بازیگران درخشان تاریخ سینما (۱۸): کوین اسپیسی
وقتی خواهران جادوگر در نمایشنامه «مکبث» در میان ارواح خبیث ایستاده اند و آینده خونین را نظاره می کنند، ناگهان نعره می کشند که «چه زشت است زیبا، و چه زیباست زشتی».
کوین اسپیسی متولد نیوجرسی آمریکاست و به واسطه شغل پدرش مجبور بود که دائما در سفر باشد و از ایالتی به شهر و کاشانه دیگری سفر کند. پس از تحصیل در یک مدرسه نظامی، به تئارت علاقه مند و وارد مدرسه بازیگری شد.
بازی در نقش «هنری پنجم» نام او را بر سر زبان ها انداخت اما یکی از اولین موفقیت ها به ایفای نقش «اسوالد» در نمایش «اشباح» اثر هنریک ایبسن مربوط می شود. اسوالد علی رغم دوری از پدرش که تجسمی از شر و امر زشت است، به بیماری پدرش مبتلا می شود، و این گونه است که تقدیر اسپیسی با نمایشگری امر زشت آغاز می شود و رقم می خورد.
اما اسپیسی هرچند ایفاگر شر و امر زشت می شود، به سبب دریافت متفاوتش از امر زشت، انزجار تماشاگرانش را از نمایش زشتی بر نمی انگیزاند. او فراسوی هر نیک و بدی می ایستد تا حتی شرارت هم مطلق نباشد، چنان که خوبی یا زیبایی.
نگاه اسپیسی به امر شر، ماهیتی پدیدارشناسانه دارد. او شر یا همان امر زشت را در مقابل خیر و زیبایی عَلَم می کند و حتی هویت مستقلی به امر شر در برابر زیبایی می دهد.
این استقلال، چنان پیچیدگی و غنایی به زشتی (یا همان شر) می دهد که دیگر فقط مجموعه ای از تضادهای ساده در برابر اشکال متنوع زیبایی و خیر نیست. به قول کارل روزنکرانتز، «همان گونه که شرارت و گناه، متضادهای نیکی هستند و جهنم را نوید می دهند، زشتی نیز همچون "جهنم زیبایی و امر خیر"» است.
اسپیسی نقش های بی شماری بازی کرده اما سیاق بازی اش به این صورت است که میان خودش و نقش هایی که بازی می کند، فاصله ای می اندازد تا بتواند آنها را (یا شرارت نهفته شان را) بهتر کنترل کند. هر چند از نمودهای بیرونی هم غفلت نمی کند. مثلا وقتی مشغول تمرین برای بازی در نقش «ریچارد سوم» بود، شروع به ورزش و ترک سیگارش کرد تا به قول و سفارش یکی از دوستانش «حتی اگه قوز هم داری از قوزت استفاده کن و به کارش بگیر» تا بتواند نقش ریچارد سوم، پادشاه خشن و گوژپشت انگلستان را ایفا کند.
وقتی اسپیسی نقش شخصیت های منفی و شرور را بازی می کند، قدرتی جادویی دارد که می تواند دیگران را ترغیب کند تا هر چیزی را باور کنند. مثلا قبول کنند که او از سیاره دیگری آمده یا قاتل زنجیره ای و باهوشی است که طعمه خشم پلیس می شود یا حتی معلمی در یک شهر دورافتاده است.
اسپیسی شرارت شخصیت هایی را که بازی می کند در مقابل امر زشتی قرار می دهد که از تماشاگران ناشی می شود و بدین ترتیب شرارت نقشی را که بازی می کند با شرارت ناشی از درک نادرست یا قضاوت عجولانه تماشاگران تطهیر می کند.
مثلا در فیلم «مظنونین همیشگی»، تماشاگران «غفلت» می کنند و به خاطر غفلتی که کرده اند خشونت و زیرکی وربال کیتز را می بخشند. شاید یکی ازدلایل علاقه تماشاگران به شخصیت های شروری که توسط اسپیسی خلق شده اند به سبب این نکته باشد که آنها فارغ از هر نیک و بدی، از عوام بهترند، از آنها زیرک تر و باهوش ترند و همین برتری بر عوام موجب می شود تا دوست داشتنی و حتی متقاعدکننده جلوه کنند. نظیر همین اتفاق به شکل متفاوت تری برای «لستر برنهایم» در «زیبایی آمریکایی» می افتد.
اسپیسی (لستر برنهایم)، همسر «کارولین» و پدر «جسی» است اما مونولوگ آغازین و پیش درآمد فیلم او را از تمامی گناهانش تبرئه می کند؛ وقتی کیسه پلاستیکی با ملایمت در هوا می چرخد و صدای او به گوش می سد که «کیسه داشت باهام می رقصید، مثل یه بچه کوچولو که التماسم می کرد تا باهاش بازی کنم.
لستر از تماشاگران فیلم باهوش تر نیست و همچون آنها مسلح به نیرویی جادویی نیست اما همانند همه تماشاگران، مردی عامی و معمولی است که همانند همه لحظه ای پایش می لغزد و همین شباهت است که باعث می شود تماشاگران گناه لستر را به او ببخشایند.
American Beauty, 1999
اسپیسی چهل ساله بود که یکی از پرافتخارترین نقش ها و در عین حال یکی از درمانده ترین مردان تاریخ سینما را در «زیبایی آمریکایی» سام مندس بازی کرد؛ البته بعد از اتفاق های غیرمنتظره بسیار. ابتدا قرار بود اسپیلبرگ این فیلم را کارگردانی کند. اما مرگ استنلی کوبریک باعث شد اسپیلیبرگ کارگردانی «هوش مصنوعی» را به عهده بگیرد. به همین دلیل کارگردانی «زیبایی آمریکایی» به مندس رسید.
تیم تولید برای بازیگر نقش اول مرد تام هنکس را به او پیشنهاد دادند اما مندس، کوین اسپیسی را در همان روزهایی که برای اولین بار فیلمنامه را خوانده بود، انتخاب کرده بود. اسپیسی برای بازی در نقش لستر برنهام دومین جایزه اسکارش و هجده جایزه بازیگری دیگر را از آن خود کرد.
دیوید گیل (کوین اسپیسی) رییس بخش فلسفه دانشگاه و عضو گروه مدافعان سرسخت مجازات اعدام است. او همه تلاشش را می کند تا بدون هیچ چون و چرایی این مجازات برای محکومان به اعدام اجرا شود. تا این که خودش به اتهام قتل یکی از اعضای گروه محکوم به اعدام می شود. اما تحقیقات روزنامه نگاری به نام هاراوی (کیت وینسلت) افشا می کند که چند نفر از اعضای گروه برای گیل پاپوش درست کرده اند.
آلن پارکر که در آن زمان حدود شصت سال سن داشت، چنان بازی گیرا و تاثیرگذاری از اسپیسی و وینسلت گرفت که باعث شد بیشتر از موضوع جنجالی «زندگی دیودی گیل»، بازی این دو بازیگر دیده شود.
رولو توماسی، شخصیتی که وجود خارجی نداشت، باعث قتل جک وینسنس (کوین اسپیسی) در «محرمانه لس آنجلس» شد. دو سال از شناخته شدن کوین اسپیسی در هالیوود می گذشت. بعد از بازی در دو فیلم بسیار تحسین شده «هفت» و «مظنونین همیشگی»، اسپیسی در «در جست و جوی ریچارد» با آل پاچینو هم همبازی شده بود.
تا اینجای کار اسپیسی نشان داده بود بازیگر باهوشی است. برای همین هم وقتی کرتیس هنسن پیشنهاد بازی در نقش وینسنس را در کنار راسل کرو و گای پیرس به عنوان افسران پلیس لس آنجلس، به او داد، اسپیسی بدون چون و چرا آن نقش را قبول کرد.
کوین اسپیسی از شروع کار بازیگری اش در سینما در سال ۱۹۸۶ تا به امروز تقریبا هر سال در دو تا سه فیلم سینمایی بازی کرده است. سال ۸۶ در «دل زدگی» نقش کوتا دزد مترو را داشت و هم بازی مریل استریپ و جک نیکلسون شد.اسپیسی قبل از آن در تئاتر، هم خوش درخشید و هم به آرزوی جوانی اش رسید و با جک لمون در «ارواح ایبسن» همبازی شد.
سال 95 برای اسپیسی از آن سال هایی است که هر بازیگری به آن نیاز دارد. بازی در دو فیلم «مظنونین همیشگی» و «هفت» در یک سال باعث شد او جایگاهش را در سینمای پرزرق و برق هالیوود تثبیت کند. فیلمنامه نویس «مظنونین همیشگی» نقش کایزر شوزه را به طور اختصاصی برای او نوشته بود.
اسپیسی دو انگشت دست چپش را با چسب به هم چسباند تا معلول بودنش را طبیعی نشان دهد. او برای بازی در «مظنونین همیشگی» جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل و دوازده جایزه بازیگری دیگر را از آن خودش کرد.
مجرم خونسرد و قصه گو ویژگی مشترک «هفت» و «مظنونین همیشگی» است. ویژگی ای که هنوز هم می شود در نقش های منفی اسپیسی پیداکرد.
بعد از 23 سال اهالی سینما قدر قاتل زنجیره ای دیوید فینچر را بیشتر می دانند و هفت بیشتر از هر فیلم دیگری در فهرست فیلم های عمرشان قرار دارد.
یک سال بعد از بازی در فیلم «زندگی دیوید گیل»، اسپیسی برای بار دوم به عنوان کارگردان پشت دوربین ایستاد. او سال 1997 «تسامح سفید» را ساخته بود که چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفت. او در «آن سوی دریا» بازیگر و کارگردان بود. اسپیسی نقش بابی بارین، خواننده و موزیسین معروف آمریکایی در دهه 70 را بازی کرد.
اسپیسی برای بازی در «آن سوی دریا» برای چهارمین بار بعد از «مظنونین همیشگی»، «زیبایی آمریکایی» و «اخبار کشتی رانی» نامزد جایزه گلدن گلوب شد.
بازی در نقش دیو هارکین در «روسای وحشتناک» جزو معدود نقش های کمدی است که کوین اسپیسی در کارنامه اش دارد. استقبال و فروش «روسای وحشتناک» در گیشه بیش از حد تصور تهیه کننده ها بود. شاید آنها سه نام اسپیسی، جنیفر آنیستون و کالین فارل را برای کشاندن تماشاچی ها به سالن های سینما دست کم گرفته بودند
اسپیسی، انیستون و فارل سه رییس شرکتی هستند که کارمندانشان هیچ دل خوشی از آنها ندارند. تا این که سه دوست تصمیم می گیرند این سه رییس روانی، آدم خوار و سوءاستفاده گرد را بکشند و شر آنها را از سر کارمندان شرکت کم کنند. اما خب کشتن یک روانی، یک آدم خوار و یک سوءاستفاده گر به همین راحتی ها نیست.
بدون شک «خانه پوشالی» را می شود یکی از پربیننده ترین سریال های تلویزیونی سال های اخیر دانشت. سریالی که قسمت اول و دوم فصل اولش را دیوید فینچر کارگرداین کرد و بعد از آن جوئل شوماخر، جوی فاستر و رابین رایت قسمت هایی از فصل های مختلف را کارگردانی کردند.
اسپیسی در «خانه پوشالی» پشت پرده اتفاق های کاخ سفید و زد و بندهای سیاست مدارهای آمریکایی را رو می کند. یکی از ویژگی های این سریال بازی رو به دوربین اسپیسی است. او که حالا بعد از چهار فصل روی صندلی ریاست جمهوری آمریکا نشسته، همچنان رو به دوربین و در جایی که تماشاچی انتظارش را ندارد، دیالوگ های درخشانی می گوید.
بازی اسپیسی و دیالوگ های او در این سکانس ها، اندروود را تبدیل به شخصیت تاثیرگذاری کرده است. آن قدر که باراک اوباما یکی از پیام های ویدئویی اش را تقلید از لحن و حتی استفاده از نام آندروود، پخش کرد.
نظر کاربران
بزرگترین فریب شیطان اینکه فکر کنید وجود نداره
قشنگترین دیالوگش تو مظنونین همیشگی
دوست عزیزشما یک بار دیگه فیلم Life of David Cale رو نگاه کند! کلا موضوع رو وارونه متوجه شدید! اینا یه گروه هستن که برای برچیده شدن مجازات اعدام تلاش میکنن. گیل به جرک قتل یکی از اعضای گروهش دستگیر و به اعدام محکوم میشه. خبرنگار در 72 ساعت پایانی که گیل تا پیش از اعدام فرصت داره باهاش مصاحبه میکنه و تنها ساعتی بعد از اعدام گیل مدارکی به دست میاره که گیل و اعضای گروهش (از جمله خود مقتول) با توافق با هم این نقشه قتل رو کشیدن تا غلز بودن جازات اعدام (به زعم خودشون) رو به دنیا نشون بدن، چون گیل عملا بیگناه بودن و مقتول خودکشی کرده بود.
پاسخ ها
دقیقا اومدم همین رابنویسم دیدم شما پیش دستی کردید.
بهترینه خارق العاده هست این شخصیت