۳۰۸۰۵۹
۱ نظر
۵۰۶۳
۱ نظر
۵۰۶۳
پ

جوهره هنرمند گذشته‌ اوست

گپی نوروزی با مجید یاسر و همسرش

اگر بخواهیم نمونه‌ای از آدم‌های موفق را نام ببریم كه از روزهای جوانی روند رو به‌رشدی را آهسته و پیوسته و بدون هیاهو طی كرده‌اند، مجید یاسر انتخاب خوبی است.

مجله زندگی ایده آل - محمد حسین‌زاده، مصطفی رفعت: اگر بخواهیم نمونه‌ای از آدم‌های موفق را نام ببریم كه از روزهای جوانی روند رو به‌رشدی را آهسته و پیوسته و بدون هیاهو طی كرده‌اند، مجید یاسر انتخاب خوبی است. روزهایی كه او با ساخت مجموعه‌ای از دوربین مخفی‌های جذاب توانست نظر بینندگان را به خود جلب كند شاید كسی فكرش را نمی‌كرد روزی نه‌چندان دور و طولانی به جایگاه تهیه‌كنندگی در سینما برسد كه فیلمی مانند « اسب سفید پادشاه » را برای كارگردانی مطرح و شاخص به نام محمدحسین لطیفی با حضور استاری چون الناز شاكردوست تهیه كند كه یكی از موفق‌ترین آثار گیشه ۹۴ بود.

یاسر در كنار بازیگری كه البته بعضا در نقش شخصیت‌های شوخ و شیرین بوده، كارهای مختلفی را در سینما تجربه كرده و با هوشمندی خودش را مورد اعتماد نام‌های بزرگ قرار داده است. او سال‌هاست با مهشید حبیبی ازدواج كرده كه در عرصه بازیگری فعال است و در واقع همین حضور در عرصه هنر باعث آشنایی و ازدواج آنها شده است و دختری زیبا به نام آریسا دارند كه در كنار هم یكی از موفق‌ترین خانواده‌های هنری را شكل داده‌اند.

گپی نوروزی با مجید یاسر و همسرش

لذت شادی اجباری

رابطه‌ام با عید نوروز عالی است. من سال نو را خیلی دوست دارم و در آن حس دوباره زنده شدن دارم. یك جورهایی آن حسی را كه باید در روز تولدم داشته باشم در اول عید دارم. یك چیز جالب در عید هست و آن اینكه آدم‌ها حتی شده موقت اما مجبور هستند خوب باشند و مجبور هستند كه بخندند؛ به ویژه در چند روز اول عید كه همه دید و بازدید از اقوام و آشنایان را انجام می‌دهند و تب و تاب ‌مهمانی‌هاست.

من شادی مردم را دوست دارم. خودم سعی می‌كنم همه سنت‌های مربوط به عید نوروز را انجام دهم. كمتر از یك ساعت بعد از سال تحویل خانه پدرم هستیم. بعد می‌رویم خانه پدر و مادر همسرم و بعد هم مادربزرگی داشتیم كه تا قبل از فوت وی به خانه او می‌رفتیم. بعد از خانه برادر بزرگ خودم شروع می‌كردیم و تا جایی كه باك ماشین بنزین داشت تا آخرش در آن روز اول به هر بزرگتری كه در فامیل وجود داشت سر می‌زدیم.

بركت عیدی دادن

به شدت اهل عیدی دادن هستم چون حس می‌كنم هر كسی از همان اول سال نیت كند دستش را باز بگیرد كه از بین انگشتان دستش پول بریزد، هم خدا بیشتر هوایش را خواهد داشت و هم بچه‌هایی كه می‌شناسیم بیشتر لذت می‌برند. عیدی دادن به بچه‌های كوچك خواهر و برادر و ..‌. خیلی لذت‌بخش است.

این فضا را من هم در كودكی تجربه كرده‌ام، وقتی كوچك بودم دوست داشتم از عمو، عمه، خاله و دایی عیدی بگیرم. این نه به واسطه آن بود كه بخواهم از هرچه بیشتر جمع شدن عیدی‌ام لذت ببرم، بلكه به خاطر حس خوبی بود كه در عیدی دادن وجود دارد. به نظرم مورد توجه قرار دادن بچه‌ها در عید خیلی مهم است. این انرژی دادن به بچه‌ها وظیفه بزرگترهاست؛ كما اینکه به نظرم بركت را هم به زندگی آدم می‌آورد.

خرید بعد از تعطیلات

در خود ایام عید زیاد خرید نمی‌كنم اما بعد از عید این كار را انجام می‌دهیم. چون معمولا قبل از عید هر سال معمولا درگیر كارم و وقت آن را ندارم. این كارها انرژی می‌خواهد و زمان می‌برد. ترجیح می‌دهم سر فرصت، بعد از استراحت و بدون خستگی خرید بروم.

همسر برنامه‌ریز من

از آنجا كه من آدم پرمشغله‌ای هستم، برنامه‌ریزی‌های خانه ما برعهده همسرم است و حتی كارهایی كه قرار است در عید انجام دهیم مانند ‌مهمانی و تفریح، سفر و
... اگر مانند امسال كه به خاطر كار باید تا دهم فروردین در خانه باشیم قطعا برنامه سفر تعطیل است.

رده 10 اما محبوب

خدا را شكر تا به حال همیشه از مردم در مورد كارهایم واكنش خوب دیده‌ام. عاشق این هستم كه اگرچه در سطح متوسطی هستم اما مورد نگاه لطف مردم هستم؛ نه ستاره معروفی كه پشت سرش مدام حرف است. دوست دارم یك بازیگر رده 10 اما محبوب مردم باشم.

مرگ در اوج افتخار

همیشه آرزو دارم كه مانند مجید در فیلم « روز سوم» بمیرم. برای مردم بمیرم. برای سرزمینم باشم. برای هر چیزی كه متعلق به گربه خوشگل كشورمان و آدم‌هایش باشد. همه برای من محترم هستند و مردم را عاشقانه دوست دارم. جان دادن برای میهن و مردم آن سعادت است. در سال نو برای همه آرزوی سلامتی دارم و بعد آرامش؛ آن هم اول برای بزرگترها كه سایه‌شان از سرمان كم نشود. بعد هم برای همسن‌های خودم كه می‌خواهیم خوبی‌ها را سینه به سینه از بزرگترها بگیریم و آرامش را به كوچكترها منتقل كنیم. امیدوارم در سال 95 لب همگی خندان باشد.

دردسرهای منصور

در دودکش منصور آدمی است كه درگیر هولدینگی است كه بعدها این هولدینگ دچار مشكل می‌شود و او كه به خانواده اصلی داستان وارد شده، با این روند آنها را نیز به چالش می‌كشد. وقتی ماجرا را شنیدم از آن خوشم آمد. با آقای نوروزی به عنوان طراح لباس و آقای امیدواری به عنوان طراح گریم صحبت كردیم تا اینكه شكل ظاهری منصور هم شكل گرفت.

بشخصه بعد از نقش‌هایی مانند مجید در « روز سوم » سمیر در سریال « سه‌ در چهار» یا نقشم در «صاحبدلان» یا «چراغ‌ قرمز» منصور را هم بسیار دوست دارم. همچنین گریم‌های خاصم را دوست دارم؛ مانند نقش آن افغان كه در « قبرستان غیرانتفاعی» بازی كردم. منصور جزو شخصیت‌هایی است كه جلوجلو به آن وابسته شدم.

تیم من و همسرم

همسرم مدتی به خاطر یكسری مشغله‌های مدتی از بازیگری فاصله گرفته‌اند اما از بعد عید دوباره شروع می‌كند و با مجموعه‌ای برمی‌گردد كه البته در آن كار با هم نیستیم. درست است كارهای مشتركی داشتیم اما تصمیم گرفتیم كمی از هم جدا كار كنیم و هركدام سبك‌های متفاوتی را تجربه كنیم. اصلا نگران نبودم كه بگویند مجید، همسرش را به كار معرفی می‌كند.

گپی نوروزی با مجید یاسر و همسرش

مساله این است كه حضور دو نفر كنار هم خیلی جواب داده است. مهم این است كه آدم‌ها به خودشان اعتماد داشته باشند، حمید جبلی و ایرج طهماسب، پیمان و مهراب قاسم‌خانی یا من و محمدحسین لطیفی، خیلی‌ها هستند كه سال‌هاست با هم كار می‌كنند اگر قرار باشد از اینكه دیگران در مورد همكاری آنها چه می‌گویند ترس داشته باشند، نمی‌توانند كارشان را درست انجام دهند.

ازدواج درون حرفه‌ای

در زندگی زوج‌هایی كه یك نفر در حرفه سینما و تلویزیون است و طرف مقابل دركی از این وضعیت ندارد، قطعا به مشكل برمی‌خورند. خدا را شكر می‌كنم همسرم جزو آدم‌هایی است كه همیشه به من كمك كرده و بخشی از پیشرفت من در این كار به واسطه گذشت همسرم و حمایت‌های او بوده است. خیلی جاها چیزهایی را ندیدم اما او دید و صبوری كرد. به نظرم ازدواج درون حرفه به پیشرفت و آرامش فرد كمك می‌كند.

برعكس برخی تصورات، زندگی‌های هنری با دوام زیادی در بین هنرمندان داریم. خدا را شكر بعد از یك دهه از زندگی مشترك، من و همسرم هیچ مشكلی با هم پیدا نكردیم. من و همسرم در همین فضای كارهای هنری آشنا شدیم. اوایل دهه ۸۰ بود. سال ۸۳ نامزد شدیم و سال ۸۵ ازدواج كردیم.

كمك‌های بهنام تشكر

شروع بازی‌ام در « دودكش۲» بیشتر با بهنام تشكر بود كه خیلی كمكم كرد كه بتوانیم آن خلاء را كه بین شخصیت‌های قدیم و جدید است پر كنیم چون به هر حال بعضی كاراكترها از قبل شكل گرفته بودند و در این سری شخصیت‌هایی از جمله نقش من به ماجرا اضافه می‌شوند.

مادرزن خیالی من

این ماجرایی كه خانم مریم امیرجلالی مادرزن من هستند یك شایعه است. حتی ایشان یك مطلب تندی در اینستاگرام خود نوشته بودند و نمی‌دانم چرا از من دلخور بودند. نوشته بودند مجید یاسر هیچ نسبتی با من ندارد و... من هم چیزی نگفتم. راستش در یك مراسم تولد در یك رستوران بودم كه خانم امیرجلالی و دخترشان هم حضور داشتند. خانم من هم حضور داشتند.

چند تا عكس گرفتیم و خودشان هنگام گذاشتن یكی از عكس‌ها در شبكه اجتماعی به اشتباه عكسی كه من و دخترشان با هم در عكس بودیم با هم دانلود می‌شود و از آنجا كه آن دوران چند كار مشترك با خانم امیرجلالی داشتم همین عكس سوژه شد و به سرعت در سایت‌ها پیچید. از آن موقع هر چقدر هم تكذیب می‌كنم كسی باور نمی‌كند و همه از من درباره خانم امیرجلالی و رابطه من و مادرزنم می‌پرسند.

گذشته را به یاد بیاور

به نظرم همه ما گذشته‌ای داریم كه باید یادمان باشد چه بودیم و چه هستیم. بعضی‌ها به خاطر تازه به دوران رسیده بودن همه‌چیز را فراموش می‌كنند. به نظرم‌ اینها در زندگی‌شان یك جرقه است. یك هنرمند باید بداند چه و كه بوده. اصلا جوهره یك هنرمند گذشته‌اش است. مگر می‌شود سهراب سپهری را بدون كاشان شناخت. مثل این است كه سپهری بیاید بگوید من بچه نیاوران بودم. رضا عطاران بچه مشهد نباشد، رضا عطاران نمی‌شود.

او باید بچه مشهد باشد و بیاید تهران و سینما را تسخیر كند. من به این دست آدم‌ها افتخار می‌كنم؛ اینكه هر كسی از یك جایی از ایران می‌آید و نخبه می‌شود غرورآفرین است. من هم بچه محله جیحون بودم. آنجا بزرگ شدم هنوز هم ایام محرم به آنجا می‌روم. عاشق محله‌ام هستم.

وقتی با دوستان قدیمی‌ام خاطراتم را مرور می‌كنم انگار چیزی به من اضافه می‌شود؛ چیزی از من كم نمی‌شود. بخشی از زندگی من آنها بودند كه باعث موفقیت من شده‌اند و هنگامی كه این بخش را مدیون آنها هستم چرا شادی‌اش را با آنها تقسیم نكنم. اگر مردم مرا نبینند من هنرمند چه كسی هستم؟ بدون مردم كه ما می‌میریم. باید به داشته‌های‌مان سینه‌مان را ستبر كنیم و این منم كه به آنچه هستم بها می‌دهم با گذشته‌ام.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • صدرا

    ای جاااان چال روی گونه هاشونو نگاه توروخدا از خوشبختی زیاد دارن غش میرن

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج