برانكو ایوانكوویچ: بدترین خاطرهام از دست دادن هادی بود
او «برانكو ایوانكوویچ» است. نه اهل جنجال است و نه میتواند به تنهایی یك جنجال به راه بیندازد. از آن دست مربیانی كه حرفشان را داخل زمین میزنند و خارج از مستطیل سبز، محتاط و مراقب حرفزدنشان هستند.
ما ایرانیها با برانكو خاطرات شیرینی داریم. صعود به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان، قهرمانی در بازیهای آسیایی و بازیهای درخشان در جام ملتهای آسیا ۲۰۰۴ كه هرگز از یاد طرفداران فوتبال نمیرود. برانكو هم عاشق ایران است و با اینكه در كشورهایی مثل آلمان، چین، امارات و عربستان مربیگری كرده اما همیشه میگوید: « ایران كشور دوم من است.» در همین روزهای آخر سال به هتل المپیك رفتیم تا با پروفسور پرسپولیسیها گپ بزنیم و آن چه میخوانید از دل همین گپ و گفت بیرون آمد.
برانكو ایوانكوویچ كجا به دنیا آمد و پرورش یافت؟
در شهری چاتویس متولد شدم؛ آن هم در خانوادهای متوسط و كشاورز. زادگاهم یكی از نقاط دیدنی یوگسلاوی سابق و كروواسی فعلی است و خیلی هم زیاد این شهر پدری را دوست دارم و هر وقت فرصت پیدا كنم به چاتویس میروم چون بستگان و دوستان بسیاری آنجا دارم.
فوتبال را در همین شهر آغاز كردید؟
بله از آنجا آغاز كردم و تمام دوران فوتبالم در باشگاه وارتكس سپری شد. نهتنها فوتبالم را در این باشگاه آغاز و به پایان بردم بلکه به خاطر علاقه قلبی كه به این باشگاه داشتم دوران مربیگریام را نیز از همین تیم آغاز كردم بلكه دینم را به آنها ادا كنم.
پس از همان ابتدا دوست داشتید در بطن فوتبال قرار بگیرید؟
از آن روز كه یادم میآید همواره زندگی من تحت تاثیر چالشهای بزرگ قرار داشت و به نوعی با آن اخت شده بود. چون انسانی جاهطلب بودم و همواره دوست داشتم اتفاقات نویی را در زندگی تجربه كنم؛ به همین خاطر كار كردن در بالاترین سطح فوتبال را برای خودم انتخاب كردم و از آن هم كوتاه نیامدم.
لقب پروفسور هم به خاطر همین جاهطلبیها بود؟
(باخنده) این لقب یادگاری چیرو است؛ مردی بزرگ و تكرارنشدنی در فوتبال كروواسی كه من خیلی چیزها از او آموختم و زندگی فوتبالیام به نوعی كامل شد.
این همكاری شما با بلازویچ باعث شد تا كروواسی بیشتر از همیشه بر سر زبانها بیفتد؟
راستش را بخواهید اتفاقات بزرگی در زندگی من افتاد كه یكی از این اتفاقات بزرگ سوم شدن در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه با كروواسی بود. نخستین تورنمنت بزرگ و معتبر بعد از تجزیه یوگسلاوی كه برای مردم كشور من نقطه عطفی قلمداد میشد تا خودشان را در جغرافیای جهان به همه معرفی كنند و این اتفاق خوشایند در زمان حضور ما روی نیمكت تیم ملی كروواسی افتاد و خاطرات آن تورنمنت هیچ گاه از ذهن من خارج نمیشود و همیشه به یادش خواهم بود.
و دوباره زمینه همكاری شما با بلازویچ اینبار در ایران فراهم شد؟
بعد از یك سال حضور در آلمان احساس میكردم كه خودم را به عنوان یك مربی بهتر از همیشه شناختم و دوست داشتم فرصتی برای عرض اندام بیشتر پیدا كنم تا اینكه دوباره چیرو به من پیشنهاد همكاری اینبار روی نیمكت تیم ملی ایران را داد. یك همكاری بسیار جذاب و خاطرهانگیر كه تنها با یك حسرت بزرگ روبهرو شد و ما در عین شایستگی نتوانستیم به جام جهانی ۲۰۰۲ ژاپن و كرهجنوبی برسیم.
حسرت؟
بله؛ ما بعد از اتفاقاتی كه در مرحله گروهی انتخابی افتاد باید مقابل ایرلند در پلیآف قرار میگرفتیم. هم در بازی رفت هم در بازی برگشت، خیلی بهتر از ایرلندیها بازی كردیم و باید برنده میشدیم اما ... بگذریم؛ دوست ندارم خاطرات خوشم در ایران را با خاطرات بد تلفیق كنم. فقط تكرار میكنم كه در آن مقطع من از همكاری با چیرو حسابی لذت بردم چون تجربه جذابی بود.
چطور؟ تا آنجا كه ما میدانیم شما همواره در تیررس انتقادات اهالی فوتبال قرار داشتید؟
انتقاد كه برای هر مربی مثل یك سایه میماند چون مدام در تعقیبش است اما در آن مقطع ما تیمی داشتیم به نام ایران با یك مشت بازیكن بزرگ كه به تازگی راهی فوتبال اروپا شده و ماجراجویی بینالمللی خود را آغاز كرده بودند. همیشه كار كردن با جوانان جویای نام را دوست داشتم و آن را چالشی جذاب قلمداد میكردم كه بلازویچ این فرصت را در آن مقطع به من داد تا با این جوانان كار كنم.
به همین خاطر بود بعد از رفتن چیرو شما پیشنهاد تیم ملی ایران را پذیرفتید؟
صددرصد، هر كس دیگری هم جای من بود بلادرنگ آن را قبول میكرد چون آن تیم میتوانست دست به كارهای بزرگی بزند و نام خودش را در تاریخ فوتبال ایران و آسیا جاودانه كند كه دیدید همین اتفاق افتاد. هم با آن تیم قهرمان آسیا شدیم هم به جام جهانی رفتیم و بیشترین لژیونرهای فوتبال آسیا هم در آن مقطع در اروپا بازی میكردند.
رابطه شما با بلازویچ در چه حدی است؟
نهتنها برای او بلكه برای همه همكارانم احترامی متقابل قائل هستم كه در بین آنها چیرو چیز دیگری است. به هر حال میدانستم كه باید یك روز طعم تلخ جدایی از او را بچشم و در آن مقطع صلاح دیدم تا راهی را كه او در تیم ملی ایران آغاز كرده بود به تنهایی ادامه دهم و خوشحالم كه شاگرد خوبی برایش بودم
پس باور داشتید كه به جام جهانی میرسید؟
بله؛ این باور هیچ وقت از بین نرفت و دیدید كه ما مسافر آلمان شدیم. من بهترین بازیكنان تاریخ فوتبال ایران را در اختیار داشتم و كمترین موفقیت برای این تیم رسیدن به جام جهانی ۲۰۰۶ بود. آن روزها را هرگز از یاد نمیبرم چون چیزهایی بیشتر از یك تجربه معمولی و ساده بود. ما انرژی و هیجان یك ملت بودیم كه هم در داخل مستطیل سبز هم روی سكوها و بیرون از گود وظایف خود را انجام میدادیم.
تصور آن عنوان را میكردید؟
ما تیم خیلی خوبی داشتیم كه برای موفقیت بدجوری تشنه بود؛ به همین خاطر میتوانست دست به هر كاری بزند. چه بسا اگر بدشانسی نمیآوردیم میتوانستیم فینال را هم تجربه كنیم.
بعد از آن تورنمنت رویایی از بلازویچ جدا شدید و به فوتبال آلمان رفتید؟
بله، یك فصلی را روی نیمكت هانوفر سپری كردم كه فكر میكنم آن مقطع باعث شد تا حرفه من در مربیگری پختهتر از همیشه شود. در آن سال خاطرات بسیار زیادی برایم رقم خورد كه میتوانم راجع به آن یك كتاب بنویسم.
اما بعد از تورنمنت اتفاقات تلخی برای شما روی نیمكت رخ داد و ...
نمیتوانم از كسی به خاطر اتفاقات بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ انتقاد یا گلهای داشته باشم. روز جدایی فرا رسیده بود و وقتی این روز برسد دیگر كاری از دست كسی برنمیآید اما خوشحالم كه در تمام این سالها ارتباطم را با دوستانی كه در مدت حضور اولیه در ایران پیدا كردم، حفظ کردم و ایران را مثل كشور دوم خودم دانستم. باید اعتراف كنم همان روزها عهد كرده بودم كه روزی دوباره به ایران برمیگردم تا باز هم خودم را بین هموطنان دومم ببینم.
دوست دارید به صورت مختصر به بازیهای جام جهانی ۲۰۰۶ بپردازید؟
مقابل مكزیك خیلی خوب شروع كردیم اما اشتباهات فردی امان تیم را برید؛ در حالی كه اگر كمی باتجربهتر عمل میكردیم، میتوانستیم بازنده میدان نباشیم. همین اتفاق جلوی پرتغال افتاد و كاری از دست من برنمیآمد چون تمام توصیههای لازم را به بازیكنان داده بودم اما كار از كار گذشته بود.
به نظر میرسید در آن تورنمنت فشارهای عصبی زیادی روی برخی شاگردان شما وجود داشت؟
من از تیمم راضی بودم و همواره هم بیشترین فشارها را خودم به دوش میكشیدم اما اگر كسی در آن روزها عصبانی و ناراحت به نظر میرسید به خاطر عملكرد خودش بود، نه اعترض به من.
پس در جریان كامل انتقادات و اتفاقاتی كه پیرامون بازیكنانی همچون علی كریمی و دایی وجود داشت، قرار میگرفتید؟
بله؛ در جریان بودم اما توجهی به آن نداشتیم چون ما اهدافی مد نظر داشتیم كه برای رسیدن به آن باید تمركز میكردیم و از حواشی دور میماندیم. به همه بچههای تیم هم گفتم كه زود خودتان را نبازید اما یكسری گوش ندادند و چوبش را خوردند.
چرا بعد از تیم ملی ایران كار در باشگاه را انتخاب كردید؛ در حالی كه میتوانستید مربی تیم ملی باقی بمانید؟
دیناموزاگرب برای من یك انتخاب هوشمندانه بود چون باید در آن برهه ثابت میكردم برانكو ایوانكوویچ هنوز میتواند در بالاترین سطح، مربیگری كند و مربی درجه اولی است. با وجود اینكه مدت حضورم در دیناموزاگرب كم بود اما به نظرم به آن چه میخواستم رسیده بودم و باید یك مقطعی به خودم استراحت میدادم تا با ریكاوری دوباره بازگشت خوبی داشته باشم.
در همان سالها كه از ایران دور بودید همواره شایعات زیادی در خصوص همكاری شما با باشگاههای ایرانی به گوش میرسید؟
دروغ چرا از این شایعات باخبر بودم و صحبتهایی هم با چند باشگاه بزرگ دیگر انجام دادم اما هیچ كدام نهایی نشد.
خود شما هم تمایل داشتید كه برگردید؟
صددرصد چون میخواستم خاطرات خوبم در ایران دوباره برایم زنده بشود؛ علاوه بر آن واقعا دلم برای ایران و مردمان خونگرمش تنگ شده بود. شاید به همین خاطر هم بود كه مذاكرات من برای پرسپولیسی شدن یكی، دو ساعت بیشتر طول نكشید و هر دو طرف زود به توافق رسیدیم و من در آن شرایط بحرانی هدایت تیم را در دست گرفتم.
بازگشتی توام با یك بازی مملو از تماشاگر و طرفدار پرسپولیس در آزادی.
از روز اول و با بازگشت به پرسپولیس خوشحال بودم چون صدهزار نفر را در ورزشگاه دیدم. در بازی با النصر عربستان. آن روز روی سكوها بودم و فرد دیگری (حسین عبدی) سرمربی تیم به صورت موقت بود. همان روز پی بردم كه وظیفه دشواری روی دوشم قرار گرفته و باید خودم را برای یك چالش بزرگ آماده كنم.
فصل خوبی نداشتید اما برد در دربی هفته پایانی همه چیز را تغییر داد؟
آن برد خیلی دراماتیك بود چون مقابل حریفی بزرگ و مربی صاحب سبك و سرشناسی رقم میخورد كه باعث شد تا اعتماد به نفس دوباره به پرسپولیس بازگردانده شود. استارت تغییر و تحولی بزرگ زده شد تا پرسپولیس رویایی ساخته شود.
پرسپولیس این فصل شما میتواند خاطرهساز شود؟
انتظار از خودم همیشه بالاست و در این فصل باید قهرمان بشویم. با این هدف شروع كردیم اما موانعی بر سر راه ما قرار گرفت؛ به خصوص مشكلات داوری و اشتباهات فردی كه خیلی ضربه خوردیم.
در این روزهای پایانی سال بدترین خاطره برانكو در سال ۹۴ چه بود؟
بدترین خاطرهام نه در این سال بلكه در تمام عمر مربیگری، فوت ناگهانی هادی نوروزی بود. معمولا سعی میكنم طوری رفتار كنم كه تحت تاثیر اتفاقی قرار نگیرم اما واقعا این اتفاق تلخ، مات و مبهوتم كرد و شوكی به من وارد شد كه تا چند هفته نمیتوانستم از آن خارج شوم.
چطور؟
خودم دختر دارم و وابستگی دخترها به پدرها را درك میكنم و این خیلی من را تحت تاثیر قرار داد.
معمولا كمتر كسی از زندگی شخصی شما به عنوان یك مربی سرشناس اطلاع دارد؟
چون هیچ وقت دوست نداشتم از زندگی شخصیام حرف بزنم.
با عملكردی كه در پرسپولیس داشتید و همین طور اتفاقاتی كه پیرامون كارلوس كی روش رخ داده از شما به عنوان كاندیدای جانشینی این مربی پرتغالی نام برده میشود؟
بازگشت من به تیم ملی؟! نمیدانم شاید یك روز این اتفاق بیفتد اما قبل از آن روز من كارهای دیگری دارم كه باید انجام بدهم. جالبتر اینكه شایعاتی شنیدم مبنی بر مذاكره با فدراسیون ولی اینها فقط شایعه است و نباید جدی گرفت.
رفتهرفته به نوروز باستانی ایران نزدیك میشویم. خاطراتی از این جشن سنتی ایرانیها دارید؟
كم نه؛ (باخنده) اما دوست ندارم راجع به این خاطرات حرفی بزنم. نوروز باستانی ایرانیها با آن سفر هفتسین جالبش همیشه در ذهن من باقیمانده و از اینكه یك بار دیگر این فرصت نصیبم شد تا در ایران باشم و جشنها را ببینم خوشحالم چون دلم برای این سفره هفتسین باستانی حسابی تنگ شده بود. امیدوارم كه بتوانم آن روزها در ایران باشم.
پرسپولیس، هم دربی برگشت را پیش رو دارد هم هفتههای پایانی لیگ برتر را؛ عیدی شما به طرفداران، بردن دربی است یا قهرمانی لیگ؟
گفتم كه عیدی ما به طرفداران پرسپولیس به موقع از راه میرسد آن هم یك عیدی ویژه! پس تا آن زمان طرفداران در هر بازی كه برای ما حكم فینال را دارد باید یار دوازدهم پرسپولیس باشند؛ درست مثل هفتههای گذشته.
جدایی از ایران شما را به ماركوپولوی مربیان كروواسی تبدیل كرد؟
ماركوپولو لقب خوبی نیست چون من بعد از جام جهانی هدایت یكی از بهترین تیمهای باشگاهی كشورم كروواسی را در دست گرفتم و بد هم كار نكردم اما از آنجا كه مربیان حرفهای نباید از كار در كشورهای دیگر بترسند تجربهای هم در لیگ چین داشتم. یك تجربه فوقالعاده چون در همان نخستین فصل حضورم قهرمان چین شدیم؛ آن هم در فصلی كه هر بازی تیم من ۳۵هزار تماشاگر را به ورزشگاه میكشاند.
البته در دومین فصل نتوانستیم به خوبی تیم را تقویت كنیم و با ناكامی روبهرو شدیم. بالاجبار بعد از چین راهی عربستان شدم و در شهر دمام هدایت تیم الاتفاق را برعهده گرفتم.
ارسال نظر