یک هفته ۷ چهره؛ از سعید مرتضوی تا سیامند رحمان
فوتبالیست پارالمپیکی ایران و گلی که او را در کنار مسی قرار داد و البته سیامند رحمان که رکوردی عجیب خلق کرد.


گزارش بازی تراکتور و پرسپولیس که به زعم طرفداران تیم تهرانی متعصبانه بوده است.
در یک گزارش تلویزیونی چرا صدا به تصویر اضافه می شود؟ چیزی را که می بینیم چه نیازی به صدا است؟ قرار بر این است که حس شنوایی ادراک ما را در دریافت جزئیات یک مسابقه تقویت کند. طبیعتا صدا کارکردی تقویت کننده دارد، پس بهتر است جانبدارانه نباشد، چون وقتی غرض و جانبداری در یک گزارش وارد می شود فرایند دریافت و ادراک دچار اخلال می شود. (حس شنوایی چون درست دریافت نمی کند، قدرت ادراک کاهش پیدا می کند)

حالا صدایی که به کمک تصویر آمده تا ما بهتر بفهمیم و بیشتر در جریان قرار بگیریم، بی طرف نیست و در تضاد با تصویر قرار می گیرد و از این جهت نه تنها کمکی نمی کند و اصلا همان تصویری را هم که می بینیم مخدوش می کند. نگاه به طور خاص به بازی تراکتور و پرسپولیس نیست، سال هاست که گزارشگران زیادی در جغرافیای گوناگون کاملا یک جانبه گزارش می کنند و ارزش کار خود را زیر سئوال می برند!
چرا گزارشگران در شهرهای مختلف جانبدارانه کار می کنند؟ علت اما حباب شدن «فوتبال» است، یک مسابقه ی ورزشی وقتی در جایگاهی فراتر از آن چه باید قرار می گیرد، چنین معضلاتی هم غیر قابل پیش بینی نیست. گزارشگری (تبریز به عنوان یک مصداق وگرنه این موضوع عمومیت دارد) که بنا به نگاه غالب همشهریانش تیم فوتبال شهر را نشانه ای برای عرض اندام و بازپس گیری حق و حقوق تصور می کند. او خیلی مقصر نیست؟ تجمیع خواسته های ناکام مردم یک شهر(از اشتغال تا توسعه حمل و نقل شهری) در یک تیم فوتبال عصاره اش می شود؛ صدای جانبدارانه یک گزارشگر تلویزیونی.
پی نوشت: تبریز و جناب ساعی تنها یک مصداق است.
اظهارات خارج از عرف یک مداح.
اظهارات یک مداح در مورد سیاست با اظهارات یک فرد عادی تفاوتی از زمین تا آسمان دارد. مداحان به سبب این که در موقعیتی مورد تایید عامه مردم قرار دارند، نقش یک رسانه را ایفا می کنند. آن ها چون صاحب میکروفون هستند، اگر بخواهند می توانند ذهنیت مطلوب خودشان را غالب کنند (برخی از آن ها غالبا در موقعیت عاطفی و شور انگیز قرار دارند و بهتر و بیشتر می توانند حرفشان را به کرسی بنشانند). هر اظهار نظری از سمت مداحان در هر حوزه ای (غیر از حوزه ی تخصصی مداحی) درجه ی نفوذی بالایی دارد، این تفاوت اولیه یک مداح با یک فرد عادی در جامعه است، نظر او به دلیل جایگاهش فقط نظر «شخصی» نمی ماند.
در ادامه ی ماجرا وقتی یک مداح یا یک سخنوراظهار نظری می کند که نباید، با ورود به حوزه سیاست (به طور مثال) در حقیقت دست به تقلیل و فرو کاست آن حوزه و آدم های آن بخش می زند. اظهار نظر در مورد سیاست و اقتصاد برخلاف ظاهر همه گیر و درگیر کننده اش به شدت نیاز به تخصص و دانش دارد. دانشی که با تحصیل و تجربه به دست می آید و خب مداحی که عموما باید درگیر جنس صدا و ملودی و شور آفرینی باشد، خیلی نمی تواند وقت کافی برای سیاست و اقتصاد داشته باشد از این رو اگر شوق اظهارنظر را نتواند کنار بگذارد، صرفا جملاتی خام و نسنجیده تحویل می دهد و در اینجا مداح و فرد عادی در یک سطح قرار می گیرند؛ هر دو در مورد مساله ای حرف می زنند که شناختی از آن ندارند.
موقعیت متعادلی نیست و محصولی متعادلی هم تولید نمی کند. آن چه می ماند یک درجه ی نفوذ غیرعادی برای یک اظهار نظر عادی است که اگر امتداد داشته باشد هم به حوزه ی مذهب ضربه می زند و هم به حوزه ی سیاست و سطح هر دو را با خودش پایین می کشد.
فوتبالیست پارالمپیکی ایران و گلی که او را در کنار مسی قرار داد و البته سیامند رحمان که رکوردی عجیب خلق کرد.
وجود انسان از قدرت و اختیار وآزادی نشات می گیرد، همه ی این ها تحت «توانایی» است. همه ی ما هر روز برای زندگی طرح هایی داریم که در آینده ای معنی می گیرد که «توانایی» شرط اول آن است، اگر توانایی نداشته باشیم، تمام مناسبات ما با دنیا به هم می ریزد و اصلا مفاهیمی مثل تلاش و آینده شکل دیگری پیدا می کند. بهزاد زاد علی و سیامند رحمان و تمام ورزشکاران پارالمپیکی بخشی از توانایی را ندارند و نمی توانند برنامه ای برای آینده داشته باشند، آن ها احساس قدرت و آزادی کمتری نسبت به یک انسان عادی دارند.

فاصله ای که فقط درونی نیست. انسانی که بخشی از توانایی های مسلم را ندارد، نوعی دیگری نگاه می شود و علاوه بر تناقضات درونی، در برخورد با اجتماع هم کار دشواری دارد. دشوار است از یک حق مسلم محروم باشید و دشوارتر است که این محرومیت با نگاه اجتماع بغرنج تر هم بشود.
قدرت با توانایی شکل می گیرد و در آوردگاه المپیک که شعار «سریعتر، قویتر، بالاتر» بر سر در آن نصب شده، توانایی مولفه ی اساسی است. همه ی این تصاویری که این روزها از تلاش ورزشکاران سرتاسر دنیا می بینیم، جلوه ی متفاوتی از بودن و شدن است. آدم هایی که با مفاهیمی مثل تلاش و امید و در مجموع زندگی نسبتی دیگر دارند و شکل هیجان انگیزی از آن را برای ما نمایش می دهند، آن هم در یک آوردگاه فرا ملیتی و باشکوه، باید به احترام همه ی نداشتن های آن ها، قدر داشته هایمان را بدانیم باید.
کنایه رضا عطاران به نشریه یالثاراث و یادداشت تند شماره ی اخیر این نشریه در توهین به دو کارگردان و یک بازیگر.
بی تعارف! آن چه که یالثاراث قبل تر خطاب به هنرمندان نوشته شده بود (آن واژه ای که نباید تکرارش کرد)، دقیقا از متن جامعه بوده است. آن واژه و خیلی بدتر از آن را هر روز هزاران بار در کوچه و خیابان و حتی در فضای مجازی می شنویم و می خوانیم. اتفاقا شخصا فکر می کنم، یالثاراث از متن جامعه دور نیست و دقیقا بازتاب آن چیزی است که در جامعه می گذرد.

فحاشی را خیلی از ما مرتکب می شویم و خیلی های دیگرمان در مورد هنرمندان (روابط آن ها و نوع پوشش) این گونه قضاوت می کنیم. یالثاراث قطعا نماینده ی یک طرز تفکر در جامعه است، طرز تفکری که کم هم نیست. آن های که دنیای هنرمندان را جور خاصی تفسیر می کنند و انواع برچسب های اخلاقی را به آن ها ضمیمه می کنند، بی تعارف خیلی بیشتر از آن هایی است که هوش و ذکاوت عطاران را دارند و پاسخ فحاشی را هنرمندانه و طنازانه می دهند، اصلا اگر این طور نبود که این همه پرخاش و خشونت در جامعه نمی دیدیم! همه عطاران وار از خود دفاع می کردند و نهایت خنده بر لب می نشاندند.
یالثاراث و عطاران به مثابه دو آینه اند؛ روبروی بخش های از وجود ما، ما باید تصمیم بگیریم که بازتاب کدام را بیشتر دوست داشتیم؛ آن که بیشتر قضاوت می کند و هیجانی می شود و یا آن که در نهایت ادب و متانت پاسخ می دهد؟ تکثیر کدام نوع می تواند آرامش بیشتری برای ما بیاورد؟
«روزملی سینما»؛ این یادداشت کوچک دلنوشته ای است که شاید حرف دل دیگرانی هم باشد.
سینما اگر نبود؟ ترس من از دزد و عروسک ها نبود، چه می دانستم این ها خیالی اند؟ قرمز کلاه و آرزوی تلویزیون و شهرت! چقدر خندیدم، آن روز چقدر دلم گرفت وقتی قرمز کلاه قصد برگشت کرد! سینما اگر نبود، روزهای هراس نوار ویدئویی، کشف واژه ی تجاوز میان خباثت برادران آب منگل و وای چه روزی بود، آب منگل ها با فرمون و «قیصر» چه کردند؟ بعدها فهمیدم! سینما اگر نبود عشق و جنون نبود، مشرقی قاتل نمی شد و جنون «قرمز» نبود!

چه لذتی بود صف «آدم برفی» مرد زن نما؛ چقدر اغواگر و بدیع، ندیده بودیم نه این را، نه آن «شور عشق» پشت کامیون را، سینما نبود، اصلا «زیر پوست شهر» و کنایه های سیاسی اش هم نبود، وای از «اعتراض»، وای از جنگ خروس ها و قهقهه قماربازها؛ سلامتی سه کس...رفاقت در «ضیافت»، عصیان «نفس عمیق»، گاو مش حسن یا چگونه «گاو» می شویم؟
حمید «هامون» کجای کارش لنگ می زد؟ خدا کند «خواهران غریب» به هم برسند! حامد «شب یلدا» هنوز دلم برایت می سوزد، سید «گوزن ها» نه تو حقت این نبود، تو هم مثل مجید ظروفچی حیف شدی، عباس آقا سوپر گوشت فریاد بزن، فریاد تو را عشق است، الی چه شد؟ زنده مانده شاید، حاج کاظم دوره ات نگذشته هنوز، سینما نبود شاید «کپی هم برابر اصل» نمیشد، همه اش فکر می کردم اصل اش چیز دیگریست، امیرو بدو بدو فریاد بزن، اتی تقصیر سینما شد که قدر معصومیتت را ندانست، سینما اگر نبود نه خشتی بود و نه آینه ای، نه علی بی غم که بزند زیر آواز : بابا خودش خوب میدونه، سینما نبود «صادق کرده» این گونه به جان جاده نمی افتاد، «چقدر دشمن داری سینما! دوستاتم که مائیم یه مشت عاجز، علیل و ناقص عقل ...»
نظر کاربران
شما خیلی صریح گفتی یک شبه تغییر کرده
واقعا با جمله آخرتون در مورد خانوم چرخنده دیگه نا امید شدم ازتون
انتقاد پذیری=0
وقتی این همه انتقاد وجود داره یه کم تفکر بد نیست . قضاوت و عداوت از جملات فوران میکرد واقعا ناراحت شدم با جمله آخر به عنوان یک انسان دلم سوخت امیدوارم خود خدا براتون جبران کنه. مثل همیشه چاپ نکن
انتظار داشتم از قهرمانهای پارالمپیکی کشورمون بیشتر از این دو بزرگ تو این هفته داشته باشید...مثل خانم جوانمردی...دیگه مجله براخودتونه...باید جوری نگارش بشه که آحاد جامعه رو در بر بگیره...و بازدید از سایت بره بالا...خسته نباشید
چه قدر خام دستانه هست تحلیلاتون. کار چارتارو نمی فهمم. قضاوتیم در موردشون ندارم. ولی اینکه به خاطر عکس گرفتن با روسری قلابی هفته نامیده میشند اونم با این تحلیل که برای بقا نیاز به احتیاط دارن خنده دار و مضحکه
... ولی تو شماره های قبل یکی از ویژگی های هنرمندو دخالت تو سیاست تو مواقع بحرانی عنوان می کنید . در صورتیکه مشخص نیست با چند ماه رفتن به کلاس بازیگری یا درس کارگردانی خوندن چه جوری میشه جامعه شناس سیاستمدار یا روانشناس شد در مورد محکومیت احکام مجازات اسلامی مثل قصاص نظریه داد؟ و اون رو خشونت نامید؟(چون کارتون قضاوته من رو قصاوت نکنید. هنرمندا و خیلیای دیگه سواد سیاسی اجتماعی و... ندارند و فقط ادعا دارند ولی میدونم این مهمه که کی نظرشون با شما موافق باشه)
انتقادم خیلی تنده چاپ نمیشه ولی با مناشر کردن نظریات موافق خود خیلی شاد نباشید شما همراه با توده های هایی هستید که مطالعشون به پنج دقیقه نمیرسه
من از این عصبانی شدم که عکس سعید مرتضوی رو گذاشتید بغل عکس سیامند رحمان قهرمان.
لطفا توی انتخابهاتون بیشششششششششششتردقت کنید!!!
چارتار استعداد خوبی داره در گذاشتن شرط و باید در دتیای آزاد غرب ! شاید هم عصبانی بودن از جلوگیری و کنسلی کنسرت ها یا تماسی داشتن با الهام چرخنده ....
به این سادگی نباید از امثال مرتضوی گذشت گذشته ای دارند اه انسانهای مظلوم یه جایی میگیره
میلیون ها نفر در شبکه ها و چندین هنرمند معترض شدن بین این سه ارجمند گفت دیدار سر پل اونور یقه تون رو میگیرم غفوریان پتو انداخت بعد یکم جا زد عطاران با خنده تیکه انداخت فقط تو شبکه ها مثل خود روزنامه جواب دادن و یاکوزای ایرانی به دنبال فیسبوک و اینستای یالثارات بود
آقا عبدلی بیا یه کاری کن ، دیگه نظر نده!!
جمعش کنین بابا این بخش رو..
پاسخ ها
قربون دهنت برم
قرمز كلاه چيه كلاه قرمزي درسته ولي زيبا بود
متن روز ملی سینما به دلم نشست.
اين قسمت اصلا خوب نبود ، ارزش بانوان پارالمپيكي نبود كه بزار تو صفحتون ، خجالت بكشين
ظهور پدیده عبدلیسم
اگه با دخترای برهنه فرنگی عکس مینداختن "عقبه" داشتن؟
منصرف شدم نظرمو ثبت نکنید
همون سانسور غرض ورزانتونو بکنید
درود بر سانسورچی
پاسخ ها
درود بر تو
این بخش خیلی دوست دارم ولی حس میکنم دو شماره است متن و تحلیلها ب زیبایی گذشته نیست
اصلا از نظر ایمان عبدلی اگر بازیگری مطابق مواضع ایشان نظر دهد میگن بازیگر باید بیاد تو سیاست اما......اگه بر خلاف میل شما باشه میگید بازیگر رو چه به سیاست و فلان بازیگر دلقک است و...
الان طبق مواضعتون نبود,ایا منتشر میکنید؟
بهت گیر نمیدن با این چیزایی که مینویسی؟ :))) این دوستانی که کامنت گذاشتن اگه بگیرنت برات خیلی بد میشه کمتر بهشون فشار بیار هفته بعد راجب یخ و خواصش هم صحبت کنین:) مثل همیشه عاااالی
ببینین منطقی میگم.این بخش با نظرات مغرضانه و میل یک نفر و دوروبریا ساخته شد..بیننده ها گفتن نقد کنیم شاید راهشونو عوض کنن اما نه,ظما حاضر نیستین واقع بین باشین و دست از انتشار سلایق شخصی تون بردارین, پس خواهش میکنم این بخش رو متوقف کنین و هم خودتونو راحت کنین هم ما.
کاربر علی17 نظرتون درست و تفکر برانگیز بود.تشکر.
پاسخ ها
کاربر علی یاس 17:08 تابلو خوب با یه اسم بنویس خخخخخ تعداد مخالف بره بالا خخخخ
باشه برادر، هر چی شما بگین
کار یالثارات درست یا غلط,شما میخوای بگی مثلا یالثارات نماینده قشر دلواپس یا چمیدونم هرچی اسمشو میذاری هس؟ نچ نچ نچ.دیگه این بخش غیرقابل تحمل شده.
پاسخ ها
نیا ببین حرص هم نخور یخ بدون اب بخور خوب میشه
میشه بگید کجای حرفهای این بخش بی انصافانه بوده؟
اونجا که گفته خانم چ یکشبه متحول شد و ایضا رانتخوار ؟
اونجا که گفته مرتضوی اَخه؟
اونجا که گفته یالثارات غیر حرفه ای؟
اونجا که گفته اینهمه سال با تیپ مدیریتی....؟
خب معلومه كه هر كس نظر شخص خودش و ميده كاربران محترم شما هم همينطوري توهين نكن فحش نده اگه قلمي دستته
خوب مجبورن که گفتن روسری سر کنن برا عکس گرفتن،اگه به خاطر همین عکسها ممنوع الکار بشن شما وکیلشون میشی تا کارشون درست بشه؟اینجا نشستید یه چیزی برا خودتون میگیدها.تقصیر هم ندارید میدنید چرا؟چون کم تجربه اید احساساتی حرف میزنید،نظراتو سانسور میکنید،شاید همین کامنت منم منتشر نکردید.
من هر هفته تحلیلاتون و میخونم با اکثرشم ارتباط برقرار میکنم...
ولی نطر من در مورد گزارشگرهای شهرستانی اینه که اینها چون توی صدا و سیمای ملی مدام در مورد تیمهای تهرانی و انتطارشون برای موفقیت این تیمها گفته میشه یجوری میخان تیمای شهرشون که خیلی به حق هم بهتر از دو تیم تهرانی هستن دفاع کنن و به همه ثابت کنن که تیماشون حرفی برای گفتن دارن...
من تبریزی نیستم پس با تعصب ننوشتم نظرمو
مشخصه با ترس و لرز اين مقاله رو مينويسين اين هفته!ترس از سياسيون ترس از قوميت ها ... راستش هدفم ازخوندن هر هفته ي اين مقاله باخبرشدن از اخبار و جنجالهاي هفته ي قبل هست و زياد كاري به تحليل هاتون ندارم از بس كه كج دار و مريز رفتار ميكنين.
درضمن متنتون در مورد سيامند و پارالمپيك رو اصلا نپسنديدم !
"قرمز كلاه چيه كلاه قرمزي درسته ولي زيبا بود"
توو اون فيلم حميد جبلي در نقش نگهبان بود و به كلاه قرمزي ميگفت اقاي قرمز كلاه
شجريان و امثالهم هم به وقتش باجهاشون رو دادن احتمالا! بعد كه از طريق همين رسانه ي ميلي به شهرت و موفقيت رسيدن راه شون رو جدا كردن.
اینهمه ورزشکاران تو پارالمپیک مدال گرفتن اون وقت شما اومدی میگی به احترام نداشته های اونا باید قدر داشته هامونو بدونیم؟ اینهمه زحمت کشیدن که ما قدر داشته هامونو بدونیم؟ واقعا متاسف شدم ازین تحلیلتون،کلا این دوهفته تحلیلاتون سطحش اومده پایین
هفته ی بعد تو سه چهار خط باز میگه برداشت شما این جوری بوده .درست مثل اینکه ادم حرفشو به طرف بگه با قصد ناراحت کردنش منتهی ی جایی هم بزاره که بتونه بگه برداشت شما این جوری بوده هدف ی چیز دیگه بوده به این میگن اخر زرنگی یک مجموعه ی توهینسم غرض ورزیسم !!!!!!!
من کاریر علی17نیستم ,باور کنی یا نکنی خیلی مهم نیست,شما همه چیز رو از نگاه خوزت میبینی چون نظر من مطابق میلتون نیست میگی شما یه نفری. پایدار باشید..
واقعا هنوز يه عدم فكر ميكنن تنها حكمت و علت وجود معلولين عبرت گرفتن و شكرگزاري بقيه ست هنوز نميخوان درك كنن اونا هم عليرغم محدوديت هاشون وجود مستقل دارن و خيلي وقتا موفق تر از ادماي به اصطلاح سالمند . از اين همه افتخار و موفقيت فقط همون ناتواني جزيي شون رو مي بينيم! مارو بگو كه وقتمون رو تلف ميكنيم و تحليلاي كي رو مي خونيم!!؟!
واقعا هم ...
همه بدن آقای عبدلی و یه سری هم تیپاش خوبن آررره خوبه زن نیس اینقدر از حجاب بدش میاد
شما هم اصالت نداری عزیز! ببین تو همین متن چقدر باج دادی و حرفت رو پیچیوندی که یه وقت به یکی برنخوره یه ژورنالیست واقعی این همه ریاکاری و باج دهی توو کارش نیست که.
من هیچوقت این بخش رو نمیتونم کامل بخونم چون حوصله م نمیکشه....چرا اینقد قلمبه سلمبه مینویسید آخه
فکر منه بیسواد هم باشید لطفا