از ترزا می تا آنگلا مرکل، از هیلاری کلینتون تا نیکولا استورجن
سیاست غرب در سیطره زنان
مجله فوربس به رسم هرسالهاش قدرتمندترین زنان جهان را معرفی کرده است. فهرست حاضر، شامل قدرتمندترین زنان سال ۲۰۱۶ البته به انتخاب و گزینش نشریه فوربس است.
در حالی که جهان به سوی ناآرامیهایی تازه به پیش میرود، به نظر میرسد کشورها و نهادهایی کلیدی در جهان راهحل را در رویکرد به سیاستمداران زن میدانند. سرآمد آنها دستکم به لحاظ تبلیغاتی هیلاری کلینتون است که احتمال پیروزیش در انتخابات ماه نوامبر (آبان) ریاست جمهوری امریکا فراوان است اما وقتی به ماه ژانویه۲۰۱۷ برسیم اضافه بر کلینتون و انگلا مرکل که سالهاست بر آلمان حکم میراند و بریتانیا که از اواخر هفته پیش به دست «ترزا می» افتاد، در صندوق بینالمللی پول نیز یک زن حکم میراند. حتی در احزابی که اینک در برخی کشورها در مصدر حکومت نیستند زنان در آستانه تکیه زدن به کرسی اول قدرت هستند در چنین شرایطی اسکاتلند هر چند هنوز تابع دولت مرکزی انگلیس است اما توسط یک فرماندار زن به نام نیکولا استورجن هدایت میشود و به واقع رهبران احزاب عمده سیاسی اسکاتلند زن هستند.
کشورهای استثنایی
به واقع دو کشور در جهان داریم که تعداد نمایندههای زن آن در پارلمان بیشتر از مردان هستند و آنها رواندا در آفریقا و بولیوی در امریکای جنوبی هستند. در کشور نخست به درصد خیرهکننده ۸/۶۳ برای نمایندگان زن در پارلمان میرسیم و بولیوی نیز ۱/۵۳ درصد نمایندگان مجلس خود را از قشر زنان میبیند. حتی در کوبا، جزایر سیشل و سوئد که تعداد نمایندگان مرد بیشتر است، زنان به ترتیب ۹/۴۸، ۸/۴۳و ۶/۴۳درصد کرسیهای مجلس را به خود اختصاص دادهاند و رتبه دهم فهرست از آن فنلاند است که بهرغم این جایگاه نهچندان بالا ۵/۴۱ درصد نمایندگان مجلساش از زنان هستند.
نقطه بارز رویداد مذکور حضور چهار کشور آفریقایی در میان ۱۰ بالانشین جدول است، حال آن موج رویکرد تازه به زنان سیاستمدار به کشورهای اروپایی و امریکا مربوط میشود. در کانادا نیز جاستین ترودو نخستوزیر این کشور یک کابینه جوان را دایر کرده است که تعداد وزرای مرد و زن آن برای اولینبار در تاریخ حیات این کشور کاملاً برابر است (۱۵ به ۱۵) و چون سنها نیز عمدتاً به زیر ۵۰ و حتی زیر ۴۵ سال میرسد، مشخص است که ترودو آیندهای شکوفاتر و جوانگرایانهتر را برای کشورش از حالا پی ریخته است.
مرکل در جایگاه تاچر
اینها در تضاد آشکار با زمانه ای است که سیاستمداران زن جهان به مارگارت تاچر بریتانیایی و پس از وی، آنگلا مرکل آلمانی منحصر و محدود میشدند. ۱۲ سال پیش وقتی مرکل صدراعظم آلمان شد، خیلیها در شهر بن از خود میپرسیدند آیا او تبدیل به یک بانوی آهنین (اشاره به لقب مارگارت تاچر) برای کشورش خواهد شد یا خیر؟
اینک در تابستان۲۰۱۶ و در شرایط کاملاً تغییر یافته جهان، کمتر کسی چنین چیزی و سؤالی از همین دست را میپرسد. برعکس شدن اوضاع لااقل در میان کشورهای اروپایی از آنجا عیان میشود که همسو با به قدرت رسیدن ترزا می در بریتانیا خیلیها در لندن میپرسند آیا وی میتواند دوام مرکل را داشته باشد و همچون او سالها در خانه شماره۱۰ خیابان دانتینگ (اشاره به دفتر نخستوزیری بریتانیا) ماندگاری داشته باشد؟ یک گزارشگر پرسابقه تلویزیون آلمان به نام وولفرام وایمر هفته پیش گفت: شاید ترزا می به سبک و سیاق مرکل از سر غرور و بسیار خودسرانه عمل کند اما حداقل قضیه این است که میداند چه میخواهد و در همان راه نیز قدم برمیدارد.
قهرمانهای زن «پست مدرن»
مارا دلیوس، نویسنده روزنامه پرتیراژ دی ولت آلمان هم نوشته است: قدر مسلم این که «می» در کنار مرکل و نیکول استورجن نخستین فرماندار زن اسکاتلند، تشکیل دهنده موج جدید زنانهای است که میخواهند ویرانههای ایجاد شده بر اثر حکومتهای طولانیمدت مردان را تعمیر و ترمیم کنند و بنای تازهای را روی آن دایر سازند. آنها قهرمانهای پست مدرنی هستند که آدابی زنانه دارند اما بافت وجودیشان به قدرتمندی مردان است.
اضافه بر استورجن که در سطور قبلی چند بار نامش آمد سران احزاب محافظهکار و کارگر اسکاتلند و همچنین فرماندار ایرلند شمالی و رهبر سازمان Plaid Cymru همگی زن هستند. قریب به یک دهه است حزب سبز توسط یک زن هدایت میشود و کارولین لوکاس رهبر سابق آن یک بار دیگر میکوشد که حائز این سمت شود.
دست راست کلینتون هم زن است
درحالی که بخت پیروزی هیلاری کلینتون بر دونالد ترامپ در انتخابات امسال ریاست جمهوری امریکا بیشتر از اقبال پیروزی این رقیب تندروی حزب جمهوریخواه است، گفته میشود که کلینتون پس از معرفی شدن به عنوان نماینده رسمی حزب دموکرات در این انتخابات، بلافاصله یک زن دیگر به نام الیزابت وارن را به عنوان «دست راست» خود و به واقع کاندیدای معاونت ریاست جمهوری معرفی خواهد کرد. در همین حال رئیس بنیاد International Monetary و دادستان کل امریکا هم زن هستند و دبیرکل بعدی سازمان ملل همان طور که پیشتر اشاره شد، به احتمال قوی یک زن خواهد بود.
سدهای فرو ریخته
آیا همه اینها فقط از وجه تصادف است یا سدهای حائلی که مانع خودنمایی زنان قدرتمند عرصه سیاست در غرب میشد، سرانجام فروریخته است؟ آیا میتوان این سؤال را به ذهن آورد که در اوج نبود تفاهمهای جهانی، مقامهای مسئول به این نتیجه رسیدهاند که برای نزدیکتر شدن انسانها به یکدیگر و حل منازعات، زنان و روشهای آنان بیشتر به کار میآید؟ یوهانا سیگوار دوتیر نخستین نخستوزیر زن تاریخ حیات سیاسی ایسلند با اشاره به یک شعر پرطرفدار و کلاسیک کشورش میگوید: زمانی که اتفاقات جهانی اوج میگیرد و بحثها خطیر میشود، همیشه یک زن است که از راه میرسد و همه چیز را آرام میکند. او زمین و فضا را از تنش عاری میسازد و هر چیزی میتواند به شکست منجر شود، الا اقدامات آن زن!
نیاز به فضایی تازه
چنین شعری با فرضیههای بانوجنکین از منطقه جنینگتون انگلیس نیز همسو است. جنکین که سالها پیش در معیت «می» مناسبات و فرآیندهایی را ابداع و تقویت کرد که براساس آن نمایندگان زن فزونتری در پارلمان بریتانیا سربربیاورند، میگوید: اینکه در بحران اخیر پس از استعفای دیوید کامرون دو زن تبدیل به نامزدهای نخست جانشینی او شدند (در نهایت آندرهآ لدسام کنار کشید تا «می» بیرقیب و پیروز شود) نشانگر نیاز مردم به استشمام فضایی تازه و دوری جستن از مناسبات گذشته است. زنان در شرایط سخت هم اندیشه و صرافت حل مشکلات دارند و هم با پرهیز از برخوردهای خشونتبار شانس و احتمال مهار توفانهای سیاسی را بیشتر میسازند.
بره و گرگ!
اتفاقات اخیر امریکا و نوع برخوردهای تخریبگرانه دونالد ترامپ با زنان و هر عنصری که خواستار موضعگیری اصولی در قبال مسائل موجود است، نه تنها ترامپ را صاحب آرای بیشتری در شمارش امتحانی و اولیه آرای یک انتخابات واقعی نکرده بلکه برعکس بر محبوبیت هیلاری کلینتون افزوده که بدش نمیآید در رویارویی با ترامپ برهای معقول نشان بدهد که مقابل یک گرگ بیسیاست قرار گرفته است. الیزابت وارن که قبلاً نیز نامش آمد و به احتمال قریب به یقین معاون انتخابی و پیشنهادی کلینتون برای کاخ سفید خواهد بود، یک سناتور است که در یک خانواده کارگری و متوسط بزرگ شد و فشار اقتصادی روی آنها به حدی رسید که پدرش سکته قلبی کرد و خانهنشین شد و الیزابت برای درآوردن خرج خانه از ۱۳ سالگی به گارسونی پرداخت. سپس معلم مدرسه شد و در نهایت درس حقوق خواند و تبدیل به یک وکیل شد.
گوفی درون کلاه ترامپ!!
هیلاری کلینتون در گذشته الیزابت وارن و در مواردی که برشمردیم زنی را میجوید که بتواند کاملکننده ضرب و زور او در کوبیدن بر مغز دونالد ترامپی باشد که صدای جنگش بلندتر از اندیشههای استراتژیک اوست. ترامپ، وارن را چون «نیم سرخپوست» است به تمسخر گرفته و در اشاره به کارتونهای معروف کمپانی قدیمی فیلمسازی والت دیسنی پوکاهنونتاس و گوفی (همان اردک معروف!) نامیده است. وارن هم بیکار ننشسته و با اشاره به کلاه بیسبالی که ترامپ در بسیاری از روزها روی سرش میگذارد و روی آن جمله «امریکا را دوباره بزرگ سازیم» حک شده، گفته است: آقای ترامپ آیا میخواهی گوفی را ببینی؟ خب، کلاهت را بردار زیرا گوفی داخل آن است (اشاره به کلاه شعبدهبازان که در آن انواع حیوانات و بویژه خرگوشها سر برمیآورند!)
دلیل اصلی اوجگیری زنان
این یک فرضیه پرطرفدار است که دلیل اوجگیری زنان در یک جهان سیاست مردانه در حال حاضر، اعمال تهیمغزانه تعداد زیادی از سیاستپیشههای مرد است و این روند به راحتی در بریتانیا، جایی که ترزا می به قدرت رسیده، مشهود است. حتی نایجل فاراژ که خود را برنده بزرگ ماجرای استعفای دیوید کامرون بعد از عملیات انتحاری و خودزنی نخستوزیر سابق انگلیس بر سر مسائل EU میداند، بر اثر طول مدت حضور کمثمرش در صحنههای سیاست و اجتماع تبدیل به یک مهره سوخته شده است، به محض اینکه کامرون محکوم به رفتن شد، مردان زیادی به سمت صندلی او هجوم بردند که سرآمد آنها بوریس جانسون شهردار لندن بود ولی او فهمید که رزومه ناموفق او در پایتخت انگلیس بویژه در امر تأمین مسکن برای اهالی شهر و برخی سرویسرسانیهای اولیه، شانس او را برای توفیق اندک ساخته و بهتر است خودش انصراف بدهد تا اینکه وارد کورسی شود که فرجام آن شکست محتوم وی برابر ترزا می است.
لیام فاکس چه میگوید؟
وقتی جانسون هم کنار کشید فهرست افراد شاخص حزب محافظهکار انگلیس برای گرفتن جای ناکام بزرگ (دیوید کامرون) نحیفتر و توخالیتر شد. عدهای پرسیدند آیا از لیام فاکس چیزی به عنوان نخستوزیر انگلیس بیرون میآید؟ از مردی که در سال ۲۰۱۱ به خاطر انتصابهای توأم با بیفکری و ریسکهای تأسفبارش مجبور به استعفا از پست وزیر دفاع بریتانیا شد و همه پرسیدند او چرا دوست نزدیکش به نام آدام وریتی را بدون داشتن شاخصههای لازم به آوردگاه بحثهای بزرگ سیاسی - نظامیای برد که هیچ سررشتهای در آنها ندارد.
فرضیه «دربست منطقی»
وقتی لیام فاکس هم به این نتیجه رسید که میتواند جانشین کامرون و نخستوزیر انگلیس شود نباید از انتخاب یک زن (ترزا می) به این پست ابراز تعجب کرد. دنیای غرب با کارهای اخیر مردان بیخرد خود عملاً فرصت پرواز سیاستمداران زن را فراهم آورده و حتی آنها را قویتر و پرصلاحیتتر از آنچه هستند، جلوه داده است و کافی است به عملکرد دیوید کامرون در برگزاری انتخابات بیدلیل جدایی از «EU» یا ابقا در آن بنگریم تا این فرضیه را «دربست منطقی» و کاملاً پذیرفتنی بیابیم.
نظر کاربران
زنان بی نظیییییییییییییییییییییییییییییییییییرن.امیدوارم در آینده در ایران هم زنان رو بیشتر در میدان سیاسی ببینیم.