عزیز نسین، روشنفکر سکولار
عزیز نسین شخصیت جالبی بود؛ در زندگی طبیعی خود، از بقالی و دستفروشی و حسابداری و عکاس تا روزنامه نگاری و ناشری و نویسندگی و از گوشه های زندان و حبس و حصر تا فرش های قرمز معتبرترین جشنواره های ادبی را تجربه کرده بود.از قعر چاه تا روی ماه!
در حیات فکری خود نیز در بیشتر حوزه های ادبیات دست برده بود؛ از داستان کوتاه و رمان و نمایشنامه گرفته تا نقد و تفسیر و شعر و... اما عزیز نسین، نامی است که در ادبیات ترکی با طنز و فکاهه هم نشین است. می توان گفت او نماد و مثل اعلای شوخ طبعی در ادب مدرن ترکیه است. نویسنده و روشن فکری که شاهد و روایت گر تحولات عصر خود بود. رویکرد اجتماعی واقع گرا در آثارش که با عناصر طنز انتقادی و بیانی شیوا درآمیخته، او را به عنوان پیش رو در ادبیات طنز ترکی معاصر شهر خاص و عام کرده است.
تلاش هایی که او در راستای تحول مفهوم طنز در ادبیات سنتی و کلاسیک انجام داد، ظرفیت های این ژانر ادبی را گسترده تر و موثرتر ساخت. از سوی دیگر، عزیز نسین، تاثیر زیادی در تاریخ ادبیات ترکیه داشته؛ نه به خاطر کثرت آثارش، طنز قوی اش، تکنیک روایی اش، نثر پاکیزه اش، سادگی بیانش، مخاطبان جهانی اش، جایزه های بین الملی اش، تداوم حضورش در عرصه ادبیات و شمارگان کتاب هایش... بلکه بیشتر به دلیل این که با همه این فضایل، «یک چیز دگر دارد» و آن چیز دیگر این است که عزیز نسین، خودش بود؛ با همه قوت ها و ضعف هایش. سادگی و بی آلایشی دنیای ذهنی او در نوشته هایش تعیّن پیدا کرد. قهرمان های داستان هایش کاریکاتوری بودند از آن چه در طول حیاتش تجربه کرد.
هم چنان که گفتیم، این نویسنده پرآوازه، از راه طنز و فکاهه به شهرت رسید. اما نکته ای که او را از سایر هم کسوتانش متمایز می کند، بهره ای است که او از این اشتهار و اعتبار برد. نسین، موقعیتی را که در پرتو ادبیات به دست آورده بود، خرج کار روشن فکری کرد. در این جستار به این جنبه از هنر و شخصیت او که در میان فارسی زبانان کمتر مورد توجه بوده، به اختصار خواهم پرداخت.
در میانه سنت و مدرنیته ادبی
یکی از کارویژه های روشن فکر، نقد سنت و استخراج و تصفیه منابع فرهنگی است. عزیز نسین از همان آغاز کار نویسندگی به این امر اهتمام ورزید. او که نمی خواست مقلد صِرف تکنیک های مدرن داستان نویسی به شیوه غربی شود و از سوی دیگر نیز زبان پیشینیان را پاسخ گوی نیاز آن روز جامعه ترکیه نمی دید، با شناخت گسترده ای که از سنت روایت و قصه پردازی در مرز بوم خویش داشت، تلاش کرد از نظر فرم و شکل و حتی محتوا و مضمون بر شانه گذشتگان خود بایستد و به نوعی ریشه در زمین، و شاخ و برگ در آسمان داشته باشد.
از این رو در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی افسانه های قدیمی سرزمین خود را با بیان و تکنیکی نسبتا نوین بازآفرید. مجموعه هایی چون: «روزی در سرزمینی» (Memleketin Birinde) ۱۹۵۳ و «ورجه وورجه» (Hoptirinam) ۱۹۶۰، از این دست آثار به شمار می آیند. شاید از این روست که یاشار کمال، نویسنده بزرگ هم عصر و هم وطنش، او را همسان ملانصرالدین می داند که با خنداندن مخاطبانش آنان را به فکر فرو می برد.
به هر حال عزیز نسین با بهره گیری از ادبیات شفاهی، به ویژه تکنیک نقالی و داستان های عامیانه و مَثل های قدیمی، طنز ملی سنتی را روزآمد و مدرن کرد و با طبع آزمایی در قالب های جدید، هنر خود را توسعه داد و به سطح بالاتری برکشید و دریچه های نوینی به روی داستان طنز ترکی گشود. به گمان من، این گام نخستین و بخشی از پروژه روشن فکرانه و نواندیشانه اوست که آثار و نتایجش بعدها آشکارتر شد.
منتقد اجتماعی، کنش گر سیاسی
نقد وضع موجود، از خویشکاری های مهم روشن فکران به شمار می آید. هر روشن اندیش دردمندی به گونه ای و از طریقی به ایفای این نقش خود می پردازد. عزیز نسین نیز با توجه به زمینه و زمانه ای که ر آن می زیست، زبان طنز را برای ترسیم نابسامانی های جامعه خود انتخاب کرده بود. او در دو جبهه متفاوت اما مرتبط به هم، وارد این عرصه شد.
این دو جبهه عبارت بود از سیاست و اجتماع. تفصیل مطلب این که آغاز کار نویسندگی او هم زمان بود با دوره تک حزبی و خفقان در ترکیه که خود این امر، معلول عامل دیگری بود که هر چند در اروپا جریان داشت، ولی به دلیل نگاه اروپامحور ترکیه در آن دوران، این سرزمین را بی نصیب از ترکش ها و موج های آن نگذاشته بود.
جبهه دومی که نسین در آن نقش روشن فکرانه اش را ادا کرد، نقد اجتماعی بود که اتفاقا ماندگارترین آثار او نیز در این حوزه آفریده شد. او با بهره گیری درست و بجا از قالب داستان و بااستفاده از زبان طنز و فکاهه و شوخی که در اصل نمایش گر دقیق عدم تناسب های متناسب نما هستند، از دردهای جامعه اش گفت.
خُلقیات ترکان هم روزگارش، نظام اخلاقی حاکم بر جامعه اش، سامانه دیوان سالاری فرسایش گر زمانه اش و حتی ناهنجاری های تربیتی کودکان و نوجوانان و خانواده های ترکیه آن دوره، همه و همه، زیر تیغ نقد بی رحمانه او رفت. با نگاهی به آثار داستانی او در می یایبم که گرایش واقع گرایانه اجتماعی او در خدمت تعیین موقعیت انسان در تحولات اجتماعی ترکیه قرار گرفته است.
عزیز نسین، در آثار خود تناقضات و تعارضات و نابسامانی های تمامی اقشار مختلف جامعه خود را در گوشه و کنار کشورش منعکس می کند. او فقر و محرومیت، فشارها، بی عدالتی ها و ستم هایی را که بر اقشار پایین اجتماع روا داشته شده، به وسیله طنزی تلخ و انتقادی نشان می دهد و به تعبیر استعاری خودش، بر فراز بامی ایستاده و اختلال در ساختار اجتماعی را، که در زندگی روزانه مردم منعکس شده، رصد کرده و با تعابیری شوخ طبعانه گزارش می کند.
نباید از نظر دور داشت که انتقادهای اجتماعی نسین نوعی کارکرد روشن گرانه و بیدارگرانه سرزنش آمیز دارد. البته او همه تقصیرها را به گردن نظام اجتماعی یا هیئت حاکم نمی اندازد.، بلکه گاه لبه تیز انتقادهایش را متوجه آحاد جامعه کرده، نقایص و جنبه های منفی آنان را نیز نشان می دهد. لبه تیز نقد روشن فکرانه او، به طرف رذیلت اخلاقی ریاکاری و دوچهرگی و چندشخصیتی بودن افراد جامعه بود که البته محصول زندگی در جوامع استبدادی و استعمارزده است.
به هر روی استفاده عزیز نسین از طنز انتقادی برای نشان دادن واقعیات اجتماع خود، که می توانسته در هر جامعه دیگری نیز مصداق داشته باشد، علاوه بر این که جنبه موثری به سبک و هنر او بخشیده، کار روشن فکری او را نیز سامان داده است.
روشن فکر سکولار
سخن ما ناتمام خواهدبود اگر به جنبه دیگری از تلاش های روشن فکرانه عزیز نسین که در دهه پایانی عمرش اوج گرفت، اشاره نکنیم و آن عبارت است از موضع او درباره نقش اجتماعی دین و دین داری در جامعه ترکیه آن زمان.
شکی نیست که عزیز نسین یک روشن فکری عُرفی و سکولار بود و خود نیز هرگز منکر این امر نشد. از این نظر درباره او سخنان بسیاری گفته شده. ولی هیچ کس نسبت ریاکاری به او ندادها ست. چرا که او هم چنان که پیش تر گفتم، آن سان زیست که می اندیشید و چنان بود که نمود! اما از حق نباید گذشت که اندیشه های او درباره دین و مذهب در میان هیاهوهای بسیار گم شد و به سمع انصاف شنیده نشد.
او در مصاحبه ای که در ماه های آخر عمرش انجام داده است، از تربیت مذهبی خود و حتی از حفظ قرآن در کودکی اش و سپس گرایشش به تفکرات سکولار سخن گفته است. ولی در پاسخ به سوالات نسبتا گزنده ای که در همان مصاحبه از او شده، به نکات قابل تاملی اشاره می کند. او به تندی از ممنوعیت وورد دختران باحجاب به مدارس و دانشگاه ها انتقاد کرده و مبارزه دولتی با حجاب را احمقانه می پندارد.
نکته جالب این جاست که وقتی خبرنگاری از او درباره دین می پرسد، با قاطعیت می گوید: «من هیچ گاه ضددین نشدم. برخی می کوشند از من تصویری ضددین ارائه کنند، اما این درست نیست. انسان نیازمند ایمان است. مثلا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی و کمونیستی، مردم به آیین گذشته خود رجوع کردند. چرا که ایمان حذف شدنی نیست...»
در فرازی دیگر از این گفت و گو عزیز نسین به مسئله بنیادگرایی دینی با این مقدمه اشاره می کند: «... دین داران به نظر من خطرناک نیستند و حتی من مخالف آنان هستم که بر طبل دین هراسی می کوبند...» از نظر او بنیادگرایی اختصاصی به اسلام ندارد و وقتی عقلانیت انتقادی پشت ایده ای نباشد، نتیجه اش بنیادگرایی خواهدبود؛ حتی اگر آن ایده، لیبرالیسم، دموکراسی و سکولاریسم باشد.
او با اشاره به بحران منطقه بالکان، مسئله فلسطین و اسراییل و خشونت های نژادی و قومی در قاصی نقاط جهان، تاکید می کند که این دستگاه تبلیغاتی غرب است که خشونت و بنیادگرایی را به دین و به ویژه اسلام نسبت می دهد.
نظر کاربران
چوخ گوزل