مارچلو ماسترویانی، شمایل روشنفکر افسرده
امروز مصادف با تولد مارچلو ماسترویانی بازیگری است که توانایی ایفای نقش در ژانرهای مختلف و کاراکترهای متفاوت را داشت و با وجود موفقیت در هالیوود دست از علاقه به سینمای کشورش و اروپا برنداشت.
مارچلو ماسترویانی روزها کار و شبها در تمرینهای تئاتر شرکت میکرد. اینگونه بود که استعداد خود را ثابت کرد و رفتهرفته نقشهای بهتری را در تئاتر ایتالیا به دست آورد. در این سالها بود که در مقطعی فنون بازیگری را زیر نظر لوکینو ویسکونتی فراگرفت و بالاخره در جوانی به آرزوی دیرین خود رسید و وارد دنیای سینما شد و در فیلمی بر اساس رمان «بینوایان» نقش آفرینی کرد.او در سال های بعد در فیلم های مهمی از لوکینو ویسکونتی استاد اول بازیگری اش ، نظیر «شب های بی خوابی» یا «شب های سپید» بازی کرد که نخستین فیلم مهم کارنامه هنری اش محسوب می شود.
«شبهای بیخوابی» یا همان «شبهای سپید» که براساس داستانی از فئودور داستایوسکی نویسنده بزرگ روس ساخته شد، بعدها به اثری کلاسیک در سینمای نوین ایتالیا و نیز منبعی عالی برای فیلمسازان دیگر تبدیل شد تا شیوههای درخشان اقتباس سینمایی از یک اثر ادبی را از آن بیاموزند. ماسترویانی در این فیلم ایفاگر نقش مرد تنها و افسردهای بود که شکاف عمیقی میان ذهنیاتش از دنیای پیرامون با تخیلاتش به عنوان یک هنرمند وجود داشت. با این فیلم شمایل این بازیگر ترسیم شد و بعدها به تکامل و به نقطهای رسید که امروزه نام او را در کنار تاثیرگذارترین بازیگران تاریخ سینما میبینیم.
کمتر بازیگری را در تاریخ سینما سراغ داریم که در کارنامهاش این تعداد شاهکار از کارگردانان برتر وجود داشته باشد. اگر ژان گابن، میشل پیکولی، کاترین دونو، آلن دلون، سیمون سینیوره، ژان لویی ترینتیان، ژانپل بلموندو و چند هنرمند دیگر را به عنوان بازیگران برتر سینمای فرانسه میشناسیم که در ادوار گوناگون، نقشآفرینیهای درخشانی در فیلمهای فرانسوی و غیرفرانسوی داشتهاند، مارچلو ماسترویانی را با هیچ بازیگر ایتالیایی دیگر نمیتوان در یک رده قرار داد. او مـشـهورترین و بااعتبارترین بازیگر ایتالیایی تاریخ سـینمای این کشور است و جایگاهش به عنوان هنرمندی کامل و فرهیخته، چیزی مشابه جایگاه توشیرو میفونه است در سینمای ژاپن.
ماسترویانی در فـیـلـمهـای کـارگـردانـان سـرشـنـاسـی مـانـند لوکینو ویـسـکـونـتـی، اتوره اسکولا، ویتوریو دسیکا، ماریو مونیچلی، جولز داسین، فدریکو فلینی، میکل انجلو آنتونیونی، والریو زورلینی، لویی مال، پییترو جرمی، جان بورمن، دینو ریزی، مارکو فرری، رومن پولانسکی، ژاک دمی، برادران تاویانی، لوئیجی کومنچینی، لینا ورتمولر، لیلیانا کاوانی، مارکو بلوکیو، نیکیتا میخالکوف، جوزپه تورناتوره، رابرت آلتمن و تئو آنجلو پلوس بازی کرده و کسانی که حتی تسلط زیادی بر تاریخ سینما و بـزرگـان ایـن عـرصـه را نـدارنـد، از مـیـان اسـامـی کارگردانهای بالا، حداقل چند تایی را بجا میآورند و جالب اینجاست که ماسترویانی در بهترین فیلمهای این کارگردانان نقشآفرینی کرده است.
اما این فهرست و این گفتهها ثابت نمیکند که ماسترویانی فقط ایفاگر نقشهای پیچیده در فیلمهای هنری بوده. او و سوفیا لورن در دهه 60، زوج ایتالیایی فیلمهای ملودرام و کمدی بودند که اینها را مردم عادی بیشتر میپسندیدند. مثلا «گلهای آفتابگردان» جزو محبوبترین فیلمهای این زوج هنری است که خیلیها هنوز از آن خاطره دارند. در واقع در مقطعی که از اوایل دهه پنجاه آغاز و تا دهه هفتاد به طول انجامید، بارها این دو بازیگر در فیلمهای متفاوت با یکدیگر همبازی شدند. گاهی سوفیا لورن نقش زنی سرکش را بازی میکرد که شوهر سادهلوحش را در جادهای خارج از شهر جا میگذارد و گاهی ماسترویانی نقش همسایهای تنها را بـازی مـیکرد که تمایلی به شرکت در جشن فاشیستها در شهر را ندارد و در پشت بام خانه با زنی خانهدار آشنا میشود که او نیز دلخوشی از وضعیت زندگی ندارد. این زوج مشهور سینما، سالها بعد در دوران سالخوردگی یک بار دیگر در فیلمی از رابرت آلتمن بانام «لباس حاضری» با هم همبازی شدند و این فیلم که در سال 1995 ساخته شد، در حکم بازآفرینی خاطره فیلمهای قدیمی این دو بود.
ماسترویانی از پدر و مادری کشاورز متولد شد. در دوران جنگ جهانی به دست نیروهای آلمان نازی دستگیر شد و یک بار اقدام به فرار کرد. پس از این فرار مجبور شد برای فرار از دستگیری دوباره و تحمل مجازات سخت آلمانها، تا پایان جنگ در یک اتاق محقر در ونیز پنهان شود. پس از اتمام جنگ او به رم رفت و در آنجا مشغول به کار شد و از پولی که از کار در امور سخت به دست میآورد به مهمترین سرگرمی و لـذتـش مـیرسـید. مارچلو ماسترویانی روزها کار و شبها در تمرینهای تئاتر شرکت میکرد. اینگونه بود که استعداد خود را ثابت کرد و رفتهرفته نقشهای بهتری را در تئاتر ایتالیا به دست آورد. در این سالها بود که در مقطعی فنون بازیگری را زیر نظر لوکینو ویسکونتی فراگرفت و سپس این شانس را داشت که در فیلمی که براساس رمان «بینوایان» در ایتالیا ساخته شد بازی کند.
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد ماسترویانی (این بار بر خلاف توشیرو میفونه و بزرگان دیگری مثل آلن دلون) این بود که هیچگاه تحت تاثیر جریان اقتصادی سینمای هالیوود قرار نگرفت؛ اگر تشخیص میداد که فیلمی ظرفیت آن را دارد که در آن نقش آفرینی داشته باشد، در آن شرکت میکرد و در غیر این صورت تصمیمی نگرفت که اعتبارش را زیر سوال ببرد. مثل میفونه نبود که مثلا پس از سالها همکاری درخشان و پویا با آکیرا کوروساوا، برود و در فیلم سادهانگارانه و بیخاصیتی مثل «آفتاب سرخ» بازی کند (جالب است که میفونه در این فیلم با آلن دلون هم بازی بود اما نقش اصلی را چارلز برانسون به عهده داشت).
نظر کاربران
بازیش خیلی خوب بوده، البته فیزیک چهره ش هم بهش کمک میکرد. در طلاق به سبک ایتالیایی اصلا عالی بود کاملا باورپذیر، مشکل فیلمهای ایتالیایی اینه که بازیگر خوب مثل ماسترویانی کم داره و گرنه سینماش بسیار بسیار غنیست.
فیلمهای ایتالیایی فوق العاده هستند. آثار پترو جرمی رو دیدم خیلی خوبند. همین طور زندگی شیرین فلینی. ماسترویانی هم بازیگر به تمام معنا و کامل، بدون هیچ ادا و اصول اضافه.
در مورد فیلمهای ایتالیایی بیشتر بنویسید.