عنوان بازيگر اين است كه جدا از خواست و علاقه مردم هم يك سري كارها را براي دل خودم يا دلايل خودم بازي كنم.
حتي اگر آن چيزي كه ميخواهيد براي دل خودتان تجربه كنيد به اعتبارتان نزد مخاطب آسيب بزند؟
قطعا ممكن است آسيب بزند ولي من از آن دسته آدمهايي هستم كه براي هر كاري كه ميكنم حاضرم بهايش را بپردازم و اين حق را براي خودم قائلم كه وقتي تاوان كاري را پس ميدهم كسي بيخود من را قضاوت نكند و پشت سرم حرف نزند.
به هر حال شما كه براي خودتان و ديدن فيلم در سينماي خانگيتان بازيگري نميكنيد. فيلم بازي ميكنيد كه مخاطب ببيند و نظرش را بدهد. زماني شما محبوب يا معروف ميشويد كه بازيتان به دل مخاطب بنشيند. مثلا وقتي در سريال او يك فرشته بود به درستي نقشتان را بازي ميكنيد مردم هم شما را ميپذيرند و براي ادامهاين پذيرفتنها و مورد قبول واقع شدنها انتظاراتي هم از شما دارند. اگر بد بازي كنيد كه مثل خيلي از بازيگران مردم كاري به كارتان ندارند. شما چقدر از اين پذيرفته شدن محافظت كرديد؟
من از سال ۸۳ كه با كار آقاي عياري وارد بازيگري شدم اين حرفه را شوخي نگرفتم، همان زمان هم آقاي عياري به من گفتند تو بازيگر شدي و بايد حواست را بيشتر جمع كني ولي واقعا گاهي اتفاقاتي براي آدم چه در زمينه كاري و چه در زندگي شخصي رخ ميدهد كه اصلا نميتوانيد حركت نرمال رو به جلوي خودتان را ادامه دهيد. خيلي جاها شما نميتوانيد دلايل بازي كردن در فيلمي را توضيح دهيد، شايد اگر آن دلايل را بگوييد نگاه مردم به شما تغيير كند و از قضاوتي كه در خصوص شما كردهاند پشيمان شود.
ولي ذات سينما اين گونه است كه مخاطب عام اصلا كاري ندارد كه پشت صحنه زندگي شخصي و كاري بازيگر چه ميگذرد. مخاطب عام بهاره افشاري را بر مبناي آن چيزي كه روي پرده يا در قاب تلويزيونش ميبيند، قضاوت ميكند. خيلي از بازيگران و كارگردانان بزرگ سينما هم هستند كه در زندگي شخصي با هزاران مشكل و بحران دست و پنجه نرم ميكنند ولي هم زمان آثاري به مخاطب ارائه ميدهند كه او لذت ميبرد.
خب كاش مردمي كه باز هم ميگويم خيلي باهوشند گاهي اوقات اين مسئله را متوجه شوند. ما در شرايطي هستيم كه خيلي از ما حالمان خوب نيست، خب گاهي هم مردم كمي صبر كنند و بر اساس شرايطي كه وجود دارد كمي ديرتر قضاوت كنند. من از آن دسته آدمهايي هستم كه هيچ وقت به تندي با كسي برخورد نكردم و حتي در بدترين شرايط زندگيام اگر كسي براي صحبت به سمت من بيايد رياكشن بدي نشان نميدهم.
نظر کاربران
به عنوان 1 مرد اولین باریه که از 1 بازیگر زن انتقاد میکنم; اصلا ازش خوشم نمیاد
علتش چیه؟