روزگار سوئد، بعد از زلاتان
خودش ادعا می کرد و همه جا گفته بود که افسانه ای ترین بازیکن فوتبال سوئد است. نمی دانیم او واقعا افسانه بود یا تلألوی همیشگی اما چیزی که می دانیم این است که زرد سوئد با خداحافظی او کم عمق و کم عمق تر میشود.
اما اگرچه پایتان مسیر هیجان انگیز ایبرا در تیم ملی هالیوودی نبود اما وقتی سوئد را بدون وی تصور می کنیم، ترجیح می دهیم پایان بندی فیلم زندگی ابراهیموویچ در تیمی که افسانه ای نداشت، جور دیگری باشد و وقتی بازی سوئد را با زلاتان بی رمقش نگاه می کنیم، دل مان را به همان افتخاراتی خوش می کنیم که او توانست در پنج کشور و پنج لیگ مختلف به دست آورد.
رکورددار گلزنی در تیم ملی سوئد فوتبال را با شکست سوئد مقابل بلژیک و حذف این تیم از یورو ۲۰۱۶ رها کرد اما خاطراتی از خود بر جای گذاشت که می تواند تسلای خاطرمان باشد. خاطراتی که هیچ کدام قدرتمندتر از آنی نیست که مقابل انگلیس به ثبت رسید؛ خاطره ای که در آن ایبرا با یک ضربه برگردان دروازه انگلیس را فرو ریخت تا بهترین گل سال ۲۰۱۳ را از آن خود کند اما باز هم این برای بازیکنی با آن سطح مهارت و قدی ۱۹۴ سانتیمتری، دستاورد کافی نبود و نیست و او می توانست و باید به افتخارات مهم تری می رسید.
زلاتان هرگز نتوانست به همراه تیم ملی سوئد در یک رقابت مهم بین المللی به مراحل بالاتر راه پیدا کند. او در دو جام جهانی تنها تیمش را تا مرحله یک هشتم نهایی بالا برد و مهم ترین افتخارش در جام ملت های اروپا، رسیدن به یک چهارم نهایی مسابقات سال ۲۰۰۴ بود. در آن سال وی یکی از دو بازیکنی بود که در ضربات پنالتی مقابل هلند ناکام بود تا بهترین فرصت سوئد برای رسیدن به چهار تیم برتر اروپا را از بین ببرد.
شکست مقابل بلژیک باعث شد تا سوئد برای سومین دوره پیاپی نتواند از مرحله گروهی صعود کند اما برخلاف سال ۲۰۰۴، دیگر کسی زلاتان جوان را مقصر ناکامی نمی دانست چرا که حتی تصور اینکه او به ادعای خودش بازیکن افسانه ای فوتبال سوئد است، کافی بود تا هم تیمی های جوانش هر کسی را به جز زلاتان مقصر ناکامی تیم شان بدانند.
زلاتان این شانس را داشت تا در یورو ۲۰۱۶ همچون کریستیانو رونالدو به تنها بازیکنانی بدل شوند که توانسته اند در چهار دوره مختلف یورو گلزنی کنند. با آنکه رونالدو این کار را انجام داد اما ایبرا که شگفت آورترین گل های تاریخ فوتبال سوئد را به ثمر رسانده، در این جام گلی به نامش نوشته نشد تا فوتبال ملی وی با ۶۲ گل در ۱۱۶ بازی به پایان خود برسد.
با این حال او همچنان بهترین گلزن فوتبال کشورش هست و خواهد ماند. در دنیای فوتبال کم ستاره امروز، بعید است کسی بتواند به او برسد. به همین خاطر است که دوست داریم زلاتان حتی به عنوان یک افسانه غیرواقعی و تحمیلی باز هم برای سوئد بازی کند. در عین حال ناکامی های این چنینی ابراهیموویچ در مسابقات ملی و عدم حضورش میان رکوردهای اروپایی بی شک اصلی ترین دلیلی بود که وی هرگز نتوانست میان سه بازیکن برتر فوتبال جهان در هر سال جای بگیرد.
او در بازی های انتخابی جام جهانی ۱۹ گل به ثمر رساند اما هر دو باری که به جام جهانی رفت، دست خالی به کشورش برگشت. آخرین تلاشش برای رساندن سوئد به جام جهانی، تقابل دیدنی او با رونالدو بود؛ جایی که دو گل وی نتوانست به مقابله با چهار گل رونالدو برخیزد و در پایان سوئد از پرواز به سوی برزیل باز ماند.
دوران فوتبالش به همان اندازه شخصیت و گذشته ای که داشت، عجیب بود. گل های بی نظیری که کسی نمی توانست آنها را تکرار کند، از جایی در شرق اروپا می آمد. از پدری مسلمان و بوسنیایی و مادری کاتولیک و کروات که در وانفسای جنگ صربستان به سوی سوئد فرار کرده بودند تا آنجا افسانه فوتبال این کشور، از میان خانواده ای بیگانه معرفی شود.
در گوشه ای از شهر مالمو که کسی از روی فقر به فوتبال حتی فکر نمی کرد، او تصمیم گرفت برای خودش چیزی بشود و شد. خودش می گوید: «از تیم ملی خاطرات فوق العاده بسیاری دارم چرا که برایم یک داستان زیبا است. من از جایی آمده ام که بسیار کوچک است و مردم آن را قطو صدا می زنند. افتخار می کنم که هنوز در آخرین روز فوتبال ملی ام آن را به یاد دارم و با یاد آن همه چیز را تمام می کنم.»
واژه نامه زبان سوئدی را باز کنید، در بخش Z به فعلی برمی خورید به نام Zlatanera به معنی «زلاتانیدن»، یعنی «حکمفرمایی کردن». این فعل بعد از اینکه اولین بار توسط یک شوی کمدی فرانسوی به کار رفت، سال ۲۰۱۲ به صورت رسمی وارد زبان سوئدی شد. دو سال بعد اداره پست سوئد تمبری منتشر کرد به نام Zlamp برای بزرگداشت گل بایسیکل زلاتان به انگلیس که جایزه پوشکاش به عنوان زیباترین گل سال را برایش به همراه داشت. پنج میلیون نسخه از این تمبر پیش فروش شد. اکتبر پیش اجرای زلاتان از سرود ملی سوئد، DuGalma Du Fria، نشان طلایی گرفت و سه میلیون بار در فضای مجازی پلی شد. «شایعات می گن سرود ملی هرگز اینقدر پلی نشده بود»؛ زلاتان در اینستاگرامش نوشت.
برای درک کامل تاثیر زلاتان بر دوران خودش باید بخش به بخش به بررسی این پدیده بپردازیم. چیزی که زلاتان را از دیگر بازیکنان لیگ فوتبال متمایز می کند، تغییر ذهنیت یک ملت نسبت به خودشان است. دلیلی که باعث شد زلاتان تصمیم به بازخوانی سرود ملی سوئد بگیرد، همین بود. جدا از اینکه نسخه قدیمی به نظرش کسالت بار می آمد، این اجرا بازنمودی از او، و سوئدی های مدرن دیگر نبود: «باهام ارتباط برقرار نمی کرد. به جاش اجرای من تصویر درستی از سوئد امروز است.»
«من سوئدی را بدون نقص حرف نمی زنم. همینی است که هست. ترکیبی از چند زبان. ما همه با هم فرق داریم.» در دورانی که تمام بچه های عاشق فوتبال سوئد آرزو می کردند توماس راولی، مارتین دالین یا توماس برولین بعدی باشند، زلاتان تیکه های بازی های رونالدو و ریوالدو را دانلود می کرد و شیفته تکنیک برزیلی ها بود.
زلاتان متفاوت بود. زلاتان غریبه بود. وقتی زلاتان در آکادمی فوتبال مالمو بود، «والدین پسربچه های مو بور و مودب سوئدی» درخواستی امضا کردند که او را از مدرسه بیرون کنند: «اونا نمی خواستن یه پسر کله داغ با پوست تیره، به بچه هاشون تکنیک های برزیلی نشون بده.» حالا همه بچه های سوئد از خداحافظی او ناراحت هستند. او نماد فرهنگ چند پاره ای است که سوئد نام دارد.
ارسال نظر