نیما نکیسا کلا بچه پر رو است!
او دغدغه بازیگری ندارد و نهه تنها برای آمدن جلوی دوربین به هر طنابی آویزان نمی شود که چه بسا مجانی و رفاقتی هم جلوی دوربین برود. نیما نکیسا می گوید دیگر به فوتبال علاقه ای ندارد و تصمیمات دیگری برای زندگی اش دارد که با خواندن این مصاحبه به آن پی می برید.
تماشا: ابتدا به نظر می رسید که صحبت کردن با یک فوتبالیست که به سینما آمده کار خیلی سختی است چون طبیعتا او هم مثل خیلی های دیگر از همه جا بی اطلاع است و به واسطه چهره اش به دنیای سینما آمده و بعد از سپری شدن دوران ورزشی اش بدش نیامده پیگیر شغلی باشد که باز هم شهرت را در پی دارد اما مصاحبه با نیما نکیسا به بهانه بازی در نقش شهید علی بیگی در تله فیلم «ایرانی ها» خلاف این قضیه را به ما ثابت کرد. او دغدغه بازیگری ندارد و نهه تنها برای آمدن جلوی دوربین به هر طنابی آویزان نمی شود که چه بسا مجانی و رفاقتی هم جلوی دوربین برود. نیما نکیسا می گوید دیگر به فوتبال علاقه ای ندارد و تصمیمات دیگری برای زندگی اش دارد که با خواندن این مصاحبه به آن پی می برید.
چه شد که نیما نکیسا دوباره پذیرفت که بازیگر باشد؟
- گویا آقای اسدنیا پیش از این فیلم اول من را دیده بودندو حس کردند که من می توانم برای این نقش گزینه خوبی باشم. من هم سناریو را خواندم و دیدم داستان فیلم درباره یک شهید است. طبیعتا این فیلم، یک فیلم جنگی از آب در می آمد که زمین تا آسمان با کار قبلی ام تفاوت داشت اما چیزی درونم گفت من باید در این نقش بازی کنم. پیشنهاد بازی کردن به من زیاد می شود اما وقتی سناریوی این تله فیلم را خواندم فکر کردم که حتما باید این نقش را بازی کنم و البته این افتخار را داشتم که خانم زهره صفوی نقش مادرم را در این تله فیلم بازی کنند.
از زندگی این شهید چقدر باخبر بودید؟
- در این زمینه تحقیقاتی انجام شد و عوامل چند بار هم با خانواده شهید علی بیگل قرار ملاقات داشتند و باعث شد که به واسطه تعاریف آنها با خلق و خوی این شهید آشنا بشوم. ببینید من بازیگری را به صرف گیشه و بازیگری دوست ندارم. بلکه دوست دارم پشت آن فکری باشد. بتوانم با نقشی که بازی می کنم درسی به خودم و آدم هایی که دارند کار من را می بینند، بدهم. چه نقشی بهتر از نقش شهید علی بیگی؟ او قهرمانی بود که شبیه قهرمان های امروز نیست. به خاطر پول و شهرت و رابطه قهرمان نشده. برای قهرمان شدنش پولی از جایی نگرفته. بلکه در راه خدا جنگیده و شهید شده. وقتی به این چیزها فکر کردم با خودم گفتم که منهم نباید برای بازی در این نقش پولی بگیرم. زمانی که اولین جلسه را با عوامل این تله داشتم به من پیشنهاد دستمزد خیلی خوبی دادند که من پرسیدم برای چه؟ آنها گفتند برای بازی در این نقش. من هم گفتم که من پولی برای این کار نمی خواهم چون دارم برای اعتقادم در این نقش بازی می کنم و آدم که برای اعتقادش پول نمی گیرد در صورتی که حقیقتش این است که در آن برهه آن مبلغ برای من خیلی چشمگیر بود اما دلم نمی خواست برای بازی کردن در نقش کسی که برای شهید شدن با خدا معامله کرده پولی بگیرم.
اما گویا حالا که در این مسیر افتادید از بازیگری بدتان نیامده و دیگر جلوی دوربین بودن برایتان راحت شده؟
- ببینید من از آن آدم هایی هستم که در هر کاری خیلی پرروام. البته به معنی مثبت کلمه! من از بچگی مطرح شدم و قطعا دیگر نیازی به شهرت ندارم که بخواهم برای آن تلاش کنم. من مصاحبه های زیادی داشتم و در چشم مخاطبانم بودم. پس جلوی دوربین می روم برای شهرت نیست. دغدغه اش را دارم. برای بازی در همین نقش یک بار سید جواد هاشمی به من گفت این کارها شعاری است یا واقعا طرز تفکرت این است؟ من به او گفتم واقعا طرز تفکرم همین است. من همیشه حرف هایم را زده ام و هیچ وقت بی جهت کاری را انجام نداده یا حرفی را نزده ام. من می دیدم مادران ما فوتبالیست ها وقتی دچار مشکلی می شدیم چه شب ها که تا صبح کنار ما نبودند و از ما مراقبت نکردند با خودم فکر کردم که چه سر مادران شهدا آمده و همین افکار بود که مرا مجاب کرد تا در این فیلم بازی کنم.
آقای نکیسا چقدر بازیگری تبدیل به دغدغه تان شده و از این به بعد آیا ما باز هم شما را در سینما یا تلویزیون می بینیم؟
- جالب است بدانید که یک کار دیگر هم به من پیشنهاد شده بود که یک فیلم با تمی عاشقانه بود ولی من نپذیرفتم در آن بازی کنم چون دنبال پول و این جور چیزها نیستم. من به بازیگری به عنوان تخصص نگاه نمی کنم.
راستی شما با توجه به ظاهر و فن بیانتان می توانستید از همان اول بازیگر بشوید. چرا فوتبالیست شدید؟
- من در خانواده ای بزرگ شدم که همگی ورزشی هستند. از پدرم که بهمن نکیسا باشد و قهرمان بوکس گرفته تا خواهرم غزال که مدرس غواصی در ایران است. من همیشه یک آدم چندوجهی بودم و می توانستم در حوزه های مختلف کار کنم و تجربه به دست بیاورم. همانطور که می دانید رشته تحصیلی من تربیت بدنی است و بدون سهمیه با تلاش خودم الان دوره لیسانس را پشت سر گذاشتم و در کنکور هم ضرایب همه درس هایم علی الخصوص زبان بالا بود. تا جایی که یادم می آید زبانم را ۹۸ درصد زده بودم. این نشان دهند این است که لااقل من تمام تلاشم را برای رسیدن به اهدافم می کنم. من کاسب نیستم و خودتان هم می دانید اگر دنبال پول زیاد بودم می توانستم به آن برسم و مثلا بساز بفروش شوم. اما من دنبال یک زندگی سالم هستم. همه هم می دانند که پدر من به اندازه خودش داشته است ولی من تا به حال یک ریالی از او پول نگرفتم و همیشه سعی کرده ام روی پای خودم بایستم چون دنبال تجمل طلبی نیستم.
این روزها چقدر از دنیای فوتبال باخبرید؟
- مدت هاست که دیگر فوتبال نگاه نمی کنم. از رئال مادرید و بارسلونا گرفته تا پرسپولیس و استقلال. چون دیگر حس می کنم اغلب اینها الگوی مردم نیستند.
واقعا؟ چرا آقای نکیسا؟
- ما به همراه افشین پیروانی، مهدی پاشازاده، حمید استیلی، سیروس دین محمدی، اسماعیل حلالی، علی اکبر استاد اسدی و چندی دیگر به تبریز رفته بودیم. باورتان نمی شود که چه شوقی بین مردم دیدیم چون مردم تکلیفشان با الگوهایشان مشخص است. می دانند که علیرضا منصوریان و هادی طباطبایی و ... کی بودند و برخی دیگر که نمی خواهم نامی ببرم، چه کسانی هستند. به نظر شما با این اوصاف فوتبال ما دارد به کجا می رود؟ تا وقتی که در این فوتبال برای کاری که انجام می دهی، میلیاردی پول می گیری نمی توان انتظار موفقیت داشت. این بازیکنان از پول اشباعند، برای چه باید بازی کنند؟ ما آن موقع با انگیزه های زیادی می رفتیم و بازی می کردیم که در نهایت همین انگیزه ها می شد که آمریکا را می بردیم، به کره ۶ تا می زدیم و ...؛ اما الان برای بازی کردن با تیم امارات و قطر باید صدها نفر سجاده بیندازند و نذر و نیاز کنند تا تیممان ببرد.
چقدر از فوتبالیست های جدید دوستان شما هستند؟
- هیچ کدام، چون خیلی از آنها را نمی شناسم. من زیاد رفیق باز نیستم و از آن دسته آدم هایی نیستم که مدام خانه دوستانم باشم یا آنها خانه من باشند.
پس با این اوصاف زیاد به سینمای مسعود کیمیایی علاقه مند نیستید؟
- ایشان را واقعا به خاطر تجربیاتشان تحسین می کنم و به نظرم کاربلد هستند.
سینمای جهان را هم پیگیری می کنید؟
- اگر فیلم خوبی به دستم برسد حتما آن را می بینم. اغلب فیلم هایی که می بینم یا پیشنهاد دوستانم بوده یا خودم با توجه به تعاریفی که از آن شنیده ام پیدا کرده و دیده ام. آخرین فیلمی که دیدم «جزیره شاتر» بود که به نظرم خیلی قوی و خوب بود.
شما چه برنامه هایی برای آینده دارید؟
- تصمیمی گرفته ام که اگر عملی بشود قطعا بمب خبری خواهد بود. من می خواهم در آزمون ورودی پزشکی شرکت کنم و قطعا اگر این اتفاق بیفتد حداقل انگیزه خودم دو صد چندان خواهد شد که هنوز هم در ۳۷ سالگی برای خودم اهدافی دارم که می توانم با تلاش به آنها برسم.
آقای نکیسا در طول این مصاحبه متوجه شدم که شما به ادبیاتی که انتخاب می کنید خیلی دقت می کنید و به نظرم باید برخلاف اغلب همکارانتان مطالعه زیادی داشته باشید.
- من از آن فضای پرتنش فاصله گرفتم چون احساس کردم وصله ناجوری برای آن فضا هستم. از آن لمپنیسم و دیالوگ های ناجور و آن شرایط فاصله گرفتم و با معدل ۱۸ و ۸۶ صدم رتبه یک دوره لیسانس شدم تا به خودم ثابت کنم که فرهنگ و دانش برای من حرف اول را می زند. بله من زیاد مطالعه می کنم. درباره چیزهایی که دوست دارم زیاد کتاب می خوانم. کتاب های تاریخی نمی خوانم چون حس می کنم تاریخ تحریف شده اما درباره موضوعات مورد علاقه ام سعی می کنم زیاد بخوانم. نمی خواهم وقتم را کثیف کنم و کارهای ناپسند انجام بدهم چون خانواده ام این را به من یاد نداده اند. من هیچ وقت به پدرم بی احترامی نکردم و یاد ندارم با ادبیات زشتی با او صحبت کرده باشم.
شما چقدر فیلم می بینید؟
- خیلی زیاد؛ همین چند شب پیش بود که «انتهای خیابان هشتم» و «گشت ارشاد» را دیدم. بعد از دیدن «گشت ارشاد» واقعا از این همه جنجالی که شده بود، تعجب کردم. متاسفانه ماآدم های مدیرنمایی داریم که از انتقاد بیزار هستند. یک مدیر سالم هیچ ابایی از انتقاد ندارد و اتفاقا از آن استقبال هم می کند. این خیلی بد است که خیلی از ما گوشمان فقط برای شنیدن حرف هایی باز باشد که به مذاقمان خوش بیاید. فیلم «گشت ارشاد» هم انتقادهایی می کرد که شاید همین باعث شد که به مذاق مدیران خوش نیامده است.
نظرتان درباره این دو فیلم چه بود؟
- به نظرم فیلم «انتهای خیابان هشتم» حرف های درستی می زد. موقعیتی را تصویر می کرد که درست بود و خب طبیعی است که زدن بعضی از حرف ها خارج از خطوط قرمز می شود و خیلی از کارگردانان نمی توانند فراتر از نظام عمل کنند. معمولا همین می شود که اغلب فیلم های اجتماعی پایانی باز دارند. درباره بازیگران این دو فیلم هم باید بگویم که به نظرم صابر ابر در فیلم انتهای خیابان هشتم بازی فوق تصوری از خودش بروز داد. همینطور حمید فرخ نژاد در فیلم گشت ارشاد. من واقعا فرخ نژاد را به خاطر این بازی ستایش می کنم. اصلا انگار بازی نمی کند و کاملا واقعی است. سکانس ساندویچ خوردن شان اینقدر طبیعی و متناسب با کاراکتری است که بازی کرده که انگار نه انگار 50 نفر پشت دوربین دارند او را نگاه می کنند.
یادم می آید شما دستی هم بر آتش خوانندگی داشتید. از دنیای موسیقی چه خبر؟
- به زودی کارهای آلبوم دومم هم تمام می شود. آلبومی به نام «هستم» است. خیلی ها از من می پرسیدند نیما چرا نیستی. من مجبور بودم همیشه بگویم نه بابا هستم و همین شدکه اسم این آلبوم را گذاشتم «هستم». این آلبوم ۱۰ تا قطعه دارد که ترکیبی متفاوت از سلایق را در آن داریم. از ترانه عاشقانه تا حتی دو قطعه شیش و هشت. آهنگسازی این آلبوم به عهده دوستانی چون حمید عسکری، بابک جهانبخش و میلاد اکبری بوده است. خودم هم آهنگسازی یکی از قلعه ها را برعهده دارم.
مگر شما ساز هم می زنید؟
- بله؛ من تقریبا ۳۰ سال است که پیانو می زنم. در حوزه موسیقی به یک اتفاق دیگر هم فکر می کنم. دوست دارم که برخی از قطعات ناصر عبداللهی را بازخوانی کنم. این کار را می خواهم برای دل خودم انجام بدهم و اگر هم مجوز نگیرم زیاد تفاوتی برایم نمی کند چون برای خودم که می توانم این کار را بکنم.
با توجه به اینکه شما هم فوتبال را تجربه کردید و هم بازیگری را، جو کدام یک آلوده و کثیف تر است؟
- در سینما هم به اندازه فوتبال می توان این شرایط کثیف و آلوده را دید. اما تفاوتش این است که بازیگران مثل فوتبالیست ها ورزش نمی کنند، نگران چاقی و لاغری شان نیستند و خیلی رفتارهای دیگرشان به چشم نمی آید. مثلا حامد بهداد که من بازی اش را خیلی دوست دارم الان کمی چاق شده اما همچنان حامد بهداد است و دوست داشتنی و بازیگری که خیلی خوب بازی می کند. این آدم اگر ۴۵ کیلو هم بشود باز حامد بهداد است و خیلی ها را به سینما می کشاند.
نظر کاربران
سایت خوبی است اما بروز نیست
اینارو به یکی بگه که نشناستش
دلم برات یه ذره شده .بگوچیکارکنم
مگه شمامیشناسیش
لطفاآدرس ایمیل اقای نکیسا را برام ارسال کنید
دلم واسه گلریهاش شده قدمورچه نیماخیلی جیگره چرارفت توبازیگری واقعاحیف شد اگه شماره ای چیزی ازش دارین برام بفرستین
من که خیلی دوستش دارم خیلی باحاله
نیمای من قهرمان زندگی من تو هر کاری کنی بی نظیری
عشقی نیما جون عاشقانه میپرستمت انچنان میپرستمت که باورم بشه خدای دوم تو هستی
هنوز حسرت گلی رو میخورم که جلوی یوگوسلاوی با جایگیری بد خورد و اون تیم ۹۸ از صعود بازماند