۳۰۷۵۶
۹ نظر
۵۰۱۰
۹ نظر
۵۰۱۰
پ

بهنوش بختیاری: می خواهم جدی باشم

بهنوش بختیاری را از نقـــش‌آفرینــی در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی طنز می‌شناسیم؛ هرچند این بار تصویر او را در یك نقش جدی در سریال «خداحافظ بچه» دیدیم. اتفاقی كه باعث تعجب خیلی‌ها شد اما شاید برایتان جالب باشد كه بدانید این ماجرا ادامه خواهد داشت.


بهنوش بختیاری: می خواهم جدی باشم

برترین ها: بهنوش بختیاری را از نقـــش‌آفرینــی در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی طنز می‌شناسیم؛ هرچند این بار تصویر او را در یك نقش جدی در سریال «خداحافظ بچه» دیدیم. اتفاقی كه باعث تعجب خیلی‌ها شد اما شاید برایتان جالب باشد كه بدانید این ماجرا ادامه خواهد داشت. بهنوش بختیاری مهمان این شماره اولین‌ها در گفت‌وگو با زندگی ایده‌آل اعلام کرد كه تصمیم دارد از این به بعد حجم كاری طنز را كمتر كرده و در كارهای جدی حاضر باشد. تصمیمی كه البته هنوز مشخص نیست با توجه به تجربیات قبلی او تا چه اندازه عملی باشد. اگر می‌خواهید علت این تصمیم‌گیری را بدانید گفت‌وگوی ما با او را بخوانید.

بهنوش بختیاری: می خواهم جدی باشم

رؤیایم بازیگری نبود

اولین‌بار چه زمانی حس علاقه به بازیگری در وجودت شكل گرفت؟

از بچگی تنها رؤیایی كه نداشتم رؤیای بازیگری بود. در آن دوران به پزشكی و مهمانداری هواپیما علاقه داشتم اما به مرور این رؤیاها تغییر كرد. در تابستان سال ۷۴ در كلاس‌های مختلف ثبت‌نام كردم. از كلاس زبان و خطاطی گرفته تا تئاتر. هیچ فكرش را نمی‌كردم یك روز بازیگری برایم جدی شود. برای تفریح در كلاس تئاتر خانم نصیرپور شركت كردم. آنجا بود كه متوجه شدم چقدر به بازیگری علاقه دارم و چقدر حس‌های من به این كار نزدیك است. دلیل آن همه شوریدگی من هم این بود كه به هنر علاقه داشتم و تا آن روز این موضوع را نمی‌دانستم.

از همان جا بودکه تصمیم گرفتم بازیگری را دنبال كنم. البته نمی‌دانستم روزی آنقدر برایم جالب می‌شود که تبدیل به تنها شغل من می‌شود.

آن موقع چقدر این حس را جدی گرفتی؟

در آن دوره به طرز عجیبی شیفته بازیگری شدم. كم‌كم عاشق تمام لحظاتی شدم كه تمرین بیان داشتیم یا اتود می‌زدیم، تمام ساعاتی كه نمایشنامه‌‌خوانی داشتیم؛ غروب‌هایی كه دور هم جمع می‌شدیم و تمرین‌های فشرده می‌كردیم، در واقع یك جورهایی به این كار وابسته شدم. نوجوانی بودم كه توانسته بود عشق واقعی‌اش را پیدا كند. هنوز كه هنوز است دلم برای آن لحظات تنگ می‌شود. فكر می‌كنم كاش آن همه عشقی كه آن موقع به آن كار داشتم ماندگار بود.


اولین جرقه با هوای تازه

قبل از اینكه بازیگر شوی چه كار می‌كردی؟

آن موقع دانشجوی مترجمی زبان فرانسه بودم، تقریبا 19 ساله بودم. وقتی وارد دنیای بازیگری شدم سه ترم دانشگاهم را مرخصی گرفتم اما بعد تصمیم گرفتم كه درسم را تمام کنم. خیلی خوشحالم كه توانستم با آن همه فشردگی كار درسم را ادامه دهم.

اولین بار علاقه به بازیگری‌ات را با چه كسی در میان گذاشتی؟

با خانم مهتاب نصیرپور كه استاد تئاترم بودند صحبت كردم. ایشان گفتند من فكر می‌كردم علاقه‌مند به بازی هستی اما باورم نمی‌شود كه اینقدر علاقه‌ات جدی باشد. آن زمان با خانم نگار عابدی همكلاس بودم. خانم عابدی وقتی اشتیاق من را دید،گفت می‌توانی در سریال «هوای تازه» كه همسرم كارگردانی می‌كند بازی كنی.


یك روح سرگردان بودم

اولین‌‌بار كه مقابل دوربین قرار گرفتی چه حسی داشتی؟

واقعا ترسیده بودم، اضطراب تمام وجودم را گرفته بود. نمی‌توانستم بازی كنم. البته كسی متوجه این حال من نشد. بعد از آن سریال بود كه دوستان لطف كردند و من را به پروژه‌های مختلف معرفی كردند، یكی، دو سال به دفترهای مختلف می‌رفتم و فرم‌های متعددی را پر می‌كردم. روزهای سختی را پشت‌سر گذاشتم چون به راحتی من را برای بازیگری انتخاب نمی‌كردند. خلاصه مدت‌ها مثل یك روح سرگردان بودم تا اینكه در كار «معجزه ازدواج» با خانم «حمیده خیرآبادی» خدابیامرز آشنا شدم. خانم خیرآبادی خیلی به من لطف داشتند؛ مرتب من را به دفاتر مختلف می‌برد و معرفی می‌كرد. به هر حال روی حرف خانم خیرآبادی هم حرفی زده نمی‌شد. اینطور بود كه به سریال «داستان یك شهر» كار آقای اصغر فرهادی معرفی شدم. نقش كمی داشتم اما كار خیلی خوبی بود، بعد از آن در پروژه‌های خوبی بازی كردم اما متاسفانه دیگر تجربه‌های خوش آن زمان برایم تكرار نشد. به خصوص تجربیاتی كه در كارهای آقای میهن‌دوست داشتم فوق‌العاده بودند.


گفتند خودت را سبك نكن

واكنش اطرافیانت چطور بود؟

خانم نصیرپور دوست نداشتند در هر كاری بازی كنم. معتقد بودند كه باید صبر داشته باشی تا اتفاق خوبی برایت پیش بیاید. اما خب آدم وقتی ذوق كاری را دارد دیگر نمی‌تواند صبور باشد. به نظرم نیاز نبود كه بایستم تا فرصتی پیش بیاید و بخواهم خودم را ثابت كنم. فكر می‌كردم باید دیده شوم، آدم‌ها من را ببینند و بشناسند. ناامید نمی‌شدم كه نخواهم كارم را دنبال كنم. بعضی‌ها می‌گفتند خودت را سبك نكن اما من اصلا این حرف‌ها برایم مهم نبود.

خانواده‌ات راضی بودند كه بازیگری را به عنوان شغل آینده‌ات دنبال كنی؟

نه موافق بازیگری من نبودند. پدرم هنوز نتوانسته با این كار من كنار بیاید. به خصوص با زمان آن مشكل دارد. می‌گوید چه معنی دارد كه پنجشنبه غروب بروی سركار. آن موقع كه خانه پدرم بودم زمان كار من اذیتش می‌كرد. به هر حال سخت‌گیری‌های خودش را داشت. مادرم هم دوست داشت من پزشكی بخوانم اما خب الان از من راضی‌اند ؛ البته مطمئن هستم كه اگر پزشك می‌شدم خوشحال‌تر می‌شدند.


دستمزد اول و لباس نو

اولین دستمزدت چقدر بود؟

اولین دستمزدم برای فیلم «پشت دیوار شب» بود و ۲۰ هزار تومان گرفتم. دومین دستمزدم كه برای بازی در نقش «همسر شهید» بود، ماهی ۱۰۰ هزار تومان به من دستمزد می‌دادند.

با اولین دستمزدت چه كار كردی؟

لباس خریدم. هنوز هم با دستمزدهایم لباس و كیف و كفش می‌خرم (می‌خندد) كلا عاشق خریدهستم.

روند زندگی‌ات بعد از مشهورشدنت چه تغییری كرد؟

من واقعا دنبال شهرت نبودم. چون اصلا برنامه زندگی‌ام چهره شدن نبود. همیشه به تحصیلات و درس و یادگرفتن فكر می‌كردم. اما واقعا مسیر زندگی‌ام به طور ناگهانی تغییر كرد و پیچیده شد. اتفاقاتی كه هیچ‌وقت رویای آن را نداشتم برایم افتاد.

بهنوش بختیاری: می خواهم جدی باشم

می‌خواهم جدی باشم

نمی‌دانم رضا عطاران در من چه ریشه‌ای دید كه فكر كرد می‌توانم طنز بازی كنم. درست است كه طنز را دوست داشتم اما چون ریتم زندگی و درون من آرام است دلم می‌خواهد كار جدی را دنبال كنم. من در پشت صحنه هم همیشه جدی هستم، اهل بگو، بخند نیستم. تا الان با اینكه افتاده‌ام به ورطه طنز، دلم می‌خواهد كار جدی بازی كنم. كمدی بازی كردن خیلی سخت است؛ ولی فكر می‌كنم باید كار جدی را دوباره شروع كنم. هر بازیگری دوست دارد در همه ژانرها بازی كند. اگر بخواهد بازی در كار طنز ادامه پیدا كند این كار را كنار می‌گذارم، می‌ایستم و توقف می‌كنم تا ببینم خدا چه می‌خواهد.


و ۷۰ كار طنز!

بعد از سریال‌هایی كه بازی كردم فكر كردم این چه وضعی است. نمی‌خواهم اینطور بازیگری كنم. بازیگری را كنار گذاشتم. تصمیم گرفتم فیلمسازی كنم. از اینجا بود كه رفتم پشت صحنه پروژه‌هایی كه كار یاد بگیرم و چقدر حضور در پشت‌صحنه كارها برایم مفید بود. در پشت صحنه كارگردان‌هایی مثل داریوش مهرجویی، كیانوش عیاری و... تقریبا با تمام كارگردان‌های بزرگ كار كردم. منشی صحنه پروژه بودم. بعد در سریال« خانه به دوش» دوباره مسیرم تغییر كرد. آقای رضا عطاران كه واقعا زندگی حرفه‌ای‌ام را مدیون او هستم به من پیشنهاد بازی دادند. با اینكه اصلا فكرش را نمی‌كردم؛ سریال خوبی از آب درآمد و نقش من هم دیده شد گرچه حضور كوتاهی در آن كار داشتم. بعد از آن شد كه وارد عرصه طنز شدم و 70 كار طنز بازی كردم.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • سمي

    خيلي شخصيت خاكي داره
    به نظر من همه تلاششو مي كنه

  • آلیس

    زیاد ازش خوشم نمیاد

  • kami

    بازیش بد نیست ولی خب کمی لوسه و فقط به درد نقش های طنز میخوره

  • بدون نام

    من خوشم اومد ازش خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی

  • matin

    خانم بهنوش بختیاری هم بازی قشنگی داره و هم شخصیت جالبی داره من خوشم میاد

  • aazi

    ایشون با نقش های طنز مشهور و محبوب شدند و اینجور نقش ها خیلی بهشون میاد. فکر نمیکنم موفقیتی که تو نقش های طنز داشتند را بتوانند در نقشهای جدی داشته باشند ولی براشون آرزوی موفقیت در هر زمینه ای را دارم.

  • الهام

    همون طنز بیشتر بهش میاد

  • hani

    benazare man aslan jedi nabash

  • زینب سادات هاشمی

    خیلی خیلی دوسش دارم .

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج