ناگفته های صالحی از روزهای با احمدی نژاد
دکتر علی اکبر صالحی معاون رییس جمهور و رییس سازمان انرژی اتمی در گفتگو با ما از دلایل پذیرش سمت در دولت احمدی نژاد پس از انتخابات ۸۸ پرده برداشت.
دکتر علی اکبر صالحی معاون رییس جمهور و رییس سازمان انرژی اتمی در گفتگو با ما از دلایل پذیرش سمت در دولت احمدی نژاد پس از انتخابات ۸۸ پرده برداشت. به انتقادات دوستان و همکارانش درباره پذیرش این سمت اشاره کرد و از دلایل حضور در وزارت امور خارجه به جای منوچهر متکی گفت.
دکتر علی اکبر صالحی را همه به عنوان یک شخصیت آکادمیک می شناسند و او را به جناح خاصی متصل نمی کنند اما یک نقطه در صفحات زندگی شما نقش بسته که به زعم خیلی ها آن را تیره کرده است. این نقطه همان پذیرش ریاست سازمان انرژی اتمی در دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد پس از انتخابات ۸۸ است. شما نیز این نقطه و نکته را تصمیمی تیره در سوابق تان می دانید؟
- من مهندسی هسته ای خوانده ام و در سال ۱۳۵۶ قبل از پیروزی انقلاب وارد ایران شدم. در آمریکا تمام هزینه های تحصیل و تحقیقاتم از سوی دانشگاه پرداخت می شد و در دوره های مختلف، دستیار تحقیقاتی و دستیار آموزشی دانشگاه بودم. در اواخر حضورم در آمریکا هم با توجه به شرایط رژیم سابق قصد بازگشت به کشور را نداشتم و تلاش می کردم به کانادا بروم.
تمام اقدامات لازم را نیز انجام دادم اما توصیه خدابیامرز پدرم در زمینه خدمت به وطن و همچنین موانع عجیبی که ایجاد می شد باعث شد ۲۰۰ کیلومتر از آمریکا به سمت کانادا نروم و مسیر طولانی تری را بپیمایم و به کشورم بازگردم. در بدو ورود به کشور وارد سازمان اتمی شدم اما بعداز حدود یکی دو ماه که شرایط را برای پیشرفت مساعد نمی دیدم به دانشگاه «صنعتی شریف» که آن روزها دانشگاه «صنعتی آریامهر» نام داشت منتقل شدم.
محیط دانشگاه برای من محیط جذاب تری بود ولی در سازمان انرژی اتمی زمان می برد تا تصمیم بگیرند که موضوعی تحقیقاتی با مسئولیتی خاص را به من واگذار کنند. الان هم بسیار خوشحال هستم و خدا را شاکرم که اینگونه مقدر کرد و مسیر زندگی من اینگونه تغییر یافت.
بنده به دانشگاه صنعتی شریف رفتم. دانشگاه صنعتی شریفی که بنده هم در کنار برخی دیگر از افراد در تغییر نام آن از «صنعتی آریامهر» به «صنعتی شریف» دخیل بودم و اقدامات این تغییر نام را انجام دادیم. در ابتدای حضورم در دانشگاه شریف چون این رشته جدید بود، تدریس خیلی از دروس را بر عهده بنده قرار دادند. افتخار می کردم که در کنار دانشجویان بزرگی چون شهید والامقام شهریاری و سایر مهندسانی که امروز در سازمان انرژی اتمی و صنعت هسته ای مشغول فعالیت هستند به کار آموزش و پژوهش مشغول بودم. بنده بارها گفته ام که اگر محصول زندگی من فقط توفیق داشتن دانشجویی چون شهید شهریاری است، من دِین خود را ادا کرده ام.
حالا با این مقدمه می خواهم به پرسش شما بازگردم. من از سال ۸۴ تا ۸۸ معاون دبیر کل سازمان همکاری های اسلامی در جدّه بودم. سال ۱۳۸۸ دقیقا مصادف با انتخابات ریاست جمهوری، ماموریتم در جده به پایان رسید. زمانی که از جدّه به تهران بازگشتم، دکتر احمدی نژاد به ریاست جمهوری انتخاب شده بود. من به دانشگاه صنعتی شریف بازگشتم تا دوباره در خدمت دانشگاه و دانشجویان باشم. با توجه به اینکه مدتی از تدریس دور بودم خود را برای مهر ماه و آغاز سال تحصیلی آماده می کردم که از دفتر ایشان با بنده تماس گرفتند و گفتند به نهاد ریاست جمهوری بروم.
در ملاقاتی که با دکتر احمدی نژاد داشتم اصرار داشت که ریاست سازمان انرژی اتمی را بپذیرم. از او اصرار و از من انکار. من به ایشان تاکید می کردم که بنده ۳۳ سال سابقه کار دارم و بهتر است فردی جوان ریاست سازمان را برعهده بگیرد اما ایشان باز هم اصرار کرد، برای اینکه بتوانم فضا را تغییر دهم گفتم باید استخاره کنم که در واکنش به این حرفِ بنده گفت که استخاره کرده اند.
پس شما با اصرار آقای احمدی نژاد ریاست سازمان انرژی اتمی را قبول کردید در حالی که ترجیح می دادید در دانشگاه بمانید. اگر به سوابق شما توجه شود به طور حتم لایق ترین فرد برای ریاست سازمان انرژی اتمی بودید اما نکته مهم پذیرش این سمت در دولت احمدی نژاد بود. کسی به شما انتقاد نکرد که چرا پذیرفتید؟
- من همیشه در کنار فعالیت دانشگاهی، جایگاه دیگری نیز برای فعالیت داشتم. از مدیریت دانشگاه تا معاونت آموزشی وزارت علوم، از نمایندگی دائم ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی تا معاونت دبیر کل سازمان همکاری های اسلامی؛ بنابراین به هیچ عنوان تشنه جایگاه و سمت نبودم. اشخاص در مسئولیت هایی که هستند در واقع خدمتگزار مردم کشورشان هستند و نه خدمتگزار آقای رییس جمهور. رییس جمهور مسئول عزل و نصب است اما مسئولیت یک سازمان و یا نهاد در واقع بر عهده فردی است که عهده دار سمت می شود.
بنده به این فکر کردم که حال که فرصت خدمتگزاری پیش آمده است فارغ از اینکه رییس جمهور کیست باید قدم پیش گذاشت و با استعانت از خداوند متعال فعالیت را آغاز کرد و نسبت به آینده بی تفاوت نبود. درست می گویید. اتفاقا خیلی از سوی دانشگاهی ها و غیردانشگاهی ها به من انتقاد کردند. خیلی زیاد مورد اعتراض واقع شدم که چرا حاضر شدم با آقای احمدی نژاد کار کنم. به آنها گفتم ایشان بالاخره یک نفر را به ریاست سازمان انرژی اتمی منصوب خواهد کرد. حال قرعه به نام بنده زده شده است که امیدوارم با توکل و تلاش، خدمتی خداپسندانه انجام دهم.
ارتباطی بین شما و آقای احمدی نژاد از قبل وجود داشت که تا این اندازه بر حضور شما در این جایگاه تاکید می کرد؟
- من اصلا قبل از اینکه آقای دکتر احمدی نژاد رییس جمهور شود توفیق آشنایی از نزدیک با ایشان را نداشتم اما وی بنده را کاملا می شناخت و بر اساس شناختی که داشتند تاکید می کردند تا این مسئولیت را بپذیرم.
از اینکه سرنوشت شما را به دولت احمدی نژاد کشاند رضایت دارید؟
- خدا همیشه مسیری را پیش روی من قرار داده است که با گذشت زمان بیشتر به حکمت آن پی می برم. از کانادا نرفتن من تا همین الان که در خدمت شما هستم. هر مسیری خدا پیش روی من قرار داده او را شاکرم و خیلی راضی هستم. الحمدلله علی کل حال.
شما در دولت احمدی نژاد به سازمان انرژی اتمی آمدید. اولین چالشی که با آن روبرو شدید چه بود؟
- زمانی که بنده به سازمان انرژی اتمی آمدم به سوخت با غنای ۲۰ درصد نیاز داشتیم. برای بار اول سازمان سوخت ۲۰ درصد را از طریق آرژانتین (سال ۱۳۶۶) - که تصادفا در آن سال در یک ماموریت علمی در آنجا بودم - فراهم کرد. اینگونه می توانم بگویم که بعد از حدود ۲۲ سال که توفیق خدمت در سازمان حاصل شد با ماموریت تامین سوخت ۲۰ درصد روبرو شدم.
گویا این ۲۰ درصد باید سرنوشت بنده باشد و این کمترین باید متولی ۲۰ درصدی باشم (خنده) از مذاکراتی که انجام شد، متوجه شدم این بار به راحتی به ما سوخت با غنای ۲۰ درصدی نمی دهند. شروط زیادی گذاشتند و من این موضوع را به آقای دکتر احمدی نژاد منتقل کردم و تاکید کردم خودمان باید کاری کنیم و این سوخت را در داخل تولید کنیم. ایشان هم گفت هر کاری لازم است، انجام شود.
آقای احمدی نژاد حمایت لازم را از شما و تیم سازمان انرژی اتمی انجام داد؟
- صددرصد. ما برآورد کردیم که ۳۵ میلیارد تومان بودجه نیاز داریم و آقای دکتر احمدی نژاد تمام این پول را تخصیص دادند.
تامین سوخت با غنای ۲۰ درصد در داخل کشور برای خیلی از کشورها و متخصصان هسته ای در دنیا غیرقابل باور بود. چگونه با اتکا به نیروی داخلی توانستید این کار بزرگ را به سرانجام برسانید؟
- من هم همکاران مورد نظر از جمله جناب آقای مهندس ذاکر - که در آرژانتین در سال ۶۶ متولی تامین سوخت ۲۰ درصد بودند - را سریع جمع کردم. در همین اتاق کناری، جلسات خیلی خوبی برگزار کردیم که صورت جلسات واقعا تاریخی و خواندنی است. شبانه روز کار می کردیم. خارجی ها دائما می گفتند که بلوف می زنند و نمی توانند ولی ما توجهی به این ادعاها نداشتیم. من به همکارانم گفتم برای اینکه در وقت صرفه جویی شود فهرستی از تجهیزات مورد نیاز تهیه کنیم. بحمدلله کل پروژه به همت کارشناسان غیور سازمان و دانشگاه های کشور با هزینه حدود ۱۳ میلیارد تومان به اتمام رسید یعنی تقریبا نصف برآورد اولیه.
خیلی ها معتقدند مشکلات بعدی که کشور را گرفتار کرد از همین تلاش برای تامین سوخت ۲۰ درصد آغاز شد. این تفکر به نظر شما درست نیست؟
- نه اینطور نیست، بلکه پروژه غرب در ارتباط با ایران ستیزی از زمان آغاز انقلاب اسلامی بود. پیش از بحث ورود به پرونده هسته ای، راه های دیگر فشار را نیز مورد توجه قرار داده بودند و چون از طریق این راه ها از قبیل جنگ تحمیلی، اختلافات داخلی، بحث حقوق بشر و ... به نتیجه نرسیدند تصمیم گرفتند فشار جهانی با بهانه ای بین المللی وارد کنند. بنابراین بحث سلاح های هسته ای را مطرح کردند و این گونه فشار آوردند. ۱۳ سال اخیر هم فشار جدی وارد کردند اما جمهوری اسلامی به دلیل انسجام در مواضع و فتوای رهبر معظم انقلاب به مسیر خود ادامه داد. از سال ۹۰ هم تحریم های فلج کننده آغاز کردند تا مردم را از حکومت جدا کنند اما مردم تسلیم نشدند. این مقاومت و استواری باعث شد تا آنها پای میز مذاکره بیایند.
بنده در مجارستان در یک سخنرانی که در فرهنگستان علوم داشتم، تاکید کردم که اراده ملت ما آنها را وادار به مذاکره کرد. ملت خیلی محکم مقابل تحریم ها و حربه فشار بین المللی ایستاد. اگر شرایطی که برای مردم ایران ایجاد کردند برای مردم هر کشور دیگری فراهم می کردند قدرت ایستادگی نداشتند و وادار به عقب نشینی می شدند. البته می پذیرم که تلاش ایران برای تولید سوخت ۲۰ درصد آنها را نگران کرد و لذا تصمیم در تشدید فشارها گرفتند.
برخی دوستان و همکلاسی های دانشگاهی ام در آمریکا در شبکه های مختلف تلویزیونی مصاحبه می کردند که صالحی هیچ وقت دروغ نمی گفت؛ نمی دانم چه شده است که این دفعه چنین دروغی گفته است. من هم به آنها می گفتم منتظر گزارش آژانس بمانید. اگر آژانس نیز نظری مثل شما داشت من عذرخواهی می کنم در غیر این صورت شما باید عذرخواهی کنید.
شما در دوره کوتاهی که در دولت احمدی نژاد در سازمان انرژی اتمی بودید اقدامات قابل توجهی داشتید که سوخت ۲۰ درصد و احیای بوشهر نمونه های مهم آنها هستند اما باز در مقابل یک پیشنهاد دیگر احمدی نژاد کوتاه آمدید و وزارت خارجه را به سازمان انرژی اتمی ترجیح دادید. شاید پذیرش ریاست سازمان انرژی اتمی توسط شما در دولت احمدی نژاد برای خیلی از منتقدان قابل پذیرش باشد اما پذیرفتن وزارت امور خارجه اصلا قابل قبول نیست؛ آن هم در شرایطی که منوچهر متکی به آن اشاره می کرد. عزل یکباره و بدون هماهنگی در سنگال یعنی اینقدر این عزل پیام منفی داشت که به نظر می رسید شما این سمت را نخواهید پذیرفت.
- بحث حضور من در وزارت امور خارجه تنها به همان ایام باز نمی گردد. سال ۸۴ که وارد جدّه شده بودم و جناب آقای احمدی نژاد انتخاب شده بود با بنده تماس گرفته و گفتند بنده را برای وزارت امور خارجه یا وزارت علوم انتخاب کرده است اما من ضمن احترام به ایشان گفتم که بنده تازه به جدّه آمده ام و در این محیط جا افتاده ام. بالاخره به ایران آمدم و با ایشان چند جلسه دیدار داشتم تا در نهایت پذیرفتند که من به جده بازگردم اما هنوز یک سال از حضورم در سازمان انرژی اتمی در سال ۸۸ نگذشته بود که آقای دکتر احمدی نژاد خواستند که به وزارت امور خارجه منتقل شوم.
در این پیامک نوشته شده بود «علی اکبر صالحی، به سمت سرپرست وزارت امور خارجه منصوب شد». واقعا نمی دانستم چه بگویم. بنده پاسخ قطعی برای قبول مسئولیت نداده بودم ولی به هر حال آقای دکتر احمدی نژاد تصمیم را گرفته و آن را عملی کرده بود. در واقع در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتم.
شما عنوان کردید که غیر از آغاز دولت اول احمدی نژاد در دولت دوم حدود ۶ ماه دائما به شما وزارت امور خارجه پیشنهاد می شد. در واقع می توان اینگونه برداشت کرد که متکی یک دفعه عزل نشده است و از قبل در جریان بوده اما نحوه اقدام احمدی نژاد در برکناری او قابل بحث است؟
- این سوال باید از آقای دکتر احمدی نژاد پرسیده شود که چرا آقای دکتر متکی را در اینش رایط عزل کردند اما اینکه یک دفعه این انتصاب صورت گرفته باشد نه اینگونه نبوده است. اصلا مگر می شود بدون هماهنگی و طی مراحل مختلف انتصاب و عزلی آن هم در صدر وزارت امور خارجه صورت گیرد.
شما مدتی به عنوان سرپرست وزارت امور خارجه و رییس سازمان انرژی اتمی بودید تا اینکه رأی اعتماد مجلس را بگیرید اما در مجلس یکی از نکاتی که برخی نمایندگان روی آن دست گذاشتند عدم تطابق تحصیلات و تجارب شما با وزارت امور خارجه بود.
- بله. من سه ماه هم در سازمان بودم و هم در وزارت امور خارجه تا اینکه در بهمن ۹۰ رأی اعتماد مجلس را گرفتم. در رأی اعتماد بحث تحصیلات من مطرح شد اما آیا واقعا کسی که می خواهد وزیر امور خارجه شود حتما باید تحصیلاتش منطبق با این موضوع باشد؛ نه اینطور نیست اگر اینگونه بود جناب آقای دکتر ولایتی که پزشک هستند نباید وزیر امور خارجه می شدند یا جان کری که حقوقدان است نباید وزیر خارجه آمریکا می شد. حرفه سیاسی در حقیقت یک نوع هنر است. قرار نیست که الزاما هر کس درس سیاست خواند، حتما یک سیاستمدار خوب است.
برای مثال بین اقتصاددان و اقتصادخوان فرق است. اتفاقا به موضوع خوبی درباره جلسه رأی اعتمادم اشاره کردید. نماینده محترمی که خدا حفظش کند آن روز می گفت صالحی رشته MLT خوانده و نمی تواند وزارت امور خارجه را مدیریت کند. گفتم MLT که عنوان رشته یا درس نیست اسم دانشگاه من MLT بوده است و اگر روزی چنین رشته ای آمد من از خواندن آن استقبال خواهم کرد! شما نگاه کنید طرف نمی رود حتی برای نقد بنده یک مطالعه کوتاه بکند و بعد به نقد بپردازد. سابقه مدیریتی من در دانشگاه شریف، در آژانس بین المللی انرژی اتمی و در سازمان کنفرانس اسلامی جملگی نشان دهنده سوابق کاری من در عرصه بین المللی بود. این موارد که مربوط به کیهان شناسی نبودند!
اما حضور شما در وزارت امور خارجه با بحران های منطقه ای همراه شد.
- این هم تقدیر بنده است. منطقه ای که در آرامش بود یک دفعه بحرانی شد. اتفاق حمله به سفارت انگلیس رخ داد. ۴۸ نفر از ما را در سوریه بازداشت کردند. بحث آمیا و آرژانتین مطرح شد و ... ضمن اینکه به شدت تعداد بازداشتی های ما در سراسر دنیا افزایش شدید پیدا کرد. بازدداشت هایی که در آمریکا، اروپا و جنوب شرق آسیا رخ داد، تونس و لیبی نیز به هم ریخت.
در ارتباط با موضوع آرژانتین کار بزرگی کردیم. بحث آمیا به نفع کشور ما پیش رفت. رییس جمهور سابق آرژانتین، خانم کریشنر دو بار در محافل بین المللی در باب حقانیت ایران سخن گفت. مسئول آرژانتین پرونده آمیا به صورت مشکوکی به قتل رسید. الان در سطح افکار عمومی در آمریکای لاتین همه حق را به ما می دهند. معضل سفارت انگلیس در تهران را نیز خیلی سریع رفع کردیم. وضعیت داشت پیچیده می شد. بنده دو الی سه روز بعد از این حادثه به آلمان رفتم تا موضوع بُعد اعتراض بین المللی به خود نگیرد. با وزیر امور خارجه انگلیس، مسئله را به نحوی جمع و جور کردیم تا تبدیل به یک بحران نشود. ۴۸ زندانی که در سوریه داشتیم را نیز توانستیم به لطف الهی در زمانی که قرار بود فردایش اعدام شان کنند، آزاد کنیم.
اما گروهی همیشه به سیاست های شما در قبال منطقه به ویژه سوریه انتقاد می کردند.
- اگر وابستگی به یک جناح سیاسی داشته باشی یک حسن دارد و آن این است که آن جناح حامی شما خواهد بود اما اگر شخصی مثل بنده وابستگی سیاسی به جناحی نداشته باشد، همه همزمان منتقد می شوند. مخالفان دولت بنده را نقد می کردند که چرا با احمدی نژاد کار می کنی و موافقان دولت هم سیاست های بنده را مورد نقد قرار می دادند اما درباره سوال شما باید بگویم که الان به خوبی شاهد هستید سیاست هایی که ما در برابر سوریه به کار بردیم درست بوده است.
در تبادلات مالی نیز به شدت در مضیقه قرار گرفتید و امکان تبادل به دلیل تحریم ها به حداقل رسیده بود. هیچ تلاشی در آن زمان برای کاهش این فشارها از سوی وزارت امور خارجه انجام شد؟
- بله. فقط به یک مورد اشاره می کنم. حدود ۲ میلیارد یورو از هند می خواستیم و باید می گرفتیم تا قرض های مان به اروپا را پرداخت کنیم اما هند از پرداخت این پول به دلیل تحریم ها خودداری می کرد. دو خبرنگار آلمانی بازداشتی در ایران داشتیم. با گیدو وستروله وزیر امور خارجه وقت آلمان مذاکرات فراوان انجام گرفت و او را به ایران آوردیم. این دو زندانی آلمانی آزاد شدند. حدود ۲ میلیارد یوروی ما توسط هندی ها آزاد و به یک بانک در آلمان واریز شد. قرض های ما به طرف های اروپایی پرداخت شد. در واقع ما از این طریق هم پول مان را زنده کردیم و هم تحریم ها را دور زدیم.
آقای دکتر؛ مسیر به سمتی رفت که تحریم های فلج کننده روز به روز عرصه را بر مردم تنگ تر می کرد. برای ایستادگی در مقابل این تحریم ها چه قدمی برداشتید که قابل توجه باشد؟
- به محضر حضرت آقا گزارش مبسوطی از پیش آمدن تحریم فراگیر که در حال رخ دادن بود، نوشتیم و در آن، مواردی که باید در اولویت قرار گیرند ذکر شد. حضرت آقا بزرگوارانه در حاشیه گزارش رضایت شان را از گزارش اظهار نموده و به دولت وقت تذکرات لازم را دادند. همین پیش بینی ها و اقدامات صورت گرفته باعث شد تا علاوه بر تقویت حس مقاومت مردمی، مسیری برای حداقل کردن آثار تحریم ترسیم شود.
یکی از نقاط روشن کارنامه شما در وزارت امور خارجه بحث عمان بود که جریان مذاکرات را نیز به سمت دیگری برد. اصلا چه شد که چنین مسیری را انتخاب کردید در حالی که دکتر سعید جلیلی و تیم هسته ای مشغول مذاکرات با کشورهای عضو ۱+۵ بودند.
- یکی از موارد مورد بحث در زمان مان پرونده هسته ای بود. بنده از ابتدای مطرح شدن پرونده هسته ای کاملا در جریان امور قرار داشتم. بنده متوجه شدم که پرونده هسته ای دیگر از مسیر ۱+۵ راه به جایی نمی برد. در آن زمان برای آزادی زندانیان ایرانی از طریق سلطان عمان تلاش هایی انجام دادیم که منجر به نتایج خوبی هم شد. در همین زمان با واسطه گری عمان بین ما و آمریکا، مسیر دوم گفتگو در کنار مسیر مذاکره با کشورهای عضو ۱+۵ آغاز شد. این مذاکرات در دولت قبل منجر به شناسایی حق غنی سازی کشورمان شد و طی نامه ای که سلطان به مقام معظم رهبری نوشت، این مطلب رسما منعکس شده است.
شما اجازه مقام معظم رهبری را برای مذاکره از طریق عمان دریافت کردید. آیا رییس دولت یعنی آقای دکتر احمدی نژاد را در جریان قرار داده بودید. وقتی آقای احمدی نژاد در جریان قرار گرفتند چه واکنشی نشان دادند. این سوال را از آن جهت می پرسیم که تیم هسته ای در حال مذاکره با ۱+۵ بود.
- آن موقع که رایزنی می کردیم به دلیل اینکه هنوز چیزی مشخص نشده بود، ضرورتی ندیدیم که موضوع را با جناب آقای دکتر احمدی نژاد مطرح کنیم اما وقتی از طرف سلطان عمان نامه ارسال شد موضوع را به ایشان اطلاع دادم. هر چند حضرت آقا بزرگوارانه اجازه مسیر دوم را داده بودند اما تازه اول گرفتاری ما از حیث ایجاد هماهنگی شروع شد. فرق دولت یازدهم با دولت دهم در همین بود. در دولت یازدهم در این خصوص انسجامی است که در آن دولت متاسفانه نبود. البته آقای دکتر احمدی نژاد مانع ما در این مسیر نشدند اما مشوق هم نبودند.
علت اینکه آقای احمدی نژاد مشوق نبود چه بود؟
- حقیقتش نمی دانم ولی بنده اصرار داشتم که بگذارید در زمان باقیمانده ریاست جمهوری شما موضوع را حل کنیم اما رغبتی نشان ندادند. دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی هم موافق باز شدن این راه نبود. می گفتند ۱+۵ هست دیگر چرا این راه را باز کردید.
این مخالفت ها یا حداقل عدم حمایت ها در حالی بود که رهبر انقلاب تاییدیه مذاکرات را به شما داده بودند.
- بله. اعتقاد به ولایتمداری و ولایت پذیری اگر وجود داشته باشد، حرف حضرت آقا حجت است. اگر ایشان اجازه این مسیر را نمی دادند، یقینا این مسیر دنبال نمی شد اما وقتی اجازه دادند، این وظیفه ما بود که مسیر را درست برویم به نحوی که منطبق با امنیت ملی و مصالح نظام و منویات رهبری باشد.
به خاطر این موضوع در دولت تحت فشار هم قرار گرفتید.
- بنده خیلی تلاش کردم اما فشار هم زیاد بود. آقای دکتر عراقچی سیر این تحولات را خیلی خوب می دانند. یک تصور هم این بود که بنده این مسیر را برای اغراض شخصی دنبال می کردم در حالی که یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری بارها گفته بودم که من اهل این مسئولیت ها نیستم. البته همانطور که قبلا گفتم آقای دکتر احمدی نژاد هیچ گاه مانع نشدند. حتی در یک مورد که به صورت مذاکرات ایرادی نابجا گرفته شده بود، ایشان به حمایت از آن پرداختند.
به هر حال مذاکرات با هزار زحمت پیش رفت و منجر به ارسال نامه دوم سلطان عمان برای آقای دکتر احمد نژاد که در آن تاکید بر شناسایی حق غنی سازی کشورمان توسط آمریکا شده بود گردید. این نامه را نیز برخی مورد نقد و تخریب قرار می دادند. می گفتند به چه درد می خورد؟ پاسخ دادم که اگر شما یک دهم این نامه را هم به دست می آوردید کار بزرگی کرده بودید.
سلطان یک کشوری نامه نوشته از آبروی خود مایه گذاشته است و در نامه تاکید شده آمریکا غنی سازی هسته ای شما را به رسمیت می شناسد. آیا این موارد کمی است؟ این کار بزرگی بود که در دو جلسه اتفاق افتاد اما اصرار بر انکار بود. واقعا تحت فشار بودیم. اگر بخواهم یک نقطه ضعف از دولت سابق بگویم همین غفلت از این فرصت پیش آمده بود. دولت دهم می توانست به نحو احسن، این مسیر را مدیریت کند. در این میانه به انتخابات دور دوم اوباما رسیدیم و فرصت خیلی خوبی بود اما مقدر نبود که سرانجام کار در دولت قبل علی رغم آمده بودن همه شرایط محقق شود. بندگان خدا تدبیر کردند اما تقدیر این بود که این کار در این دولت انجام شود.
فکر می کنید اگر در زمان مذاکرات صورت گرفته در عمان، رییس جمهور دیگری به جای جناب آقای احمدی نزاد بود، مسیر مذاکرات کوتاه تر می شد؟
- به احتمال قوی بله. نمی دانم چرا آقای احمدی نژاد پا جلو نگذاشت. هیچ وقت هم نپرسیدم چرا؟
بالاخره برجام با تلاش های فراوان و حمایت های مسئولین به تصویب رسید. انتخابات مجلس ایران از یک سو و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از سوی دیگر نگرانی هایی را ایجاد کرده است که سرانجام برجام چه خواهد شد.
- سرانجام برجام مطمئن باشید نیکوست. فکر نمی کنم نه در داخل و نه در آمریکا حرکتی هیجان زده در راستای به هم ریختن برجام انجام نخواهد گرفت. ممکن است کند و تند شدن در مسیر رخ دهد اما برجام از مسیر خارج نمی شود. ما از برجام ضرر ندیدیم. قطعنامه ها لغو شدند و تحریم ها در حد وسیعی کنار رفتند. ما یک دفعه توانستیم ۴۰ تا ۵۰ درصد به ذخایر اورانیوم کشور اضافه کنیم. قبلا اصلا چنین تصوری وجود نداشت که ۲۲۰ تن اورانیوم به ذخایر اضافه شود.
مخالفت هایی که می شد واقعا یک مقدار ناسپاسی است. با جسارت مذاکره کردیم و شکر خدا هم عزت ملت حفظ شد و هم اقتدار کشور. همه دنیا می گویند عجب ملتی هستند که این گونه مقابل ۶ قدرت جهانی ایستادند و نگذاشتند به حاکمیت و منافع ملی شان کوچکترین لطمه ای وارد شود.
اما مخالفان برجام دائما به محدودیت ها اشاره می کنند. می گویند این محدودیت ها حرکت هسته ای ایران را کند می کند.
- بله، محدودیت هایی را پذیرفتیم. یک عده همچنان ما را به خاطر این محدودیت ها مورد نقد و تخریب شدید قرار می دهند اما یقین داشته باشید که محدودیت هایی ایجاد شد که بخشی از آن، چه ما برجام را می پذیرفتیم و چه نمی پذیرفتیم، عملا وجود داشت. مثلا گفته شده فلز پلوتونیوم نباید تولید کنید. حالا اگر برجام نبود تولید می کردیم؟ تا مدت ها پلوتونیوم نداریم که بخواهیم فلز آن را تولید کنیم. مثل این که بگویند یک هفته موشکی نسازید که به مریخ برود. بگذارید اول موشکی بسازیم تا به ماه برود، موشکی که به مریخ برود بماند برای بعد.
ما هیچ محدودیتی را ابدی نپذیرفتیم. محدودیت ها، محدودیت هایی بوده که لاجرم در این فاصله زمانی انجام نمی دادیم یا باید خود من حتی بدون محدودیت ها هم انجام می دادیم. مثلا ما یک تعداد از سانتریفیوژها را برداشتیم. اگر کسی می خواست سازمان را به درستی اداره کند باید محاسبه هزینه و فایده را انجام دهد. برای تامین سوخت نیروگاه اتمی بوشهر سالی ۶۰ میلیون دلار می دهیم و از روسیه می خریم. اگر قرار بود چندین برابر هزینه کنیم در داخل بسازیم که به صرفه نباشد مردم به حق معترض می شدند. ما باید تولید سوخت کنیم تا ضمانت تامین سوخت را در خود ایجاد کنیم اما با قیمت مناسب.
اگر با ۶۰ میلیون دلار نمی توانیم تولید کنیم خب ۹۰ میلیون دلار ولی نه چندین برابر. پس باید سانتریفیوژها را عوض می کردیم و نسل جدید می آوردیم. پس ببینید این محدودیتی که در برجام پذیرفتیم اگر بر فرض برجامی هم نبود، هر کس دیگری جای بنده بود و می خواست درست سازمان را جلو ببرد باید سانتریفیوژهای نسل قدیم را با نسل جدید جابجا می کرد. محدودیت های ما از این جنس است. حالا هر چه تلاش می کنم که برخی عزیزان سیاسی را توجیه کنم متاسفانه صدایم به جایی نمی رسد. گویی در عالم سیاست قرار فقط بر مبارزه و رقابت است و نه الزاما پذیرش حرف حق!
آقای دکتر؛ از اینکه این وقت را در اختیار ما قرار دادید بسیار سپاسگزارم.
- من هم از شما ممنونم و امیدوارم سال آینده با رفع تحریم ها شاهد بهبود وضعیت اقتصادی جامعه و مردم باشیم.
نظر کاربران
دورود بر دکتر صالحی