کی روش یا برانکو؟
کی روش خیلی خوب می داند که نام برانکو ایوانکوویچ برای رسانه ها و فدراسیون فوتبال، مهم ترین آلترناتیو جانشینی او در تیم ملی است. از طرف دیگر، برانکو هم می داند که تنها راه رسیدن دوباره به نیمکت تیم ملی از راه قهرمانی در لیگ برتر می گذرد.
سازگاری با محیط
پرسپولیسی ها در بیشتر روزهای زمستان سال گذشته، در زمینی باتلاقی تمرین می کردند. چمن آب گرفته و پر از چاله و چوله زمین شماره دو آزادی یا درفشی فر، یا کمبود لباس تمرین شرایطی نیست که آرزوی هیچ مربی ای باشد. شرایط گاهی به قدری بد می شد که کادر فنی پرسپولیس نمی دانست در کجای زمین درفشی فر باید تمرین کند تا بازیکنان کمتر دچار مصدومیت شوند. اما نکته اینجاست که تقریبا کمترکسی از مشکلات و مصائبی که برانکو با آن درگیر است، باخبر می شود.
سرمربی کروات از همان روزهای اول حضور در پرسپولیس خیال خودش را راحت کرده است. او به سرزمینی آمده که نظم و انضباط در ورزش اولویت ندارد. برانکو نگاه «صفر و صد» به قضایا ندارد و سعی در ایجاد تعامل با جامعه فوتبال دارد. در یک سال حضور برانکو در ایران کمتر پیش آمده که او با مربیان باشگاهی و کارشناسان ایرانی سرشاخ شود و به کمتر خبرنگار و نشریه ای برای مصاحبه جواب رد بدهد. برانکو به تماشای مسابقات تنیس و کشتی می رود و اگر خوش شانس باشید، می توانید او را در حالی که وسط شهر مشغول پیاده روی است، ببینید.
رقابت بین برانکو و کی روش در نظرسنجی برنامه ۹۰، رقابت سرمربی اسبق تیم ملی با سرمربی فعلی آن بود. فردای نظرسنجی که برانکو با اختلافی حدود ۶هزار رای عنوان بهترین مربی خارجی را به کی روش واگذار کرده بود، مرد کروات در گفت و گو با روزنامه پیروزی به طعنه جواب شکست شب قبل مقابل رقیب را داده بود: «خندیدم و خوابیدم. همین که هواداران پرسپولیس به من رای دادند، برایم کافی بود.»
شخصیت منفعل برانکو اجازه نمی دهد او در فتح قلب های مردم ایران، به اندازه کی روش موفق باشد؛ مردمی که عادت کرده اند قهرمانانشان صریح اللهجه باشند، به دل ماجرا بزنند و اگر لازم شد برای مردم فهرستی از فاسدان و نالایق ها رو کنند. واقعیت این است که اگر برانکو یک سال پیش و زمانی که هنوز سرمربی پرسپولیس نشده بود، در نظرسنجی بهترین مربی سال شرکت می کرد، بعید بود بیشتر از ده درصد یک میلیون رایی را که در برنامه 90 جمع کرد، به دست بیاورد. برانکو بیشتر از هر مربی خارجی دیگری که پایش را به ایران گذاشته، در مدت حضورش در اینجا، ایرانیزه شده، اما اعتماد به نفس و قاطعیت فاکتورهایی ذاتی برای محبوبیت است که سرمربی کروات چندان از آنها برخوردار نیست.
بزرگ ترین نکته منفی کارنامه مربیگری برانکو در ایران، عدم توفیق او در رام کردن و کنترل ستاره های تیمش بوده است. در دوره حضور سرمربی کروات در تیم ملی، نام هایی مثل علی دایی و علی کریمی سایه بلندتری از برانکو در اردوی تیم داشتند و حتی کار به جایی رسید که وحید هاشیمان بدون حاشیه هم ترجیح داد از اردوهای ملی فاصله بگیرد. برانکوی پرسپولیس، چه از نظر فنی و چه اخلاقی نسبت به مربی ای که ده سال پیش به ایران آمده بود، متفاوت است؛ مربی ای جسورتر با فوتبالی هجومی تر اما مشکل برانکو در کار کردن با ستاره ها هنوز هم سر جایش است. در پرسپولیس برانکو، مهدی طارمی خودش را بزرگ تر تیم صدا می زند و بر سر زدن پنالتی قهر می کند یا در طول فصل گذشته چند بار شاهد صحنه هایی مانند درگیری رامین رضاییان، مسلمان و طارمی بر سر زدن ضربات ایستگاهی بودیم.
برانکو به عنوان یک مربی باتجربه هنوز هم کاریزمای رهبری شاگردانش را ندارد. نمونه آخرش هم سرپیچی بازیکنان ملی پوش پرسپولیس از دستور برانکو برای تمرین با تیم و تلفن های پروفسور به بازیکنی مثل رضاییان که بدون پاسخ ماند.
اگر دوره اول حضور برانکو در تیم ملی ایران، با اعتراض هایی از جنس فوتبال ترسو و عناوینی مانند کروات یخی برچسب می خورد، برانکوی پرسپولیس در یک سال گذشته مقوبل دوست و دشمن بوده است. سال گذشته برای برانکو پرافت و خیز بود. از بحران هایی مثل اختلاف اعضای هیئت مدیره با حضور او در نیمکت پرسپولیس بگیرید تا اشتباهات داوری و حاشیه سازی های بازیکنی مثل سوشا مکانی اما مرد کروات در تمام این مسائل از دایره تعقل خارج نشد و آرام آرام خودش را به دوست داشتنی ترین مربی پرسپولیس در ده سال گذشته تبدیل کرد. حتی در روزهایی که پرسپولیس در رتبه پانزدهم جدول جا خوش کرده بود، هیچ هوادار و کارشناس فوتبالی علیه برانکو موضع گیری نکرد. اتفاقا همین مقبولیت برانکو بود که به ابعاد درگیری او با کی روش افزود. بسیاری از نام هایی که در گذشته به عنوان دشمن همیشگی کی روش بارها جنگ را به او باخته بودند، با آغاز مجادله بین کی روش- برانکو، با طرفداری از برانکو با یک تیر دو نشان زدند؛ هم دوباره به دشمن قدیمی شان پاتک زدند، هم به دلیل مقبولیت برانکو، با هواداری از مرد کروات، وجهه مخدوش شده شان را ترمیم کردند؛ قلعه نویی، ذوالفقارنسب و مایلی کهن برنده های واقعی این مجادله به حساب می آمدند.
مرد کروات برخلاف همتای پرتغالی اش، از جنگ های رسانه ای پرهیز دارد و به ندرت اتفاق می افتد موضع گیری تندی نسبت به اتمسفر اطرافش داشته باشد. هرچند این تنها عتاب و عصبانیت مرد کروات در یک سال حضورش در ایران به شمار می آید و سرمربی سرخ ها، در بیشتر ایام سال همان برانکوی آرام همیشگی است. حتی در دعوای اخیر دو مربی هم برانکو با بیان اینکه در شان خود نمی بیند جواب کی روش را بدهد، از ورود به حاشیه بیشتر خودداری کرد. واقعیت این است که برانکو بازیگر خوبی در زمین بازی حاشیه ها نیست.
سازگاری با محیط
مربیان خارجی ای که راضی به کار در ایران می شوند، پیش از بستن قرارداد معمولا از وضعیت چمن و زمین تمرین و امکانات و... باخبرند. به همین خاطر هم برای کار در ایران دستمزدی دو تا سه برابری برای کار در شرایط نامساعد طلب می کنند؛ شرایطی که در رقم قرارداد کی روش، برانکو و بیشتر مریبان خارجی لحاظ شده اما کارلوس کی روش گاهی در تقابل با فهرست کمبودهای تیم ملی شبیه آدمی غیرمطلع رفتار می کند. هر چیزی می تواند بحرانی جدید برای فوتبال ایران خلق کند؛ از کیفیت توپ های تمرینی تیم ملی بگیرید تا زمین چمن کمپ آزادی، لباس های تیم و حتی طراحی ساختمان مرکز پزشکی ایفمارک. شاید در مواردی جدال های کی روش برای بیرون آوردن مسئولان فدراسیون فوتبال از رخوت، سستی و ناکارآمدی ای که درگیرش هستند، به درد به خور باشد اما در بیشتر موارد منجر به در حاشیه قرار گرفتن اولویت های تیم ملی می شود. تعامل مرد پرتغالی با جامعه فوتبال ایران هم به دو دسته «کی روش بازها» و «آنتی کی روش بازها» تقسیم شده است. مربیان اقلیتی مثل منصوریان و ویسی که نگاهی استاد و شاگردی به کی روش دارند، مجیز استاد را می گویند و بقیه جامعه فوتبال که منتقدان او هستند و با تفکرات و رفتارهای کی روش در زاویه قرار دارند.
کی روش اخیرا، در رقابتی نزدیک، عنوان بهترین مربی خارجی بعد از انقلاب را از برانکو برد و برای اولین بار در تاریخ نظرسنجی های برنامه 90، گزینه مطلوب هواداران پرسپولیس رای نیاورد. کارلوس کی روش در حالی توانسته بود از برانکو، گزینه هواداران پرسپولیس پیش بگیرد که طرفداران استقلال هم واکنش مثبتی که سرمربی پرتغالی تیم ملی نداشتند و بارها در طول فصل گذشته علیه کی روش و تیم ملی موضع گیری کرده بودند اما چه چیزی کی روش را به این اندازه محبوب کرده که جدا از هواداران استقلال و پرسپولیس، حدود یک میلیون رای بیاورد. احتمالا جوابش را باید در طبقه متوسط ایران پیدا کنید که لزوما هم ممکن است فوتبالی نباشند طبقه متوسطی که نوع حرف زدن، لباس پوشیدن و ایده آل هایشان شباهتی به مربیان و مدیران فوتبال ایران ندارد. در نظر آنها کی روش آدم درست برای این فوتبال است؛ کسی که رو به روی افراد نالایق و رانت خوار می ایستد و با صراحت کلام، مشت آنها را پیش چشم مردم باز می کند. ظاهرا طبقه متوسط که پرجمعیت ترین طبقه اجتماعی در ایران به حساب می آید، حالاحالاها ضامن محبوب ماندن کی روش خواهد ماند.
هر کسی که یک بار سر تمرینات تیم ملی رفته باشد، اعتراف می کند فضای تمرینی اردوها به شدت منضبط و خشک است. کارلوس کی روش به همه بازیکنان سخت می گیرد و خبری از کوتاه آمدن و مماشات نیست. حتی بازیکنان گاهی فضای تمرینات را دیوانه کننده می دانند اما نتیجه این همه سختگیری و اصطلاحا شلاق خوردن بازیکنان در تمرینات، حمایت عجیب و کم سابقه شان از تیم ملی بوده است. کارلوس کی روش بعد از مدت ها قانون احترام به تیم ملی را در فوتبال ما زنده کرد؛ قانونی که مدت ها بود نه باشگاه ها و نه بازیکنان تیم ملی احترامی برایش قائل نبودند. کی روش با پیدا کردن قلق های روحی بازیکنان ایرانی، توانسته دیسیپلین و کاریزمای بدون نقصی را در تیم ملی پیاده کند؛ کاریزمایی که معمولا بازیکنان ایرانی هر کاری می کنند تا از زیر بار آن شانه خالی کنند، اسطوره و غیراسطوره برای او فرقی ندارد. اولین اشتباه، گاهی تبدیل به آخرین اشتباه می شود؛ جباری، مهدی رحمتی، عقیلی و علی کریمی قربانی کاریزمایی شدند که کی روش به خوبی توانسته در فضای اطراف تیمش حاکم کند؛ چیزی که در فوتبال ایرانی مانند کیمیا نایاب بود.
مرد پرتغالی را همیشه یک گام جلوتر از بقیه اطرافیانش دیده ایم. کی روش معمولا در سمت برنده جنگ های زرگری ای که در سال های حضورش در ایران راه انداخته، ایستاده است. امیر قلعه نویی، دکتر اسدی، مانوئل ژوزه، مهدی رحمتی و... بازنده های بزرگ نبرد با مردی بوده اند که خیلی خوب می داند چطور از کلمات استفاده کند، کجا باید عصبانی شود و چطور باید توپ را به زمین مردم بیندازد. با همه اینها کارلوس کی روش همیشه بین حامیان و مخالفانش تعادل ایجاد کرده است. اگر کرانچار و قلعه نویی و مایلی کهن در فهرست دشمنانش قرار داشتند، کی روش حتما برای اعتدال روابطش با علی کریمی، برانکو و دایی را حفظ می کرد؛ آدم هایی که پایگاه های مردمی قدرتمندی در جامعه داشتند اما در چند هفته اخیر، مرد پرتغالی علی کریم و برانکو، دو نفر از مهم ترین حامیانش را از دست داد؛ اتفاقی که اولین تبعاتش دادن شعار در تمرینات پرسپولیس علیه او بود. به نظر می رسد مجادله با برانکو، اولین و بزرگ ترین اشتباه کی روش در سال های حضورش در ایران است.
کافی است مصاحبه های یک ماه گذشته کی روش را مرور کنید؛ دعوا بر سر ایفمارک با فدراسیون فوتبال، حمله به هومن افاضلی با «یک منتقد نادان» خطاب کردن او، شکایت بر سر کیفیت توپ های اردوی تیم ملی و البته جنگ بیانیه ها با برانکو. همه این جدال ها که یک طرفش کارلوس کی روش قرار دارد، در اواخر خرداد اتفاق افتاده و انگار سبک زندگی مرد پرتغالی پر از این درگیری هاست. یادمان نرود در فرهنگ ایرانی هر کسی که فریاد می زند و عصبانی می شود، محکوم به شکست است.
نظر کاربران
من به عنوان یه بی طرف به برانکو حق میدم.تیم ملی رو بدون بحث و دعوا و بیانیه دادن به رنکینگ ۱۷ رسوند.
نظرسنجی ۹۰ هم چیزی برا مشخص کردن محبوبیت نیست.۴۰ ملیون پرسپولیسی پشت برانکو هستن
همین که به زعم خیلی ها برانکو بابضاعت خیلی کمتر و باوجود داوری های مشکوک و بودار تونست پارسال همچین تیمی بسازه خودش نشون میده که بین این دو نفر کدوم بهتره کسی که مدام درحال غرزدن و جدل با بقیه س به حتم اینده ی روشنی نداره هرچندکه موافق حضورایشون تو تسم ملی هستیم ولی برانکو عقاید بهتری داره برای همینه که ماها به تصمیم ها و نظراتش احترام میذاریم چون میدونیم کسی بهتر از برانکو برای پرسپولیس فعلا وجود نداره
براکو
منم حق رو به برانکو میدم