فابیو جانواریو از تجربه زندگی در ایران می گوید
فابیو جانواریو در گفتوگوی مفصل از تجربه زندگی در ایران میگوید. او اعتقاد دارد اگر تاریخ به عقب برگردد باز هم برای بازی به ایران میآید
هفت صبح: فابیو جانواریو یکی از معدود برزیلیهای خوب فوتبال ایران است. بازیکنی که هم به لحاظ فنی و هم شخصیتی توانسته خودش را در دل ایرانیان جا کند. او که امسال دوباره پیراهن استقلال را پوشیده دوست دارد روزی بازی در لیگ ژاپن را هم تجربه کند هر چند که فابیو بدش نمیآید در کشورهای عربی هم بازی کند. او تا امروز دو بار از حاشیه خلیج فارس پیشنهاد داشته اما داشتن قرارداد با تیمهای ایرانی او را از رسیدن به دلارهای شیوخ عرب دور کرد. مصاحبه او را بخوانید...
اولین باری که پیراهن استقلال را پوشیدی در یکی از مصاحبههایت گفتی این تیم را برای بهتر دیده شدن و موقعیت مالی مناسب انتخاب کردهای اما جاهای دیگر مدعی شدی هواداران آبی تو را جذب کردند. بالاخره کدام یک از این موارد درست بود؟
به استقلال آمدم چون تمام بازیهای این تیم پخش مستقیم داشت. اگر بحث پول بود که من در فولاد پول بیشتری میگرفتم و حاضر شدم پول کمتری بگیرم و به تهران بیایم. هیچ وقت هم به شهرت فکر نکردهام و این هدف اصلیام نبوده. دوست دارم به جای آن با تیمم موفق شوم. استقلال مرا معروف کرد اما این هدف من نبود. من دوست داشتم تجربه جدیدی داشته باشم و استقلال این فرصت را به من داد.
البته زندگی در تهران برای یک فرد خارجی به مراتب راحتتر از زندگی در اهواز است.
دقیقا چون من از یک فرهنگ و کشور دیگر بودم و نمیتوانستم به راحتی با فضای اهواز اخت شوم به خصوص که هوایش هم بسیار گرم بود. ضمن اینکه همسر من هم در اهواز چندان راحت نبود. یکی از دلایل آمدن من به استقلال، تهرانی بودن این تیم بود و چون دوستانم گفته بودند زندگی در تهران راحتتر است بنابراین به تهران آمدیم.
در اصفهان هم راحتی تهران را داشتی؟
دو سال آنجا بودم و به موفقیتهای خوبی با سپاهان رسیدم. اصفهان مثل تهران نیست چون تهران پایتخت ایران است و امکانات زیادی دارد اما من در اصفهان هیچ مشکلی برای زندگی نداشتم.
تو از نزدیک با هواداران فولاد، سپاهان و استقلال در ارتباط بودی. به نظرت کدامشان بهتر بودند؟
طبیعتا استقلال. این تیم همه جای ایران هوادار دارد. زمانی که در اصفهان زندگی میکردم هواداران اصفهانی استقلال به من زنگ میزدند و سرم داد میزدند که چرا از تیمشان رفتم. آن وقت من باید برایشان توضیح میدادم که الان دارم در تیم شهر شما بازی میکنم. به نظرم این جو چیزی نیست که هر فوتبالیستی آن را در زندگیاش تجربه کرده باشد و من از این نظر خوش شانس بودم.
وقتی از استقلال جدا شدی و به سپاهان رفتی مدعی شدی که به خاطر پول به اصفهان نرفتهای اما قبول کن که باور این موضوع سخت است.
واقعیت این است که من از سالهای گذشته هنوز از استقلال طلب دارم. طبیعتا پول هم تاثیر داشته اما دوست نداشتم یکسری مشکلات برایم تکرار شود. میخواستم به باشگاهی بروم که همه جوره از من حمایت کند. از اینکه به سپاهان رفتم پشیمان نیستم و اگر تاریخ دوباره تكرار شود این کار را میکنم. آن زمان که در استقلال بودم مشکلات مختلفی داشتم. مدیران استقلال مشکلات مرا حل نکردند و به خیلی از مفاد قرارداد عمل نکردند. دوست ندارم خیلی از مسائل را بازگو کنم اما من مدتی در هتل زندگی میکردم و استقلال پول هتل را پرداخت نکرد. نزدیک بود مرا از هتل بیندازند بیرون اما در سپاهان چنین مشکلاتی نبود و به نظرم حرفهایترین تیم ایران سپاهان است. در اصفهان تنها پنج روز در هتل بودم و بعد برایم خانه گرفتند.
قطعا زیباییهای اصفهان هم برایت جالب بود.
صد درصد به خصوص آنکه من مهندس عمران هستم و عاشق تاریخ زیبا و معماری این شهر بودم. قبلا با بخشی از تمدن و تاریخ پارسی ایران آشنا شده بودم و وقتی در اصفهان این تاریخ را از نزدیک لمس کردم انگار در رویا زندگی میكردم. از نزدیک چیزهایی را دیدم که پیش از این فقط در کتابها آن را دیده بودم.
ممکن است از مدل معماری اصفهان در پروژههای ساختمانی که در برزیل داری استفاده کنی؟
نه اما طبیعتا سعی میکنم در مورد مدل معماری اصفهان با دوستانم صحبت کنم و اینکه طرز ساختمان سازی شما چگونه بوده.
قبول داری اینکه یک مهندس تبدیل به فوتبالیست حرفهای شود کمی عجیب است؟
فوتبال عشق و علاقه من است. از وقتی که بچه بودم آرزو داشتم فوتبالیست شوم. با درس خواندن در رشته مهندسی دوست داشتم آیندهام را بسازم و تامین کنم اما فوتبال برای من چیز دیگری است.
حالا درآمد کدامشان بهتر است؟
طبیعتا فوتبال. البته دوره فوتبال بازی کردن چندان طولانی نیست و حداکثر میتوانی ۱۵ سال بازی کنی و بعد از آن دوباره سراغ کاری بروی که درسش را خواندهای.
تا به حال بهاین فکر کردهای که در ایران کار ساختمان سازی انجام دهی؟
نه من در ایران آمدهام تا فوتبال بازی کنم و میخواهم آیندهام را در برزیل بسازم چون خانوادهام آنجا هستند و نمیتوانم مدت زیادی بدون آنها باشم.
تحصیلات چه تاثیری روی فوتبالت داشته؟
روی عملکردم در زمین که تاثیری نداشته اما ارتباطاتم را بهتر کرده و چون درس خواندهام میتوانم با مردم ارتباط بهتری داشته باشم، با آنها مهربان باشم و چهره خوبی از خودم نشان دهم. متاسفانه خیلی از فوتبالیستها تحصیلات دانشگاهی ندارند و به همین دلیل تصویر خوبی از آنها وجود ندارد.
پس مشکلی با تبعات مشهور بودن در ایران نداری؟
اینکه ببینی مردم در خیابان به تو توجه میکنند حس خوبی دارد چون متوجه میشوی که کارت را خوب انجام دادهای که همه به تو توجه میکنند. اینکه مردم سراغم میآیند هم به نظر من مشکلی نیست و اذیتم نمیکند. خوشم میآید که مردم با مهربانی با من برخورد میکنند.
ایرانیها و برزیلیها در چه چیزی مشترک هستند؟
ميهماننوازی. اینکه همه سعی میکنند راحتی را برای تو فراهم کنند و برخورد خوبی با آدم دارند.
برگردیم سر فوتبال. هنوز باور این موضوع که فابیو جانواریو با زلاتکو کرانچار به مشکل بخورد و راهشان از هم جدا شود، سخت است. چون هر دوی شما آدمهای حرفهای هستید.
من یک ماه از باشگاه مرخصی میخواستم. این را به مدیر باشگاه گفته بودم اما کرانچار مخالف این قضیه بود و سر این موضوع از من ناراحت نشد. کار به جایی رسید که او گفت اینجا جای من است یا فابیو و کار به جایی رسید که از این تیم جدا شدم.
شایعاتی وجود دارد که مرزبان دستیار کرانچار هم در جدایی تو موثر بوده.
من هم این چیزها را شنیدهام اما نمیتوانم در مورد آن اظهار نظر کنم.
به نظر میرسید کرانچار زیاد به تو اعتقاد نداشت و وقتی میخواست تعویض کند اولین گزینهاش برای خروج از زمین تو بودی.
این نظر او بود و من هیچ وقت نسبت به این قضیه اعتراض نکردم. او بعضی اوقات عصبانی میشد و الفاظ بدی در مورد بازیکنان به کار میبرد. گاهی اوقات به زبان انگلیسی و گاهی اوقات کروات. نمیدانم چرا او چنین اخلاقی داشت. کرانچار شخصیت عجیبی داشت. گاهی اوقات آدم خیلی خوبی میشد اما بعضی وقتها هم تبدیل به یک آدم دیگر میشد.
به جز تو برونو سزار هم با کرانچار مشکل داشت؟
دقیقا. خودش به من گفت اگر کرانچار در اصفهان بماند دیگر برای سپاهان بازی نمیکنم. او دوست داشت در این تیم بماند اما وقتی کرانچار قراردادش را تمدید کرد او تصمیم به جدایی گرفت.
حتما میدانی که هواداران سپاهان بابت جدایی تو حسابی از دست باشگاه ناراحتند.
فقط میتوانم بگویم از این خوشحالم که برای سپاهان چیزی کم نگذاشتم تا هواداران این تیم از دست من راضی باشند.
دلیل اینکه اینقدر امیر قلعهنویی را دوست داری چیست؟
او مربی است که به خوبی هوای بازیکنش را دارد و به بازیکنش آرامش میدهد. او هم طبیعتا گاهی اوقات از دست شاگردانش ناراحت و عصبانی میشود اما این ناراحتی از روی علاقه است.
شاید هم ناراحتی او به این دلیل است که تیمش زیبا بازی نمیکند.
ما جلوی راه آهن خوب بازی کردیم و نسبت به بازیهای قبلیمان بهتر بودیم اما از ما انتظار نداشته باشید مثل بارسلونا بازی کنیم چون بارسلونا نیستیم و مسی و ژاوی و اینیيستا در استقلال بازی نمیکنند.
اما انتظارات از استقلال و امیر قلعهنویی بالاست.
وقتی میخواهی در مورد یک اتفاق فوتبالی در گذشته فکر کنی به نتایج آن فکر میکنی نه نحوه بازی کردنش. به نظر من نتیجه مهمتر از بازی زیباست. اگر یادتان باشد استقلال در آن سالی که قهرمان شد در هفتههای اول بازیهای زیاد خوبی ارائه نمیداد اما نهایتا قهرمان لیگ شد. شما نگاه کنید بارسلونا فصل قبل فوتبال زیبایی در لیگ قهرمانان اروپا ارائه داد اما نهایتا قهرمان نشد. الان و چند سال بعد کسی نمیگوید بارسلونا بهرغم بازیهای زیبا قهرمان نشد یا چلسی با بازیهای دفاعی قهرمان شد. بلکه تاریخ به یاد میآورد که بارسا نتوانست به فینال لیگ قهرمانان برسد و چلسی قهرمان اروپا شد.
این جواب سوال من نبود.
طبیعتا اگر ما میخواهیم قهرمان شویم باید بهتر از این باشیم. ما بازیکنان خوب و با تجربهای داریم که الان سطح و کیفیت بازیمان پایینتر از کیفیت بازیکنانمان است. دلیل آن هم شاید این باشد که بازیکنان در تمرینات برای مدت زیاد کنار هم نیستند و هر موقع میخواهیم کنار هم تمرین کنیم یا بازیکنانمان مصدوم میشوند یا به تیم ملی میروند.
وقتی استقلال رودریگو توزی را گرفت هواداران این تیم انتظار داشتند که او بتواند بازیهای خوبش برای تراکتور را در تهران هم تکرار کند اما هنوز این اتفاق نیفتاده.
رودریگو بازیکن خوبی است اما انتظارات از او بالاست و قبول کنید او برای هماهنگی با تیم و بازیکنان جدید نیاز به زمان دارد. مطمئنم که او بازیکن خیلی خوبی برای استقلال میشود.
اما برونو سزار خیلی زود با سپاهان هماهنگ شد.
خب بعضی از بازیکنان نیازی به زمان برای جا افتادن در تیم جدیدشان ندارند اما بعضی از بازیکنان وقت بیشتری برای هماهنگی میخواهند.
دوست داری در مورد تیم ملی ایران صحبت کنی؟
من با قلبم در مورد ایران صحبت میکنم و شاید حرفهایم احساسی باشد. انتظارات از تیم ملی خیلی بالاست اما باید قبول کنید تیم ملی شما الان بی نظیر و خیلی قدرتمند نیست و برای اینکه دوباره تبدیل به یکی از قدرتهای اصلی آسیا شود باید خیلی کار کند. البته شما به جام جهانی میروید. کی روش مربی با تجربهای است که میخواهد تغییرات را در تیمش ایجاد کند اما به نظرم شما باید در نگاهتان به فوتبال تغییر اساسی انجام دهید و نیاز به یک انقلاب دارید.
با تمام این حرفها هنوز دوست داری برای تیم ملی ایران بازی کنی؟
میدانم که تغییر تابعیت کار خیلی سختی است اما خب خیلی دوست دارم در جام جهانی بازی کنم. من سالهاست در ایران هستم و وقتی بازیهای تیم ملی را میبینم دوست دارم برای این تیم بازی کنم اما همانطور که گفتم این کار خیلی سخت است و به جای بازی برای تیم ملی کشور شما از آن حمایت میکنم.
بعد از المپیک لندن، فوتبالیستها را با ورزشکاران المپیکی مقایسه کردند و گفتند پولی که فوتبالیستها میگیرند حقشان نیست.
به نظرم این بحث درست نیست چون فوتبال محبوبترین ورزش دنیاست و مشاغل زیادی از کنار فوتبال به وجود آمده. هیچ سرمایه گذاری حاضر به گذاشتن پولش در ورزشهای دیگر جز فوتبال نیست و من فکر میکنم فوتبالیستها لیاقت پولی که میگیرند را دارند ضمن آنکه پولی که فوتبالیستهای ایرانی میگیرند در مقایسه با حقوق فوتبالیستها در کشورهای دیگر پول زیادی نیست. این را هم نگاه کنید که فوتبال همه را سرگرم میکند.
مهمترین گل زندگیات کدام گل بوده؟
گلی که به پیام زدم و باعث قهرمانی استقلال در لیگ شد.
و مهمترین بازی زندگیات؟
فکر میکنم همان بازی.
نظر کاربران
فابیو عشقه،حرف نداره. اصلا همه ی اونایی که استقلالین بینظیرند و محبوب، چه عوامل و بازیکناش و چه طرفداراش...
یادش بخیر.اولین بازیه جان واریو در تیم فولاد خوزستان بود.منم تو ورزشگاه بودم.جان واریو با تعویض یک بازیکن وارد زمین شد.هیچ وقت واکنش تماشاچیا به بازی زیباو چهره جذابش در اولین بازیش فراموش نمیکنم.
اصلاح کنید
کرانچار ازش ناراحت شده